Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- خود عباس بابایی هم همین‌طور بود؛ او هم یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. اگر میخواهید اثر بگذارید - چه شما برادران عزیز طلبه و روحانی، چه شما برادران عزیزی که نظامی هستید و با عقیدتی، سیاسی همکاری میکنید - راهش این است که دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن‌وقت خدای متعال برکت خواهد داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این میشود عقیدتی، سیاسىِ مطلوب. تاریخ انتشار: 06:00 - 15 مرداد 1398 - کد خبر: ۵۳۹۲۷۵

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، به نقل از KHAMENEI.IR، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۸۳ در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی بیاناتی را ایراد فرمودند.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز! امیدواریم ان‌شاءاللَّه زحمات و تلاشهای مستمر و چندین ساله‌ی شما مشمول عنایت و تفضل و قبول پروردگار قرار بگیرد و آثار نیک خود را در جامعه‌ی مشمول تلاش و فعالیت شما - یعنی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران - عمیق و ماندگار کند.

حضور مجموعه‌یی به نام عقیدتی، سیاسی در نیروهای مسلح، یکی از الهامات الهی و از برکات پروردگار بر امام بزرگوار ما و مجموعه‌ی دست‌اندرکار امور کشور بود. نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیرىِ معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند - همچنان‌که به طبیب احتیاج دارند - و اگر روحانی در هر نقطه‌یی به وظایف خود عمل کند، آن‌جا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. گاهی وجود ما عمامه‌ییها در جاهایی بیاثر میشود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای میگذارد؛ این به‌خاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشده‌ایم. در طول سالهای متمادىِ عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانىِ خود ظاهر شده‌اند، برکاتی بر جای گذاشته‌اند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدان‌های مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. شأن روحانی این است. نمیخواهم ادعا کنم که حضور روحانیون در نیروهای مسلح در سالهای بعد از انقلاب صددرصد همان طوری بوده است که از ماها انتظار میرفته؛ اما میخواهم این را عرض کنم که در مجموعه‌ی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشته‌اند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشته‌اند. عزیزان نیروهای مسلح هم مثل همه‌ی مردم از آغاز با نام خدا، با نام ائمه‌ی اطهار و با نام مقدسین و مقدساتِ دینی پرورش پیدا کرده‌اند و فطرتشان با تعالیم اسلامی بارور شده است. فطرت اسلامی و دینی در مردم ما و در نیروهای مسلح - که از جوانهای ما هستند - با تعلیم دینی و با بیان معارف الهی سیراب شده است. برای گرایش به معنویت و تعالی معنوی، زمینه در اینها خیلی زیاد است.

ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم. درباره‌ی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ پیغمبر مثل یک پزشکِ دوره‌گرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیله‌ی مرهم‌گذاری داشتند، هم وسیله‌ی نشترزنی داشتند، هم وسیله‌ی داغ کردن زخم داشتند؛ آن‌جایی که احتیاج به داغ کردن داشت.

درشتی و نرمی به هم در به است‌ چو رگ‌زن که جراح و مرهم نِه است‌

رگ‌زن، هم رگ را میزند، هم مرهم میگذارد؛ هم خون را میگیرد، هم خون را بند میآورد؛ خونِ زیادی را میگیرد، اما نمیگذارد خون اضافه‌ی براندازه‌ی لازم هم از رگ بیرون برود؛ مرهم هم میگذارد. نقش ماها این‌گونه است. اگر ما عمامه‌ییها درست نقش خود را بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. ماها گاهی کوتاهی میکنیم؛ سراغ همان راه‌هایی میرویم که اهل دنیا رفته‌اند؛ آنگاه کار ما خراب میشود. یک تاجر، یک زمیندار، یک زمین‌خوار، یک مقاطعه‌کار، چه عمامه سرش باشد، چه شاپو سرش باشد، چه کراوات ببندد، چه تسبیح دست بگیرد؛ بالاخره حقیقت او که فرق نمیکند. اما اگر عمامه سرمان گذاشتیم و دنبال همان کارهایی بودیم که پاپیون زن‌ها و کراوات زن‌ها و بقیه‌ی اهل دنیا دنبال آن هستند، ما هم مثل آنها هستیم. لباس که تغییر اساسی ایجاد نمیکند؛ باید دید دل، جایگاهِ چیست. «دِه بُود آن، نه دِل، که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار». دلی که به دنبال تجملات و زخارف دنیاست، دیگر دل نیست؛ دکان زرگری است؛ هرچند شاعر میگوید دِه است. اول باید دلمان را پاک کنیم: «من نصب نفسه للنّاس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ کسی که پیشاهنگ، پیشوا و جلودار جمعیتی میشود، اول باید خود را آماده کند. اگر بنده و جنابعالی میخواهیم صد نفر را به دنبال خود بکشانیم - چه برای کوهنوردی، چه برای بیابانگردی، چه برای یک رزمایش - اول باید قوت راه رفتن را در خودمان ایجاد کنیم؛ والّا اگر ده قدم رفتیم و بعد گفتیم آخ قلبمان گرفت، پایمان خسته شد، این صد نفر هم هرچند چهار نفرشان همت کنند و بروند، اما دیگر نمیشود اینها را به مقصد رساند. راه معنویت هم همین‌طور است؛ خودمان را باید درست کنیم. روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت به‌هیچ بخشی و جنبه‌یی از جنبه‌های زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانىِ خوب حضور داشته باشد، واقعاً یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آن‌چنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم.

از گزارش خوبی هم که جناب آقای رحمانی دادند و زحمات خوبی هم که دوستان کشیده‌اند؛ خیلی متشکریم. امیدواریم ان‌شاءاللَّه قطره‌قطره‌ی این جاری به جای خود برسد و در محل درست خود مصرف شود و خداوند اثر ببخشد و به شماها اجر و توفیق بدهد.

نیروی انتظامی هم بسیار مهم است. نیروی انتظامی، نیروی مسلح اجتماعی است؛ نیروی مسلح منزوی نیست؛ در پادگان‌ها نیست؛ در بازارهاست؛ در متن زندگی مردم است؛ در عین حال نیروی مسلح هم هست؛ موظف به حفظ امنیت و نظم است - آن هم با قدرت مسلح - وسط زندگی مردم هم هست؛ این خیلی حساس و ظریف است. نیروی انتظامی ما امروز نه با گذشته‌ی قبل از انقلاب - آن‌که اصلاً محل بحث نیست - با اول انقلاب خیلی تفاوت کرده است. بنده از اول در مجموعه‌ی نیروهای مسلح بوده‌ام و از نزدیک این تفاوت را لمس کرده‌ام. امروز نیروهای مسلح ما - بخصوص نیروی انتظامی - زمین تا آسمان تفاوت کرده‌اند. نه فقط با اول انقلاب، بلکه با اولِ تشکیل نیروی انتظامی هم که سه مجموعه با هم ادغام شدند و نیروی انتظامی به‌وجود آمد، تفاوت دارد. امروز هم که الحمدللَّه فرمانده خوب، صالح، کارآمد و کاردان - سردار قالیباف - در رأس این نیروست و واقعاً دارد کار میشود؛ مردم هم راضیاند. بازخورد فعالیتهای شما و فعالیتهای دستگاه‌های اجرایی کشور - از جمله نیروی انتظامی - این‌جا می‌آید. امروز نیروی انتظامی در مقایسه با آن روز خیلی فرق کرده؛ اصلاً یک چیز دیگر است؛ داستان دیگری است. درعین‌حال حساسیت نیروی انتظامی و کار روی این نیرو و هدفگیرىِ یکایک عناصر این نیرو در جهت تعالیبخشی و تقویت ارزشهای انسانی و دینی در آن، همچنان باقی است؛ این، نقش شماها را زنده میکند. دوگونه میشود در عقیدتی، سیاسىِ نیروی انتظامی حضور داشته باشید: یکنوع، مطلوب است؛ یک نوع، کم‌اثر است؛ حالا آن نوع‌هایی که مضر است، فعلاً محل کلام ما نیست. حضور کم‌اثر، چه نوع حضوری است؟ این‌گونه است که نیروی انتظامی مثل بقیه‌ی ادارات برای خودش یک کارهای شکلی تعریف کند و آنها را انجام دهد: این کلاس را باید شرکت کنید، این آزمون را باید بگذرانید، برای درجه باید این شرایط را در خودتان تحصیل کنید، احیاناً نمازجماعت باید شرکت کنید؛ بیایند، بروند؛ نیروی انتظامی هم مثل بقیه‌ی ادارات فعالیت کند. در چنین حالتی، البته نیروی انتظامی کارهایی میکند و تأثیراتی میگذارد؛ اما سطحی است؛ این از روحانیت متوقع نیست. طور دیگر هم این است که حضور، به معنای حقیقی کلمه، روحانی و معنوی باشد. نه این‌که آن وظایف را انجام ندهند؛ چرا، آن وظایف هم وظایفی است که باید انجام بگیرد؛ در آیین‌نامه‌ها آمده، در قانون آمده، جزو وظایف نیروی انتظامی است؛ لیکن ملات همه‌ی وظایف آن جریان معنوی، روی خوش روحانی، دلسوزی روحانی، استغنای نفس یک روحانی و یک طلبه، و بیاعتنایىِ یک روحانی به تشریفات و چیزهای زیادی و زر و زیورها و مال دنیاست. اگر توانستید این را تأمین کنید، آن حضور، مطلوب و ایده‌آل خواهد شد و اثر میگذارد. روحانىِ عقیدتی، سیاسی - البته روحانی که من عرض میکنم، بقیه‌ی برادران غیرمعمم هم که در عقیدتی، سیاسی کار میکنند، محکوم به همین احکامند؛ منتها در مورد روحانی تأکیدش بیشتر است - نباید خودش را جای فرمانده بگذارد و فرماندهی کند؛ باید توی مجموعه برود. فرمانده، ضوابط و اصول و کارهایی دارد. البته فرمانده مردمی هم داریم. الان الحمدللَّه خیلی از فرماندهان ما مردمیاند؛ منتها منش، منش فرماندهی است. میرود با سرباز و درجه‌دار و افسرش تماس میگیرد، دست هم میدهد، یک چایی هم با هم میخورند و احوال زن و بچه‌اش را هم میپرسد؛ اما منش‌اش، منش فرماندهی است: او باید سلام دهد، این باید جواب دهد؛ این باید امر کند، او باید گوش به فرمان باشد. روحانی نباید این‌گونه باشد؛ منش روحانی نباید فرماندهی باشد؛ هرچند تشریفات فرماندهی اصلاً مردمىِ محض است. شما فرض کنید در فلان محله‌ی تهران یا هر شهر دیگری پیشنماز یک مسجد هستید. پیشنماز یک مسجد چگونه رفتار میکند؟ با امر و نهی و پَسرو و پیشرو رفتار میکند؟ اگر بکند، مردم به نمازش نمیآیند. همیشه گرم‌ترین نماز جماعت‌ها متعلق به پیشنمازهای مردمی است: با مردم گرم میگیرند؛ با مردم خوش اخلاقی میکنند؛ بیحوصلگی نشان نمیدهند؛ بدخلقی نشان نمیدهند، جواب مسأله‌شان را میدهند؛ یک وقت اگر کسی بیماری و مشکلی داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین میدهند. گفت:

چو وا نمیکنی گرهی خود گره مباش‌ ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست‌

به عنوان آخوندی، دست ما گشاده نیست؛ اما ابرویمان که میتواند گشاده باشد. بنده خودم سالها پیشنمازی کرده‌ام؛ میدانم انسان چگونه باید با مردم رفتار کند. وقتی نماز تمام میشد، برمیگشتم رو به مردم مینشستم. تسبیحات حضرت زهرا را هم که میگفتم، افراد میآمدند و میدیدند راه باز است. جوان میآمد، مزلّف میآمد، بازاری میآمد، ریش‌دار میآمد، بیریش میآمد. آن زمان، پوشیدن پوستین‌های وارونه در میان جوانهای بیتل مد شده بود. یک روز رفتم نماز، دیدم یکی از همین جوانهای آلامد که موهایش را روغن زده، آمده و صف اول کنار متدینین و بازاریهای خوب و افراد محاسن سفید نشسته. احساس کردم این جوان با من حرفی دارد. نشستم و به او پاسخِ نگاه دادم؛ یعنی اجازه دادم بیاید حرفش را بزند. جلو آمد و گفت آقا! من صف اول بنشینم، اشکال دارد؟ گفتم نه، چه اشکالی دارد؟ شما هم مثل بقیه. گفت: این آقایان میگویند اشکال دارد. گفتم: این آقایان بیخود میگویند! این جوان، دیگر از این مسجد پا نمیکِشد. این جوان، دیگر از این پیشنماز دل نمیکند. همین‌طور هم بود؛ از ما دل نمیکندند. بنده وقتی مسجد میرفتم، در میان صد نفر، اقلاً نود نفرش جوانها بودند. بنده هیچ چیز خاصی نداشتم؛ نه یک مایه‌ی آن‌چنانىِ معنوی، نه یک مایه‌ی دنیوی؛ اما با مردم بودم. در پادگان هم همین‌طور است؛ در محیط نیروی انتظامی هم همین‌طور است؛ در پاسگاه هم همین‌طور است؛ هرجا که ما میان مردم هستیم. یکجا مردم ما بازاریاند، یکجا مردم ما دانشگاهیاند، یکجا هم نظامیاند؛ سپاه و ارتش و نیروی انتظامی؛ فرقی نمیکند. اگر ما با مردم باشیم، افراد به تظاهر وادار نمیشوند. ما که عقیدتی، سیاسی هستیم، بد است که در فلان نیروی مسلح طوری رفتار کنیم که آن آدم زرنگِ رِند به مذهب تظاهر کند، اما باطنش خبری نباشد؛ جلوی ما تسبیح به دست بگیرد و صلوات بفرستد، اما باطن قلبش چیزی نداشته باشد؛ یا دوره و کلاسی را که ما اجبار کرده‌ایم، بگذراند، اما فقط الفاظ را یاد گرفته باشد؛ ایمان و اعتقادی پیدا نکرده باشد. این خوب نیست، این بُرد نیست. بُرد این است که ما بتوانیم دل او را تسخیر و جذب کنیم، نه برای خودمان؛ او را دلداده‌ی حق و دلداده‌ی معنا کنیم؛ و این با عمل ممکن است. این را روحانی، خوب میتواند. افراد غیرروحانی هم میتوانند.

چند روز قبل خانواده‌ی شهید بابایی این‌جا آمده بودند؛ این خاطره یادم آمد و برای آنها گفتم. سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه‌ی این جوان حزب‌اللّهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست. وقتی بنیصدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد. خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. او الان در اعلیعلیین الهی است؛ اما بنده که سی سال قبل از او در میدان مبارزه بودم، هنوز در این دنیای خاکی گیر کرده‌ام و مانده‌ام! ما نرفتیم؛ معلوم هم نیست دستمان برسد. تأثیر معنوی این‌گونه است. خود عباس بابایی هم همین‌طور بود؛ او هم یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. اگر میخواهید اثر بگذارید - چه شما برادران عزیز طلبه و روحانی، چه شما برادران عزیزی که نظامی هستید و با عقیدتی، سیاسی همکاری میکنید - راهش این است که دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن‌وقت خدای متعال برکت خواهد داد. این میشود عقیدتی، سیاسىِ مطلوب.

پروردگارا! دعای امام زمان را در حق ما مستجاب کن؛ ما را مشمول ادعیه‌ی زاکیه‌ی آن بزرگوار قرار بده؛ امام بزرگوار و شهدای عزیز و شهدای نیروی انتظامی را مشمول رحمت و فیض و فضل خود قرار بده؛ ما را هدایت و دستگیری کن؛ وجود ما را در راه خدمت به اهداف و آرمانهای اسلامی قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نیروهای مسلح شهید بابایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۶۵۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علم الهدی : در بحث حجاب ، نمی شود مردم تماشاچی باشند و بگویند آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی در خصوص بحث حجاب گفت: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمی‌شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می‌شود.
 
به گزارش انتخاب؛ حجت الاسلام سید احمد علم الهدی در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته که با حضور زائران و مجاوران در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به ابعاد فرهنگی و دستاوردهای گسترده عملیات وعده صادق اظهار کرد: این روزها نقل هر محفل و مجلسی، صحبت پیرامون دستاوردها و پیامدهای عملیات وعده صادق است و عمدتاً این موردتوجه است که چقدر از این موشک ها به هدف نشسته و چند درصد رهگیری شده اما آنچه مهم تر از همه بود، اراده قوی، قدرتمند و مقتدرانه نیروهای مسلح ایران بود که اسرائیل را ذلیل کرد، هیمنه آن را درهم شکست و قلب مسلمانانی را که حکام آن ها، افراد دست نشانده، سرسپرده و بی لیاقت وابسته به جهان استکبار بودند، شاد کرد.
 
وی افزود: تمجیدی که از این عملیات در سطح عالم صورت گرفت، نسبت به ملتی بود که 45 سال است در معرض تهاجمات و تحریم های پیوسته دشمن هستند اما نه تنها عقب ننشسته اند بلکه امروز در این منطقه پربلا میدان داری می کنند.
 
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی با تأکید بر ضرورت حفظ فرهنگ انقلابی در اقشار مختلف مردم و به خصوص جوانان خاطرنشان کرد: آن چیزی که نسل جوان ما باید درباره آن بیندیشد و ابعاد و سرمنشأ آن را دنبال کند، همین روحیه و فرهنگ انقلابی است. شما که شاهد این قهرمانی و قدرت هستید، امروز آن را لمس می کنید اما پیش از این ها، در دفاع مقدس بود که جهان درک کرد ایرانی ها حتی اگر هم با گوشت و پوست باشد اما در فتح المبین و خیبر عقب نشینی نمی کنند.
 
وی ادامه داد: یک عده افراد کوتاه فکر و اندک اندیش بودند که از همان روزهای اول به امام(ره) می گفتند شما با چه قدرتی می خواهید به مصاف شاهی بروید که دنیا پشت سر اوست اما هدف برآورده شد، مردم آمدند، این نهضت را به سرانجام رساندند و با سینه خشک به مصاف گلوله داغ رفتند تا کربلایی که شنیده ایم و شنیده اید، یکبار دیگر در خیابان های مشهد و تهران و تبریز و قم و اصفهان تکرار شود. اراده این ملت، پرورش یافته بر بستر انقلابی است که در فرهنگ خداباوری ریشه دارد. امام بزرگوار به مردم در این خط جهت داد و اندیشه ای را نهادینه کرد که در اراده انقلاب، دفاع مقدس و اکنون عملیات وعده صادق نمود پیدا می کند.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: امروزه این نگرانی وجود دارد که نکند فرهنگ انقلابی گری در جامعه و به خصوص نسل جوان توسط دشمن براندازی شود. وقتی بینش های انقلابی رو به ضعف بگذارد و چشم ها متوجه زرق و برق جریان های مادی باشد، بدیهی است که این فرهنگ تضعیف شود و آن زمان است که آن اراده قوی رو به ضعف خواهد گذاشت.
 
وی تأکید کرد: ما به یک تحول و تجدید حیات فرهنگی نیاز داریم تا نسل آینده بتواند در بستری از جهت گیری های انقلابی ملت رشد کند. این تحول هم باید از ناحیه ملت و دولت به صورت همزمان باشد؛ ملتی که فراتر از فرهنگ مشتری مداری در میدان باشد و دولتی که مافوق یک ناصح مشفق، برای صیانت از فرهنگ هزینه بدهد.
 
 علم الهدی گفت: اینکه شما بنده را ببینید و بابت حضور بانوان بدحجاب در بافت پیرامون حرم گلایه کنید، این همان منطق مشتری مداری است. عزیز من، فقط به گفتن ما نیست بلکه مردم و به خصوص جوانان متدین ما باید خودشان میدان داری کنند. از سوی دیگر، حکومت هم باید فراتر از یک ناصح مشفق، در میدان باشد و هزینه های اجرای فرهنگ را بپردازد چون صیانت از فرهنگ، هزینه دارد. نمی شود ما در سازمان برنامه و بودجه بنشینیم برای همه چیز کشور برنامه ریزی کنیم و بعد دست آخر ببینیم چقدر پول باقی ماند و همان خرج فرهنگ باشد.
 
وی بیان کرد: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمی شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می شود.
 
امام جمعه مشهد با انتقاد از تحریف کلام و منطق رهبر معظم انقلاب در میدان عمل اظهار کرد: مایه تأسف است که امروزه شاهد تکرار و تحریف منطق رهبری در سطح مسئولان هستیم. به طور مثال، اوامر قطعی و صادرشده از ناحیه ولایت در مسائل فرهنگی به جای اینکه عمل شود، موردتکرار مستمر قرار می گیرد و مسئولین به صورت پیوسته همان چیزی را می گویند که رهبری فرموده اند. این چه بساطی است؟ رهبری می فرماید که عمل شود، نه اینکه شما تکرار کنید.
 
وی افزود: از یک جنبه دیگر، همین بحث جذب حداکثری که یکی از راهبردهای مقام معظم رهبری و به این معناست که همه جریانات دولتی و تشکل های مردمی همت کنند تا افراد از جریان های لائیک و لامذهب خارج و به جمعیت انقلابی افزوده شوند. این مبنای کلام و عمل است اما گاهی اوقات حرکت های ضدارزش و ناهنجاری در فلان برنامه تلویزیونی یا فلان نهاد حکومتی اجرا می شود که وقتی پیگیر می شویم، جواب می دهند به خاطر جذب حداکثری است. کدام جذب؟ می خواهید به بهانه پرکردن سبد جمعیت انقلابی، همان کسانی را هم که انقلابی هستند، از خود برنجانید؟
 
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: مثلاً همین اواخر، اینکه پیوسته بر بازگشت عناصر ناپاک، ضدانقلاب و خارج نشین تأکید می شود، این از همان مصادیق تحریف است. وقتی هم که سوال می کنیم می گویند به خاطر جذب حداکثری. عزیزان من، حداکثری که با آوردن اینها جذب می شود، نه جذب شما بلکه جذب همین افراد می شود. این چه منطقی است که شما دارید؟
 
وی با اشاره به آیه 112 سوره مبارکه هود ادامه داد: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» یعنی اگر شما در جریان استقامت خود، یک اراده قوی در مردم ایجاد کردید اما پاسدار آن نبودید، این طغیان در برابر نعمتی است که خداوند بینا به شما عنایت کرده و در درگاه پروردگار حساب و کتاب خواهد شد. برادران و خواهران، عزیزان من، مبنای عمل این است. کسانی که در بعضی حرکت ها و جریان های مردمی، مدعی توسعه فرهنگ دینی هستند، باید بیایند جامعه دینی را توسعه بدهند. این همان تحولی است که هم برپایه دستگاه های حکومتی و هم مبتنی بر اراده مردمی، می تواند منجر به اقتدار مضاعف ملت در عرصه های مختلف شود.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: حمایت تمام قد علم الهدی از بازگشت گشت ارشاد / بنای نیروی انتظامی بر برخورد و مقابله نیست / «آیا بی حجابی از یک تخلف رانندگی نازل‌تر است؟» جمیله علم الهدی : به ایران بیایید و وضعیت زنان را ببینید

دیگر خبرها

  • اهدای تندیس عباس خاکی به ۱۰ روحانی در قم
  • اجتماع حمایتی مردم کرمانشاه از اجرای «طرح نور» برگزار شد
  • امام جمعه قم: از نیروی انتظامی و کسانی که زخم زبان‌ها را به جان خریدند تشکر می‌کنیم
  • اجتماع حمایتی مردم و بانوان کرمانشاه از اجرای «طرح نور» برگزار شد
  • علم الهدی : در بحث حجاب ، نمی شود مردم تماشاچی باشند و بگویند آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن
  • عملیات تنبیهی وعده صادق، اثبات ظهور قدرت نظامی ایران به جهان
  • کوتاهی افراد ونهادهای مسئول درخصوص حجاب سبب ورود نیروی انتظامی شد
  • رادان: موضوع حجاب اصلا موضوع امنیتی نیست
  • سردار رادان: در طرح نور، ما حمایت رئیس جمهور و قوه قضائیه را داریم
  • سردار رادان: در طرح نور، رئیس جمهور از ما حمایت کرده است