Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-05@13:44:29 GMT

ماجرای دزدی دختر عاشق از خانه پدربزرگ

تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۶۱۲۵۱

ماجرای دزدی دختر عاشق از خانه پدربزرگ

از روزی که با «نورالدین» آشنا شده بودم، زندگی را جور دیگری می‌دیدم. همواره فکر می‌کردم نیمه گمشده خودم را یافته ام و بعد از ازدواج با یک جوان ایرانی دیگر همه مشکلاتم حل می‌شود و راه سعادت و خوشبختی را در پیش می‌گیرم. اما از روزی که با نقشه‌های او به سرویس‌های طلا و میلیون‌ها تومان پول پدربزرگم دستبرد زدم، دیگر آن جوان عاشق پیشه حتی پاسخ تلفن هایم را نداد و .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..   به گزارش خراسان، دختر ۲۰ ساله‌ای که به اتهام سرقت ده‌ها میلیون تومان پول و طلا توسط نیرو‌های تجسس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده بود، در حالی که بیان می‌کرد، هدف «نورالدین» از آن همه ابراز عشق و علاقه‌های دروغین فقط سوءاستفاده از من بود، درباره ماجرای دستبرد به منزل پدربزرگش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود ۱۰ سال قبل وقتی پدرم در افغانستان فوت کرد، مادرم دست مرا گرفت و به مشهد آمدیم.   پدربزرگم چندین سال قبل و همزمان با شدید شدن جنگ در افغانستان به مشهد مهاجرت کرده بود. او به دلیل این که وضعیت مالی خوبی داشت، منزلی دو طبقه در حاشیه شهر مشهد خریداری کرده بود که همزمان با حضور ما یک طبقه از منزلش را به مادرم اجاره داد.   به همین دلیل مادرم مجبور بود در بیرون از منزل کار کند تا مخارج زندگی و مبلغ اجاره منزل را به پدربزرگم بپردازد. من هم وقتی می‌دیدم پدربزرگم که مردی پولدار است از مادرم اجاره می‌گیرد، از همان دوران کودکی کینه او را به دل گرفتم تا این که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید.   با توجه به تبحری که در رشته حسابداری داشتم، از حدود دو سال قبل در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم. آن جا بود که به نگاه‌های «نورالدین» دل باختم. او نیز در همان شرکت کار می‌کرد و توجه خاصی به من داشت. خیلی زود رابطه عاطفی عمیقی بین ما شکل گرفت به طوری که دیگر فکر می‌کردم نیمه گمشده ام را یافته ام و او را نامزد خودم می‌دانستم.   «نورالدین» هم مدام با وعده و وعید‌های ازدواج از من سوءاستفاده می‌کرد. ابراز علاقه و جملات عاشقانه او به حدی بود که خودم را خوشبخت‌ترین دختر روی زمین می‌دانستم. از سوی دیگر نورالدین ایرانی بود و احساس می‌کردم پس از ازدواج با او دیگر همه مشکلات حضور غیرمجازمان در ایران رفع می‌شود. آن قدر در افکارم به آرزو‌های دور و دراز خودم می‌اندیشیدم که هیچ چیزی جز نورالدین نمی‌دیدم.   به همین دلیل همواره سیر تا پیاز زندگی خودمان را برای او بازگو می‌کردم تا این که روزی از پول‌های پدربزرگم برایش سخن گفتم که در منزلش نگهداری می‌کرد. از آن روز به بعد نورالدین مدام مرا وسوسه می‌کرد که برای سعادت و خوشبختی خودمان پول‌های او را به سرقت ببریم.   او هر روز برای این دستبرد نقشه‌های متفاوتی می‌کشید و از من می‌خواست نقشه‌های او را اجرا کنم، ولی من جرئت این کار را نداشتم. خلاصه احساس می‌کردم «نورالدین» از من رنجیده خاطر شده است. بالاخره خودم را قانع کردم که این پول ها، همان مبالغی است که مادرم طی چند سال به پدربزرگم بابت اجاره پرداخت کرده است!   با این بهانه خودم را آماده اجرای نقشه نورالدین کرده بودم که اتفاق دیگری افتاد. آن روز خاله ام که در یکی از کشور‌های اروپایی زندگی می‌کند، به همراه دو سرویس طلا و مقدار زیادی دلار و یورو به مشهد آمد و به دلیل این که بیمار بود طلا‌ها و دلارهایش را به پدربزرگم سپرد و خودش برای درمان به بیمارستان رفت و پزشکان او را برای ادامه درمان بستری کردند.   من هم که با دیدن طلا‌ها وسوسه شده بودم با خوشحالی موضوع را به نورالدین اطلاع دادم که او هم بلافاصله نقشه اش را تغییر داد تا بتوانیم اموال خاله ام را نیز سرقت کنیم. طبق نقشه نورالدین، زمانی که پدربزرگم به همراه فامیل برای ملاقات خاله ام عازم بیمارستان شدند من به بهانه کار ضروری در شرکت با آن‌ها نرفتم و در یک فرصت مناسب همه طلا‌ها و ارز‌های خارجی را به همراه ۴۰ میلیون تومان پول‌های پدربزرگم سرقت کردم و آن‌ها را داخل یک کیف به نورالدین رساندم.   او هم با گرفتن آن‌ها به مکان نامعلومی رفت و دیگر رابطه اش را با من قطع کرد، به طوری که حتی پاسخ تلفن هایم را نمی‌دهد. در این میان پدربزرگم با لو رفتن ماجرا از من شکایت کرده است و حاضر به گذشت نیست مگر آن که اموال سرقتی را به او بازگردانم. حالا تازه می‌فهمم که همه آن عشق و علاقه‌های دروغین فقط برای سوءاستفاده از من بوده است و ...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) این پرونده برای دستگیری نورالدین به دایره تجسس سپرده شد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: دزدی سرقت طلا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۶۱۲۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعترافات ناامیدکننده رایان بابل: در لیورپول تنها و مضطرب بودم

بابل از سختی‌های دوران حضورش در لیورپول می‌گوید.

رایان بابل، وینگر سابق لیورپول، اعتراف کرد که پس از ورود به این باشگاه احساس ناامیدی کرده و در دوران حضورش در آنفیلد«ناراحت و مضطرب» بوده است.

طرفداری | به گزارش اتلتیک، بابل در سال ۲۰۰۷ با مبلغ ۱۱.۵ میلیون پوند از آژاکس به لیورپول پیوست، اما هرگز نتوانست پتانسیل خود را در جمع قرمزپوشان به طور کامل شکوفا کند. او در ۱۴۶ بازی تنها موفق به زدن ۲۲ گل شد. حالا، این بازیکن ۳۷ ساله در مورد شروع «سخت» خود در بندر آنفیلد، برخورد سرد رافائل بنیتس سرمربی وقت تیم با او به گفته رسانه‌ها، و دلایل عدم موفقیتش صحبت کرده است.

برای خودم کمی ناامید کننده بود، چون وقتی در نهایت لیورپول را انتخاب کردم، به من قول بازی کردن و کار کردن جدی روی مرا دادند. اما از همان روز اول، تنها بودم و باید خودم همه چیز را کشف می کردم، که این خیلی سخت بود. من ۲۰ ساله بودم، اولین بار بود که خارج از کشور زندگی می‌کردم و اولین بار بود که به تنهایی زندگی می‌کردم، چون هنوز در خانه والدینم در هلند بودم. بنابراین با چالش‌های زیادی به طور همزمان رو به رو شدم. این کار را بسیار دشوار می‌کرد. زمان‌هایی بود که احساس ناراحتی می‌کردم، خودم نبودم یا مضطرب بودم. فکر می‌کنم الان در عصری زندگی می‌کنیم که از بازیکنی که آسیب پذیر است، حمایت می‌شود. امازمانی که من آمدم، ضعف نشان دادن از خود، غیرقابل قبول بود. در آن صورت، برخی شما را خط می زدند.

بابل که سابقه ۶۹ بازی ملی برای هلند را در کارنامه دارد و دوره‌هایی را در آژاکس، بشیکتاش، فولام، گالاتاسرای و تیم‌های دیگر گذراند، در نوامبر گذشته از فوتبال خداحافظی کرد. او قصد دارد روزی وارد دنیای مربیگری شود، اما فعلا با آن روز فاصله دارد.

از دست ندهید ????????????????????????

جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول می‌کردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکل‌وشمایلی که هرگز ندیده‌اید! (عکس)

دیگر خبرها

  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • روبرتو دزربی: مایلم که در برایتون به کار خودم ادامه بدهم
  • اعترافات ناامیدکننده رایان بابل: در لیورپول تنها و مضطرب بودم
  • راهکار استرالیایی‌ها برای جلوگیری از دزدی در فروشگاه‌ها + فیلم
  • پشت پرده ماجرای مفقود شدن یسنا دختر گمشده
  • پشت پرده ماجرای یسنا دختر گمشده
  • ماجرای گم شدن یسنا کوچولو چه بود؟
  • ماجرای مفقود شدن «یسنای» ۴ ساله در گلستان