سناریوی چینی نفت ۴۰ دلاری
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۱۱۴۰۶
بعد از خروج ترامپ از برجام تحریمهای نفتی علیه ایران از سر گرفته و صادرات نفت کشور محدود شد. اما فشارها زمانی به اوج خود رسید که از دوم ماه مه معافیتها از تحریم خرید نفت ایران تمدید نشد. این معافیتها به برخی کشورها اجازه میداد به شکل محدود به خرید نفت از ایران ادامه دهند و بر این اساس طی دو ماه و نیم گذشته هرگونه خرید نفت از ایران ممنوع شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس دادههای به دست آمده از ردگیری نفتکشها، از ابتدای سال تا پایان ماه مه، حدود ۱۲ میلیون تن نفت خام ایران در چین تخلیه شده است. اما حدود ۱۰ میلیون تن از این میزان توسط پالایشگران این کشور مصرف شده، بلومبرگ بر این باور است که اختلاف بین این دو رقم یعنی حدود ۲میلیون تن در ذخایر امانی ایران در چین انبار شده است. علاوه بر این در یک برآورد به دست آمده توسط این سایت خبری، در حال حاضر ۲۰ میلیون بشکه از نفت ایران در حداقل ۱۰ تانکر بزرگ و دو تانکر کوچک متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران، یا راهی چین است یا در سواحل این کشور در انتظار تخلیه به سر میبرند.
با این حال افرادی که از این امور آگاهند به بلومبرگ گفتهاند که این نفتها در ذخایر چین باقی میمانند و در آمار گمرک این کشور ثبت نمیشوند، از این رو تداوم ارسال نفت ایران به چین لزوما به معنای نقض تحریمهای واشنگتن توسط این کشور نیست. در واقع بخش مهمی از نفت ذخیره شده در انبارهای چین همچنان متعلق به ایران است. بنابراین حجم عظیمی نفت در حالی خارج از معاملات بازارهای جهانی قرار دارد که در عین حال در جوار بازار است و قابلیت اثرگذاری بر قیمتها را دارد.
پتانسیلهای اثرگذاری بر بازار نفتاین ذخایر پتانسیل بزرگی برای کاهش قیمتها دارند، به خصوص اگر پالایشگران چینی تصمیم بگیرند از این ذخایر نفتی استفاده کنند. بانک آمریکایی مریل لینچ بر این باور است که اگر نفت ایران از ذخایر و انبارها خارج شود و به مصرف بازار برسد، میتواند قیمت نفت را در سراشیبی کاهشی قرار دهد. قیمت نفت برنت از اواخر ماه آوریل تا اواسط ماه ژوئن تحت تاثیر جنگ تجاری پکن و واشنگتن و نگرانی از سمت تقاضا حدود ۲۰ درصد کاهش را تجربه کرد و از حدود ۷۵ دلار به کمتر از ۶۰ دلار رسید. از آن پس به دنبال افزایش تنشهای ژئوپلیتیک قیمتها در مسیر افزایشی همراه با نوسانی قرار گرفتهاند؛ زیرا در حالی نگرانی از ضعف تقاضا بر قیمتها فشار میآورد که ریسکهای ژئوپلیتیک مانع از دست رفتن کف ۶۰ دلاری برای نفت برنت میشوند.
دیروز نیز با وجود افت ۵/ ۶ درصدی قیمتها در هفته گذشته، بازار در مسیر افزایشی قرار گرفت. نفت برنت تا لحظه تنظیم این گزارش (ساعت ۱۶ به وقت تهران) با افزایش حدود یک دلاری نزدیک به ۵/ ۶۳ دلار بر بشکه به فروش رسید. نفتخام آمریکا نیز بیش از ۸۰ سنت رشد کرد و به ۵/ ۵۶ دلار بر بشکه نزدیک شد. معاملهگران و کارشناسان افزایش ریسکهای ژئوپلیتیک بعد از توقیف یک نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز را عامل رشد قیمت نفت معرفی کردند. روز جمعه و در آخرین ساعات معاملات هفته در بازارهای بینالمللی، اعلام شد که یک فروند نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز توسط ایران توقیف شده است و این خبر موجب تغییر مسیر قیمتها و رشد آنها شد. به باور کارشناسان چنین اقدامی به معنای افزایش تنشها بین ایران و آمریکا و در حال حاضر ایران و بریتانیا است. روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه نفتخام و فرآوردههای نفتی از تنگه هرمز عبور میکند، بنابراین در صورتی که مخاطراتی رخ داده و عبور و مرور نفتکشها از آن متوقف شود نفت با جهش قیمتی مواجه خواهد شد. بانک مریل لینچ پیش از این گفته بود که افزایش تنشهای تجاری بین آمریکا و چین موجب تقویت روابط تجاری ایران و چین میشود. بر اساس برآورد این بانک آمریکایی در صورتی که چین اقدام به خرید نفت از ایران در مقادیر بالایی کند، قیمت نفتخام آمریکا میتواند تا ۴۰ دلار بر بشکه کاهش یابد.
مزایای ذخیرهسازی نفتعلاوه بر پتانسیلی که ذخیرهسازی نفت ایران در بازار ایجاد کرده است، به گزارش بلومبرگ، این استراتژی به ایران قابلیتهای بسیاری میدهد و مزایای زیادی در شرایط تحریم برای کشور به همراه دارد. یکی از این قابلیتها، توانایی برای تداوم تولید نفت است. در واقع در شرایطی که تحت تاثیر تحریمها میزان صادرات نفت ایران کاهش یافته، ذخیرهسازی به ایران اجازه میدهد که تولید خود را در نسبتی بالاتر از صادرات قرار دهد. از سوی دیگر این استراتژی موجب میشود که ایران نفت خود را در نزدیکی چین بهعنوان مصرفکنندهای که طی سالیان گذشته بیشترین رشد تقاضای نفت را به خود اختصاص داده، نگه دارد. بنابراین هرگاه از شدت تحریمها کاسته شود این نفت به راحتی راهی بازار میشود. استفاده از ذخایر نفتی چین همچنین به ایران این فرصت را میدهد که نفت کمتری در نفتکشهای خود و روی آب ذخیره کند. ایران بخشی از نفت خود را در دوران تحریم یعنی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ و همچنین از ۲۰۱۸ تاکنون در تانکرها و نفتکشهای متعلق به ناوگان شرکت ملی نفتکش ذخیره میکند.
علاوه بر این در صورت کمبود عرضه از سوی اوپک و متحدانش به دلیل تمدید توافق نفتی و همچنین در صورتی که به دلیل افزایش تنشها در خلیج فارس بازار با شوک عرضه مواجه شود، این ذخایر موجب افزایش امنیت عرضه نفت به چین میشود. در واقع این کشور میتواند با استفاده از این ذخایر در بازهای دسترسی خود به نفت را حفظ کند. از سوی دیگر گفته میشود بخشی از نفت ذخیره شده در مخازن چین، متعلق به شرکتهای این کشور است که در طرحهای نفت در برابر سرمایهگذاری شرکت میکنند. بهعنوان نمونه یک شرکت نفتی چینی در یک پروژه افزایش تولید در ایران سرمایهگذاری کرده و میتواند بدهی خود را از این طریق تسویه کند. اخیرا اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور اعلام کرد «هر شرکت یا کشوری که تمایل داشته باشد، میتواند به پیشخرید نفت از ایران اقدام کند.» به این معنا که با عقد قراردادی در مقابل دادن کالا و خدمات یا سرمایهگذاری در ایران بعد از لغو تحریمها از کشور نفت تحویل بگیرد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، شورای آتلانتیک در گزارشی در این خصوص اعلام میکند که «پیشفروش نفت موجب میشود ایران سهم بازار خود را پس از برداشته شدن تحریمها یا بیاثر شدن آنها بازپس بگیرد. اگر ایران موفق شود قراردادهایی با کشورهای هند، چین و کره جنوبی برای پیشخرید نفت ببندد، حداقل سهم بازار آن در این کشورها برای بعد از تحریمهای آمریکا تضمین میشود.» حال ذخیرهسازی نفت در چین این توانایی را به شرکتهای چینی میدهد که پیش از لغو تحریمها طلب خود از ایران را تسویه کنند. به گزارش بلومبرگ، مشخص نیست نفت در ازای سرمایهگذاری و کالا به معنای نقض تحریمها است یا خیر، اما دریافت نفت از ذخایر نفتی موجب میشود که شرکتهای چینی از بررسیهای متداول و ثبت آمار مرسوم به دور باشند و مشخص نشود چه شرکتی به دریافت نفت از ایران اقدام کرده است.
در این خصوص یک منبع آگاه در کاخ سفید به بلومبرگ گفته است که هرگونه واردات نفت از ایران در حال حاضر نقض تحریمهای نفتی محسوب میشود. در مقابل میشل میدن، تحلیلگر آکسفورد انرژی در امور چین بر این باور است که قوانین در این خصوص مبهم است. او در این باره گفته است، «آمریکا باید بهطور دقیق مشخص کند که چه اقدامی به معنای نقض تحریمها است.» به باور این کارشناس بازار نفت در حال حاضر ابهاماتی در تحریمها وجود دارد و مشخص نیست که در کدام مرحله معاملات مالی، بارگیری یا تحویل محموله نفت ایران، شرکتها یا نهادها تحریمها را نقض میکنند.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۱۱۴۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد میلیون دلاری شبکههای ماهوارهای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیقتر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانهای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، بهخصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلمهای روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یکمیلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچهزرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمدهاند، روی هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروختهاند، یعنی پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچهزرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلمهایی که البته در نگاهی دقیقتر، علاوه بر کمدیبودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکههای ماهوارهای!
این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلمهایی هستند که تبلیغاتشان از شبکههای ماهوارهای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق میتواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنهآمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان میدهد که سیاستهای نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه میتواند سیاستهای عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.
آمار و ارقام ترسناک
دادههایی که درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی ایرانی در شبکههای ماهوارهای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانههای خارجی هفتهای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلمهای ایرانی میگیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلمهای روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکههای ماهوارهای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تماموقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلمهای رقیب باقی نگذارد.
دادههای ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکههای ماهوارهای تبلیغبگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیتتر و بهتر هم میتواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.
یک حسابوکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامهها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکههای ماهوارهای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یکماهه فیلمها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز میشود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت میشود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقهای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یکبار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلمهای «تمساح خونی»، «بیبدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلمها چقدر هزینه کرده است!
آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکههای ماهوارهای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان میداد و به تریبونی برای بهتر دیدهشدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگهای مختلف پیشپای محصولات سینمایی که از این میان میتوان از سختگیریهای فراوان تا ممیزیهای مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.
این موارد که نارضایتیهای بسیاری را موجب شدند، کمکم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزیهایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکههای ماهوارهای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخشکننده سینما و تهیهکننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفهای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمیتوانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین میشود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاستهای تلویزیون است، از تیزر بیبهره میماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تکتک صاحبان فیلمها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضعگیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلمهای تبلیغشده در ماهواره آگاهی یافتهاند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلمها چنین تصمیمی میگیرند و تبلیغ فیلمشان را به ماهوارهها میدهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام بردهاند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمیتوانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلمها اختصاص داده میشود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علمالهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولتهای گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهوارهای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد»، میگوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند تبلیغ کارشان را با هزینهای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید بهصرفه نباشد.»
حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرونبهصرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلمهای سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهوارههاست که همانطور که گفته شد باعث خروج یکونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاریها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنیهای سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهوارهها ریخته میشود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!
انتهای پیام