ضعف حوزه در موضعگیریهای سیاسی اجتماعی
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۳۰۹۴۶
به گزارش سرویس بسیج طلاب و روحانیون خبرگزاری بسیج، آیت الله مصباح یزدی در دیدارحجت الاسلام والمسلمین محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری بیان داشت:اگر گفته شود تقریبا غالب اوقات، حق با فقر و سختی توام بوده است، خیلی حرف گزافی نیست. اگر زمان حضرت سلیمان را کنار بگذاریم؛ زندگی ائمه اطهار و انبیاء عظام با سختی – یا از جهت زندگی شخصی یا از جهت مسئولیت نسبت به دوستان و یاران – همراه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایشان بیان داشت: مروری در تاریخی که در قرآن و روایات آمده و مورد اعتماد است داشته باشیم، هر جا صحبت از پیشرفت در دین ومعنویات شده، غالبا بحث فقر و سختی هم شده است. افرادی مثل حضرت سلیمان نادر است؛ البته ایشان هم خود زاهد بود و حصیر بافی می کرد و از آن طریق کار میکرد اما بالاخره دستگاهی داشت.
استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: کمک به هر ضعیفی را حتی اگر کافر باشد خدا دوست دارد. - «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ اَلْمِسْکِینِ» (و [چرا] یکدیگر را بر اطعام بینوایان ترغیب نمیکنید؛ فجر/18) نگفت مسکینِ مومن! - چه رسد به مسلمان چه رسد به شیعه و چه رسد به طلاب! کاری از دستمان بر بیاید نباید کوتاهی کنیم.
مشکل اصلی در حوزه که باید برای رفع آن تلاش کنیم
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه گفت: آیا همین که سعی کنیم یک نان و آبی فراهم شود تمام است؟ یا نه مشکلات دیگری در همین حوزه داریم که اینها در مقابل آنها چیزی نیست! گاهی آدم از کسانی که به ذهنش هم نمیرسد که ممکن است چنین مشکلاتی را داشته باشند، چیزهایی میبیند که تعجب میکند!.
ایشان با بیان این که همه این ها به ضعف اخلاقی ودنیا طلبی بر میگردد و هر قدر آن وسائل مادی فراهمتر شود زمینهی اینها قویتر میشود گفت: برای مقابله با این مشکلات اخلاقی چه کار میکنیم ؟ تقریبا صفر! یک وقتی مرحوم آقای مشکینی بود یا آقای میانجی درس اخلاقی داشتند اما حالا معلوم نیست چیزی در همان اندازه هم باشد!. آن ایمان امام (ره) را از کجا پیدا کنند؟ آن زهد و بی اعتنایی به دنیا را از کجا یاد بگیرند؟ این اولین مشکل اساسی است که اگر درست نشود نتیجه معکوس میدهد.
درسی هم برای این نداریم!
آیت الله مصباح یزدی عدم موضعگیریهای سیاسی اجتماعی را از دیگر مشکلات در حوزه برشمرد و افزود: این مشکل غالبا از لحاظ ضعف اخلاقی و ضعف ایمان به خدا و قیامت نیست؛ بلکه به جهت ضعف شناخت نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی و دشمنان داخلی و خارجی است.
ایشان ادامه داد: برخی روحانیون قبل از انقلاب فکر میکردند: «اگر آمریکا بیاید منافع مادیاش را از نفت ما تغذیه کند دیگر کاری به ما ندارد و یک آفرین هم به ما میگوید! آمریکا چه کار به ما دارد که مسلمانیم یا کافر! او دنبال نفت است، نفت را به او بدهید برود -چطور از شاه حمایت میکرد و منافعش را تأمین میکرد- شما هم کوتاه بیایید!».
این استاد حوزه بیان کرد: غربیها اصلا چرا دشمنی میکنند؟ دشمنان ما چه کسانی هستند؟ چه دستههایی هستند؟ با چه انگیزههایی دشمنی میکنند؟!؛ جز فرمایشهای مقام معظم رهبری که گاهی در سخنرانیها نکاتی را بگویند، جایی برای پاسخگویی به این مسائل نداریم؛ درسی هم [در این باره] نیست که ما اینها را یاد بگیریم.
خدا فطرت پاکی به جوانهای ما داده است
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: نیازهای دینی مردم را چگونه پاسخ بدهیم؟! مردم دینشان را می خواهند از روحانیت یاد بگیرند؛ پس از چه کسی یاد بگیرند؟! امروز در این رسانههای مجازی دائما ، افکار کفر و الحاد و شبهات درباره دین را در ذهن بچههای ۷-۸ ساله تزریق میکنند.
ایشان ادامه داد: ما چه کار میکنیم برای اینها؟، خوبهایمان در حوزه برای اینها چه فکری کردهاند؟ آیا همین روش [رفتار کنونی] صحیح است؟ نباید فکری کرد؟ نباید دور هم بنشینیم ببینیم نیازها چطور است و جواب اینها را چطور باید داد و چه مسئولیتی در مقابل بیدینی برخی مردم داریم؟!.
استاد حوزه علمیه گفت: خدا عنایت فرموده و یک فطرت پاکی به جوانهای ما داده است و آقا این همه از آن یاد میکنند و خدا را شکر میکنند و بالاخره جای شکر هم دارد. اما بالاخره کنارش اینها هم هست، وظیفه ما چیست؟
ایشان ادامه داد: شما اگر در کنار این سه تا مشکل اساسی، مشکل مادی را در نظر بگیرید، اصلا با اینها قابل مقایسه نیست! در ابتدای طلبگی معمولا شام من یک دانه نان کسمه بود که آن هم سی شاهی بود. یک خشکه پزی در مسیر فیضیه بود؛ از آن یک نان کسمه میگرفتم و در راهِ کتابخانه میخوردم! گاهی پول همین را هم نداشتم. اما بالاخره زندگی کردیم!
آیت الله مصباح یزدی گفت: آن چیزی که عمر سعد را عمر سعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرفها نبود؛ عشق به ملک ری بود. [مثال امروزیش میشود عشق به] نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیز هایی از این قبیل!.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۳۰۹۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد مهاجری به مهدی نصیری: آخر شما را با شاهزاده چکار؟ /یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیف شرف دارد /از این راه برگردید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا، در کانال تلگرامی خود نوشت:
به خودتان هم گفته ام که شما را به ویژگی های مثبتی چون راستگویی، اندیشه ورزی، حسن خلق و دیانت میشناسم. و اگر اینها نبود، چه نیاز که همین چندسطر را هم بنویسم.
در این یکی دو روز مطالبی گفتهاید که برخی از آنها تکرار گذشته است. با خیلی از نقدهای شما همراهم و البته در مواردی ضمن قبول اصل انتقاد، زبان و لحنی را که بهره می گیرید نه تنها موثر و سودمند نمی دانم که گاه نتیجه عکس می دهد.
دیروز عبارتی بکار بردید که مضمون آن، تجمیع همه مخالفان - و به زعم شما براندازان- است و از کلید واژه "تاجزاده و شاهزاده" سخن گفتید. خیلی ها قند توی دلشان آب شد که مهدی نصیری، رفت به همانجایی که می خواستیم یعنی "آخر خط". هم مدعیان افراطی انقلابیگری خوششان آمد و هم اپوزیسیون خارج از کشور.
من، اما دلم گرفت . آخر، مهدی نصیری را با شاهزاده چکار؟ آنچه امروز از شاهزاده بروز و ظهور دارد واقعا چیزی جز تعفن سیاسی و فرهنگی و اخلاقی است؟ آنها کجای سیاست ایستاده اند و کدام جایگاه را در بین ایرانیان دارند؟ و تا حالا برای ایران چه کردهاند؟ در کدام غصه پشت مردم ما بوده اند؟ و...
بدتر اینکه چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟
بعید می دانم شما این قماش آدم ها را نشناسید اما اگر نشناخته اید، امیدوارم در مدتی که در کانادا به سر میبرید آنها را محک بزنید. بروید در جمع براندازان سلطنت طلب یا بازماندگان گروهک های تروریستی و ببینید با شما چه رفتاری خواهند داشت؟ تصورتان این است که شما را روی سرشان میگذارند و حلوا حلوا میکنند؟ یقین کنید بهترین حرفی که به شما خواهند زد این است که نفوذی جمهوی اسلامی هستید.
آقای نصیری عزیز! براندازی راه سنگلاخی است که خون بیگناهان فراوانی را در خود فرو میبرد. اصلا راه نیست،بیراهه است و در پس آن هیچ چیز اصلاح نمی شود. اما با این همه اگر می خواهید برانداز! هم باشید، خودتان این کار را بکنید. چرا قاطی سلطنت طلبان و شاهزاده میشوید؟ و ننگ همگروهی بودن با آنها را بر خود هموار میکنید؟
ایران مال همه ماست و اگر چه امروز دولت و مجلس و برخی دستگاه هایش پراشتباه اند، به خود ما مربوط است و هیچ ربطی به شاهزاده ندارد. رژیمی که همین شاهزاده متعلق به اوست، خیلی علیهالسلام بود؟ و فکر می کنید اگر همین الان قدرت دستشان باشد به مخافلانشان رحم میکنند؟ اساسا آنها چه دلبستگی به این آب و خاک دارند که بخواهند برایش از خود بگذرند؟
برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عدهای خوشحال میشوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی میگویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمیگردید. من، اما پیش بینی ام این نیست.
با این حال در اینجا حرفم بر سر آمدن یا نیامدن به ایران نیست. میخواهم بگویم از این راه برگردید و قبول کنید که اصلاح کشور باید توسط همین ایرانیهایی که روی نقشه ایران زندگی می کنند صورت گیرد. میدانم کسانی و جریاناتی هستند که نفس کشیدن در عالم سیاست را سخت کردهاند؛ پایشان را روی گلوی معیشت مردم گذاشتهاند؛ امید جوانها را به یاس تبدیل کردهاند و هزارتا چیز دیگر. اما راه مبارزه با اینها، همراه شدن با شاهزاده نیست. بسیاری از کسانی که در سالهای اخیر هزینههای بسیار سنگین تر از شما داده اند، راه شما را نمی پسندند.
آقامهدی عزیز! می دانم که میدانید برادرانه دوستتان دارم. دلسوزیتان برای مملکت را هم دوست دارم. به همین دلیل اصلا نمیخواهم که نباشید. قلم شما و فکر شما نیاز امروز این آب و خاک است. نقدهای شما آرام بخش دل خیلیهاست. هرچه دل تنگتان میخواهد بگویید اما برادر عزیزم، شاهزاده را نشویید!
27215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901366