Web Analytics Made Easy - Statcounter

«جایگاه دیالکتیک هگل در تاریخ دیالکتیک جدید»

نویسنده: منوچهر آشتیانی

ناشر: نشر قطره، چاپ اول 1397

322 صفحه، 25000 تومان

 

*****

 

هر کسی که کمترین آشنایی را با فلسفه داشته باشد، از دیالکتیک چیزهایی می‌داند. چراکه دیالکتیک قدمتی به اندازه تاریخ فلسفه دارد و دوشادوش آن جلو آمده است: از یونان باستان تا قرن بیستم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما این آشنایی از حد یک تعریف ساده و دو سه جمله توضیحی بیشتر نیست. کمتر کسی از جزئیات و ریزه‌کاری‌های دیالکتیک خبر دارد. این در حالی‌ست که اگر کسی می‌خواهد شناخت عمیقی از فلسفه‌ داشته باشد، باید از حد آشنایی اجمالی بگذرد. به‌ویژه در فلسفه‌های قاره‌ای، دیالکتیک روح برخی از فلسفه‌ها را تشکیل می‌دهد. علی‌رغم چنین اهمیتی هنوز هم نمی‌توان منبع خوبی را برای آشنایی تفصیلی و مبنایی با آن یافت. به نظر می‌رسد این کتاب در موضوع خود مفصل‌‌ترین اثری است که تا امروز به زبان فارسی منتشر شده. اما دیالکتیک چیست و چه وجه تمایزی با بدیل‌های دیگر دارد؟

منطق صوری، چه منطق ارسطویی و چه منطق ریاضی، در نهایت با گزاره‌ها سروکار دارد. بررسی صدق و کذب آن است؛ یعنی فلان گزاره صادق است یا کاذب. طبیعی است فیلسوفانی که گزاره‌ها را بیان دقیق و کاملی از واقعیت‌های بیرونی بدانند، بر اساس چنین منطقی فهم واقعیت را سامان می‌دهند. از نظر آنها چیزی نیست که نتوان با این منطق آن را بررسی کرد. در مقابل، برخی دیگر از فیلسوفان دیدگاه دیگری دارند. آنان بر این باورند که واقعیت‌ها اموری گسترده‌تر و پیچیده‌تر از آن هستند که در قالب گزاره‌های منطق صوری جای داده شوند. هرگونه تلاشی برای فروکاست واقعیت‌ها به گزاره‌های چنین منطقی باعث از دست رفتن بسیاری یا برخی از جنبه‌های واقعیت می‌شود. از این روی، باید به دنبال منطق اساسی‌تر و پربارتری باشیم. آن منطق دیالکتیک است.

ریشه‌های دیالکتیک به گذشته‌های دور می‌رسد؛ یونان باستان. نوعی دیالکتیک در جهان‌بینی هراکلیتوس وجود داشت. بعد از او گفتگوهای سقراط به شکلی، و سپس افلاطون آن را به نوعی دیگر مطرح کرد. پس از آن به حاشیه رفت تا اینکه در دوره مدرن دوباره توسط ایمانوئل کانت احیا شد و فیلسوفان بعدی آن را جدی گرفتند. اما این هگل بود که آن را به والاترین جایگاهی رساند که می‌توانست به آن دست یابد. بعد از هگل فیلسوفان بسیاری آن را به کار گرفتند اما چیزی بر آنچه هگل گفت نیفزودند. برای مثال مارکس در نامه‌ای به یکی از دوستانش اعتراف می‌کند: «دیالکتیک هگل شکل بنیادی تمام دیالکتیک‌هاست». این امر نشان می‌دهد که شناخت دیالکتیک در گرو شناخت چیزی است که هگل گفته است. اما فهم مطالب هگل آسان نیست. مواجهه مستقیم با هگل انسان را سرخورده و ناامید می‌کند. به همین دلیل، برای این منظور وجود استاد، راهنما و شرح بسیار لازم است. این کتاب راهنما که توسط استاد آشتیانی نگاشته شده، شرح مطالبی است که هگل درباره دیالکتیک گفته است. اما دیالکتیک هگلی چیست؟

دیالکتیک هگلی روشی برای فهم واقعیت پویا و پیچیده است، اما خود آن تبدیل به مسئله‌ای شده است که فهمش چندان هم آسان نیست. تاریخی پویا دارد و مفهومی پیچیده پیدا کرده است. به تعبیر برخی از صاحب‌نظران خود دیالکتیک نیز دیالکتیکی است. از دوران باستان و در آثار افلاطون به طور جدی مطرح می‌شود اما بعدها دچار دگردیسی‌هیا فراوان می‌شود. در دوره مدرن هگل آن را در صدر نشاند و از آن برای تبیین بسیاری از امور – اگر نه همه آنها – بهره برد. اما در کنار این بهره‌برداری، آن را پیچیده‌تر هم ساخت. شارحان و پیروان او نیز به این دشواری دامن زدند. رجوع به خود آثار او نیز چندان راهگشا نیست؛ زیرا استفاده‌های پراکنده و متنوع آن، رسیدن به فهم یک‌پارچه و منسجم را دشوار می‌سازد. هگل اثر خاصی را به آن اختصاص نداد تا همه زوایا و جوانب آن را یک‌باره روشن سازد. او بیشتر آن را در عمل، در فلسفه‌ورزی‌اش، به کار گرفت. از این روی، باید راه دیگری در پیش گرفت.

از طرف دیگر به دلیل محور بودن دیالکتیک، فهم آن برای فهم فلسفه هگل ضرورت دارد. برای مثال برخی از بدفهمی‌ها درباره هگل ناشی از عدم شناخت درست دیالکتیک است. برای مثال دیالکتیک هگل نشان می‌دهد که فلسفه هگل نه اگزیستانسیالیسم است و نه عرفان. لذا ایراداتی که بر این اساس بر فلسفه هگل گرفته‌اند، از اساس منتفی می‌شوند. علاوه بر این، فهم سنجیده فلسفه‌های هگلی، اندیشه‌های مارکس و جریان‌های مارکسیستی نیز در گرو درک درست دیالکتیک هگل است. آثاری برای توضیح آن به فارسی ترجمه شده اما فاصله‌های زبانی و فرهنگی میان ما و غربیان فهم مطالب را خالی از اشکال نکرده است. از این روی، تألیف به زبان فارسی در این زمینه واقعا نیاز است. این کتاب در نوع خود منحصربه‌فرد است. به‌‌ویژه اینکه نویسنده برای نوشتن آن از منابع اصلی و آلمانی استفاده کرده و نه منابع انگلیسی. اساسا نویسنده به قدری از فکر و فرهنگ و فلسفه آنگوساکسون متنفر است که اعتراف می‌کند که نه تنها زبان انگلیسی را بلد نیست، بلکه حتی نمی‌خواهد آن را بلد باشد! این تنفر ریشه در بیزاری از سرمایه‌داری جهانی دارد که محصول فرهنگ و تمدن آنگلوساکسون است.

مباحث کتاب هم تاریخ دیالکتیک را دربرمی‌گیرد و هم بررسی‌های مفهومی آن را. لذا تاریخچه دیالکتیک به طور مبسوط ذکر می‌شود. یعنی سیر این مفهوم در یونان باستان، دوره رنسانس، قرن‌های هفدهم و هجدهم و در نهایت جریان ایده‌آلیسم آلمانی بیان شده است. این تاریخ در مورد اخیر به صورت یک طیف پیوسته نشان داده می‌شود. در بیشتر کتاب‌ها غالبا بعد از کانت به سراغ هگل می‌روند، اما دکتر آشتیانی در اینجا بعد از کانت به تفصیل نظریات فیشته و شلینگ را بررسی می‌کند. این بررسی‌ها نشان می‌دهد که دیالکتیک بعد از کانت چه دگردیسی‌هایی داشته و دیالکتیک هگل با دیالکتیک‌های فیشته و شلینگ چه تفاوت‌هایی دارد. علاوه بر این، دیالکتیک در اندیشه‌های مارکس و انگلس و فیلسوفان مارکسیست قرن بیستم نیز مورد توجه است. نویسنده بر این باور است که این موضوع از مهمترین مواردی است که باید در زمینه رابطه میان مارکسیسم و فلسفه هگل مد نظر قرار گیرد؛ زیرا نه تنها نشان می‌دهد که مارکسیسم تا چه حد وامدار فلسفه هگلی است، بلکه علت بسیاری از بدفهمی‌های نظری و ناکامی‌های عملی و سیاسی مارکسیسم را باید در نوع برداشت مارکسیست‌ها از دیالکتیک دانست. به همین دلیل، هرگونه تغییری که در برداشت ما از دیالکتیک رخ دهد، فهم ما را از مارکسیسم نیز کاملا دگرگون می‌کند. البته نویسنده قصد ندارد که از دیالکتیک هگل تعریف و تمجید کند. بلکه او قصد دارد در عین اینکه عظمت و اهمیت آن را گوشزد کند، محدودیت آن را نیز نشان دهد.

دکتر آشتیانی علاوه بر اصل آثار آلمانی هگل همچون "منطق کبیر" و "پدیدارشناسی روح"، به آثار شارحان آلمانی او نیز عنایت خاصی دارد. از همه بیشتر، استادان خودش را مد نظر دارد که به طور مشخص عبارتند از: هانس گئورگ گادامر، کارل لویت و دیتر هنریش. او به اختلاف نظر مفسران و شارحان و پیروان نیز می‌پردازد. از دیگر نکات این اثر آن است که هر جا مجالی فراهم شود، به این موضوع در اندیشه‌های ایران باستان، فلسفه‌ها و عرفان‌های ایرانی پس از اسلام نیز اشاره شده است.

*دکترای فلسفه

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۴۴۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آشنایی با استاد اسماعیل آشتیانی

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ استاد اسماعیل آشتیانی که از شاعران و نقاشان بزرگ ایران و با تخلص شعله، از شاگردان کمال الملک بوده است.

آشتیانی در مدرسه مستظرفیه تحصیل کرد و سپس معلم و مدیر آنجا شد و در سال‌های مدیریت او آموزش درس‌های تازه‌ای، چون مینیاتورسازی، تذهیب، کالبدشناسی، تاریخ هنر و ریاضیات به درس‌های مدرسه افزوده شد.

استاد اسماعیل آشتیانی در سال ۱۳۲۶ ش، به استادی دانشکده فنی برگزیده شد.

استاد اسماعیل آشتیانی آثار بسیاری دارد که بخشی از آنها به وسیلهٔ خود وی به کتابخانه مجلس شورای ملی واگذار گردیده‌است و شماری در موز‌ها و مجموعه‌های خصوصی و نزد خانوادهٔ او نگاهداری می‌شود.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • آیا از لوله سیاه آهنی برای مصارف کشاورزی می‌توان استفاده کرد؟
  • کتاب تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه نقد می شود
  • ۳ هزار بسیجی لرستانی به اردوی راهیان نور اعزام می‌شوند
  • آشنایی با استاد اسماعیل آشتیانی
  • تولید کیت‌های استخراج DNA با یک‌بیستم قیمت نمونه اروپایی
  • بارکولا: الگوگیری از ذهنیت و سخت‌کوشی رونالدو مرا به این جایگاه رسانده
  • ببینید | استوری مشکوک یکتا ناصر و منوچهر هادی؛ ماجرای چیست؟
  • «دریای پارس» یادگاری برای ایران به بهانه روز خلیج فارس
  • کشف یک مقبره ۲۲۰۰ ساله مجلل در چین
  • پرچم فلسطین بر فراز دانشگاه هاروارد!