یادداشت احساسی مریلا زارعی برای آخرین ساخته رضا میرکریمی/با «قصر شیرین» اشک ریختم
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۵۸۳۲۷
این روزها قصری ساخته شده بر پرده نقرهای سینما که آجر به آجرش عشق است، آنقدر به وجد آمدم که میخواهم آن را با سازنده اثر به اشتراک بگذارم. آقای میرکریمی شما قصری ساختهای که تمام قصرهای ساخته شده و دروغین این روزها را ویران کرد. قصری فراتر از شراکت در خانه و اسباب و حساب بانکی و چه و چه و ...
قصری رویایی که عشق در آن از هنگامی جاری میشود و شیرینش میکند، که عاشقی در این جهان نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما این را میدانی که برای ایستادن در محراب عشق، باید با خون وضو ساخت. شاید اینجا با خونِ دل وضو ساختی.
چه بگویم که در این فیلم تمام دنیایم را در شیرینِ غایبِ قصهتان پیدا کردم. با اثرش اشک ریختم با رنگ آمیزیِ پر از شور و امید به زندگیش، با سرود شادِ کودکانهاش در ماشین رنگ شده، حتی با کبریتهای سوخته کنار گاز، چون خوب میفهمیدم اینها همه از کجا نشات می٬گیرد. از یک خیال بدون لمس و توقع. از امید به یک حضور، ولو دورتر و دورتر. از مردی که از انتهایِ مردانگی و نرینگی، به این سفر میرود تا بر اساس محاسبات زمخت و خشنِ مردانهاش، میراث این عشق را بردارد و با خود به زندگی سراسر عادت خود با زن دیگری به شراکت بنشیند. زنی که وجه دیگری از به اصطلاح عشق را، در اوج وابستگی و داشتن میخواهد. شراکتی در اندازه یک شرکت تجاری که دادن و ستاندن باید باشد تا ورشکسته نشوند. و چقدر خوب طعنه زدی به این شراکتِ ورشکسته زندگیهایِ امروز.
غافل از اینکه عشق در دنیایی دیگر کار خودش را میکند و چه منصفانه و شجاعانه مردِ قصه شیرین را در مقابل این ذلت و تسلیمِ از سر نیازِ مردانهاش قرار دادی که با بهایی اندک تکلیف این عادت و گردنکشی زن را روشن کند.
عادت، حسی که در زندگی ماشینیِ این روزها به شکل تقلبی،خودش را به جای عشق قالب کرده و عاشقانهها را به سوی بنبست هدایت نموده است. عاشقانهای که در اوج بیمهری حتی به اهدای قلب میانجامد، عاشقی که اهدا کننده قلبش است، هم در حیات و هم در زمان مرگ. شیرین اهدا میکند تا نتیجهاش بشود جهانی پر از صلح و انصاف. جهانی که اشک از چشمان جاری میشود تا جلای روح شود نه نشانهای برای ضعف. تا هیچ حیوانی ولو وحشی از لطف و کرامت انسان محروم نشود چه برسد به انسان. تا هیچ عاشقی دیگر عشقش را در تنهایی با گل و گلدان و در و دیوار سهیم نشود.
آقای میرکریمی عزیز چه خوب گفتی و چه زیبا ساختی قصرِ شیرینت را، بلکه فرهادهای دروغین و تقلبی، روزی جهان را از چشمِ شیرین تو ببینند. آقای میرکریمی سپاسگزارم که زنی را تصویر کردی که در نبودنش هم دوباره بودن را جاری ساخت. جگر سوزاند تا مردِ مقهور سرنوشت به خود بیاید و جهانی سرشار از معرفت بسازد. با دو گوهر به جا مانده از شیرین که به واقع تجلی عقل بودند و احساس و سرانجام تبریک به همه عوامل موثر در این ضیافت شاعرانه.
۲۵۸۲۴۵
کد خبر 1284014منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران مریلا زارعی حامد بهداد باشگاه پرسپولیس رقابت انتخاباتی باشگاه استقلال دونالد ترامپ ایران و آمریکا گابریل کالدرون مسکن نفتکش انگلیس تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۵۸۳۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا دیگر از دیدن سریالهای «نون. خ» و «زیرخاکی» نمیخندیم
آفتابنیوز :
حتما برایتان پیش آمده که در محفل و مجلسی جدی ـــ و حتی بگذارید بگوییم عبوس ـــ حاضر باشید که به هر دلیلی نباید بخندید؛ یعنی در آنجا خندیدن از نظر اخلاقی، عملی نادرست تلقی میشده است، اما ناگهان خنده به زیر پوستتان خزیده و عضلات صورتتان را چنان به هر سو کشیده که چارهای جز خندیدن نداشتهاید. به احتمال زیاد در این وضعیت سعی کردهاید با پرتکردن فکرتان از موضوعی که شما را به خنده میاندازد یا با فشار زبان به سقف دهانتان یا مَکِش قشر درونی چپ و راست لپتان یا با منقبض کردن عضلات صورتتان جلوی خندهتان را بگیرید. بماند که در چنین موقعیتی چهره آدم چقدر خندهدار و مسخره میشود و حتی ممکن است به سوءتفاهم بیشتری دامن بزند. خندیدن خصلتی انسانی است و نمیتوان کسی را به دلیل خندیدن سرزنش کرد. خنده را میتوان مثل سلاحی شخصی یا رویکردی فردی در مقابله با مشکلات بهکار گرفت، اما پرواضح است که هر موضوعی مسبب خنده نمیشود. این نکتهای است که فیلمنامهنویسان سریالها و فیلمهای ایرانی از آن غافلاند.
آنری برگسون (متولد ۱۸ اکتبر ۱۸۵۹ ـ درگذشته ۴ ژانویه سال ۱۹۴۱)، فیلسوف نامدار فرانسوی، رسالهای موجز و مختصر در باب خنده دارد که به فارسی هم ترجمه شده است. برگسون در این اثر کمحجم، اما بدیع و عمیق، سه خصلت اصلی برای خنده برمیشمرد. اول اینکه خنده خصلتی انسانی است. اگر شیء یا حیوانی و بهطور کلی هر پدیدهای انسان را به خندیدن وادارد، به اعتقاد برگسون، به دلیل رفتار یا حالت انسانی آن است. از این منظر، انسان صرفا جانداری نیست که میخندد بلکه جانداری است که میخنداند و اگر ما به چیزی (اعم از جاندار یا غیرجاندار) میخندیم، حتما به سبب شباهتش به انسان یا تأثیر انسان بر آن است. ویژگی دومی که برگسون، آن را با خنده ملازم میداند، بیاحساسی است. منظور برگسون از بیاحساسی، متاثر نشدن است؛ نوعی برخورد عاری از احساس و از سر شعور و منطق برای خندیدن به موضوعی لازم است. اگر ما از زمینخوردن چاپلین یا سقوط باستر کیتون متاثر شویم، توانایی خندیدن به موقعیت آنها را از دست میدهیم؛ پس برخورد سرد و منطقی با پدیدهای احساسی و غیرمنطقی است که ما را به خنده میاندازد. نکته سوم، مسریبودن خنده است. برگسون برای خنده، نقشی اجتماعی قائل است و معتقد است که خنده به نوعی تفاهم و اشتراک نیاز دارد. در واقع خنده به درک متقابلی نیاز دارد تا گروهی از افراد را درگیر کند. از دید برگسون، خنده حاصل غفلت است و نوعی مجازات اجتماعی برای شخصِ غافل محسوب میشود. کسی که به هر دلیلی در اجتماع، موجبات خنده دیگران را فراهم میسازد، غفلتی کرده که او را از وضعی طبیعی که مورد پذیرش اجتماع است خارج کرده و به موضوع خنده سایرین بدل کرده است.
جدا از آشنایی با تکنیکهای فیلمنامهنویسی و نگارش سریالهای تلویزیونی، توجه به این ۳ خصلت خنده در نگارش یک فیلمنامه موفق برای سینما یا تلویزیون بسیار مهم است. نویسندهای که هیچ تلقیای از این خصلتها ندارد مدام دست به دامن کلیشهها برای خنداندن مخاطب میشود و در آخر هم ناکام میماند. بخشی از علت شکست دو سریال کمدی نوروز و ماه رمضان امسال را باید در این ناآشنایی جستوجو کرد.
منبع: همشهری آنلاین