رنج تن و جان میان "عادل" و "یلدا"
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۶۵۳۰۸
رویداد۲۴ عادل۱۲ ساله بود که اسم خودش را گذاشت: «یلدا تنها» و با خودش گفت: «یلدا شبی است که پایان ندارد؛ مثل آینده من» او به قول خودش از کودکی با ظاهر پسرانه و درون دخترانه بزرگ شد. یلدا ۲۵ ساله یک ترنس «ام تو اف» است که بارها به علت پوشش و رفتار یک ترنس در خانه دوستان یا در خیابان از سوی غریبه و آشنا مورد آزار قرار گرفته و چندین بار دست به خودکشی زده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یلدا عصرهای تابستانی اش را با پیاده روی در خیابانها و بلوارهای خلوت سمنان میگذراند. معمولا یک سویشرت مشکی کلاهدار میپوشد و کلاهش را روی پیشانی که با چتریهای مرتب شده پوشانده، میاندازد، رژلب قرمز کم رنگی به لبش میزند و راه میرود. گرمای هوا اندکی فرونشسته که عادل یا همان «یلدا تنها» وارد کافه محل قرارمان میشود. همان سویشرت تیره اش که بلندی آن تا زیر زانوهایش میرسد را پوشیده و شلواری تیره نیز به پا دارد. میخندد؛ چشمهای درشتش میان صورت گوشتالودش میدرخشد و با صدایی که نه مردانه است و نه زنانه سلام میدهد. دندان هایش از دهانش بیرون میزند و لبخندی به پهنای صورت بر لبش مینشیند. وقتی به اسم شناسنامهای اش یعنی عادل صدایش میکنم عصبانی میشود و میگوید: «من را یلدا تنها صدا کن، من عادل رو نمیشناسم» عادل برای او پسری است مانند تمام پسرهایی که در اطرافش راه میروند و نفس میکشند. میگوید: «۵ساله بودم که رژلب قرمز مادرم را که سر نماز بود، به لب هایم زدم و از خانه بیرون رفتم. برای خودم در کوچه راه میرفتم که یکی از همسایههای مان من را در خیابان دید و گفت: «این چه وضعی است که بیرون آمده ای؟ مادرت کجاست؟ گفتم مادرم دارد قرآن میخواند. آمد جلوی در خانه مان و به مادرم گفت حواست به این بچه باید باشه. مردم او را میبینند و مسخره اش میکنند!»
در مدرسه همیشه روی صندلی تک نفره مینشستم
اما رفتارهای یلدا هیچ وقت تغییر نکرد، چون نمیتوانست غریزه و چیزی که در خلقتش گذاشته شده بود را جور دیگری وانمود کند. از کابوسهای روز اول مهر و پاگذاشتن به مدرسه میگوید: «روز اول مهر از ترس مدرسه و بچهها تب کردم و مجبور شدند من را به خانه برگردانند. میترسیدم اذیتم کنند. از همان روز اولی که پا به مدرسه آوردم تا آخرین روز دوران دبیرستانم روی صندلیهای تک نفره مینشستم. کسی حاضر نمیشد روی صندلی کنار من بنشیند. اول از همه به خاطر صدایم و اینکه صدایم آهنگ خاصی داشت که مسخره ام میکردند.»
دکتر گفت پسرتان همجنس باز است
عادل در دوره راهنمایی یعنی زمانی که ۱۳ ساله بود در مدرسه پسرانه روی تمام کتابهای درسی مدرسه اش به جای اینکه اسم و فامیلی اش را بنویسد مینوشت: «یلدا تنها» میگوید: «یک بار مدیر مدرسه کتاب هایم را دید و مادرم را مدرسه خواست. من را به سفارش مدیر، پیش روانپزشک بردند. به دکتر گفتم من حسهای دخترانه دارم. گفت تو «همجنس باز» هستی و گناه بزرگی انجام میدهی. به من قرص آرام بخش داد و گفت استغفار کن و با این قرصها آرام شو! اما من با خوردن آن قرصها تشنج کردم و یک ماه در بیمارستان اعصاب و روان بستری شدم. تا جایی که کلاس دوم راهنمایی مردود شدم.»
باید مثل مردها باشی
دوران دبیرستان با یکی از بچههای بزرگتر از خودم به اسم «محمد» دوست صمیمی شدم و او عکس دونفری مان را روی پس زمینه گوشی اش گذاشته بود که مادرش دید و به مدرسه آمد و گفت ما را از هم جدا کنند. از آن روز به بعد هر روز معلمها به بهانهای من را از کلاس بیرون میانداختند و خانواده ام را میخواستند. یک بار برادرم رو به روی در مدرسه و جلوی چشم بچهها من را کتک زد و وقتی به خانه رفتم به زور موهایم را تراشید. میگفت چرا میخواهی خودت را مثل دخترها درست کنی. باید مثل مردها رفتار کنی. بعد افسردگی شدید گرفتم و خانه نشین شدم.»
پدر و برادرم خواستند من را بکشند
در مدرسه هیچ دانش آموزی با یلدا صحبت نمیکرد، چون برچسب اخلاقی به او زده بودند. وقتی اینها را تعریف میکند دست هایش از عرق خیس میشوند و مدام انگشت هایش را به هم گره میزند و باز میکند. نوشیدنی که سفارش داده را جرعه جرعه مینوشد و گاهی پلک هایش را روی هم میگذارد تا نفسی تازه کند. روی یکی از ساعدهایش رد تیزیهای چاقو است که گوشت اضافی از آن بیرون زده. میگوید: «اینها را برادرم زده. گفت تو چرا آرایش میکنی؟ تو را میکشم، با پدرم من را بالای کوه بردند و میخواستند بکشندم. باورت میشود؟ میخواستند سر به نیستم کنند. خانواده ام!.» اشک در چشمهای یلدا حلقه زده و صدایش از حالت عادی بلندتر شده است. دستهای سفیدش میلرزد: «آن روز برادر و پدرم من را به بهانه تفریح به یکی از کوههای اطراف سمنان بردند. برادرم میخواست من را از کوه پرتاب کند که پدرم به او گفته بود این کار را نکن.»
۴ میلیون مجوز پوشش برای یک ترنس در خیابان
روزهای نوجوانی یلدا بی حضور مادر در خانه گذشت. او و خواهرش یلدا را ترک کردند در حالی که یلدا پولی برای زندگی نداشت. تصمیم گرفت کار کند، اما هر بار بعد از مدتی او را بیرون میانداختند و به او برچسب منحرف جنسی زدند، میگوید: «در یک مرکز کوچک پخش غذا مشغول به کار شده بودم و با ماهی ۸۰۰ هزارتومان بارهایی که به مغازه میآمد را خالی میکردم. صاحب مغازه از من راضی بود. سه ماه کار میکردم تا اینکه یکی از آشناهای صاحب مغازه موقع پیاده روی در حالی که کمی آرایش کرده بودم عکسم را گرفت و برایش برد. آن روز صاحب کارم گفت: «تو دوجنسه ای؟ چرا آرایش میکنی؟ چرا موقع حرف زدن دست هایت را تکان میدهی و عشوه میریزی؟ چرا کوله پشتی قرمز میاندازی؟» بعد من را از مغازه پرتاب کرد بیرون آن هم در حالی که یک ماه دستمزدم را نداد. بعد در یک پیتزافروشی مشغول به کار شدم و آنجا هم همین اتفاق تکرار شد. بعد از مدتی در یک عطاری مشغول شدم که صاحب آن عطاری هم به من توهین کرد میگفت تو همجنس باز هستی؟ گفتم من ترنس هستم ما همین جوری خلق شده ایم. او نمیدانست که ترنس یعنی چه؟»
به علت پوششم در خیابان من را دستگیر میکنند
یلدا از حجم اضطرابی که از تعریف کردن این اتفاقها به او وارد شده پا درد گرفته، میگوید: «خیلی وقت است که پا درد دارم. اما پولی برای درمانش ندارم. بزرگترین آرزوم این است که پول عمل تغییر جنسیتم جور شود. برای اینکه بتوانم مجوز پوشش بگیرم باید ۴میلیون پول خرج کنم از کجا بیاورم؟ ماموران کلانتری من را بارها در خیابان گرفته اند و به انواع چیزها متهمم کردند. کارت ترنسم را به آنها نشان میدادم، اما باز هم رهایم نمیکردند و من را به بازداشتگاه میبردند. مردم هم آزارم میدهند. قبلا شلوار جذب با سوییشرت میپوشیدم و جلوی موهایم را اسپری رنگی میزدم. در خیابان که راه میرفتم به من فحاشی میکردند. حتی تو محل مان آرایش نمیکردم، اما باز هم متلک میشنیدم.»
ترنسها گونهای از مخلوقات خدا هستند
در سمنان تقریبا همه من را میشناسند. دیگر نمیتوانم جایی کار کنم. یک بار برای نظافت منزلی با من تماس گرفتند. به داخل آن خانه رفتم و دیدم چند نفر با ظاهر نامناسب نشسته اند. به بهانه خریدن شوینده از خانه بیرون آمدم و مدام با خودم گریه میکردم. آدمها خیلی من را اذیت میکنند، چون ترنس هستم. چند وقت پیش از گرسنگی به خانه یکی از همسایه هایمان رفتم تا یک تخم مرغ بگیرم. اما در خانه شان را به روی من باز نکردند. یک بسته قرص آرامبخش خوردم تا بمیرم، اما نشد. دیگر خسته ام. از اینکه هر بار برای معاینه باید بدنم را لخت به همه کسانی که با کنجکاوی منتظر درآوردن لباسم هستند، نشان دهم. برای معافیت بارها باید جلوی هزار نفر لخت شوم تا من را ببینند. وقتی برای آزمایش به بیمارستان سجاد رفته بودم دکتر به من گفت چرا بدنت را اپیلاسیون نکرده ای؟» کاش میتوانستم یک بنر بزرگ سر در شهرهای ایران بزنم و روی آن بنویسم که ترنسها هم آدم هستند و گونهای از مخلوقات خدا، مثل شما که زن یا مرد هستید ما هم ترنس هستیم. ما گناه نکردیم. ترنس ام تو اف یعنی اینکه: هورمونهای زنانه در جسمی نیمه مردانه.» برای چندمین بار یلدا به گریه میافتد. تمام بدنش رعشه افتاده و اشکها از صورت سرازیر میشود. گناهش این است که این طور آفریده شده. میخواهم سر ذوقش بیاورم. یکی از عکسهای خواننده قدیمی فروزان را به او نشان میدهم و در یک ثانیه لبخند به صورتش میآید. یلدا عاشق هنرپیشههای قدیمی است. با صدای بلند در حالی که اشک میان چشم هایش است میگوید: «این عکس را میدهی در اینستاگرامم بگذارم؟» اینستاگرام یلدا پر از عکسهای قدیمی است که برای اولین بار از هنرپیشهها منتشر کرده. عکسهایی که ساعتها برای پیدا کردن آنها در سایتهای حرفهای عکاسی دنیا میگردد تا پیدایشان کند. او حالا یک امید دارد و اینکه روزی از راه برسد که ترنسها بدون اینکه عمل جنسیت انجام دهند به رسمیت شناخته شوند و شهروند محسوب شوند. منبع: خبرآنلاین برچسب ها: رویداد24 ، ترنس ، ترنس سکشوال ها ، ترنسکشوال ، مشکلات ترنس ها ، ترنس ام تو اف ، عمل تغییر جنسیت سرگرمی
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 ترنس ترنسکشوال عمل تغییر جنسیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۶۵۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اچتیسی با موبایلی میانرده برمیگردد
بهنظر میرسد HTC روی گوشی جدیدی کار میکند که احتمالاً بهزودی عرضه خواهد شد. این گوشی در گیکبنچ رؤیت شده و گواهی بلوتوث SIG را دریافت کرده است.
گوشی جدید اچتیسی شناسهی 2QDA100 را دارد و احتمالاً جانشین U23 خواهد بود؛ بنابراین، میتوان حدس زد که با نام U24 یا U24 Pro معرفی شود. گوشی جدید HTC در بخش تکهستهای و چندهستهای گیکبنچ بهترتیب امتیاز ۱٬۰۹۵ و ۳٬۰۰۶ را کسب کرده است.
انتظار میرود که گوشی ۲۰۲۴ اچتیسی به تراشهی اسنپدراگون ۷ نسل ۳ مجهز باشد که پردازندهی مرکزی ۸ هستهای و گرافیک Adreno 720 در آن قرار دارد. این گوشی احتمالاً ۱۲ گیگابایت رم خواهد داشت و سیستمعامل اندروید ۱۴ را اجرا خواهد کرد.
گوشی HTC مدل U23 از تراشهی اسنپدراگون ۷ نسل ۱ استفاده میکرد؛ بنابراین، انتظار داریم که سری U24 عملکرد بهتری داشته باشد. گواهی Bluetooth SIG تأیید میکند که این دستگاه از بلوتوث ۵٫۳ پشتیبانی میکند.
مشخصات کامل گوشی جدید HTC هنوز اعلام نشدهاند؛ اما احتمالاً این محصول شباهتهای بسیاری با نسل قبل خود خواهد داشت؛ مانند نمایشگر ۶٫۷ اینچی اولد با وضوح +FHD و نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز و مقاومت دربرابر گردوغبار و آب با استاندارد IP67.
باتری U24 ممکن است پرظرفیتتر از باتری ۴٬۶۰۰ میلیآمپرساعتی موجود در سری U23 باشد. درحالحاضر، جزئیاتی دربارهی قیمت گوشی جدید اچتیسی و زمان عرضهی آن موجود نیست.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی فناوری