مزایای استفاده از صابونهای زغال فعال
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۲۰۸۵۴
ذغال و صابون یک ترکیب منحصر به فرد به شمار میرود و در بسیاری از محصولات جدید مراقبت از پوست به دلیل خواص بی نظیرش جزء مواد اصلی بشمار میرود. بیش از هزاران سال پیش، ذغال مورد استفاده مصریان باستان برای پاک کردن زخمها و در هندوستان نیز برای تصفیه آب مورد استفاده قرار میگرفته است. امروزه نیز از ذغال فرآوری شده در موارد گوناگون از جمله تصفیه آب یا در شویندهها و صابونها استفاده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از مزایای این صابون:
مناسب برای پوستهای چرب
بهترین روش برای درمان پوستهای چرب استفاده از صابونهای ذغال است که پوست شما را از چربی پاک میکند. این صابون به دلیل خاصیت جذب بالا٬ چربی را به طور موثری از روی پوست پاک کرده و به آن ظاهری مرتب و تمیز میبخشد.
درمان جوش
آکنه و جوش به دلیل وجود ناخالصی در منافذ پوستی ایجاد می شوند. به همین دلیل استفاده از صابون ذغال این ناخالصیها را از بین برده و پوستی بی نقص را به شما هدیه میدهد. همچنین استفاده از ماسکهای ذغال نیز میتواند سلولهای مرده پوست و سموم و آثار ناشی از آکنه را از روی صورت پاک کند.
کاهش اندازه منافذ
هنگامی که مدت زیادی را خارج از خانه سپری میکنید متوجه حضور گرد و غبار و خاک بر روی پوست خود میشوید. گرد و غبار و خاک میتواند در منافذ پوستی نفوذ کنند و باعث بزرگ شدن و نمایان شدن آنها شوند. صابون ذغال جلوی این مشکل را میگیرد و گرد و غبار را از منافذ پوست خارج میکند.
جلوگیری از افتادگی پوست و کهولت سن
هیچ کس به خصوص خانمها پوستهای افتاده و شل را دوست ندارند و باعث مسنتر دیده شدن آنها میشود. استفاده از این صابونها باعث سفت و محکم شدن پوست شده و از افتادگی آن جلوگیری میکند و دیگر نیازی به استفاده از روشهای گران قیمت جوان کننده پوست نیست. همچنین استفاده مداوم آن میتواند چین و چروکهای صورت را از بین ببرد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: پوست چین و چروک خاک گرد و غبار هندوستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۲۰۸۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگوها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.
وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانهای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخوردهای زیادی از آن گرفتم.
این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلیها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. میتوانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و میتواند بهتر هم شود.
برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.
(پدر)
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه، عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت! سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود، کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا، از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود
منبع: صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات