خوزستان| مادر شهید تازهعصاره به فرزند شهیدش پیوست
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۹۹۵۹۹
مادر شهید غلامحسین تازهعصاره از شهدای دفاع مقدس شهرستان دزفول دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست. ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۴ استانها خوزستان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، مادر شهید غلامحسین تازهعصاره از شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس شهرستان دزفول دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندهیاد طاهره خرازیفروش مادر شهید غلامحسین تازهعصاره از شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس شهرستان دزفول که در سال 1360 داغ فرزند را دیده بود پس از تحمل چند دهه فراق، سرانجام چشم از جهان فرو بست و در سن 80 سالگی میهمان پسرش شد.
آئین تشییع پیکر پاک مادر شهید غلامحسین تازهعصاره با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده معظم شهدا و ایثارگران در دزفول برگزار شد و مردم خوزستان با این مادر شهید وداع کردند.
جمعی از مسئولان محلی به ویژه رئیس و کارکنان بنیاد شهید و امورایثارگران دزفول در آئین تشییع پیکر پاک مادر شهید غلامحسین تازهعصاره شرکت کردند.
پس از برگزاری آئین تشییع پیکر این مادر شهید در خانه ابدی در گلزر شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.
عبدالرضا فرجیان مدیرکل بنیاد شهید و امورایثارگران استان خوزستان در پیامی ارتحال زندهیاد طاهره خرازیفروش مادر شهید غلامحسین تازهعصاره از شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس شهرستان دزفول را به خانواده این شهید و بازماندگان تسلیت گفت و از درگاه الهی برای روح آن سفر کرده رحمت، مغفرت و علوّ درجات را مسئلت کرد.
شهید غلامحسین تازهعصاره فرزند محمدعلی در تاریخ بیستم فروردینماه سال 1344 دیده به جهان گشود و در دوران هشت سال دفاع مقدس به همراه اقشار مختلف مردم و دیگر رزمندگان اسلام به جبهه رفت.
پس از حضور در جبهه این دلیرمرد خوزستانی در تاریخ پنجم خردادماه سال 1360 به فیض شهادت نائل آمد و نام خود را در زمره 23 هزار شهید استان خوزستان ثبت کرد.
شهید غلامحسین تازهعصاره در سن 16 سالگی در جبهه صالح مشطط طلاییه به شهادت رسید و تربت پاکش در گلزار شهدای دزفول زیارتگاه عاشقان است.
خوزستان| مادر شهید «دارابینژاد» به فرزند شهیدش پیوستمردم خوزستان با مادر دو شهید دفاع مقدس وداع کردندخوزستان| خانواده شهید احمد مکیان در آبادان تجلیل شدندشهرستان دزفول شهدای زیادی را تقدیم به اسلام کرد که شهید سید محمود بشارتیفر، شهید محمدرضا بختیاری، شهید غلامحسین تازهعصاره، شهید رمضان دارابینژاد، شهید محمدجواد علیبهار، سردار سرلشکر شهید احمد سوداگر، شهید امیرعلی هیودی، شهیده اکرم شکیبایی، شهید مراد نادری، شهید سید محتبی ابوالقاسمی، شهید محمد زلقی، شهید علی حاجیوندقیاسی، سردار شهید عبدالحسین سعادتخواه، شهید عارف کایدخورده، شهید علی سعد، شهید عادل سعد، شهید سعید زارع و شهید حسین ولایتیفر از جمله آنها هستند.
انتهای پیام/ ت
R41468/P/S6,57/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۹۹۵۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/