ماجرای بیحجابی در مترو و حواشی آن؛ نظر مردم چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۳۱۵۳۳
فارس در گزارشی نوشت: مانتو و شلوار مشکی بر تن دارد؛ شال پلیسه فقط نیمی از موهایش را پوشانده است. روی صندلی مترو نشسته و منتظر آمدن قطار؛ اسمش نگار است؛ 28 ساله لیسانسیه حسابداری، متاهل و شاغل.
وقتی نزدیکش مینشینم تا با او حرف بزنم با تعجب نگاهم میکند. میترسد و این ترس و اضطراب در چشمانش موج میزند؛ قبل از اینکه به خود گارد بگیرد خیلی راحت و صمیمی خودم را معرفی میکنم و میگویم: خبرنگارم، وقتتان را نمیگیرم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این را که میشنود یواشکی آه میکشد. میفهمم خیالش راحت شده؛ به کنایه میگویم فکر کردی مامور گشت ارشادم و ترسیدی؟ خنده ریزی میکند؛ اما خود را نمیبازد و میگوید: دو دسته از زنان و دختران در مترو حضور دارند؛ یک دسته که پوشش برایشان مهم است و دسته دیگر که راحتاند!
این روزها حجابها بازتر شده است؛ شاید به خاطر اینکه جامعه اینطور ایجاب میکند. وقتی که میبینی همه، حجابشان در این سطح است؛ خب چرا آدم باید خودش را بپوشاند؛ به نظر خودم هم نباید حجاب اجباری باشد. باید اجازه دهند مردم هر جوری که میخواهند بپوشند!
از او سوال میکنم میدانی کشف حجاب جرم است؟ فکر میکند و میگوید: نه؛ اما این را میدانم که مملکتمان اسلامی است و باید محجبه باشیم.
آخرین دیالوگ گفتوگوی من با نگار در راهروی مترو به این ختم میشود که اگر وضعیت حجاب در مترو بازتر و راحتتر از الان شود نگار نیز حجابش را برمیدارد!
دهانم باز میماند از این همه اظهارات راحت و بدون دغدغه.
***
چادری است. بدو بدو خود را به ایستگاه میرساند تا از قطار جا نماند. میگویم یک سوال دارم. اما سریع میگوید: وقت ندارم قطار میرود. میپرسم: وضعیت حجاب در مترو چگونه است؟ می ایستد و میگوید: حجاب در مترو پنجاه پنجاه است.
تعجب میکنم. ادامه میدهد: نیمی محجبهاند و نیمی بیحجاب؛ چرا که برای خیلیها اصلا حجاب، مطرح نیست.
میپرسم: به نظرتان چرا برخی جوانان به بدحجابی گرایش دارند؟ قاطع میگوید: برای جلب توجه.
با آنکه روی پاهایش بند نیست؛ سوال آخر را میپرسم تا سریعتر سوار قطار شود. سوال میکنم: به نظر شما حضور گشت ارشاد در مترو کمک کننده است؟ میگوید: نه؛ به نظرم اگر اعتقاد نباشد هیچ کاری نمیتوان کرد. من خودم چند بار دیدم که چطور ماموران گشت ارشاد را همین دختران بدحجاب میزدند. این کار قطعا کارساز نیست.
***
دختر بیست و چند ساله است. آخرین لباس مد روز را پوشیده؛ اما روسریاش کیپ کیپ است. از او میپرسم نظرت راجعبه بدحجابی در مترو چیست؟ میگوید مگر حجاب هم مانده؟!
سؤالش را با سؤال جواب میدهم. چه چیزی در مترو میبینید؟ میگوید: بیحجابی، بدحجابی.
لیسانس حقوق دارد. میگوید: من هم چادری نیستم اما اعتقاداتی دارم که به آنها وفادارم؛ لباس شیک میپوشم و در کنارش حجاب خود را رعایت میکنم؛ چرا که معتقدم حجاب مانع از شیکپوشی و به روز بودن نیست.
***
مشغول حرف زدن هستیم که ناگاه سروصدا میآید. دو نفر دعوایشان شده. یک زن محجبه با دختری که اصلا چیزی بر سر ندارد. موهای افشان روی شانهاش خودنمایی میکند؛ لباسش بدننماست و شلوارش به زور به زیر زانو میرسد؛ زنی که با او دعوایش شده، میگوید: من که چیزی به او نگفتم فقط گفتم شالت را بر سر بگذار که شروع کرد به داد و بیداد و فحش به ناموس و خانواده من.
بقیه حاضرین در قطار مترو سعی میکنند زن را آرام کنند؛ اما دخترک بدحجاب ساکت نمیشود و با آنکه مردم آنها را از هم جدا کردهاند به طرف زن حملهور میشود که حاضرین نمیگذارند؛ اما دهانش را باز میکند و کلمات زشت و رکیک را نثار زن میکند.
زن سکوت میکند؛ اما دخترک باز داد و بیداد میکند، فحش میدهد و جوسازی میکند اما وقتی میبیند زن محلش نمیگذارد و نگاههای غالب در قطار مترو موافق بیادبی او نیستند دست از پا درازتر از قطار خارج میشود.
یکی از زنان که مانتویی است میگوید: آبروی ما را هم بردهاند همه فکر میکنند ماها که چادری نیستیم بد دهانیم و بی... . درست است که هر کس عقیده خود را دارد اما این باعث نمیشود که دهان خود را باز کنیم و هر چه که لایق خود هست نثار دیگران کنیم.
جملات این زن مانتویی مرهمی برآلام زن چادری میشود. زن چادری میگوید: دیدید که من بیاحترامی نکردم فقط خواستم امر به معروف کرده باشم؛ آن هم خیلی آرام و بدون اینکه کسی بفهمد یواشکی به وی گفتم که شالش افتاده است اما او اینقدر قشقرق به پا کرد.
دوباره که این حرفها شروع میشود بقیه جمعیت حاضر در قطار مترو بدون آنکه در بحث وارد شوند فقط میشنوند و رد میشوند.
***
به ایستگاه که میرسیم قطار خالی و پر میشود. کنارم دختری مانتویی مینشیند.با او هم کلام میشوم. میگوید: همه چیز را که نباید تقصیر ما جوانها انداخت. باور کنید دو سه روز گشتم و مانتوی مناسب جلو بستهای برای این فصل پیدا نکردم. همه مانتوها جلو باز،کوتاه، نازک و بدننما بودند تازه قیمتها نیز از 200 هزار تومان شروع میشد؛ مانتوهای جلو بسته نیز از آن کرپهای کلفت بود که هیچ کس در این فصل نمیپوشد یا مانتوهای فرم اداری؛ خب من هم مثل بقیه این مانتو را خریدم.
این بار با دقت بیشتری به لباسش نگاه میکنم. مانتویش جلو باز حریر است؛ زیر مانتو تاپی به تن کرده و شلواری تنگ پوشیده، میپرسم معذب نیستی؟ میگوید: اولش سخت بود اما خودتان مگر نمیبینید همه اینطوری میپوشند؛ من هم مثل آنها؛ اتفاقا اگر مثل جمع باشی خوب است؛ مگر نشنیدهای که میگویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
تعجب در چشمانم موج میزند. میخندد و میگوید: چادریها به اقلیت رسیدهاندها. های او با های من یکی میشود.
***
لیلا 28 ساله، روسریاش را مدل لبنانی بسته؛ خوش رو است و زیبا.از او میپرسم چطور روسریات را بستهای؟ خیلی راحت به من آموزش میدهد. سر صحبت که باز میشود میپرسم حجاب در مترو را چطور میبینی؟ میگوید: افتضاح؛ نه نظارتی هست و نه تذکری. هر کسی هر طوری که دلش میخواهد لباس میپوشد و میگردد و میچرخد؛ آرایش میکند، انگار نه انگار که کشوری اسلامی هستیم.
ادامه میدهد و میگوید: متاسفانه عدهای همه چیز را در آرایش و پوشش جلف میدانند؛ انگار که با آن وضعیت دیده میشوند، خیلی از آنها فقط برای جلب توجه این گونه عمل میکنند وگرنه آدم تحصیلکرده و متشخص، وقت این را ندارد که خود را برای دیگران بیاراید.
***
استاد دانشگاه است؛ تمام مسیر را به خواندن کتاب مشغول بوده، وقتی جا باز میشود و کنارش مینشیم سر صحبت را باز میکنم. از زیر عینک با گوشه چشم نگاهم میکند؛ با لبخندی بر لب جواب نگاهش را میدهم؛ کتاب را میبندد و به سمتم میچرخد و میگوید: از چه میپرسید از حجاب؟ دیگر چیزی به نام حجاب نمانده؛به اسم آزادی عقیده، آزادی بیان و آزادی رفتار هرچه میخواهند میکنند. همین واگن را نگاه کن؛ مشت نمونه خروار است. توی دانشگاه که وضعیت بدتر است. صحنههایی میبینیم که بعضی وقتها شرم میکنیم حتی دوباره به آن فکر کنیم؛ چه برسد که در موردش حرف بزنیم.
میگوید : بعضی وقتها دخترانی را با مادرانشان میبینم که مادران محجبهاند و دختران بیحجاب(!) و سوالم همیشه این است که چگونه مادران محجبه دختران بیحجابی را تربیت میکنند؟
یکی از آن طرف میگوید: لابد خودشان آرزوی بیحجابیداشتند که اینگونه دخترانشان را تربیت کردهاند.
زنی چادری که کنارمان نشسته، از این صحبت برمیتابد. میگوید: نه خانم من همین الان هم به حجابم افتخار میکنم اما دیگر حریف دخترم نیستم. هر چه میخواهد میکند. میگوید امل که نیستم مثل شما لباس بپوشم ، من و پدرش اصلا حریفش نیستیم. شما که استاد دانشگاه هستید بگویید؛ شما که باید اینها را بیشتر بدانید. جامعه بچههای ما را خراب کرده است و گرنه تا قبل از آنکه پایش به دانشگاه برسد مثل خودم محجبه بودو چادری؛ از آن روز که پا به دانشگاه گذاشت کم کم چادرش را برداشت و الان به زور حتی شال سرش میکند.
دختری دانشجو که روبرویمان نشسته، وارد گفتوگو میشود. میگوید: تقصیر را بر گردن ما نیندازید. وقتی من دانشجو بیرون میآیم و همه همسن و سالانم را با این ریخت و شمایل میبینیم برای اینکه در جرگه دوستان وارد شوم باید مثل آنها شوم. وقتی هیچ برخورد قهری هم با اینگونه رفتار و پوشش نیست خب معلوم است که در جامعه پذیرفته شده است. پس چرا من که جوانم و دوست دارم زیبا باشم و زیبایی ام را نشان دهم، آن را پوشانده و کتمان کنم.
کنار در، دخترکی چادری ایستاده؛ میگوید: یعنی ما که چادر سرمان کردهایم زیبایی نداریم،فقط شما زیبایی دارید که بریزید بیرون و نشان دهید؟!
کم کم صداها بلند میشود؛ افراد موافق و مخالف اظهارنظر میکنند... اما خدا را شکر، جمعیت حاضر اینقدر فهیم بودند که تنشی ایجاد نشد.
جو دوباره آرام میشود. با رسیدن به ایستگاه تئاتر شهر تعدادی پیاده میشوند؛ من هم پیاده میشوم و همراه با جمعیتی از افراد چه محجبه چه بدحجاب سوار بر پلههای برقی به سمت خیابان میآیم.
به چهارراه که میرسیم جمعیت کم کم متفرق میشود و هر کسی میرود به دنبال کار و بار خودش و من میمانم و این پرسش که مسوول بدحجابی زنان و دختران ما براستی کیست؟
***
وضعیت بدحجابی و کشف حجاب در مترو موضوع امروز نیست. چند وقتی است که مذهبیون به وضعیت موجود معترضاند؛ البته نباید از این امر غافل بود که در این بین برخی بدحجابیها سهوی است و برخی عمدی؛ برخیها هدفمند و با نمایش بدحجابی و کشف حجاب، سعی در تشویق جوانان و قبح شکنی در این خصوص دارند و در صددند دنباله چهارشنبه های سفید را این بار در چند شنبههای مترو دنبال کنند؛ همان طور که سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت خبر از برخورد قاطع پلیس با این افراد داد و گفت: پلیس با افرادی که با حساب و کتاب و هدفمند هنجارشکنی کرده و بدحجابی را در مترو ترویج دهند؛ به شدت برخورد میکند.
رئیس پلیس پایتخت با تأکید براینکه بحث عفاف و حجاب و برخورد با هنجارشکنان از اولویتهای ویژه پلیس است؛ اعلام کرد: برخورد پلیس با افراد متفاوت است؛ اگر احساس کنیم برخی افراد به واسطه آنکه در محیطی قرار گرفته، برخی موازین را رعایت نمیکنند برخوردمان ایجابی و آموزشی است اما با کسانی که هنجارشکنی کرده و هدفمند کشف حجاب کنند برخورد پلیس، قاطع و قانونی است.
رئیس پلیس پایتخت با اعلام این مطلب که برخوردهای موردی با بدحجابی در مترو انجام شده است، اظهار داشت: برای متروی تهران طرح ویژهای در دست اقدام است.
***
این در حالی است که سردار حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی درخصوص گلایه مردم مبنی بر کمکاری ناجا در برخورد با کشف حجاب و بدحجابی در مترو گفت: 26 دستگاه در حوزه عفاف و حجاب مسؤولیت داشته و باید از آنها نیز مطالبهگری داشت.
فرمانده نیروی انتظامی با تاکید بر این مطلب که نیروی انتظامی در این حوزه تنها است، گفت: ناجا براساس قانون و ضوابط حتی بیشتر از وظیفهاش در این حوزه اقدام کرده و باید دیگر دستگاههای مسؤول نیز پای کار بیایند.
سردار اشتری گفت: پلیس در برخورد با قانونگریزان هیچ تفاوتی قائل نمیشود و برایش هیچ فرقی ندارد که متخلف مسؤول باشد یا مشهور یا یک فرد عادی.
***
اما در سوی دیگر داستان فرنوش نوبخت مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران و حومه خبر از برنامهریزیهای لازم در برخورد با موضوع بدحجابی و بیحجابی در مترو داده و گفت: ارشاد بدحجابان و بیحجابان در مترو بزودی انجام میشود و اطلاعیهای نیز در این زمینه تهیه شده و رهنمودهای لازم را در مورد حجاب در همه خطوط و واگنهای مترو انجام میدهیم.
وی با اعلام این مطلب که در آیندهای نزدیک شاهد بهتر شدن روند حجاب در مترو خواهیم بود اظهار داشت: البته فعالیت ماموران مترو ارشادی و در راستای همکاری با پلیس است.
***
اعضای شورای اسلامی شهر تهران هم این موضوع را مناسب ارزیابی نکرده اند به گونه ای که زهرا نژادبهرام، عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران، با اعلام اینکه در مترو نیز همچون سایر فضاهای عمومی، باید قوانین را رعایت کرد، تصریح کرد: مترو نیز مانند اتوبوس، خیابانها، فرودگاه و ... فضای عمومی به شمار میرود و طبق قانون جمهوری اسلامی ایران رعایت حجاب اسلامی زنان در این مکانها باید رعایت شود و این مسأله مورد تأکید است و ما نیز تابع آن هستیم.
عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران خاطرنشان کرد: مترو فضای اختصاصی نیست؛ محلی عمومی به شمار میرود و متعلق به همه مردم است، لذا رعایت حجاب اسلامی در آن ضرورت دارد.
اما کلام آخر!
هرچند نمی توان به طور دقیق و بدون انجام پژوهش های لازم درخصوص میزان گسترش بدحجابی و بی حجابی اظهار نظری کرد اما آنچه در متن جامعه می توان به وضوح دید این است که ویترین شهر ویترین زیبایی از جهت توجه به موضوع حجاب نیست.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۳۱۵۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: شبکههای اجتماعی کمتر از یک دهه است که بدل به مهمترین سکوی بیان آزاد نظرات شهروندان تبدیل شدهاند. علیرغم فیلترینگ گسترده، روندهای این شبکهها هنوز شاخص مهمی برای فهم تحولات جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی، نمونه مهمی برای بررسی جامعهشناسیاند. این شبکها اثرات روانی بسیاری بر کاربران میگذارند که این تأثیرات در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و... بروز و ظهور دارد. از جمله در شبکههای اجتماعی داخلی که برخی مدعیاند با توجه به نظریه پژواک، مدیران این مجموعه از تاکتیک جامعهی همفکر برای القا نظریات خود و تزریق نگاه افراطی استفاده میکنند. در نمونه دیگر بررسی محتوایی و آماری رفتار کاربران در توییتر نیز نشان میدهد ک جامعه با وجود شرایط بحرانی جنگی، حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و واکنشها نسبت به طرح نور، بسیار جدی است.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد رهبری، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در یک نگاه کلی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در چند ماه اخیر، از نظر محتوا، محدودیت و کاربران در چه وضعیتی قرار داشت؟
در چند ماه اخیر بحث انتخابات مجلس و تنش ایران و اسراییل را در پیش داشتیم که در فضای اجتماعی از جمله توییتر، جلب توجه کرده بود. در کنار آن بحث آقای صدیقی، طرح نور، ماجرای حجاب درمانگاه قم و بازگشت گشت ارشاد به خیابان نیز بسیار مطرح شده است. در هر کدام از این موضوعات، کاربران مختلفی مشارکت داشتند.
در انتخابات مجلس عمدتاً جریان اصولگرایی بیشترین فعالیت را داشتند، البته بخشی از کاربران اصلاحطلب نیز کار کردند. در موضوع مربوط به آقای صدیقی و مباحثی که راجع به ایشان و زمین ازگل مطرح شده بود نیز، اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور پررنگتری داشتند.
در موضوع مربوط به تنش میان ایران و اسراییل، حجم بسیار زیادی از داده منتشر شد و بر اساس میزان واکنشها به آن، میتوان آن را یکی از مهمترین موضوعات یکسال اخیر تلقی کرد. تمام گروهها و جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و منتقدین و اصولگرایان و جریان انقلابی با تنوع درونی این گروهها، به بحث تنش میان ایران و اسراییل پرداخته بودند. فقط در فاصله 24 ساعت ابتدایی پس از حمله ایران به اسراییل، حدود 1 میلیون توییت و ریتوییت به زبان فارسی منتشر شد که اهمیت این مسأله را نشان میدهد. به لحاظ محتوایی نیز تنوع داشتیم، از افتخار و شادمانی برای حمله به اسراییل تا انتقاد نسبت به این مسأله که توسط طیفهای مختلف منتشر شده بود.
طرح نور در فضای مجازی بازتاب بسیاری یافت، وسعت برخورد کاربران با این پدیده در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
نکته قابل توجه در چند ماه اخیر بحث برخوردها در زمینه حجاب است که از قبل عید و در جریان درمانگاه قم، قابل مشاهده شده که جامعه نسبت به آن حساس شده است و این را از واکنشهای عمومی به آن موضوع فهمید. به لحاظ تنوع هم تمام طیفهای سیاسی داخل و خارج به آن ماجرا توجه کرده بودند. بعد از عید با آغاز طرح نور این حساسیت به قدری اوج گرفت که بعد از حمله ایران به اسراییل و در روزهایی که پیشبینی میشد اسراییل به ایران پاسخ دهد، مسأله اصلی فضای توییتر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان بود. بیشترین محتوایی که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پیش از پاسخ اسرائیل به ایران در فضای توئیتر مطرح بود، مسأله گشت ارشاد بود که بیشتر از اسراییل مورد توجه قرار گرفت.
نکته خیلی جالب در بررسی دادهها، حضور کاربران روزمرهنویس در واکنش به فعالیت دوباره گشتهای ارشاد است. این کاربران به ندرت در مسائل سیاسی ورود میکنند و عمدتا به مسائل خودشان میپردازند، اما در این ماجرا شاهد هستیم که این طیف نیز توییتهای زیادی داشتند. بعد از یکسال دوباره شاهد بازگشت حساسیتها نسبت به حجاب و سیاسیتر شدن کاربران روزمرهنویس به دنبال این مسأله هستیم.
آیا میتوان ادعا کرد که توییتر بر فضای سیاسی و فضای سیاسی بر توییتر اثر تعیینکننده میگذارد؟
توییتر و بهطور کلی شبکههای اجتماعی، به دلیل تغییر شکل روابط انسانی، تأثیرات عمیقی بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داشتهاند. از آنجایی که عمده روابط انسانی به فضای آنلاین منتقل شده، این امر بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر خود را خواهد داشت.
یکی از این تأثیرات، قطبی شدن فضای عمومی است. شبکههای اجتماعی میتوانند باعث قطببندی در جامعه شوند. قطببندیها در جامعه ما در توییتر بازنمایی و تشدید میشود. محیط توییتر و سایر شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم میکنند که اجتماعات همفکر در آنجا شکل بگیرد. کاربران، کسانیکه را که با آنها اختلاف دارند دنبال نمیکنند و در مواردی مسدود (بلاک) میکنند. این رفتارها در شبکههای اجتماعی باعث تشدید قطببندیها در جامعه میشود. از آنجاییکه بسیاری از کاربران توییتر، کنشگران سیاسی و مدنی هستند، قطببندیها را به فضای واقعی نیز میرسانند. در نتیجه ما شاهد شکلگیری چرخه قطببندی هستیم؛ به این شکل که قطببندی موجود در جامعه وارد شبکههای اجتماعی شده و آنجا تشدید میشود و کاربرانی که در عرصه عمومی اثر دارند، این قطببندی تشدید شده را به آن محیط نیز منتقل میکنند و در ننتیجه قطببندی به شکل تشدید شدهتر به جامعه بازمی گردد و مرتبا شاهد افزایش قطببندیهای سیاسی هستیم.
نظریه «اتاق پژواک» در شبکههای اجتماعی چگونه تعریف میشود و تا چه حد بر رفتار کاربران اثرگذار است؟
افراد عموماً ترجیح میدهند که در محیطی قرار بگیرند که همفکرانشان درآنجا حضور دارند و مواضع همدیگر را تأیید کنند. در نتیجه هر فردی که درون اجتماع افراد همفکر با خودش قرار گرفته، مرتبا انعکاس و پژواک صدای خود را از دیگر بخشهای شبکه (همان کاربران همفکر) میشنود. به همین خاطر به این پدیده، اتاق پژواک میگویند. این فضا باعث میشود افراد حس کنند که اکثریت هستند و در نتیجه خود را برحق میدانند. تمام اینها باعث میشود تحملشان نسبت به نظرات دیگر کمتر شود و عقیدههایشان محکمتر شود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شاهد تشدید قطببندیها هستیم. در محیطهای قطبی گرایش به دیدگاههای رادیکال بیشتر است و کاربران تمایل دارند به کسانی بپیوندند که مواضع رادیکالتری دارند.
این پدیده تا چه حد در شبکههای اجتماعی داخلی نظیر ایتا، دیده میشود؟
ابتدا باید بگویم که این امر تا حدی در شبکههای اجتماعی مختلف و پیامرسانها دیده میشود. در توییتر ممکن است اجتماع همفکر میان چندین گروه مختلف شکل میگیرد؛ اما آنچه در ایتا شاهد هستیم شکلگیری یک اتاق پژواک بزرگ و اجتماع افراد همفکر بزرگ در کل این شبکه هست. بنظر میرسد آنچه در خصوص کاربران فعال در ایتا مشاهده میشود، شکلگیری یک جزیره جدا از کل جامعه است چرا که دیدگاههای مختلف در آنجا مطرح نمیشود و همین امر باعث تشدید قطببندی سیاسی و در نتیجه افزایش رادیکالیسم میشود. در نتیجه احتمال اینکه کاربران فعال ایتا به مرور گرایش به مواضع افراطی پیدا کنند، بیشتر میشود.
مواضع افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی داخل، مشخصاً در چه حوزههای بروز و ظهور دارد و مثال آن چیست؟
ما در ایتا میبینیم که درباره علم پزشکی عقاید خیلی خاصی جریان دارد؛ بحثهایی که درباره دلارزدایی مطرح میشود در ایتا خیلی جدی است. در حوزه سیاسی نیز همینطور است و برخی تحلیلگران، نتیجه انتخابات مجلس در تهران را نتیجه رأی کاربران ایتایی میدانند که به جریانی خاص رای دادند.
راهکار عبور کاربران از فضای افراطی گلخانهای درون برخی شبکههای اجتماعی و جلوگیری از دیدگاههای تنشآمیز چیست؟
سه راه حل بیشتر نمیتوان پیشنهاد کرد؛ اول اینکه پلتفرمهای داخلی بسته شود که من موافق این ایده نیستم. راه حل دوم متکثر کردن کاربران پلتفرمهای داخلی است تا در آن دیدگاهها و عقاید متنوعی طرح شود که میبینیم که این هم جواب نداده است. جریان قدرتمند حامی ایتا سالها تلاش کرده گروههای مختلف در آنجا حضور داشته باشند اما با وجود تمامی حمایتها از ایتا، فقط گروه خاصی در آنجا فعال است. راه حل سوم این است که تلاش شود کاربران ایتا در پلتفرمهای دیگر حضور داشته باشند که این امر با رفع فیلترینگ محقق میشود. اساسا بخش مهمی از کاربران ایتا پس از فیلترینگ به آنجا پیوستند و اگر سهولت دسترسی از ایتا، در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد و این کاربران در سایر پلتفرمها در معرض عقاید دیگر قرار بگیرند، شاید بخشی از مسأله حل شود. بنابراین رفع فیلتر شبکههای اجتماعی چاره کار است.
نظریه سرمایهداری نظارتی که مدعی است دولتها با استفاده از اطلاعات کاربران، برای آنها استراتژی تعیین کرده و شهروند را تبدیل به یک الگو خاص خود میکنند، تا چه حد در ایران جریان دارد؟
در دوران جدید، اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، یک منبع بزرگ برای دولت هاست که شهروندان خود را بشناسند و کاربران کشورهای دیگر را نیز شناسایی کنند. این شیوه در تمام کشورها جریان دارد و هم استفاده و هم سوءاستفاده میشود. وقتی مردم از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، یعنی اطلاعات خود را در معرض دید حکومتها قرار میدهند.