Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد 41 ساله که مدعی بود همسرش بعد از 15 سال زندگی به او خیانت کرده و اکنون نیز قصد ندارد به منزل بازگردد، به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: فقط سه سال داشتم که تیغ طلاق بین پدر و مادرم فاصله انداخت و آن ها از یکدیگر جدا شدند. این گونه بود که دادگاه حضانت مرا به پدرم سپرد و من زندگی جدیدی را بدون مهر مادری آغاز کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هنوز چند ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که پدرم با زن دیگری ازدواج کرد ولی نامادری ام علاقه ای به من نشان نمی داد و من از همان دوران خردسالی مورد بی مهری پدر و نامادری ام قرار داشتم و همواره مورد آزار و کتک کاری قرار می گرفتم زیرا در سنین کودکی توانایی تشخیص خوب و بد را نداشتم و گاهی رفتارهای کودکانه من پدر و نامادری ام را چنان خشمگین می کرد که به طرز وحشتناکی به سوی من حمله ور می شدند.

روزی به خاطر شکستن یک لیوان پدرم چنان سیلی محکمی به گوشم زد که پرده آن آسیب دید ولی هیچ گاه مرا برای درمان نزد پزشک نبردند. از همان دوران کودکی ترس، تحقیر و اضطراب مدام همراه من بود تا جایی که از شدت وحشت و کتک کاری دچار لکنت زبان شدم و نمی توانستم جملات را به درستی تلفظ کنم. از سوی دیگر مادرم نیز که در شهر دیگری ازدواج کرده بود، به سرنوشت من بسیار بی تفاوت بود و حتی وقتی بستگان مان روزگار سخت مرا برایش بازگو می کردند، حاضر نبود سرپرستی مرا به عهده بگیرد. خلاصه در این شرایط وارد مدرسه شدم اما به خاطر لکنت زبان و کم شنوایی مورد تمسخر دوستان و همکلاسی‌هایم قرار می گرفتم. آن ها ادای مرا درمی آوردند و با خنده هایشان مرا مسخره می کردند.

از سوی دیگر هم درس هایم بسیار ضعیف بود و نمرات پایینی می گرفتم تا این که معلمان مدرسه متوجه مشکل جسمانی من شدند و با کمک آن ها تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتم. از آن روز به بعد با گذاشتن سمعک و شرکت در کلاس های گفتاردرمانی توانستم راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کنم.

با این حال، بعد از پایان دوره ابتدایی ترک تحصیل کردم زیرا دیگر تحمل تمسخرهای دوستانم را نداشتم بعد از این ماجرا پدرم تعدادی بادکنک به دستم داد تا آن ها را در پارک ها و تفرجگاه ها بفروشم و پول فروش را هر شب تحویلش بدهم.

گاهی که فروشم کم بود به پدر و مادرها برای خرید بادکنک التماس می کردم چرا که می ترسیدم به خاطر فروش نرفتن بادکنک ها کتک بخورم. سال ها به همین ترتیب گذشت تا این که در 20 سالگی با دختری ازدواج کردم اما هنوز یک سال از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که «بهناز» آهنگ جدایی ساز کرد. او می گفت: دیگر نمی توانم تو را تحمل کنم! تو آبروی مرا می بری و من خجالت می کشم حتی در کنار تو راه بروم. در عین حال بهناز از من طلاق گرفت و من قصد داشتم دیگر ازدواج نکنم ولی چند سال بعد یکی از دوستانم پیشنهاد داد با دختر یکی از اقوامش ازدواج کنم.

در شب خواستگاری وقتی فهمیدم پدر و مادر آن دختر معتاد هستند، دلیل اصرارهای دوستم را فهمیدم اما با خودم گفتم: «این دختر چه گناهی دارد که در این خانواده به دنیا آمده است؟» آن شب درحالی که نمی توانستم مثل همیشه به راحتی صحبت کنم به مینا گفتم که ازدواج ناموفقی داشتم و زندگی سختی را پشت سر گذاشته ام و حالا به دنبال خوشبختی هستم.
خلاصه آن شب مینا همه حرف های مرا تایید کرد و مراسم عقدکنان برگزار شد اما او اخلاق خاصی داشت و با بروز هر مشکل کوچکی با حالت قهر منزل را ترک می کرد و به خانه مادرش می رفت به طوری که حتی با به دنیا آمدن دخترم نیز هیچ تغییری در زندگی ما حاصل نشد.

هنوز هم بعد از 15 سال زندگی مشترک با مینا رنگ خوشبختی را ندیده ام در حالی که همه این رفتارها را تحمل می کردم چند ماه قبل متوجه شدم همسرم با پسر جوانی ارتباط نامتعارف دارد ولی به خاطر این که دخترم مانند من فرزند طلاق نشود و آسیب نبیند همسرم را بخشیدم. با این حال او چند روز قبل با یک بهانه واهی دوباره منزل را ترک کرد و ...
شایان ذکر است با دستور سرهنگ ناصر نوروزی (رئیس کلانتری شفای مشهد) پرونده این زوج در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری زیرنظر کارشناسان زبده مورد بررسی قرار گرفت.

منبع:رکنا

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث خیانت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۶۵۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها

همشهری آنلاین _ فاطمه عسگری‌نیا: زندگی با سگ‌ها! سبک زندگی جدیدی که خیلی‌ها به تقلید از زندگی اروپاییان و پز اجتماعی در برابر دوست و فامیل آن را انتخاب کرده‌ و البته حسابی هم گرفتار شده‌اند. از هزینه‌های مراقبت بهداشتی و خورد و خوراک این زبان‌بسته‌ها که بگذریم گردش و تفریح این سگ‌ها هم امروز برای صاحبان‌شان حسابی درد سرساز شده است. به‌طوری‌که خیلی اوقات ترجیح می‌دهند فردی را برای انجام این کار استخدام کنند و بابتش هم هزینه‌های هنگفتی را پرداخت کنند.

دنیا، یک سگ کوچک از نژاد پامرانین دارد، اما به قول خودش در طول ۲۴ ساعت شبانه‌روز نمی‌تواند آن‌طور که باید از سگش مراقبت کند: «صبح‌ها ساعت ۶ از خانه بیرون می‌زنم و ساعت ۸ شب به خانه می‌رسم. در ۴ ساعت باقیمانده مجبورم کارهای منزل را انجام دهم و فرصتی برای رسیدگی به لاکی ندارم. به‌خاطر همین مجبورم از داگ واکرها کمک بگیرم.»

او قبل از اینکه ازداگ واکرها برای این کار کمک بگیرد سری به پانسیون‌های نگهداری از سگ‌ها زده، اما قیمت‌های بالا پشیمانش کرده است: «پانسیون‌ها صرفا ۸ ساعت در روز کار نگهداری از سگ‌ها را انجام می‌دهند که قیمت‌های‌شان از ۲۰۰ هزارتومان تا ۶۰۰ هزار تومان متغیر است این در حالی است که ۸ ساعت برای من که یک کارمند هستم از لحاظ زمانی کافی و از لحاظ قیمتی ممکن نیست!»

داگ واکری؛ شغلی که دنیا از آن صحبت می‌کند این روزها طرفدارهای زیادی دارد، چراکه درآمدش در کنار زمان اندک کار، حسابی برای‌شان جذاب است. البته انجام این شغل شرط و شروطی هم دارد که مهم‌ترینش حسن رفتار با حیوانات و دوستی با آنهاست. برای گفت‌وگو با این افراد به یکی از بوستان‌های تهران سر زدیم.

درآمد میلیونی از سگ‌گردانی

تیپ و ظاهرش مرتب و منظم است. قلاده چارلی (سگی از نژاد شیتزو) را به‌دست گرفته و پابه‌پای او در بوستانک محله می‌چرخاند. با اینکه قد و قواره بزرگی ندارد، اما اغلب مردم و بچه‌ها از چارلی می‌ترسند، به‌خاطر همین سعی می‌کند کمتر در میان جمع حاضر شود. به بهانه نزدیکی با سگی که به همراه دارد با او گپ و گفت می‌کنم و مشخص می‌شود او صاحب چارلی نیست فقط یک «داگ واکر» است. البته این اسم پرطمطراق خارجی‌ها برای افرادی مانند پیمان است. ایرانی‌ها به او و همکارانش سگ‌گردان می‌گویند: «۲ سال پیش در بخش خدمات یک شرکت کامپیوتری کار می‌کردم. حقوق پایه‌ام حقوق وزارت کاری بود. هیچ مزایای دیگری هم نداشت. ساعات کار گاهی تا ۱۲ ساعت در روز هم طول می‌کشید و این رسما باعث می‌شد تمام روزم از دست برود. یک روز به پیشنهاد عموی یکی از همکارانم که مسافر خارج از کشور بود و خبر داشت خانه مجردی دارم و تنها زندگی می‌کنم قرار شد یک هفته مسئولیت نگهداری سگش را قبول کنم. ابتدا این پیشنهاد را آن زمان به‌خاطر رودربایستی قبول کردم، اما وقتی رقم پیشنهادی برای نگهداری از سگ را متوجه شدم با انگیزه بیشتری این کار را قبول کردم؛ به ازای ۲ هفته ۱۵ میلیون تومان! تنها مسئله‌ای که برای صاحب سگ مهم بود امنیت جا و اطمینان از غذای او بود که به نحو احسن انجامش دادم.» بعد از این قصه مزه مراقبت گران از سگ حسابی زیر زبان پیمان رفت به‌طوری‌که به‌گفته خودش دیگر بی‌خیال شغلش شد و از آن تاریخ یک داگ واکر حرفه‌ای شده است. او حالا روزی یک ساعت چارلی را برای گردش و تفریح بیرون می‌آورد و به ازای هر ساعت ۳۰۰ هزار تومان دریافت می‌کند؛ ماهی ۷ میلیون‌و ۲۰۰ هزار تومان به غیر از جمعه‌ها که تعطیل است. آن‌هم فقط در ازای نگهداری از یک سگ: «کارم را دوست دارم. هم فال است هم تماشا. هر ‌ماه مسئولیت گردش و تفریح روزانه ۳ سگ را برعهده دارم.»

دانشجو هستم

بنی هم سگی از نژاد مالیتز است. ‌تر و تمیز و آراسته با کفش‌ها و لباسهایی که حکایت از شرایط زندگی او در یک خانواده متمول می‌دهد. اما کسی که قلاده او را به‌دست گرفته و در بوستان مشغول همراهی او در قدم زدن است پسرکی ساده پوش است که خود را سعید معرفی می‌کند. اطلاعات زیادی درباره سگ‌ها ندارد می‌گوید: «صاحب این سگ یک مرد جوان است که به‌خاطر شرایط شغلی و ماموریت‌های مداوم فرصت گردش او را ندارد. من فقط روزی یک ساعت هر روز صبح بنی را برای تفریح، بازی و البته دستشویی کردن به پارک می‌آورم.» سعید دانشجوست و چون پیدا کردن شغل پاره وقت برای او سخت است تن به این کار داده است: «نسبت به ساعت کاری که دارد درآمدم بد نیست، اما هنوز نتوانسته‌ام آنطور که باید با سگ‌ها ارتباط برقرار کنم.»

انگل‌پراکنی در معابر و بوستان‌های شهری

همین‌طور که با ما مشغول گپ و گفت است بنی هم در گوشه و کنار پارک می‌چرخد ضمن اینکه از فرصت استفاده و در فضای باز بوستان دستشویی می‌کند؛ رفتاری که دیدنش خانواده‌های دیگر را آزرده‌خاطر می‌سازد. چرا که معتقدند سگ‌گردان‌ها بی‌محابا سگ‌های خود را در فضای بوستان‌ها و پیاده‌راه‌ها رها می‌کنند و باعث آلودگی فضای تفریح بچه‌ها و سلامت خانواده‌ها می‌شوند. یکی از شهروندانی که این صحنه را می‌بیند، می‌گوید: «متأسفانه عده‌ای با گرداندن سگ‌های خود در فضای شهری، به‌خصوص بوستان‌ها، موجب انگل‌پراکنی در شهر می‌شوند.» به‌گفته این شهروند متأسفانه در کشور ما هیچ قانونی برای سگ‌گردانی در معابر عمومی وجود ندارد و همین مسئله باعث شده تا صاحبان سگ‌ها الزامی برای جمع‌آوری مدفوع رهاشده سگ خود در خیابان و بوستان‌های شهر ندارند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی این‌طور نیست و قانونی برای محدود کردن این رفتارها وجود دارد.

قانونگذار وارد شود

با توجه به اینکه ژیاردیا، لارو مهاجر پوستی، اکینوکوکوس و اشریشیاکلی تنها چند نمونه از بیماری‌های باکتریایی بسیار خطرناک هستند که از طریق مدفوع سگ‌ها به انسان منتقل می‌شود باید به نگرانی مردم درباره رهاسازی مدفوع سگ‌ها در معابر شهری و محل زندگی انسان‌ها حق داد و به فکر چاره‌ای برای حل این مشکل بود.

نگهداری از سگ و سبک زندگی جدیدی که عده‌ای از روی چشم‌وهم‌چشمی دنبال ترویج آن در شهرها هستند موجب تولید مشاغل کاذب و درآمدهای ناشی از آن شده‌ است، علاوه بر این نه‌تنها چالش‌های اقتصادی و اجتماعی را پیش روی این افراد قرار داده که موجب نگرانی‌هایی برای به خطر انداختن بهداشت و سلامت افراد جامعه شده است؛ موضوعی که مدت‌هاست زنگ خطرش در جوامع شهری به‌صدا درآمده و نیازمند توجه قانونگذاران است.

کد خبر 847543 برچسب‌ها درآمد خبر مهم سگ بدون صاحب

دیگر خبرها

  • این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها
  • گفت‌و‌گو با مردی که برای نجات جان دختر بچه‌ای وارد رودخانه خروشان شد
  • جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • نفس بازغی و شهاب حسینی در پشت صحنه گناه فرشته | ببینید
  • مردی که «کمجان» را زنده کرد/ دیدار با سیروس زارع که زندگی‌اش را وقف نجات یکی از تالاب‌های کشورمان کرده است
  • همسر سرمربی سپاهان کیست؟ این دختر ایرانی دل و دین ژوزه مورایس را برد!
  • (تصویر) عکس‌هایی از جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (7 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (6 اردیبهشت)