روایت یک داستان فانتزی برای تقویت جذابیتهای آموزش قرآن
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۰۶۵۹۲
کتاب «محمدجواد و شمشیر ایلیا» یک روایت فانتزی از ماجراجویی دینی است و رویکرد تازه و بکری به قرآن داشته و قهرمان داستان (محمدجواد) با ورود به باغ قرآن با شخصیتهای بسیاری آشنا میشود که هر یک از آنها بخشی از وجود او را تغییر میدهند. این کتاب را فاطمه مسعودی به نگارش درآورده و انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فاطمه مسعودی، نویسنده «محمدجواد و شمشیر ایلیا» در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره هدفش از نگارش این کتاب گفت: گاهی فرد، مطلبی مینویسد که چیزی نوشته باشد و گاهی نوشتن را وسیلهای قرار میدهد تا به اهداف دیگرش برسد. من فکر میکردم، روش آموزشی در کلاسهای قرآن با کمبودهایی مواجه است و سعی کردم با آزمون و خطا به این نتیجه برسم که چه روشی درست یا غلط است.
وی افزود: افزودن داستان به روش تدریس قرآن، جزء بهترین روشهاست، به این دلیل که خداوند وقتی در قرآن لازم است موضوعی را به انسان گوشزد یا یادآوری کند، از طریق داستان بیان میکند و من احساس کردم باید از این روش استفاده کنم تا خلأ جذابیت آموزش قرآن را پر کنم و بچهها با قرآن انس بیشتری داشته باشند.
مسعودی ادامه داد: اولین و مهمترین هدفم همین بود و اهداف جزئی خاصی نداشتم که بخواهم ریسک کنم و یکسری خط قرمزها نیز رعایت کردم و انتظار داشتم بازخوردهایی را دریافت کنم که ضعفهای کار را بیان کنند، اما، چون هدف اصلی برایم مهم بود، از این رو نگارش این کتاب را آغاز کردم.
این نویسنده درباره راهنماییهای کارشناسان دینی و قرآنی گفت: زمانیکه این کتاب را مینوشتم، همزمان با اخذ مدرک تربیت معلم قرآن از سازمان تبلیغات اسلامی بود و اساتید بیش از اینکه روش داستانپردازی من را تأیید کنند، آن را نقد میکردند. همین راهنماییها باعث شد که من از مرز باریک روایت داستانی و تحریف عبور کنم، زیرا نسبت به موضوعات دینی عالم نیستم و بعد از نوشتن این کتاب، با چند تن از اساتید مشورت کردم و اثر را قبل از انتشار برای آنها فرستادم و پس از تأیید آنها کتاب را برای انتشار ارائه کردم.
مسعودی یادآور شد: برای نگارش این کتاب ۹ ماه زمان صرف کردم و در این زمینه از تجربیات قبلی نیز بهره گرفتم، البته شرکت در سخنرانیها و مراسمهای مذهبی و یا مطالعه کتابهای مفاهیم و روخوانی قرآن باعث شد که بتوانم این مطالب را روی کاغذ بیاورم.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «محمدجواد، ایلیا را در دست گرفت. نوری که از ایلیا منعکس میشد، جلوی پایش را روشن کرده بود. کمی بعد از غار خارج شد. آنقدر محو تماشای ایلیا بود که متوجه نشد چطور به تختهسنگ آخر رسیده است. روبهروی دوستانش ایستاد. ذال با دیدن ایلیا انگشت به دهان ماند. باورش نمیشد که اسلحه محمدجواد، ایلیا باشد. اما انگار سلوا و هما منتظر چنین چیزی بودند. هما دست محمدجواد را گرفت و به داخل خشکی آورد.
سلوا با لبخند گفت: «ایلیا شمشیریه که به هرکسی نمیدن. این شمشیر تواناییهای زیادی داره که فقط صاحبش میتونه اون رو کشف کنه.»
هُما با همان لحن جدی گفت: «بریم سراغ تمرین.»
و هر چهار نفر به سمت اتاق تمرین بازگشتند.
همینطور که میرفتند، محمدجواد خود را به سلوا رساند و آرام پرسید: «هُما خوشحال نشد؟»
سلوا بالش را روی شانهی محمدجواد گذاشت و گفت: «چرا خوشحال شد.»
- اما چهرهاش این رو نشون نمیداد... حتی لبخند هم نزد.
- چون نمیخواست تو احساس غرور کنی. هُما یک بار این کار رو برای بهترین شاگردش انجام داد و نتیجه خوبی نداشت.
شمشیر ایلیا با شمشیرهای دیگه چه فرقی داره؟ این شمشیر از محبت به خانواده پیامبر خدا ساخته شده، هرکسی محبت این خانواده رو در دل داشته باشه، این شمشیر رو بهش میدن.
به اتاق تمرین رسیدند. هُما شمشیر چوبی را به دست محمدجواد داد و شمشیر چوبی دیگری را در دست گرفت و گفت: «خب! حمله کن!»
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۰۶۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
کتاب «جرئت و حقیقت» به قلم محمدعلی جابری و به همت نشر معارف به چاپ رسید. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب جرئت و حقیقت عضو جدید خانواده برنا (کتاب های نوجوان نشر معارف) وارد بازار نشر شد. این کتاب در قالب داستانی نگاشته شده و موضوع کتاب در مورد معرفی بهشت حول یکی از شخصیت های کتاب است.
این کتاب یک رمان داستانی است برای علاقمندان به ادبیات. کتاب جرئت و حقیقت سرگذشت پسر یتیمی را روایت میکند که بر اثر دوستی، دچار انحراف در مسائل اخلاقی میشود. در ادامه راه و روش نجات و سرانجام این نوجوان است که حیرت مخاطب را برانگیخته میکند.
جذابیت کتاب در این است که با شنیدن داستان و همذاتپنداری با قهرمان آن برای هر مخاطبی، از کودکان تا بزرگسالان، دلکش میشود. از سوی دیگر در این کتاب یکی از مشکلات رایج و مبتلا به در جوانان که ارتباط و دوستی با جنس مخالف در جامعه است مطرح شده و روش توجیه نوجوانان با شیوه ای درست و قانع سازی نوجوانان با مفاهیم دینی انجام شده است دلیل انتخاب نام کتاب جرئت و حقیقت اشاره به یکی از رویدادهای داستان زندگی آرمان است که بعد از آن بازی سیر تحول او آغاز میشود.
نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را میشناسید؟در برشی از کتاب میخوانیم:
هلال ماه هم در یک گوشۀ آسمان ایستاده است و ما را نگاه میکند. انگار دارد برایمان حرف میزند «تا همین هیجدهنوزدهسالگیتون، من بیش از دویست بار دور زمین گشتهم. کار من همینه. دور زمین بگردم، از خورشید نور بگیرم و زمینو براتون روشن کنم. تو هر ثانیه، با کلی از آدما برای همیشه خداحافظی میکنم.» ماه همینجور که زیر پایش را میپاید و برایمان حرف میزند، از حرکتش هم غافل نیست. میداند همهچیز را رکود و درجا زدن خراب میکند. با زبانِ بیزبانی میگوید «خدا بهخاطر شما آدما، یه کارایی گردن من، خورشید و بقیه گذاشته. ما هم با جونودل داریم انجامش میدیم. شما هم مراقب باشید نمک خدا رو میخورید، یهوقت نمکدونشو نشکونید.»
چاپ اول این کتاب به همت نشر معارف در اسفند 1402 به قیمت 110000 تومان به شمارگان1000 جلد روانه بازار شده است.
انتهای پیام/