میردامادی: برجام آنطور که میخواستیم نتیجه نداد/ بخشی از علت خود ما بودیم و ترامپ ضربه آخر را به برجام زد
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۵۳۹۳۷
به گزارش جماران؛ محسن میردامادی در نشست «سیاست خارجی؛ تعامل، تقابل، سازش» که از سوی کمیته آموزش حزب اتحاد ملت برگزار شده بود، اظهار کرد: پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب، در بحث سیاست خارجی در همان دوران انقلاب توقف کردهایم. این نگاه سبب میشود نتوانیم فرصتها را بخوبی بشناسیم و از آن استفاده کنیم. در ۴۰ سال گذشته زمانهایی بوده که میتوانستیم از فرصتها استفاده کنیم اما استفاده نکردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: برجام آنطور که میخواستیم نتیجه نداد؛ بخشی از علت خود ما بودیم و ترامپ ضربه آخر را به برجام زد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: اشکال ما این است که فقط منافع خود را میبینیم، در حالیکه در منطقه، عربستان و امارات هم منافعی دارند، ما هم منافعی داریم، باید منافع همه را ببینیم تا بتوانیم به یک نقطه بهینه برسیم.
میردامادی گفت: ترامپ هم در آمریکا از نظر همه یک رئیسجمهور غیر متعارف است و نه فقط در قبال ما که در قبال اکثر کشورها رفتارش غیر متعارف است؛ اما میخواهم بگویم اگر ریاست جمهوری اوباما هم ادامه پیدا میکرد ما از منافع برجام، با توجه به سیاست خارجیای که در پیش گرفته بودیم، بهرهمند نمیشدیم.
این فعال سیاسی ابراز عقیده کرد: تعبیر من از مذاکرهای که ترامپ میگوید، بیشتر میز محاکمه است. مذاکره آن چیزی که در روابط دیپلماسی معمول گفته میشود، این نیست. مذاکره شرایط برابر و محترمانه دارد.
وی تاکید کرد: با دیپلماتهای کارآزموده و نقات قوتی که داریم، میتوانیم نتایج قابل قبولی در عرصه دیپلماسی داشته باشیم و از این مسیری که نمیدانیم آیندهاش چه خواهد شد دوری کنیم.
میردامادی با بیان اینکه "در حال حاضر شرایط منطقه آرام شده است"، تصریح کرد: دو الی سه ماه پیش شرایط منطقه، با توجه به اتفاقاتی که رخ داد، نگرانیهایی را در خصوص واکنشهای نظامی بوجود آورد.
ویگفت: برای حل بحرانی که دچارش شدیم نباید دنبال راه حل کوتاهمدت باشیم. نقطه مثبت و قوت ما این است که در این ماجرا دنیا مارا جنگطلب نمیداند، بلکه بیشتر آمریکا است که رنگ و بوی نظامی به بحران داده است.
این تحلیلگر سیاسی همچنین گفت: وقتی سطح تنش میاد بالا یک اتفاق ناخواسته میتواند جنگ را جرقه بزند. اینجور نیست که تمام حوادث قابل کنترل باشد.
وی ابراز عقیده کرد: چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی نباید هیچ چیزی را حیثیتی کرد که نتوان تغییرش داد. اشکال آنجا بود که ما یک مسأله سیاست خارجی را حیثیتی کردیم.
میردامادی گفت: مذاکره هم همینطور است. نباید کاری کنیم که انگار مذاکره مساله حیثیتی است. باید چارچوبی را برای مذاکره تعریف کرد. در چنین شرایطی دیپلماسی پنهان میتواند نتیجه دهد. باید راههای مختلف را باز کنیم تا یکی از آنها جواب دهد.
وی در پایان گفت: ما خیلی از کارهایمان متعارف نیست. در هیچ کجای دنیا، نظام سیاسی که عقلا تعریف کردهاند، نظامیها چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، سکاندار نمیشوند.
انتهای پیاممنبع: جماران
کلیدواژه: قیمت خودرو قیمت دلار نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال محسن میردامادی برجام توافق هسته ای توافق هسته ای ایران قیمت خودرو قیمت دلار نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ ملت های والیبال امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۵۳۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضربه راهبردی ایران به رژیم صهیونیستی از نگاه عباس عبدی
عباس عبدی روز قبل از حمله ایران به اسراییل(رژیم) یادداشتی نوشت که درباره ایران و رژیم صهیونیستی بود. این یادداشت روز بعد و پس از حمله پهپادها وموشکهای ایران به سرزمینهای اشغالی منتشر شد. تحریریه روزنامه و همچنین آقای عبدی اطلاع نداشتند که حملهای در راه است. بعد از حمله در برخی رسانهها اعلام شد که علیه آقای عباس عبدی و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است.
به گزارش اعتماد، از آنجا که ۱۰ روز از این ماجرا گذشته و احضاریهای برای هیچکدام ارسال نشده، تصمیم گرفتیم درباره نظرات آقای عباس عبدی که در آن مصاحبه اعلام شده بود گفتو گویی داشته باشیم که میخوانید:
آقای عبدی! ماجرای احضار شما به کجا انجامید؟
هنوز اقدام قضایی به بنده اعلام نشده است.
آیا فکر میکنید منتفی شده است؟
نمیدانم؛ ولی با توجه به توضیحاتی که دادهام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقیقی از نوشته من نداشتند. البته معتقد نیستم که برای نوشتن باید برای کسی اعلام جرم کرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحلیل و نظر باشد، باید محترم شمرده شود؛ و این را نشانه قدرت میدانم. هر چند معتقدم که با توجه به شرایط کلی کشور نیز برخی از مسائل را باید به عنوان نویسنده رعایت کنیم. البته اکنون که مرز رسانه داخلی و خارجی برداشته شده است، متأسفانه نویسندگان داخل و در رسانههای رسمی کشور در موقعیت نابرابری با کسانی که در خارج هستند قرار دارند و این نابرابری یکی از عوامل خروج مرجعیت رسانهای از داخل است و این خطر امنیتی برای ایران دارد.
با توجه به آن اعلام جرم، گفتید که دیگر در این موضوع خاص نمینویسید. آیا اکنون که حداقل تا حالا منتفی شده، باز هم اظهارنظر نخواهید کرد؟
اگر اعلام جرم را اعلام نکرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم که چرا باید چنین تصوری را در جامعه القا کرد کسانی که سعی در نوشتن تحلیلهای منطقی دارند، نیز با اعلام جرم مواجه میشوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد دیگر منتشر نمیکردم. با این حال اکنون میتوانم حرف بزنم، چون گمان میکنم نظراتم دچار تعبیرهای ناخواسته نخواهد شد.
پس اولین سوال را میپرسم؛ آیا ایران میتوانست پاسخ ندهد؟
در عمل میتوانست، همچنان که در موارد دیگر هم چنین کرده بود. ولی در سیاست نمیتوانست، زیرا سیاست با روابط شخصی فرق میکند. در روابط شخصی «گذشت و عفو» و «بزرگمنشی» و این گونه رفتارها معنی میدهد و اتفاقا پسندیده هم هست. با گذشت از دیگران میتوان اختلافات را بهتر حل کرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. ولی در سطح سیاست بهویژه در سطح بینالملل، گذشت بیمعناست و چه بسا موجب تشدید خصومت هم باشد.
پس پاسخ ندادن موجب تشدید بحران میشود. ولی در هر حال باید به اثرات این پاسخ توجه داشت. این اتفاقات موجب میشود تنش میان دو طرف از حالت انعطافپذیر و الاستیکی به وضعیت متصلب تغییر شکل بدهد. پیش از این طرفین اقداماتی را علیه یکدیگر انجام میدادند. گاه مستقیم، گاه غیرمستقیم و اغلب بدون پذیرش رسمی، در حالی که ناظران سیاسی میدانستند که کدام طرف، مستقیم یا با واسطه پشت ماجراست. با این حال وضعیت آنها مثل مشتهایی است که بوکسورها به کیسه چرمی لاستیکی میزنند. ابتدا قدری تغییر شکل داده، فرورفتگی و عقبنشینی کرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهدیم.
پس اکنون ماجرا فرق کرده و از حالت الاستیکی و انعطافپذیری به حالت نیمه شکننده تبدیل شده و در ادامه به وضعیت شکنندگی خواهد رسید. به عبارت دیگر ضربات علیه یکدیگر پرهزینه است و به صورت متعارف قابل ترمیم نیست و هزینه بازی را بالا برده و امکان ادامه بازی را کم کرده است.
پس آیا میتوان نتیجه گرفت که بحران میان ایران و اسراییل تشدید شده است؟
در واقع همانگونه که گفتم این بحران شکنندهتر شده است. شما به راحتی میتوانید به یک جسم الاستیک ضربه بزنید بدون اینکه نگران شکستن آن باشید، ولی چنین ضربهای را به راحتی به شیشه نمیزنید؛ بنابراین مدیریت امور از این پس اهمیت دارد.
آیا به همین علت ایران پاسخ حمله بعدی اسراییل را نداد؟
طبیعی است که طرف مقابل هم نمیخواسته که ایران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودی را انتخاب کرده که این شیشه نشکند. به عبارت دیگر طرفین از یکدیگر تحلیلی داشتهاند که منجر به مهار بحران شود. فراموش نکنیم که موضع غربیها به ویژه ایالات متحده نیز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نیز مهم بوده است.
گمان میکنید که زدن سفارت و پاسخ ایران و نیز پاسخ بعدی اسراییل متوازن بود؟
به نظر میرسد که این ماجرا از نظر تاکتیکی و نظامی و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ایران را زدند و ایران تعدادی از فرماندهان خود را از دست داد و چنین خسارتی حداقل با اطلاعات موجود به اسراییل وارد نشده است.
ولی از نظر راهبردی کفه حمله کاملا به سود ایران بود. به عبارت دیگر اعلام رسمی و با اطلاع یافتن طرف مقابل و حمله از خاک ایران به اسراییل، فارغ از جزییات ماجرا و با آن حجم حمله یک پیروزی راهبردی بود. بهویژه که انتظار قبلی به عدم حمله بوده است. به نظر میرسد که اقدام ایران نیز معطوف به همین هدف بوده و نه وارد کردن خسارت. فراموش نکنیم که ایالات متحده و بریتانیا و دیگر کشورهای غربی دربست در کنار اسراییل ایستاده بودند.
این پیروزی راهبردی چه آثاری در ایران میتواند داشته باشد؟
رسیدن به پیروزی همیشه ممکن است و حتی در مواردی ممکن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبیت آن است. اجازه بدهید که مستندتر صحبت کنم. در سال ۱۳۸۸ تحلیلی نوشتم از وضع ایران و برای اطلاع مقامات فرستادم. بخشی از این تحلیل چنین است: پیش از خرداد ۸۸ بارها نوشته بودم که حکومت در ایران از ۴۰۰ سال گذشته یعنی از زمان اوج صفویه تا کنون هیچگاه بدین پایه که اکنون هست، قدرتمند نبوده است، ولی همیشه بلافاصله اضافه میکردم که متاسفانه این قدرت با نوعی از بیثباتی هم همراه است.
افزایش قدرت حکومت مثل منارهای است که قد میکشد و بلندتر میشود، اما به تناسب این ارتفاع پایههای آن عمیقتر و پهنتر نشده است؛ بنابراین بهرغم اوج گرفتن، بر ناپایداری آن افزوده شده است و این پایهها در حکومت چیزی نیست جز قدرت نرمافزاری آن. اگر از این زاویه نگاه کنیم، هر دستاورد خارجی باید از دو طریق پایدار و مستحکم شود. اول از طریق قرار دادن آن در دل یک سیاست خارجی معقول و قابل دفاع و عملی. دوم از طریق حمایت داخلی.
یک دستاورد خارجی را میتوان مثل دست یافتن به یک بازیکن عالی فوتبال دانست که فقط هنگامی مفید و موثر است که ۱۰ بازیکن دیگر نیز کمابیش همسطح او باشند؛ زمین و امکانات و دریافتی و استادیوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در یک تیم ایرانی هیچ فایدهای برای فوتبال ما ندارد و همه هزینههای آن، زیان است. حمایت داخلی از این اقدام از دو طریق ممکن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان. روشن است که وضعیت کنونی در مواجهه با زنان و با این ویدیوهایی که منتشر شده در تعارض با این مساله است. دوم و سوم و چهارم نیز بهبود اقتصادی است. پیروزیهای خارجی به سرعت فراموش میشوند باید از طریق بهبود شرایط تثبیت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد.
نکته مهم ضربه راهبردی است که اسراییل در مجموعه ماجرای اخیر خورده است که در آینده به آن خواهم پرداخت.