Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-08@18:28:45 GMT

دامادی که در روز عروسی اش ربوده شد

تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۶۴۷۴۱

دامادی که در روز عروسی اش ربوده شد

به گزارش گروه اجتماعی برنا؛ چندی پیش زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم به تازگی از آلمان آمده بود من به او یک دختر معرفی کردم تا ازدواج کند. امشب مراسم عقدش بود. صبح پسرم برای رفتن به آرایشگاه از خانه خارج شد. قرار بود بعد از آرایشگاه به سراغ عروس برود و به مراسم بیایند اما دیگر از او خبری نشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر چه با تلفنش تماس می‌گیرم جواب نمی‌دهد.با شکایت زن میانسال تحقیقات برای یافتن داماد جوان آغاز شد. در ادامه بررسی‌ها مادر داماد به پلیس مراجعه کرد و گفت: از گوشی تلفن همراه پسرم - سروش- پیامکی برای من ارسال شد. می‌گویند پسرم را ربوده‌اند و برای آزادی او پول می‌خواهند.

رهایی بعد از 24 ساعت

در حالی که تحقیقات برای یافتن داماد جوان ادامه داشت، کارآگاهان 24 ساعت بعد از اعلام این ماجرا، با خبر شدند که پسر جوان موفق شده از دست آدم ربایان فرار کند و به خانه برگردد.

بدین ترتیب بلافاصله تحقیقات از او صورت گرفت وی مدعی بود که در راه رفتن به آرایشگاه از سوی سرنشینان ناشناس یک خودرو ربوده شده اما در فرصتی مناسب موفق شده از دست آنها فرار کند.در ادامه تحقیقات کارآگاهان به گفته‌های پسر جوان شک کردند و با بررسی‌های بیشتر دریافتند وی دروغ می‌گوید. بدین ترتیب بار دیگر تحقیقات از سروش ادامه یافت و وی به ناچار راز آدم ربایی دروغین خود را برملا کرد.

سروش گفت: برای تحصیل به آلمان رفتم. هر وقت به ایران می‌آمدم مادرم می‌گفت باید ازدواج کنی. اما من اصلاً قصد ازدواج نداشتم. مادرم مدام عکس دخترهای ایرانی را به من نشان می‌داد و می‌گفت یکی را انتخاب کن. ولی من توجهی نمی‌کردم و به آلمان بر می‌گشتم. تا اینکه آخرین بار چند روزی از مادرم خبری نشد و بعد هم یکی از خواهرهایم با من تماس گرفت و گفت مادرمان بیمار شده است من هم بلافاصله به ایران آمدم. چند روز بعد هم مادرم گفت آرزو دارد قبل از مرگ عروسی مرا ببیند. بدین ترتیب با دختری که مادرم معرفی کرد نامزد شدم ولی خیلی اتفاقی متوجه شدم مادرم بیمار نیست و برای اینکه مرا وادار به ازدواج کند خودش را به بیماری زده است. خیلی عصبانی شدم. از طرفی علاقه‌ای هم به آن دختر نداشتم. به همین دلیل نقشه‌ای کشیدم تا بتوانم از ازدواج اجباری فرار کنم. روز عقد به بهانه آرایشگاه از خانه خارج شدم و به شمال رفتم بعد هم از گوشی تلفن همراه خودم به مادرم پیامک تهدید‌آمیز آدم ربایی را ارسال کردم. روز بعد نیز که دیگر مراسم به هم خورده بود از شمال به تهران آمدم و گفتم که از دست آدم ربایان فرار کرده ام.با افشای راز این آدم ربایی دروغین تحقیقات بیشتر ادامه دارد.

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: آدم ربایی آلمان پیامک تلفن همراه مرگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۶۴۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...

همشهری آنلاین؛ حوادث : ساعت ۲۲ شنبه شب، ساکنان ساختمانی در یکی از محله های پایتخت متوجه فریادهایی شدند که از واحد طبقه سوم به گوش می‌رسید. در طبقه سوم مادر و پسری زندگی می‌کردند که همسایه ها هر ازگاهی صدای درگیری آنها را می‌شنیدند. آن شب اما دعوای آنها متفاوت تر از شب های دیگر بود؛ ‌پسر جوان مدام فریاد می کشید و مادرش کمک می خواست. همسایه‌ها خود را به مقابل در آپارتمان آنها رساندند اما هر چه در زدند کسی در را باز نکرد و ناگهان صدای مادر قطع شد. همسایه ها با پلیس تماس گرفتند و دقایقی که گذشت بوی دود و آتش به مشامشان رسید و آتش نشانی را خبر کردند.

گزارش قتل

پلیس و آتش نشانان پایتخت در زمانی کوتاهی در محل حادثه حاضر شدند و پس از ورود به آپارتمان طبقه سوم، آتش را مهار کردند. آنها با پیکر بی جان زنی در سالن پذیرایی مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. کمی آنطرف تر پسر مضطرب و پریشان وی ایستاده بود که توسط پلیس دستگیر شد. در این شرایط گزارش این جنایت به قاضی محمد مهدی براعه بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم تجسس پلیس آگاهی تهران در محل حادثه حاضر شدند. بررسی‌ها حکایت از این داشت که مقتول حدود ۷۰ ساله بود و به دست پسر ۳۶ ساله اش به قتل رسیده بود. پسر این زن پس از قتل مادرش، در خانه بنزین ریخته و آنجا را به آتش کشیده بود تا به زندگی خودش هم پایان بدهد اما با حضور به‌موقع همسایه‌ها آتش آسیبی به او نرسانده بود.

عامل این جنایت دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل مادرش اعتراف کرد اما گفت که قصد گرفتن جان وی را نداشته است. این پسر جوان گفت: سال‌هاست که دچار مشکلات روحی و روانی شده ام و مدام دارو مصرف می کنم. چند ماهی هم در بیمارستان اعصاب و روان بستری بودم و شرایط خوبی نداشتم. هر وقت داروهایم را نمی خوردم، ‌خشم وحشتناکی به سراغم می آمد و صداهایی در گوشم می شنیدم؛ ‌صدای افراد مختلف که شبیه به زمزمه بودم.

وی ادامه داد: هر ازگاهی با مادرم دعوا می کردم اما آن شب ماجرا فرق داشت. مادرم از من پرسید که آیا قرص هایم را مصرف کرده ام یا نه. آن روز فراموش کرده بود قرص هایم را مصرف کنم و روانم بهم ریخته بود. مادرم عصبانی شد و به خاطر فراموشی ام اعتراض کرد. سپس خواست تا داروهایم را مصرف کنم. حتی به من گفت دیوانه ای و باید قرص هایت را بخوری. این جمله‌اش عصبانی ام کرد. بعد همان صداهای عجیب را در گوشم شنیدم. صداها می گفتند که انتقامت را بگیر. نمی دانم چه شد که جان مادرم را گرفتم. بعد که به خودم آمد تازه فهمیدم که چه اشتباهی مرتکب شده ام. تصمیم گرفتم با آتش زدن خانه به زندگی خودم هم پایان بدهم اما نقشه ام ناتمام ماند و دستگیر شدم.

این پسر جوان پس از اقرار به قتل بازداشت شد و بازپرس جنایی دستور داده تا سلامت روانی وی مورد بررسی قرار بگیرد. این در حالی است که تحقیقات نشان می‌دهد که متهم سابقه بیماری روحی و روانی و بستری شدن در بیمارستان را داشته است.

کد خبر 849440 برچسب‌ها فراجا بیماری روانی قتل - قاتل

دیگر خبرها

  • نجاتم دهید، دیگر به پایان خط رسیده‌ام!
  • ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش
  • سرنوشت سارق پل‌های عابرپیاده در تهران
  • رسانه‌های عبری: نتانیاهو در منگنه است و حکم‌های بازداشت خواب را از چشمانش ربوده است
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • عملیات وعده صادق جهانیان را نسبت به مسئله غزه بیدار کرد
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...