سهم افراطگرایان و روشنفکران در شکلگیری احساسات ضداسلامی در آلمان
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۳۸۳۱۹
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، انتشار نتایج پژوهش جدید بنیاد برتلزمن با عنوان «دیدهبان دین»، در آلمان سروصدای زیادی به پا کرده است. این تحقیق نشان میدهد که بیش از نیمی از شهروندان آلمان، اسلام را به عنوان تهدیدی برای جامعه میدانند.
۳۰ درصد از شهروندان شرق آلمان نمیخواهند همسایه مسلمان داشته باشند
بر اساس این تحقیق، ۳۰ درصد از شهروندان شرق آلمان حتی نمیخواهند همسایه مسلمان داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به اعتقاد وی نخبگان و گروههای افراطی در آلمان، عامل گسترش احساسات ضد اسلامی در بطن جامعه هستند. کادور در حال حاضر، مدیر یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه دویسبورگ ـ اسن است. او در مقالهای در نشریه «ت آنلاین»، نتایج پژوهش جدید بنیاد برتلزمن را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:
آن طور که نتایج پژوهش جدید بنیاد برتلزمن نشان میدهد، بیش از نیمی از مردم آلمان، اسلام را به عنوان نوعی تهدید برای جامعه توصیف میکنند. اما این آمار نباید هیچکس را شگفتزده کند. دهههاست که تروریستها و مجرمان، اعمال خشونتآمیز خود را به نام مسلمانان انجام میدهند. سالها است که اسلامگرایان و بنیادگرایان، بر این باورند که میتوانند در جهان حکومت کنند.
نخبگان آلمانی عامل گسترش احساسات ضد اسلامی در جامعه هستند
از سوی دیگر، تقریباً ۲۰ سال است که دشمنی با اسلام و مسلمانان در جامعه آلمان افزایش یافته است. این در حالی است که تنها، اقلیتی کوچک در آلمان از ایدههای اسلامگرایان حمایت میکنند. نتایج حاصل از «دیدهبان دین» در آلمان نشان میدهد که ۹۰ درصد از مسلمانان آلمان، خواهان یک حکومت دمکراتیک برای اداره کشور هستند. حتی آمار این گروه از مسلمانان در مناطقی از آلمان به ۹۲ درصد هم رسیده است. این در حالی است که ۸۳ درصد از غیرمسلمانان در آلمان چنین نظری دارند.
با این وجود، نخبگان آلمان، عامل گسترش احساسات ضد اسلامی در بطن جامعه هستند.
در سالهای اخیر، احساسات ضداسلامی توسط افراطگرایان، روشنفکران، سیاستمداران و منتقدان در بطن جامعه آلمان گسترش یافته است. آنها صداهای متقاوتی دارند، اما محتوای صحبتهایشان یکسان است. آنها آگاهانه یا ناخودآگاه در ارتباط با مسلمانان، رفتاری متفاوت دارند و به اختلاف در جامعه دامن میزنند.
به دلایل اقتصادی یا بر اساس علایق سردبیران سایتهای اینترنتی و رسانههای مهم، نظرات این گروهها در سالهای اخیر بیش از حد منعکس شده است. نظراتی که برای جامعه آلمان، عواقب و مشکلات زیادی در پی داشته و خواهد داشت. در این شرایط، بسیاری از خود میپرسند که برای بهبود شرایط جامعه چه کاری باید انجام دهند؟
درخواست برای حمایت پلیس آلمان از مساجد
البته مسلمانان و نمایندگان جوامع اسلامی سالهاست با این سؤال درگیر هستند. آنها همواره از دو روش استفاده کردهاند. در روش اول، هر فرد مسلمان سعی کرده تا فعالیت بیشتری در جامعه داشته باشد، خود را فردی انتقادپذیر و باز نشان دهد و در برابر ایدههای اسلامگرایان و بنیادگرایان واکنش نشان دهد. در روش دوم، افراد، منافع و درخواستهای شخصی خود را از طریق سیاستمداران و نمایندگان جوامع اسلامی و مدنی بیان کردهاند.
البته در این روش، نحوه برخورد مسئولان انجمنها با مسائل بسیار اهمیت دارد. حتی اگر درخواست افراد به حق باشد، مسئولان جوامع باید آن را مورد بررسی قرار دهند تا بهترین راهحل را پیدا کنند. برای مثال، مدتهاست، درخواستهایی برای استخدام مأموری ویژه برای مقابله با اسلامهراسی و یا حمایت پلیس از مساجد مطرح شده است. اگرچه برای این درخواستها، استدلالها و دلایل محکمی بیان میشود، اما تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است. چرا که از دیدگاه بسیاری از ناظران، برای چنین برخوردهایی خیلی زود است.
علاوه بر آن، چنین درخواستهایی به روش حمایت از قربانیان یهودی شباهت دارد. بیشک باید با اسلامهراسی با جدیت مقابله شود، اما شاید بهتر است که مسلمانان از روشهای دیگری استفاده کنند. البته غیرمسلمانان نیز باید از خود بپرسند که چه کاری برای بهتر شدن شرایط جامعه باید انجام دهند. افرادی که پیرو دین اسلام نیستند و به راحتی و در سطحی گسترده، تعصبات خود را مطرح میکنند، باید مورد بررسی قرار گیرند.
گسترش اعتقادات گروههای راستگرای افراطی باعث ایجاد خشونت جامعه آلمانی شده است
باید درباره سوءپیشینه آنها و اینکه هنوز به قانون اساسی آلمان التزام دارند، تحقیق شود. اگر آنها خلاف قانون عمل میکنند، باید تحت نظر پلیس و دادگستری قرار گیرند. هر چند در یک جامعه لیبرال دمکرات، هر فردی میتواند دیدگاه خود را نسبت به اسلام و یا هر دین دیگری بیان کند. اما اگر افراد، نفرت خود را از هر دینی به صورت گسترده در جامعه مطرح کنند، براساس خواسته راستگرایان افراطی، عمل کردهاند.
گسترش اعتقادات گروههای راستگرای افراطی باعث ایجاد خشونت در جامعه میشود، ما در سالهای اخیر بارها شاهد اعمال خشونتبار و حتی تروریستی گروههای راستگرای افراطی در اروپا بودهایم. در حال حاضر نیز درباره فعالیتهای راستگرایان افراطی در جامعه آلمان بسیار بحث میشود. در این میان، اسلامهراسی از منظر قانونی و حقوقی مورد بررسی قرار میگیرد، این در حالی است که این پدیده باید به عنوان فرایندی اجتماعی توصیف شود.
نژادپرستی یکی از دلایل اصلی اسلامهراسی در جامعه آلمان است. واقعیت این است که بعضی از مردم به سادگی نژادپرست هستند و بیدلیل علیه اسلام موضع میگیرند. این گروه معمولاً نادیده گرفته میشوند. اما تا زمانی که نژادپرستی در جامعه از بین نرود، صلح اجتماعی امکانپذیر نخواهد بود. اسلامهراسی به طور کلی، میتواند به ضرر همه جامعه باشد. بسیاری از افراد توانایی لازم برای درک شرایط را ندارند.
آیا تهدید علیه مسلمانان برای جامعه آلمان اهمیت ندارد؟
در گذشته، مسلمانان عمدتاً به عنوان مجرمان در جامعه معرفی میشدند، طبیعی است که امروز برای مردم آسان نیست که مسلمانان را به عنوان قربانیان جامعه ببینند. این در حالی است که مسلمان بودن درست مانند مسیحی بودن، نمیتواند به تنهایی در نوع رفتار و منش افراد تأثیری داشته باشد. انسانها تنها بر اساس دستورات ادیان خود عمل نمیکنند.
نگاه تکبعدی به مشکلات و معضلات اجتماعی، برای جامعه و حاکمیت قانون مانند سلولهای سرطانی عمل میکند. در هفتهای که گذشت، مسجد مرکزی دیتیب در کلن، تخلیه شد. مسئولان این مسجد ایمیلی تهدیدآمیز از سوی راستگرایان افراطی دریافت کرده بودند و به همین دلیل پلیس تصمیم گرفت تا مسجد را تخلیه کند. اما این حادثه به عنوان یک رویداد محلی محسوب شد و رسانهها، نخبگان و سیاستمداران واکنش قابل توجهی به این حادثه نداشتند.
اما چرا چنین حادثهای مورد توجه قرار نگرفت؟ آیا تهدید علیه مسلمانان برای جامعه آلمان اهمیت ندارد؟ یا از آنجا که اتحادیه ترکی-اسلامی دیتیب مورد انتقاد گروههای زیادی قرار دارد، تهدید و خشونت علیه آنها کمتر مورد انتقاد قرار میگیرد؟ به نظر شما اگر کلیسای کلن یا کنیسه برلین توسط مظنونان مسلمان تهدید به بمبگذاری میشدند، واکنش سیاستمداران و رسانههای آلمان چه بود؟
اگر ما میخواهیم که به عنوان یک جامعه چند فرهنگی موفق شناخته شویم، همه باید به یکاندازه تلاش کنیم، سیاستمداران، نخبگان و مسئولان رسانهها نباید با استانداردهای دوگانه در جامعه عمل کنند. شهروندان نیز باید تعصبات خود را کنار بگذارند.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۸۳۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگاه معلم و الزامات نظام متعالی آموزش و پرورش
معلم مربی جامعه و معمار آینده کشور است. از این رو احترام به معلم، احترام به همه کمالات است. - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، نخستین معلم بشریت خداوندی است که علم اسماء الهی را به آدم ابوالبشر آموخت و مقام توحید را با مقام معلمی پیوند داد. سپس بهواسطه قلم، انسانها را با دانشهای مختلف آشنا ساخت و انبیاء عظام را به مقام معلمی برگزید.
پس معلمی شأنی سترگ و شغلی الهی است که پیامبران الهی عهدهدار آن بودهاند. معلم مربی جامعه و معمار آینده کشور است. از این رو احترام به معلم، احترام به همه کمالات است.
جایگاه معلمِ نمونه؛ جایگاه انسانی متعالی است که دارای شاخصههایی چون: علم و بصیرت، تعهّد و احساس مسئولیت، عشق و محبت، دقّت در صورت و محتوای پیام، پیگیری در آموزش و تربیت، نظم و انضباط، خلاقیت و تفکّر، اعتقاد و ایمان به معارف الهی، عزم و اراده تعالی، عامل بودن به احکام الهی، پایبندی به اخلاق اسلامی، پایبندی به تعهّدات ملّی و کارامدی و أثرگذاری است.
برخورد قانونی با معلم بلاگرها در مدارس دولتی و غیردولتینظام متعالی آموزش و پرورش که معلم در آن به ایفای نقش میپردازد، اهداف عظیمی را پی میگیرد که برخی از آن عبارتند از: آموزش علوم نافع، تدوین منابع لازم درسی، انسانسازی، تربیت کادر انسانی یا نیروی مغزافزار و بازوان کارافزار برای جامعه، بصیرتآفرینی، ایجاد احساس التزام به هویت ملی و دینی، و نهایتاً نقشآفرینی مثبت در پیشرفت همهجانبه کشور.
این نظام متعالی با وجود امکاناتی چون ثروت عظیم هوش جوان ایرانی، مکتب انسانساز اسلام و وجود مراکز تربیتی همچون مساجد و هیئات مذهبی، الزاماتی راهبردی جهت دستیابی به اهداف مورد نظر دارد که برخی از آن: تأمین نیازهای نرمافزاری و سختافزاری کشور، برنامهریزی درست و هدفمند در جهت رفع نیازهای جامعه، توزیع متعادل و متناسب نیروی انسانی مورد نیاز جامعه، محور قرار دادن سند تحول برای اصلاح ساختارها و روندها، تهیه نقشه راه برای اجرایی کردن سند تحول، جذب معلمان مجرب و توانمند، تهیه و تدوین کتابهای درسی و کمک درسی آموزشی و پرورشی متناسب با سطح فکر، روحیات، جنسیت و سیر رشد دانش آموزان و متناسب با نیاز جامعه، بازشناسایی مفاخر و شخصیتهای مؤثر جامعه، رصد دائم کیفیت آموزشی معلمین و تلاش برای ارتقاء کیفی تدریس، تلاش برای ارتقاء نظام آموزش به جایگاه نخست جهان اسلام در عرصه تولیدات آموزشی و پرورشی، ترجمه آثار فاخر آموزشی تربیتی به زبانهای زنده دنیا، و افزایش ظرفیت مدارس دولتی و ممانعت جدی از برونسپاری تعلیم و تربیت به نهادهای غیر رسمی (جز در موارد نادر) است.
پر واضح است که نظام متعالی آموزش در برابر معلمین، وظایفی برعهده دارد که از جمله آنها: بهبود وضع معیشت معلمان، جدیت در آموزشهای بدو خدمت و ضمن خدمت آنان، زمینه سازی برای انتقال تجربیات آموزشی و مهارتهای تدریس به نسل جدید از معلمان، تلاش برای ثبات مدیریت نهاد آموزش و پرورش، تلاش برای منطبق سازی نظام آموزشی تربیتی با نیازهای ملی، منطقه ای و جهانی کشور، بهروزرسانی مستمر سند تحول آموزش و پرورش، تدوین نقشه راه اجرایی شدن سند آموزش و پرورش با ارائه شاخصهای معین، افزایش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلمینی عالم، کارامد و متعهد، تأمین مربیان پرورشی مدارس جهت هدایت دانشآموزان به رعایت سبک زندگی اسلامی و نظارت مفید، مؤثر و مستمر بر مؤسسات آموزشی غیر رسمی است.
با نظر به جایگاه عظیم معلم در اسلام میتوان به ضرورت تعالی مستمر نهاد آموزش و پرورش و بهروزرسانی منابع آموزشی و هدفمند بودن برنامهها در راستای ارائه الگویی از نظام متعالی آموزش در جهان اسلام پی برد.
حجتالاسلام دکتر مهدی امیدی نقلبری؛ دانشیار و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
انتهای پیام/