جمع بین حکمت ذوقی و بحثی دستاور بزرگ شیخ اشراق است
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۰۱۰۵۲
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهابالدین سهروردی»، امروز هشتم مردادماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه در این همایش بیان کرد: شیخ اشراق بنیانگذار مکتبی در عالم اسلام است که به حکمت پرداخته است، نه به فلسفه که امروزه مطرح است؛ این فلسفه با حکمت فاصله بسیاری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه با طرح این سؤال که عظمت سهروردی به چیست؟ تصریح کرد: باید معیاری داشته باشیم که عظمت یک فیلسوف را روشن کنیم و در واقع افقهای فکری که فیلسوف در تمدن باز میکند، بسیار مهم است. افق، حَد دید ما است و وقتی دید ما در جایی متوقف میشود، آن را افق میگوییم. اما افق فکری و معنوی فرق دارد. این کلمه افق در زبانهای غربی نیز معنا شده که به معنای حد هر چیزی است. بنابراین این افق معنوی خیلی وسیعتر از افقهای دیگر بوده و بیحد است و افقهای جدیدی در فلسفه باز کرده است.
تلفیق حکمت بحثی و ذوقی
اعوانی در بخش دیگری از سخنان خود به افقهایی که سهروردی به روی ما گشوده است، اشاره و بیان کرد: این افقها در تمدن اسلامی به صورتی است که قبل از آن به این حالت نبوده است. مولوی نیز میگوید «آدمی دیدهست باقی گوشت و پوست، هرچه چشمش دیده است آن چیز اوست؛ کوه را غرقه کند یک خم ز نم، منفذش چون باز باشد سوی یم». در واقع اگر دید انسان الهی نباشد، به درد نمیخورد. دید الهی است که معیار حکمت است. از این جهت، این باز کردن افقها به روی مردم مهم است. خود سهروردی میگوید حکمت رصد کردن معانی و حقایق است. وقتی ستارهشناسان رصد میکنند، یک گزارش میدهند، اما چطور در حقایق و معانی این رصدها نیست. او رصدهایی کرده که دیگران نکردهاند.
وی در ادامه افزود: یکی از نوآوریهایی که او داشته، جمع بین حکمتهای ذوقی و بحثی است. دوره سهروردی نیز دوره اشاعره است و نظامیه بغداد تأسیس شده بود و در اساسنامه آنها این بود که آموختن علوم عقلی حرام است و از طرفی معاصر او نیز ابنرشد بود. بنابراین او میگفت فلسفه فقط ارسطو است، اما سهروردی راه دیگری باز کرد و بعد غزالی را داریم که جهان اسلام تحت تأثیر او قرار گرفته و او کسی است که علم بحثی را تکفیر میکرد و میگفت نباید ریاضیات و ... بخوانید و فقط راه عرفان را باز کرد که البته راه خطرناکی است. در عوض سهروردی آمد و یک تلفیقی بین علوم و حکمت بحثی و ذوقی ایجاد کرد. شیخ اشراق میگوید در جوانی از روش بحثی مشائی پیروی میکردم، اما خدا مرا به روش دیگری که آسانتر است و شک و شبهه در آن کمتر است، هدایت کرد. ذوق عبارت از رسیدن به حقالیقین است که در آن شبههای نیست، لذا از راه تزکیه نفس حاصل میشود. لذا سهروردی عرفا را که به این درجه رسیدهاند، حکمای متأله میداند. حکیمِ بحثی نیز حکیم است، اما متأله نیست.
گشودن افق حکمت
این چهره ماندگار تصریح کرد: یک افق دیگری نیز سهروردی در تفسیر تاریخ فلسفه باز کرده است. یعنی به تاریخ فلسفه توجه داشته است و همچنین باید توجه کنیم که امروزه تمام مسائل برای جهان ما بسیار مهم است. فلسفه که میخوانیم خوب میخوانیم، اما متأسفانه مریضی ندیدهایم و همان مسائل را تکرار میکنیم. اما مسائلی که در غرب است را میتوانیم پاسخ دهیم و افق دیگری که سهروردی گشود، سیر حکمت را از منظری غیر از منظری که امروزه در غرب شاهد هستیم، دیده است. در غرب فلسفه را به یونان نسبت میدهند، اما سهروردی از یک منظر دیگری به تاریخ فلسفه نگاه میکند که میگوید هر کسی یک بهرهای از حکمت دارد و حکمت همیشه بوده است. خداوند همیشه بوده است و خواهد بود. حکمت نیز لفظی و شفاهی نیست.
حکمت خسروانی در حکمةالاشراق
اعوانی در ادامه بیان کرد: افق دیگری که سهروردی گشود نیز عبارت بود از گشودن حکمت خسروانی که خیلی مهم است. حکمت خسروانی نبوی است که از ادریس نبی(ع) شروع میشود و تمام قدما اعتقاد داشتند که از انبیا(ع) صادر شده است و این ادریس نیز هرمس است که افلاطون او را پدر فلاسفه میداند. هرمنوتیک نیز از هرمس است و ادریس نیز پیامبری بود که فاصله خدا و عالم را تفسیر میکرد. یک دستاورد بزرگ او نیز تفسیری است که از فلاسفه پیش از سقراط کرده که امروزه در فلسفه بسیار مهم است. ارسطو نظر بسیار بدی در مورد فلاسفه پیش از سقراط دارد و آنها را فلاسفه ابتدایی میداند و میگوید مانند کودکانی بودند و تیری را پرتاب کردند که بدون هدف بود و میگویند که اینها قائل به یک علت مادی بودند، اما تفسیر سهروردی از پیشسقراطیان این است که میگوید اینها سفیران الهی و حکمای حقیقی بودند و در واقع ارسطو سخن آنان را نفهمیده است و سخن آنان رمزی است. بنابراین نظریات امروزی که هایدگر نیز آن را میگوید و تفسیر الهی در مورد فلسفه پیش از سقراط دارد، نزد سهروردی مهم است.
وی تصریح کرد: افق دیگر سهروردی نیز مسئله نور است. فلسفه نور را در هیچ کجا نمیبینید و تنها در ایران باستان بوده است. در افلاطون نیز تنها جائی که نور مهم میشود، در تمثیل غار است. اما اینکه کسی نور را اصل فلسفه قرار دهد، طبیعی است که اقدام او نیز از اهمیت برخوردار میشود و دستاورد بزرگی به شمار میرود. در آیات قرآن نیز بحثهای زیادی درباره نور وجود دارد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه غلامرضا اعوانی فلسفه سهروردی حکمت اشراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۰۱۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیرینیها و شگفتیهای کودکان به روایت یک دیدار
به گزارش «مبلغ»، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب داستان راستان درباره فلسفه نوشته شدن کتاب توحید مفضل که نام دیگر آن دانستنی های شگفت انگیز خلقت است، می نویسد: یک روز «مُفضل بن عُمر جُعفی» از پیروان امام صادق (ع) در مسجد النبی دید که سر و کله شخصی به نام « ابن ابی العوجاء» پیدا شد که به مادیگرایی و بی دینی معروف بود.
در کنار حرم رسول خدا (ص) با دوستانش به گفت و گو نشست و گفت که هنوز نتوانسته معمای شخصیت پیامبر (ص) را حل کند و اعتقاد خود را مبنی بر این که تدبیر و تقدیری در عالم خلقت در کار نیست بیان کرد و مفضل با شنیدن این اهانت ها طاقت نیاورد و او را دشمن خدا خواند و با عصبانیت با او سخن گفت.
ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت، به او گفت اگر از متکلمین هستی، بیا روی اصول و مبانی کلامی با هم بحث کنیم و اگر واقعا دلائل قوی داشته باشی ما از تو پیروی می کنیم و اگر از یاران جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این گونه سخن نمی گوید. چون او هرگز با ما تندی نمی کند و عصبانی نمی شود. بلکه سخنان ما را با کمال بردباری و متانت گوش می کند و آنگاه با جمله هایی کوتاه و پر مغز خود، چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار از ما سلب می شود.
روایت یک دیدار و گفت وگو
مفضل به خانه امام صادق (ع) رفت و موضوع را بیان کرد و اینگونه شد که امام ششم در آن دیدار، سلسله دروس توحیدی را در چهار بخش برای او بیان کرد تا در مقابل افراد بی دین بتواند با استدلال پاسخ دهد. حاصل این دیدار مفضل طی چهار روز از صبح تا ظهر، کتابی شد به نام «توحید مفضل» که از جامع ترین بیان ها در حکمت آفرینش است.
عبرت بگیر از وضعیت کودک
امام صادق پس از بیان نکاتی درباره توحید، به آفرینش انسان و شگفتی های کودکان اشاره کرد و فرمود: اگر فرزند، دانا و عاقل متولد می شد، هر آینه دنیا در نظرش بسیار غریب می نمود و حیران می ماند. چون هر چیزی را که می دید، نمی دانست و بر او مسائل عجیب و غریبی از اختلاف شکل های جهان و پرندگان و چهار پایان و غیر آنها و ساعت به ساعت و روز به روز وارد می شد که مانند آنها را مشاهده نکرده بود.
وضعیت نادانی کودک
امام صادق در ادامه به مفضل فرمود: عبرت بگیر برای این وضعیت کودک، از حال کسی که او را اسیر کنند و از شهری به شهری برند و او عاقل باشد مانند فردی حیران که وحشت می کند، با آن که اوضاع شبیه به آنها را بسیار دیده است و کسی را که در کودکی و نادانی اسیر کنند سخن و ادب زودتر می آموزد از کسی که در دانائی و بزرگی او را اسیر کنند. اگر انسان عاقل متولد می شد، خواری در خود می دید. چون متوجه می شد که نمی تواند راه برود و دیگران او را بر دوش می گیرند و در گهواره می خوابانند و بر رویش پتو می اندازند.
شیرینی های کودکانه
آن حضرت همچنین فرمود: اگر نوزاد به صورت انسانی دانا و کامل متولد می شد، آن شیرینی کودکانه را نداشت و لذا اول که به دنیا می آید، نادان و غافل است از آنچه اهل دنیا در آن هستند و اشیاء را ملاقات می کند با ذهن ضعیفی و معرفت ناقص و روز به روز اندک اندک در دیدن هر چیز و ورود هر حال معرفتش زیاد می شود، و به امور غریبه الفت می گیرد و بر احوال مختلف معتاد می شود و به تدریج از حد تأمل و حیرت به مرتبه ای می رسد که به عقل خود تصرّف و تدبیر و چاره امور معاش خود می کند و عبرت می گیرد از احوالی که مشاهده می نماید و به سهو و غفلت مبتلا گردد و به طاعت و معصیت مکلّف می شود.
لذت تربیت کودکان
امام صادق (ع) به مفضل فرمود: اگر نوزاد در حین ولادت عقلش کامل و اعضایش قوی می بود و در کار خود استقلال داشت، حلاوت تربیت اولاد از بین می رفت و مصلحتی که پدر و مادر برای تربیت فرزندان درنظر می گرفتند، محقق نمی شد و بدان حکمتی در این تربیت است که بعد از احتیاج پدر و مادر به تربیت، اینگونه می شد که پدران و فرزندان به یکدیگر الفت نمی گرفتند. زیرا فرزندان از تربیت و محافظت پدر و مادر بی نیاز می بودند. پس در همان ساعت که از مادر متولد می شدند از ایشان جدا می شدند و دیگر کسی پدر و مادر خود را نمی شناخت.
گریه کردن کودکان
گریه کردن کودکان نیز حکمت هایی دارد که امام صادق (ع) به شاگرد خود املا کرده و فرمود: در مغز نوزاد رطوبتی وجود دارد که اگر بماند، دردهای بسیاری مانند نابینایی را ایجاد می کند. پس گریه نوزاد، این رطوبت را از سرش خارج می کند و باعث صحّت بدن و سلامتی چشم هایش می شود. پس اگر نوزاد گریه می کند و پدر و مادر از این منافع آگاهی ندارند و لذا تلاش می کنند تا کودک را ساکت کنند درحالی که نمی دانند گریه برای او بهتر است.
آب دهان کودکان
نکته دیگری که امام صادق (ع) به حکمت آن اشاره کردند، سرازیر شدن آب دهان نوزاد بود که فرمود: آبی که از دهان اطفال جاری می شود و اکثر اوقات سبب دفع رطوبتی می گردد که در ابدان ایشان بماند، هر آینه احداث دردهای عظیم در ایشان نماید. چنانچه می بینی کسی را که رطوبت بر او غالب می شود یا دیوانه ی شود یا به فلج و بیماری هایی دیگر مبتلا می شود. پس خداوند علیم در کودکی مقرر گردانیده که این رطوبت از دهان ایشان دفع شود تا موجب صحت ایشان در بزرگی گردد و خدا بر انسان ها تفضّل کرده تا به حکمت آنچه جاهل هستند، لطف کرده و اگر انسان ها نعمت های الهی را بشناسند، هر آینه به تفکّر مشغول شوند.
این طبیعتی که شما می گوئید...
اینجا بود که مفضل گفت گروهی این موارد را یک مساله طبیعی می دانند و امام صادق (ع) فرمود: از آنان بپرس آیا این طبیعتی که شما می گوئید، علم و قدرت بر این کارها دارد یا نه. پس اگر بگویند که علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده اند ولی نامش را طبیعت گذاشته اند. چون معلوم است طبیعت را شعور و اراده ای نیست و اگر بگویند که طبیعت دارای علم و اراده نیست، پس معلوم است که این افعال محکم و با اتقان از طبیعت بی شعور صادر نمی شود. پس همانگونه که می دانی خدا همه چیز را با اسباب جاری کند و افراد جاهل بر این اسباب نظر افکنده اند و از مسبب الاسباب غافل شده اند.
کتاب توحید مفضل
کتاب توحید مفضل با ترجمه های گوناگونی منتشر شده و ترجمه های جدید نسبت به سایر ترجمه ها برای نوجوانان مناسب است. برخی هم این کتاب را به زبان کودکانه نوشته اند. در این کتاب مباحثی همچون حکمت آفرینش هر یک از اعضای بدن، چگونگی هضم غذا، شرافت انسان به سایر موجودات، حواس پنج گانه در انسان، ساختمان دل، فواید فراموشی، منافع حیا، شگفتی های حیوانات و طبیعت و همچنین در حکمت وجود ناملایمات و مصیبت ها مطالب متنوعی بیان شده است.