شوهر معتاد و زنبارهام، حتی چندسال بعد طلاق، دست از مزاحمت برنمیدارد
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۹۰۶۲۲
آفتابنیوز :
این ها بخشی از اظهارات زن 57 ساله ای است که برای شکایت از همسر سابق اش وارد کلانتری شده بود.
او در حالی که بیان می کرد چاره ای جز پناه بردن به قانون نداشتم، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در یکی از شهرهای کوچک خراسان رضوی به دنیا آمدم. پدرم با دست فروشی زندگی را می گذراند و من هم در کنار مادرم خانه داری می آموختم تا این که در 10 سالگی مرا پای سفره عقد نشاندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن زمان دختری خردسال بودم و حتی معنی ازدواج را هم نمی فهمیدم، با وجود این ازدواج در سن و سال پایین بسیار مرسوم بود و بیشتر دختران مانند من بی سواد بودند چرا که تحصیل دختر کاری ناپسند جلوه می کرد. خلاصه فرزند اولم به دنیا آمد که بعد از آن ازدواج من و «صابر» به طور رسمی به ثبت رسید چرا که به خاطر سن کم معمولا اسناد عقد و ازدواج غیررسمی بود و به طور قانونی در دفاتر ازدواج، ثبت نمی شد.
در عین حال تا چشم باز کردم شش فرزند قدم و نیم قد اطرافم را گرفته بودند و من آن قدر با فرزندانم درگیر بودم که چیزی از زندگی نمی فهمیدم. همسرم دست بزن داشت و همواره مرا کتک می زد به گونه ای که اگر یک روز کتک نمی خوردم آن روز خوشبخت ترین زن روی زمین بودم.
آن زمان فروش مشروبات الکلی آزاد بود و «صابر» نه تنها مشروب می نوشید و مواد مخدر مصرف می کرد بلکه از نظر اخلاقی نیز دچار فساد شدید بود و اوقات بیکاری اش را با زنان بی بند و بار می گذراند تا این که در آغاز انقلاب به ناچار مصرف مشروبات الکلی را کنار گذاشت اما عادت های زشت دیگرش را ترک نکرد.
درحالی که شرایط مالی مناسبی نداشتیم و در اوایل انقلاب از طریق شوراهای محلی قطعات 300 متری زمین ثبت نام می کردند، من هم شناسنامه ها را برداشتم و قطعه ای از آن زمین ها را گرفتم. بعد از آن بود که با اندک مبلغی یک اتاقک با سختی و بدبختی ساختیم و در آن زمین که آن زمان تقریبا بیابان بود زندگی می کردیم. هیچ گونه امکانات رفاهی نداشتیم و من در زمستان های یخبندان و سرد فرزندانم را به آغوش می گرفتم و به مدرسه می بردم تا این که آن ها آرام آرام قد کشیدند و بزرگ شدند اما هیچ کدام از فرزندانم رابطه مناسبی با پدرشان نداشتند.
این اختلافات به جایی رسید که صابر دو پسر بزرگم را از خانه بیرون انداخت و دیگر به منزل راه نداد. یکی از آن دو به معتادی کارتن خواب تبدیل و دچار سرنوشت اسفباری شد. دیگری هم در یک سانحه تصادف دچار ضربه مغزی شد و مدتی بعد جان سپرد. این مصیبت ها ضربه روحی شدیدی به من وارد کرد. هیچ گاه همسرم را در کنار خودم حس نمی کردم. روابط ما هر روز به سردی می گرایید و اختلافات مان بر سر موضوعات گوناگون شدت می گرفت تا این که حدود هشت سال قبل از این وضعیت خسته شدم و تصمیم به طلاق گرفتم.
چهار سال از پله های دادگستری و کلانتری بالا و پایین رفتم تا این که درنهایت مهر طلاق شناسنامه ام را رنگی کرد. بعد از این ماجرا یک واحد آپارتمانی رادر حاشیه شهر اجاره کردم تا در کنار فرزندانم زندگی کنم و مراقب اوضاع و احوال زندگی آنان باشم چرا که دو تن از فرزندانم نیز در طبقات دیگر همین ساختمان به زندگی خود ادامه می دادند. با وجود این هیچ گاه از مزاحمت های صابر در امان نبودم. او به بهانه دیدار با فرزندانش وارد منزل من می شد و همواره مانند گذشته امر و نهی می کرد که چه کارهایی انجام بدهم و چه کارهایی انجام ندهم.
مزاحمت های او به حدی بود که حتی می ترسیدم برای آبیاری درختان به باغ مشارکتی خودمان بروم. آن باغ را من و پسرم با مشارکت پدرش خریده بودیم ولی بعد از ماجرای طلاق به خاطر این که صابر جا و مکانی نداشت و پدرش نیز او را طرد کرده بود، در اتاقک داخل باغ روزگار می گذراند تا حداقل سرپناهی داشته باشد، به همین دلیل من هیچ وقت جرئت نکردم به آن باغ سر بزنم. تا این که چند شب قبل مهمان شهرستانی داشتم که از آشنایان خانوادگی ما بودند. من از دیدن آن ها بعد از چند سال در پوست خودم نمی گنجیدم و در حال پذیرایی از آن ها بودم که ناگهان صابر وارد منزلم شد و همه مهمانانم را از خانه ام بیرون کرد. با سروصدای من پسرم از طبقه بالا نزد من آمد و با دیدن این وضعیت آن قدر شرمنده شد که مرا مجبور کرد تا به جرم ایجاد مزاحمت از پدرش شکایت کنم .
منبع: روزنامه خراسانمنبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۹۰۶۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
خبر گرویدن ژوزه مورایس به دین اسلام و ازدواج قریب الوقوع او با یک دختر ایرانی، یکی از پر سر و صداترین اخبار فوتبال ایران در 24 ساعت گذشته بود.
مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بیتردید یکی از متفاوتترین مربیان خارجی است که در سالهای اخیر به فوتبال ایران آمده است.
به گزارش ورزش سه، فارغ از آرامش و ادبیات مودبانهای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگیهای قابل تحسین او، علاقهای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز میدهد. این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سالها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توأم با نیش و کنایه را حفظ میکنند.
حادثهای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما میشود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.
میخواهم مسلمان شوم
اما آنچه مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و میگوید: «من میخواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات، یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرایند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.
ازدواج با دختر ایرانی
از مدتها قبل زمزمههایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگتر شد و رسانهها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته میشود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانیاش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار میشود.