ثروتمندترین خانواده ایران را میشناسید؟ +تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۴۴۲۱۱
خبرگزاری فارس: رضاخان 4 همسر و 11 فرزند داشت. فرزندان و نوههای وی به همراه همسرانشان در دهه 50 خانوادهای با حدود 25 عضو بزرگسال را تشکیل دادند که ثروتمندترین خانواده ایران محسوب میشد. در میان پهلویها کسانی هم بودند که در این ثروتاندوزی شریک نبودند؛ ازجمله علیرضا پهلوی (پنجمین فرزند رضاخان) که سال 33 فوت شد و حمیدرضا پهلوی (آخرین فرزند رضاخان) که سال 40 از خانواده سلطنتی طرد و عنوان شاهزادگی از وی سلب شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه شرکتهای بزرگ ایران
شرکتها و کارخانههایی که بنیاد پهلوی و اعضای خانواده پهلوی در آن مالک اصلی یا سهامدار عمده بودند هیچیک کوچک نبودند؛ امثال خودروسازی ایران ناسیونال بودند و جنرال موتورز ایران، جیپ، هپکو، گروه کارخانههای آلومینیوم ایران، بی اف گودریج ایران، سیمان تهران، گچ تهران، شرکت آتیساز، خانهسازی اسکان ایران، قند مرودشت، شرکت انبارهای ایران و شرکت خدمات دریایی ایران. اگر نامها به نظرتان آشناست بازهم هست: شرکت لیزینگ ایران، شرکت هتلهای ایران، بنگاه بختآزمایی ملی، شرکت افست، شرکت حفاری سد ایران، شرکت ماشینآلات عمران، شرکت تولید ابریشم ایران، شرکت عمران روستایی ایران، شرکت خانهسازی و توسعه تهران بزرگ، شرکت پلاست ایران، کارخانه حریر پارس، کارخانههای مداد ایران، نورد و لوله اهواز، مرکز بینالمللی پروژههای ایران، ایرانشهر فینانس، بانک اعتبارات ایران، بانک توسعه و سرمایهگذاری ایران، بانک ایرانشهر، بانک عمران، بانک داریوش و...
درواقع کارخانه و شرکت بزرگی در ایران نبود که پهلویها در آن نباشند. علاوه بر اینها خانواده پهلوی 70 درصد سهام تمامی هتلهای ایران را در اختیار داشتند.
سازمان املاک و مستغلات پهلوی
داستان بنیاد پهلوی چه بود؟ یک و نیم میلیون هکتار زمینی که رضاخان به قیمت ناچیز و بهزور تصاحب کرده بود پس از عزل وی و در اوایل سلطنت محمدرضا برای فرونشاندن خشم مردم و نمایندگان به دولت وقت واگذار شد. ولی سال 1328 شاه لایحهای به مجلس برد تا بیش از 44 هزار سند مالکیت این اراضی را پس بگیرد. تا سالها این املاک به همراه اراضی وسیع دیگری زیر نظر «سازمان املاک و مستغلات پهلوی» اداره میشد و این سازمان سال 1337 شد «بنیاد پهلوی». این بنیاد به اداره موقوفههای رضاخان و محمدرضا و دیگر اعضای خاندان پهلوی اختصاص داشت ولی به دلیل نفوذ پهلویها و ثروت بادآورده زیاد در دهه 50 عملاً بخش بزرگی از اقتصاد ایران را قبضه کرد و ثروت سرشاری در اختیار خانواده پهلوی گذاشت. این بنیاد داراییها و سرمایهگذاریهای عمدهای نیز در آمریکا و اروپا داشت. نظارتی خارج از دربار بر بنیاد پهلوی وجود نداشت و میتوان آن را بنیادی خصوصی دانست که اگر چه کارهای عامالمنفعه نیز انجام میداد ولی بخش عمده درآمد آن خرج ثروتاندوزی و تفریح پهلویها میشد. تا جایی که در دهه 50 سیاستمداران بسیاری علناً و حتی در رسانهها بنیاد پهلوی را «کانون فساد» و موجب بدنامی پهلویها معرفی میکردند.
فراری 35 میلیارد دلاری!
پیش از انقلاب رسانههای آمریکایی ثروت شاه را یک میلیارد دلار تخمین میزدند. ولی اوایل دهه 50 معلوم شد فقط اوراق بهادار خارجی که متعلق به شاه است بیش از یک میلیارد دلار میارزد. چند ماه پیش از پیروزی انقلاب نیز با خروج بیش از 31 میلیارد دلار ارز از ایران توسط شاه معلوم شد تخمینها کلاً اشتباه بوده است. همان موقع هم حدس و گمانها درباره ثروت شاه بسیار متفاوت بود. همان سال که در ایران انقلاب شد «اشپیگل» آلمان نوشت شاه 24 میلیارد دلار از ایران خارج کرده است. «نیویورکتایمز» نیز خبر داد که 2 تا 4 میلیارد دلار تنها در سالهای 56 و 57 توسط خاندان سلطنتی از ایران خارجشده است. گزارش های دیگری از خروج جواهرات گرانبها و همچنین 13 میلیارد دلار از ایران تنها طی 2 ماه در پاییز 57 توسط مقامات و اعضای خانواده سلطنتی خبر میداد. «فایننشال تایمز» چند سال پیش تخمین زد فقط شخص شاه حدود 35 میلیارد دلار با خود از کشور خارج کرده است و بسیاری این رقم را دقیقترین رقم میدانند.
عدد 16 رقمی با نامی ناآشنا!
پس از سالها بررسی اسناد مالی، تخمینها درباره میزانی ثروتی که خانواده پهلوی طی سالهای منتهی به 57 به روشهای مختلف از ایران خارج کرده است درمجموع به رقمی بیش از 100 میلیارد دلار میرسد. به قیمت امروز با دلار 12 هزارتومانی میشود 1.2 بیلیارد تومان! هر یک بیلیارد تومان یکمیلیون میلیارد تومان است. اگر این میزان ثروت را بهصورت عددی بنویسیم 16 رقمی میشود؛ 1200000000000000 تومان. این فقط ثروتی است که از کشور خارجشده است و برای یافتن میزان ثروت پهلویها در ایران باید قیمت املاک، اراضی و داراییهای باقیمانده در ایران نیز به آن افزوده شود. درواقع خانواده پهلوی صرفنظر از املاکی که در ایران باقی ماند آنقدر پول از کشور بردند که در خارج از ایران نیز همچنان ثروتمندترین خانواده ایرانی باقی بمانند. البته از خودشان بپرسی میگویند پولنداریم و پول زیادی از ایران نبردهایم! بارها هم پرسیده شده و چنین جوابهایی دادهاند. ولی نگاهی به زندگی تجملی نسلهای قدیم و جدید اعضای این خاندان در آمریکا و اروپا راست و دروغ را آشکار میکند.
اخبار داغ ویدئوی چالش بطری هنرپیشه معروف ساختگی از کار درآمد! +فیلم فیلم: توضیح کارگردان «گاندو» درباره سکانس حاشیهساز هواپیما فیلم: چالش باز کردن درب بطری به صداوسیما رسید! فیلم: خودرو گرانقیمت منشا به آتش کشیده شد! فیلم: علی ضیا روی آنتن زنده ادای احمدینژاد را در آورد غارت بار تریلی توسط مردم بی فرهنگ! + فیلممنبع: فردا
کلیدواژه: پهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۴۴۲۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
کانال عصر ایران در تلگرام