سیاه چالهای در فضای مجازی
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۲۶۰۴
به گزارش گروه تحلیل تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، به لحاظ جامعه شناختی همواره برای امور اجتماعی و عناصر فرهنگ مادی و غیرمادی، کارکردی هایی ملحوظ است؛ کارکردهایی که قرار است در مسیر ترسیم شده به اهداف مشخصی برسند. این البته یک سوی داستان است چرا که همواره امکان انحراف از مسیر متصور است و امکان دارد که کارکردها در مسیری کاملاً مخالف با اهداف تعیین شده حرکت کرده و پیامدهایی منفی را در بر داشته باشند؛ پیامدهایی که تحت عنوان «کژکارکردی» از آنان یاد میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کژکارکردی به زبان ساده عبارت است از نتایج نامطلوبی که یک پدیدۀ مطلوب و پسندیده، بواسطه اقتضائات وجودی و تحققی اش، به جای میگذارد.
آنچه امروز تحت عنوان مصائب و مشکلات فضای مجازی مطرح میشود، یکی از کژکارکردهایی است که این فضا در زندگی و فضای اجتماعی ایجاد کرده است. در واقع اینترنت، فضای مجازی، ابزارهای فناورانه و… همه نمودهای مدرن ارتباطات هستند که اساساً برای بهبود روابط و افزایش کیفیت زندگی مدرن ایجاد شدند. در صورتی که امروز و به واسطه کژکاردهایشان ما شاهد عواقبی منفی از سوی آنان هستیم؛ پیامدهایی چون مخاطرات این ابزارها و این فضا (فضای مجازی) بر سلامت جسمی، روابط و مناسبات اجماعی و شیوع بیماریهای روانی.
آنچه در ادامه میآید یادداشتی است که «سید حسین نبوی» جامعه شناس فرهنگی و استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی با عنوان «علل استقبال از فضای مجازی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مطلوب و نامطلوب آن» برای ایرنا نوشته است:
طی یکی دو دهه گذشته، پس از ورود رایانه و سپس اینترنت، جامعه ایران مواجه با یک انقلاب ارتباطی بسیار مهم شده است. فضای مجازی که عمدتاً شامل شبکههای اجتماعی مجازی میشود، به شدت گسترش یافته و نقش پراهمیتی در روابط و تعاملهای اجتماعی ایرانیان یافته است. این شبکههای اجتماعی مجازی، تغییرات عمیق فرهنگی و اجتماعی را پدید آورده و خواهند آورد. به نظر میرسد نقش آنها به مراتب بیش از نقش برخی انقلاب های سیاسی در ایجاد تغییرات در جامعه است. در زیر، (در بخش الف) برخی از ساز و کارهای فرهنگی و اجتماعی مؤثر در پذیرش و اشاعه و کاربست سریع و گسترده فضای مجازی و (در بخش ب) پیامدهای مطلوب و نامطلوب آنها از نظر جامعه شناختی و مبتنی بر نظریهها و بینشهای جامعه شناسی تحلیل خواهد شد.
الف) آمارها نشان میدهند که در جامعه ایران استقبال از فضای مجازی بسیار زیاد است. به عنوان نمونه یکی از قابل توجه ترینِ شبکههای اجتماعی – تلگرام- بعد از حدود ۶ سال از راه اندازی، در اردیبهشت ۹۷ (تاریخ مسدود شدن) قریب به ۴۰ میلیون نفر کاربر فعال ایرانی و حدود دو و نیم میلیارد بار بازدید روزانه و حدود ۷۵۰ هزار کانال به زبان فارسی داشته است. مطابق با یک نظر سنجی ملی، در اسفند ۹۷ حدود ۵۶ درصد از مردم ایران در این زمان هنوز از تلگرام استفاده می کرده اند. سایر شبکههای اجتماعی نیز وضعی مشابه (اگرچه، نه به این شدت) دارند. کمی قبل تر در مهر و آبان سال ۱۳۹۶، هرفردی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکرد، بطور متوسط یک ساعت و ۴ دقیقه در شبانه روز در شبکههای اجتماعی حضور داشته است. با توجه به این آمارها، سوال پراهمیت این است که چرا این حجم از مراجعه به تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعیِ فضای مجازی وارد زندگی ما شده است؟ برای پاسخ به این مسئله، تحلیلهای زیر قابل ارائه است:
۱) آزادی عمل در فضای مجازی: در جامعه ما، علیرغم شهری شدن شتابان طی هفت دهه گذشته، فشار هنجاری و اجتماعی نسبتاً شدیدی، برای کنترل اجتماعی – چه نظارت اجتماعی مستقیم و چه نظارت اجتماعی غیر مستقیم- هنوز وجود دارد. از نظر فرهنگی جامعه ما یک جامعه پسا سنتی و نه کاملاً مدرن محسوب میشود که هیچگاه به جامعهای مدرن یا پست مدرن به معنایی که جوامع صنعتی آن را تجربه کرده اند، مبدل نشده است. چنین شرایطی به این معناست که هنوز سازوکارهای گروه نخستین مؤثر عمل میکنند. در بهترین حالت، سازوکار تلفیقی شکل گرفته که هم گروه نخستین و هم گروه دوم توأماً با همدیگر عمل میکنند. بنابراین سازوکارهای نظارت بطور شدید فعال هستند. در پس هر نظارتی، بطور طبیعی، مجازاتها – از خفیفترین تا شدیدترین سطح- بیشتر از پاداشها، روی میدهند و اِعمال میشوند. بنابراین افراد برای رهایی از فشارهای نظارت (خانواده و اقوام و اهالی محله و همسایگان، همکاران و همدوره ای ها، اجتماعات حرفهای، نیروهای انتظامی، نظامی و شبه نظامی، دستگاههای حکومتی و دولتی و شبه دولتی، نظارتهای ایدئولوژیک و سیاسی و نیروهای شبه مردمی و…)، و برای آزادی عمل بیشتر به فضای مجازی که مشابه با عالم رؤیا – مطابق با تحلیل فروید- عمل میکند، گرویده میشوند. ممنوعیتها تقریباً بدون هیچ ممیزی و سانسوری، مجاز میشوند. بنابراین ویژگیهای فرهنگی جامعه ایران در سوق دادن جوانان و میانسالان از هردو جنس، به ویژه دخترها و خانمها به سوی فضای مجازی نقش مؤثر ایفا میکنند. جنس مؤنث و نسل جدید و طبقات و لایههای تحت تسلط، از این نظر رغبت بیشتری برای فضای رها از قید و بندهای اجتماعی و فرهنگیِ وادارنده، دارند؛ مقاومت در برابر هژمونی سیاسی و فرهنگی عمدتاً در این فضاها و به وساطت این فضاها شکل میگیرد.
۲) شکافهای اجتماعی و شکل گیری جامعهای دیگر در درون جامعه: فضای مجازی به نوعی همانند رؤیا، جنبه جبران کنندگی محدودیتها و محرومیتهای فضای واقعی جامعه در را دارد. نوجوانان و جوانان یا مسامحتاً نسل جدید همراه با دختران و خانمها، بیش از سایر افراد جامعه در معرض تبعیضها و تحدیدها و تحریمهای نسل میانسال و کهنسال و مردان (پدر، برادر، شوهر و حتی پسر) قرار دارند. نسل والدین و جنس مذکر فشارهای اجتماعی خود را برای نظارت و کنترل نسل فرزندان و جنس مؤنث از طریق سازوکارهای خاصی به عمل میآورند. در واقع میتوان گفت شکاف نسلی و شکاف جنسیتی گرچه خود تا حدودی بر اثر فضای مجازی شکل گرفته و تشدید شده است اما در شرایط حاضر خود سبب تشدید شکافهای مذکور گردیده و به دنبال آن مصرف محتواهای تولید شده در فضای مجازی را شدت خواهد بخشید. بنابراین شکافهای اجتماعی در جامعه ایران و فضای اجتماعی واقعی و وجود سازوکارهای سرکوب اجتماعی و سیاسی افراد را برای مصون ماندن از عواقب احتمالی و نگران کننده نظارت اجتماعی رسمی و غیر رسمی به سوی فضای مجازی رهنمون میکند. نوجوانان و جوانان از هردو جنس، با مراجعه و توطن در فضای مجازی، به تدریج فرهنگ یا پاره فرهنگ خودشان را میسازند؛ یعنی ارزشها و هنجارها و چارچوبهای تفسیری یا رمزگان فرهنگی خود را میسازند. در هر گروه اجتماعی به ویژه برای نوجوانان و جوانان رعایت کردن هنجارهای گروهی در ارتقای منزلت اجتماعی و یا عدم رعایت ارزشها و موازین گروهی در طرد آنها از آن گروه نقش خیلی مهمی دارد.
بنابراین نسل جدید با مهاجرت نسبی به فضای مجازی، در واقع گروه اجتماعی منسجم و یکپارچه ای را پدید میآورد؛ گروه اجتماعی که عمدتاً از نزدیکان تشکیل شده و در سنین نوجوانی و جوانی تأثیر پذیری از نزدیکان بیش از والدین و معلمان و دیگر نمایندگان جامعه است. بنابراین نسل جدید، با حضور مؤثر خود در فضای مجازی در واقع جامعهای در درون جامعه ایجاد کرده است. نسل والدین ظاهراً نظارت بر نسل فرزندان دارند اما نمیدانند که آنها متعلق به جامعهای دیگر یعنی جامعهای مشروعیت زدوده هستند که از ارزشها، هنجارها، رمزگان، معانی، چارچوبهای تفسیری و فهم این جامعه جدید هیچ اطلاعی ندارند و با آن بیگانه هستند. نسل والدین می کوشد تا با استفاده از سازوکارهای قانونی و اجتماع جامعه ایی – مطابق با نظریه پارسونز (جامعه شناس آمریکایی) - نسل فرزندان را به اطاعت وادارد، غافل از آنکه در پاره فرهنگِ جامعه جدید، از همه آن سازوکارها، مشروعیت زدایی و از نسل والدین، رسمیت زدایی صورت گرفته است.
۳) چشم و همچشمی و رقابت و نیاز به کسب اطلاعات لازم برای مقایسه اجتماعی و تعیین موقعیت کنونی خود در مقایسه با دیگران: در جامعه ایران به ویژه از دوره پهلوی دوم (به علت ازدیاد جمعیت، افزایش تقسیم کار، و تراکم اخلاقی و شکل گیری رقابت)، رفته رفته در شهرهای بزرگتر منزلت انتسابی جای را به منزلت اکتسابی سپرد، و رسانهها (علاوه بر روزنامه که در دوره پهلوی اول تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تعدد و تکثر یافته بود رادیو و تلویزیون نیز، گرچه محدود، اما بطور مؤثر شکل گرفته بود) در تبلیغ و القای مصرف کالای غربی - برای متمایز و بامنزلت شدن- نقش تأثیر گذاری یافتند؛ این دو فرآیند تغییر اجتماعی و فرهنگی (هرچند یکی از عوامل مؤثر در واکنش گروهها و لایهها و طبقات اجتماعیِ عمدتاً مذهبی و فرودست و دارای احساس محرومیت نسبی به تجدد و نوسازی پهلوی دوم بود)، بعد از انقلاب اسلامی، خصوصاً در دوره سازندگی به این سو، با شدت بیشتری تداوم یافت و رقابت و چشم و همچشمی به تدریج مبدل به یک سازوکار اجتماعی و فرهنگی مهم گردید. همه افراد جامعه، گرچه در برخی لایهها و طبقات کمتر و در برخی دیگر بسیار با شدت، در زمینههای مختلف وبه ویژه در مصرف کالاها و خدمات مختلف به منظور نشان دادن منزلت اجتماعی بالاتر و والاترِ خود، خود را با دیگران (نزدیکان، دوستان، خویشاوندان، همکاران، همالان، گروههای مرجع، بلندآوازه ها یا سلبریتی ها و…) مقایسه میکنند. در این فرآیند، مقایسه اجتماعی برای نشان دادن تمایز و منزلت اجتماعی، از میان رسانهها و ابزارهای مختلف، فضای مجازی جدیدترین و جزئی ترین اطلاعات – شامل نشانهها، نمادها و رمزگان فرهنگی برای فهم و تفسیر معناهای آن نشانهها و نمادها- را در اختیار میگذارد. بنابراین فضای مجازی با تشدید مقایسه اجتماعی به عنوان واسطه و رسانه مؤثر برای کسب منزلت اکتسابی هرچه بالاتر، در جامعهای که تلاشهای فردی بیش از اصل و نسب و خانواده اهمیت و اولویت یافته، عمل میکند. از این رو قابل تحلیل است که در جامعه رقابتیِ مصرف گرا، رسانهها و به ویژه فناوریهای ارتباطی جدید چه نقش مهمی بر عهده دارند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که اطلاعات حاصل از فضای مجازی تا حدودی برای اظهار نظرکردن و عرض اندام درباره مسائل و امور مختلف در نزد دیگران نیز خیلی خوب به کار میآید.
این امکان برای افراد وجود ندارد که درباره همه چیز اطلاعات – یا اطلاعات دقیق- کسب نمایند اما به علت بخش بخش و پاره پاره بودن جامعه کنونی که ناشی از فرآیند فراگمانتیشن (چندپارگی علوم) و تقسیم کارِ پیچیدهتر شدهِ جامعهِ پساسنتی و کژمدرنِ کنونی روی میدهد، در قلمروها و میدانهای مختلف، اطلاعات زیادی تولید میشود. افراد طبقه بالا و متوسط و تا حدودی پایین برای همسطح و بالاتر نگه داشتنِ موقعیت خود - در اصطلاح عامیانه و روزمره: کم نیاوردن - در گروه و در کنشهای ارتباطی، نیاز شدیدی به این نوع و به این سطح از اطلاعات دارند (به اطلاعات و دانش عمیق نیاز نیست بلکه همین دانش سطحی برای هدفی که دارند کفایت میکند)؛ بنابراین دادهها و اطلاعات تولید شده در فضای مجازی هم برای مقایسه اجتماعی و هم برای حفظ موقعیت برتر در کنشهای ارتباطی و کلامی به کار می آیند و نیازها را برآورده میسازند.
۴) جذابیتهای ویژه: فضای مجازی علاوه بر نکات فوق، جذابیتهای دیگری هم دارد.
اولاً بسیار تنوع دارند، این تنوع گرچه ناشی از اقتضای چند سویه بودن این رسانه هاست ولی باعث جذابیت و کشش شدید میشود. اگر فقط درباره یک موضوع خاص میبود و تنوع و گوناگونی نداشت، ممکن بود برای نسل جدید -که به واسطه رشد و پرورش در شرایط رفاه زیاد، در مقایسه با نسلهای گذشته، عمدتاً سخت کوشی کمتر و نازلتری دارند- کشش لازم را بدست نیاورد؛ اما هم در نوع مطلب و هم در کیفیت و تعدد و ترکیب انواع شیوههای پیام رسانی- مثلاً عکس، فیلم، صدا، یا ترکیبی از همه اینها توأم با رنگهای جذاب و حالتهای گوناگون برای هریک - تنوع فراوانی وجود دارد.
ثانیاً این فناوریهای جدید ارتباطی دو و چند سویه هستند و یک سویه و القایی نیستند. مخاطبان و کاربران رسانهها به ویژه در دوره اخیر تمایل شدیدی دارند که در ارزیابی و تهیه محتواهای رسانه مشارکت فعالانه داشته باشند. گرچه ممکن است این تمایل ناشی از تشخیص، درک و استنباط متفاوت افراد باشد (که در بیشتر موارد به علت اشغال جایگاه متفاوت افراد، این تشخیص متفاوت واقعاً وجود دارد) ولی یک دلیل مهمتر احتمالاً این است که افراد میخواهند برای جبران گمنامی در جامعه شهری، نیاز به شناخته شدن و یا آنچه را که میخواهم طرح نمایم، نیاز به «به رسمیت شناخته شدن» را برآورده سازند. رسانههایی که این امکان را فراهم میآورند تا مخاطبان نیز در تولید محتوا مشارکت نمایند به بهترین وجه این نیاز را برطرف میسازند. بنابراین جذابیت فوق العاده ایی برای این سنخ و این نظامِ شخصیتی پیدا میکنند.
ثالثاً رسانههایی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات که سابقاً تحت مدیریت و نظارت دولت و حکومت به تولید محتوا می پرداخته اند، عمدتاً بنا به دلایل ایدئولوژیک یا اقتصادی و در مواردی هم بنا به دلایلی فرهنگی، اقدام به معرفی افرادی نموده اند که بعد از مدتی آن افراد مشهور و بلندآوازه (سلبریتی) شده اند. تلویزیون به ویژه از این نظر نقش مؤثری ایفا کرده است. خوانندگان، هنرپیشهها، فوتبالیستها و برخی از ورزشکاران دیگر، مداحان، روحانیون، مجریان، و البته سیاستمردان حداقل در بخشی از فرآیند شناخته و معرفی شدن خود، به تلویزیون مدیون هستند. سلسه مراتبی در میزان مشهور و شهره شدن این افراد وجود دارد که مخاطبین تلویزیون -علیرغم همذات پنداری بیشتر با سطوح نازلتر آنها- عموماً برانگیخته میشوند که به مانند آنها شناخته شده و مشهور بشوند. این نیاز و برانگیختگی همگانی که بوسیله رسانههای رسمیِ یک سویه در جامعه ایجاد شده، توسط همین رسانه قابل برآورده شدن نیست (هرچند به نظر میآید تلویزیون، رادیو و مطبوعات، ظاهراً برای نیازهای کاری اما عملاً درجهت برآورده ساختن همین نیاز نیز گام برمی دارند). بنابراین بهترین جایی که افراد میتوانند نیازهایی که توسط رسانههای رسمی برانگیخته شده را جبران و تشفی نمایند فضا و شبکههای اجتماعی مجازی است؛ به قول اقتصاددانها، فضای مجازی، کالای جایگزینِ رسانههای رسمی است.
رابعاً آنچه که در جامعه واقعی مجاز نیست و ممنوع است و در رسانههای رسمی - که تحت نظارت ایدئولوژیک قرار دارند- نیز منع میشود، در فضای مجازی، مجاز است. در امور جنسی و امور اعتقادی، که به نظر میآید جامعه سنتی و رسانه رسمی، درباره آنها بیش از سایر موارد حساسیت دارند و حاضر نیستند رویکردهای بدیل را به رسمیت بشناسند؛ نسل جدید از هردو جنس – مطابق با تلقی که یکی از جامعه شناسان آلمانی (گئورگ زیمل) دارد - می کوشد تا زندگی خود را از این فرم فرهنگی رها کرده و فرم ویژه خود را شکل دهد؛ به عبارت دیگر بدیل های خود را مطرح و به رسمیت بشناسد. در فضای مجازی این امکان فراهم است تا خانمها و آقایان، به هرنحو که میپسندند از نظر پوشش و آرایش و با هر نو سبک زندگی که جایگاه آنها را در سلسله مراتب اجتماعی و منزلت اجتماعی افزایش میدهد، ظاهر شوند. به نظر میرسد گاهی در این کار نوعی افراط گرایی هم شکل گرفته، افراطها گاهی آنقدر شدت مییابد که آرایشها بیش از آنکه حامل معنای منزلت اجتماعی والا باشند تداعی کننده معنای دیگری (نه تنها برای جنس مخالف که حتی برای هم جنسها) شده اند. بنابراین فضای مجازی، از آنجا که امکان طرح ممنوعیتهای فضای واقعی را میدهد (نه تنها طرح که امکان جولان و مشروعیت بخشی به ممنوعیتها را میدهد) مورد توجه شدید قرار میگیرد.
لازم به توضیح نیست که در هر چیزی که ممنوع میشود، منافعی - اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی- نهفته است. اما فضای مجازی امکان دست یافتن به منافع از دست رفته را فراهم میآورد. کسانی که بنا به دلایل جنسیتی، عقیدتی، سیاسی، سنی و نسلی، طبقاتی، گروهی، صنفی، موقعیتی، و… در جامعه مورد تبعیض یا محدودیت یا ممنوعیت قرار میگیرند، در این فضا امکان مشروعیت زدایی از گروههای مسلط و مشروعیت بخشی به ممنوعها را بدست میآورند. به سخن دیگر حجم عظیمی از منافع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به وساطت فضای مجازی قابل حصول میشود.
کاستلز - جامعهشناس اسپانیایی - از شکل گیری سه نوع هویتِ مشروعیتبخش، مقاومت و برنامه دار در جامعه شبکه ای سخن میگوید که توضیح کاملتری از نکته فوق است: تبدیل ممنوعیتها به فرصت و منافع، عملاً با برساخت هویتهای مورد نظر کاستلز روی میدهد. از این رو طبیعی است که برخی گروهها بطور ویژه ای به فضای مجازی رو آورند. خامساً نه تنها با بازتعریف ممنوعیتها و محرومیتها و تبدیل آنها به فرصتهایی برای دست یافتن به منافع، بلکه با تعریف نوآورانه فرصتهای جدید جهت دست یافتن به منافع چندگانه فوق میتوان از فضای مجازی استفادههای اقتصادی و غیراقتصادی بسیار گسترده و مؤثری به عمل آورد. این نوآوری که گاهی جنبه کارآفرینی موفقی در تجارت و فعالیتهای اقتصادی و سودآور دیگر نیز پیدا میکند، عامل مهمی در جذب گروههای متعددی از افراد جامعه به فضای مجازی گردیده است.
۵) کارهای اداری، سازماندهی و مدیریت: سهولت، سرعت، کیفیت، امنیت واطمینان از اینکه دستگاههای نظارتی، نظامی و امنیتی داخلی، امکانِ محدودی برای (سو) استفاده سیاسی و جناحی و گروهی از این نوع فضای مجازی دارند، بر قابلیتها و جذابیتهای فضای اجتماعی چه برای پیگیریها و سازماندهی و نظارتها و دیگر امور مدیریتی و چه برای فعالیتهای اقتصادی و تجاری افزوده است. به عنوان نمونه، در بسیاری موارد تلگرام جایگزین ایمیل گردیده است. تلگرام گاهی بدون نیاز به دفتر و (چند) منشی و (چند خط) تلفن و فاکس و بودجه کلان، امکان هماهنگی و مدیریت چندین کار بزرگ و جداگانه را فراهم میآورد. بی سبب نیست که علیرغم فیلتر شدن تلگرام، ۴۰ تا ۴۵ – شاید ۵۰ - میلیون نفر از کاربران – تقریباً نیمی از جمعیت ایران- حضور مؤثرشان را در آن حفظ کرده اند که بخشی – احتمالاً خیلی کمتر- از آنها برای پیشبرد امور اداری و مدیریتی و اجرایی خودشان است. در بسیاری از مدیریتهای سطوح خرد و متوسط بهره گرفتن از گروهها و کانالهای تلگرامی جهت پیشبرد امور با همان شدت سابق ادامه دارد، چون میتواند به میزان زیادی هزینهها و اتلاف وقت را کاهش دهد و کیفیت، کمیت و بهره وری انجام امور را بطور چشمگیری افزایش دهد. اتفاقی که با توجه به وجدان و تعهد کاری مستتر در فرهنگ موجود جامعه ایرانی، در سازوکارهای سنتی پیش از فضای مجازی خیلی کمتر روی میداد. فضای مجازی به سطوح مختلف مدیریتی، توان و قابلیت مضاعفی برای مدیریت بخشیده است.
ب) بهره مندی از فضای مجازی برای جامعه در کل یا برای فرد بطور خاص، ممکن است دارای پیامدهای مطلوب و مثبت یا برعکس دارای پیامدهای نامطلوب و منفی باشد. به نظر میرسد نمیتوان پیامدها را بدون لحاظ کردن موارد، بطور مطلق ارزیابی و ارزشیابی نمود. مثبت یا منفی بودن فضای مجازی بستگی به کاربرد آن درحوزه ها و زمینههای مختلف دارد. در برخی کاربستها یقیناً پیامدِمثبت آن و در برخی کاربستها یقیناً پیامدِمنفی آن اهمیت بیشتری خواهد داشت:
۱) با توجه به کارآمدی نسبی نظامهای اجتماعی مختلف (به معنای مورد نظر لوهمان –جامعه شناس آلمانی) به ویژه نظام اقتصادی، نظام سیاسی و نظام اداری، در جهان واقعی و تمایل شدید به ایجاد انحصار و محدود و منحصر کردن منافع حاصل به گروه خودی و اصطلاحاً «درون گروه» خودشان و با توجه به ناکارآمد بودن رسانههای رسمی و احزاب سیاسی و دستگاههای نظارت رسمی و غیر رسمی در جهت ممانعت از شکل گیری فساد در ابعاد و سطوح مختلف در جامعه، وجود فضای مجازی علیرغم کاستیهایی که دارد، در برملاکردن و افشای فسادهای شکل گرفته در همه اشکال خود مؤثر عمل میکند؛ بنابراین فضای مجازی میتواند به پیامد مثبتی در جهت زدودن انحصارها و منحصر به خود کردن امتیازها بینجامد. در فضای مجازی، اختلاسها، حقوق نجومی، روابطی انجام شدن برخی امور، تقلبها، فسادها و ناکارآمدی های اداری و اجرایی، فساد اخلاقی، آمار انواع جرایم و آسیبهای اجتماعی و خلاصه همه آنچه را که در شرایط پیشا-مجازی، بنابه دلایل سیاسی و ایدئولوژیک در رسانههای مکتوم و پنهان میماند، برملا و پیگیری میشوند. ترس از رسوایی، عامل بازدارنده بسیار مهمی است که مانع از فساد بیشتر میشود. اخلاق در جامعهای که مطابق با فرهنگ و منطق سرمایه داری میاندیشد و عمل و رفتار میکند، دیگر بر اساس موازین و معیارهای دینی شکل نمیگیرد بلکه از آنجا که پایههای دینی این جامعه فرسایش یافته، بطور درونی مانع از فساد نمیشود. در چنین شرایطی باید دستگاههای نظارتی بیرونی، بطور مؤثر مانع از سو استفادهها شوند و چه رسانهای بهتر از فضای مجازی برای افشای فسادهای گسترده.
۲) از سوی دیگر افشای فسادهای متعدد در دستگاههای اداری و سازمانهای اجتماعی و اقتصادی دولتی و غیر دولتی، رفته رفته به زدودن مشروعیت برای مدیریت سطوح مختلف اداری و سیاسی منتهی میگردد. مشروعیت زدایی به ناتوان و ناکارآمد شدن نظام سیاسی و نظام مدیریتی کشور میانجامد. هرچند به نظر میرسد که نظام سیاسی در بیشتر مواقع از پس مدیریت بحرانها برمی آید اما در بلند مدت، کاهش مشروعیت، نقش منفی در مشارکت فعالانه و دلسوزانه مردم در امور مختلف دارد. همه این فرآیندها به واسطه فضای مجازی شکل میگیرد و تأثیرگذاری آن تشدید میگردد.
بنابراین در مواقعی که کاربران و استفاده کنندگان فضای مجازی (که اوقات بسیار زیادی را در این فضا صرف میکنند) از دانش و مهارت جهت تمیز اطلاعات و محتواهای تخریبی از مطالب مفید و سازنده برخوردار نیستند یا اصطلاحاً از سواد رسانه ای بهره نبرده اند، فضای مجازی دارای پیامدهای منفی برای جامعه خواهد بود. البته با استفاده و کاربست هرچه بیشتر فضای مجازی، کاربران رفته رفته ماهرتر و حرفهای تر و دارای قدرت تشخیص و تمیز بیشتر و بهتری میشوند و چه بسا کم کم همانند برخی از بنیانگذاران جامعه شناسی که قائل به بهداشت فکری بودند و هر مطلبی را مطالعه نمیکردند، به بهداشت فکری نائل شوند و با افزایش قدرت ذهنی برای تجزیه و تحلیل، هر داده و محتوای نامتقن و نا صحیحی را نپذیرند. به سخن دیگر کاملاً با رویکردی سنجش گرانه و انتقادی با هر محتوایی برخورد کنند. در این صورت، پناه آوردن به فضای مجازی، ممکن است به رشد عقلانیت انتقادی بینجامد و احتمالاً نگرانی کمتری برای آن متصور است.
۳) رشد عقلانیت انتقادی نه تنها درباره نظام سیاسی بلکه درباره نظام اعتقادی جامعه نیز ممکن است روی دهد، که به نظر میآید درحال روی دادن است. کم نیستند کسانی که در کسوت روحانیت سعی در القای پیامی دارند اما از آنجا که در پرفورمنس آنها – به قول گافمن (جامعه شناس آمریکایی) - خللی وجود دارد یا اختلالی روی میدهد، این خلل در فضای مجازی در مقیاسی وسیع پخش و اشاعه مییابد. این فرآیند در جهت مشروعیت زدایی صورت میگیرد. البته در پس این فرآیند، احساس محرومیت نسبیِ شکل گرفته در میان لایههای متوسط جامعه نیز نقش دارد: بر اثر مقایسه اجتماعی با افرادی واقع در موقعیتهای بالاتر از نظر اقتصادی و اجتماعی، افراد ناآگاهانه به دنبال مقصری هستند تا تقصیر را به گردن وی بیندازند و خود را مبرّا نمایند. در چنین مواقعی بطور فردی یا جمعی به این توافق می رسند که فرد یا گروه خاصی در شکل گرفتن چنین وضعیتی مقصر اصلی هستند؛ بنابراین به تدریج نفرت و کینه به سوی آن فرد یا افراد معطوف میشود. افکار عمومی گویی برای تخلیه تنشهای ناشی از مقایسه اجتماعی به چنین افرادی نیاز دارند. این احساس وقتی که جامعه در رنج و تعب و سختی است، شدت بیشتری مییابد. بنابراین بخشی از مشروعیت زدایی از روحانیون، علاوه بر علل دیگر، از این سازوکار روانشناختی پیروی میکند. هم فرآیند مقایسه اجتماعی و هم فرآیند مشروعیت زدایی به وساطت فضای مجازی اتفاق میافتد. از این نظر، هجوم وسیع به فضای مجازی پیامد اجتماعی مطلوبی ندارد. روحانیون بطور سنتی پاسداران اخلاق و اعتقادات جامعه ایران بوده اند، اعتقادات و اخلاقی که سهم بسیار نیرومندی در حفظ سلامت روحی جامعه و ممانعت از کجروی ها داشته است. مشروعیت زدایی از آنها، به مشروعیت زدایی از بنیان اعتقادی و سرمایه فرهنگی (نه به معنای بوردیویی - جامعه شناس فرانسوی - بلکه به معنای وسیعتر شامل سرمایه اعتقادی و سرمایه اخلاقی) جامعه میانجامد. چه بسا بخشی از فرآیند سکولارشدن لایههای مختلف و نسلهای جدیدتر ناشی از همین رویداد باشد. با مشروعیت زدایی بیشتر و با سکولارتر شدن جامعه، نه تنها سلامت اخلاقی و روحی جامعه تا حدودی از دست رفته، بلکه بطور مشهود، از نظر کمی و کیفی میزان کجروی ها و مسائل اجتماعی نیز افزایش معنی داری یافته است.
بطور خلاصه، برخی از سازوکارهای فرهنگی و اجتماعی نقش مؤثری در سوق دادن بخش عظیمی از جمعیت بسوی فضای مجازی دارند. هم چنان که از هر ابزاری میتوان استفادههای مفید و یا استفادههای مضّر به عمل آورد، این امکان برای فضای مجازی نیز وجود دارد. از فضای مجازی چه درسطح فردی و چه در سطح اجتماعی نیز میتوان در هر دو جهت استفادههایی به عمل آورد. اما بسته به مورد استفاده، پیامدهای آن مطلوب یا نامطلوب ارزیابی میشود. فضای مجازی ذاتاً مضر یا ذاتاً مثبت نیست. با مطالعه و پژوهشهای میان رشتهای و چند بُعدی میتوان پیامدهای مثبت و منفی را در قلمروها و کاربستهای مختلف مورد ارزیابی قرار داد و بسته به مورد برای آن سیاستگذاریهای فرهنگی مناسبی را طراحی و تدوین نمود.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۲۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ابلاغ دستورالعمل رسیدگی به تخلفات رسانههای فراگیر
حامد معینی معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا درخصوص تنظیم دستورالعمل رسیدگی به شکایات و تخلفات رسانههای صوت و تصویر فراگیر گفت: صیانت از جریان تولید و انتشار محتوای ایرانی- اسلامی، حمایت از حقوق فعالان و تولیدکنندگان محتوای سالم، ایمن و مفید و همچنین پیشگیری از وقوع تخلفات و رفع بسترهای بروز تخلفات و تضمین اجرای صحیح مقررات و دستورالعملهای ساترا یکی از اهداف و مأموریتهای مهم معاونت تدوین مقررات و امور حقوقی است.
وی ادامه داد: با توجه به تثبیت اجرای مأموریت تنظیم مقررات، صدور مجوز و نظارت سازمان صداوسیما در حوزه صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی مطابق با دستور صریح مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ۲۲/۰۶/۱۳۹۴، قوانین بالادستی و همچنین تصویب ماده واحده شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۴۰۲، پیش بینی ضمانت اجرایی برای برخورد با سکوهایی که مقررات و دستورالعملهایی که در حوزه تنظیمگری ساترا تدوین شده را نقض مینمایند، به عنوان یکی از دغدغههای جدی معاونت تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا بوده که از طرق مختلف هم پیگیری شده است.
معینی خاطرنشان کرد: با توجه به این مسئله، مطالعات زیادی در این زمینه انجام و همزمان، مقررات و اسناد به همراه گردش کار رسیدگی نهادهای تنظیم گر کشورهای دیگر مورد بررسی و تحلیل واقع شد. حاصل کار تنظیم یک دستورالعمل برای رسیدگی به شکایات و تخلفات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی بود در دستور کار قرار گرفت.
معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا تصریح کرد: این دستورالعمل با استناد به قانون اداره و اساسنامه سازمان صدا و سیما و مطابق تکالیف سازمان در تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی و نظارت بر آن، پس از تدوین به نظرخواهی تخصصی از جامعه نخبگانی و فعالان و نمایندگان رسانههای دارای مجوز صوت و تصویر فراگیر گذاشته شد و موارد و ملاحظات افراد نامبرده و سایر بخشهای مرتبط نیز در چندین جلسه کارشناسی دریافت و مورد اعمال قرار گرفت.
وی افزود: درنهایت دستورالعمل برای تشخیص عدم مغایرت با سایر قوانین و مقررات بالادستی به کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی کشور در مرکز ملی فضای مجازی ارسال و مورد تأیید قرار گرفت؛ در ادامه با تصویب رئیس سازمان صداوسیما و تمهید فرایندهای اجرایی برای اجرا ابلاغ شد.
معینی عنوان کرد: فرایند نظارت ساترا برای جلوگیری از وقوع تخلف همزمان با اجرای این دستورالعمل اعمال میشود؛ به این ترتیب که کشف و اعلام تخلف از هر روش اعم از گزارش واحدهای تخصصی و ناظران ساترا، گزارشهای مردمی و نظارتهای مبتنی بر سیستمهای ماشینی هوشمند، بررسی و در صورت احراز آن و عدم رفع آن، موضوع حسب مورد به کمیتههای مندرج در این دستورالعمل و سایر مراجع ذیربط مانند کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، دادسرای عمومی و انقلاب و. اعلام و پیگیری میشود.
معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا با تاکید گفت: براساس ساختار این دستورالعمل، دبیرخانه در ذیل معاونت تدوین مقررات و امور حقوقی و همچنین کمیتههای بدوی و تجدیدنظر برای رسیدگی به تخلفات و شکایات تشکیل شده است و در این دستورالعمل آمده که پس از دریافت گزارشها و شکایات، با تکمیل کاربرگ مربوطه، موضوع را به رئیس کمیته بدوی اعلام خواهد شد و در صورتی که رئیس کمیته انجام تحقیقات بیشتر و یا جمع آوری دلایل و مستندات و ارزیابی فنی و تخصصی را ضروری تشخیص دهد میتواند موضوع را برای انجام موارد مذکور به کارشناس تحقیق ارجاع دهد. کارشناس تحقیق نیز تحقیقات مقدماتی و تکمیلی را انجام داده و گزارش خود را به رئیس کمیته اعلام میکند و حسب تشخیص با دریافت دفاعیات مکتوب رسانه موضوع در دستور کار کمیته برای رسیدگی قرار میگیرد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: تخلفات حوزه صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی از جمله نقض ضوابط و مقررات و عدم رعایت فهرست مصادیق محتوای مجرمانه ابلاغی دادستانی کل کشور و برخی از مصادیق عمومی آن از جمله پخش زنده بدون مجوز، تولید و انتشار محتوا بدون مجوز، تولید و انتشار محتوا مغایر با ضوابط و مقررات ساترا، نقض حقوق کاربران، ارائه اطلاعات گمراه کننده و نادرست به کاربران، تبلیغات مغایر با مقررات و ضوابط ساترا، عدم رعایت الزامات نظیر ایجاد دسترسی، تفکیک و جداسازی محتوا برای اطفال و نوجوانان، خدمات کنترل والدینی، ردهبندی سنی محتوا و خدمت، ارائه خدمات انتشار محتوا در رسانههای کاربرمحور بدون رعایت الزامات نظیر سازکار پایش انسانی و سامانه هوشمند ماشینی پالایش و کشف تخلفات، در این دستورالعمل پیشبینی شده است.
معینی در پایان گفت: با پیگیریهای صورت گرفته در برنامه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران که مراحل نهایی تصویب و ابلاغ را طی میکند، سازمان صداوسیما مکلف شده است به تخلفات اشخاص و موضوعات مالی در حوزه صوت و تصویر فراگیر رسیدگی کند که این حکم بهعنوان مقوم و تکمیلکننده دستورالعمل رسیدگی به شکایات و تخلفات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی خواهد بود.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون