Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-09@08:58:15 GMT

هیولا از چه مادری متولد شد؟

تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۶۵۵۹۲

هیولا از چه مادری متولد شد؟

در فرهنگ عمومیِ ما، معمولاً هنگامی که پای منافع شخصی و خانوادگی به میان می‌آید، رعایتِ قوانین و مقررات (به‌جای راه‌انداختنِ کارهای خویشان و آشنایان) نه یک ارزش، که یک ضدارزش تلقی می‌شود. آنچه زمینه‌ساز فساد است، خویشاوندسالاری، آشنابازی، هم‌قبیله‌گرایی و... است که معمولاً قبحی ندارد. در این فضا، خانواده‌ها به عنوان نیرویِ برانگیزاننده‌ فساد اداری عمل می‌کنند و رانت‌خوارِ در صحنه (مردِ شاغل در سازمان)، گروهی رانت‌خوارِ رانت‌دوست را در پشت‌صحنه دارد که او را به جلو هُل می‌دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وحید میره‌بیگی دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی

سینما را تاحدودی متأثر از جامعه‌ای که از درون آن برخاسته است دانسته‌اند. فیلم‌ها به‌طور آگاهانه یا ناآگاهانه اَبعادی از زندگی اجتماعی را بازنمایی کرده و حتی معنادهی و تفسیر می‌کنند. فیلم‌های طنز نیز می‌توانند به‌مثابه ابزاری برای ابرازِ ناگفته‌ها و سکوت‌ها و مطالبات جامعه، یا ابزاری برای مسکوت ماندن آنها عمل کنند. در این راستا، می‌توان فیلم را همچون یک سیستم‌معنادهی پنداشت، سیستمی که پاره‌های متنوع زندگی اجتماعی را به ‌شیوه‌های خاصی به هم مرتبط می‌کند و با بازآفرینی موقعیت‌های اجتماعی و نشان‌دادن انگیزه‌ها، اهداف و محدودیت‌های کاراکترها (سوژه‌ها) در درون این موقعیت‌ها، فهم ویژه‌ای از آن موقعیت‌ها را به مخاطب معرفی و نگاه مخاطب را جهت‌دهی کنند. در نوشتار حاضر، با این ملاحظات، به سریال پرفروش «هیولا» نگاهی می‌اندازم.

***

سریال هیولا، قصه‌ زندگی دشوار آموزگاری است که در دریای مشکلات مالی در حال غرق شدن است و برحسب اتفاق بخت با او یار می‌شود و به نان و نوایی می‌رسد.

دو روایت در این فیلم قابل ‌تشخیص است. در روایت سطحی، ایستار معمول و نخ‌نمای مردم (و گاه نخبگان و سیاستگذاران) درباره‌ چگونه ترقی‌کردنِ افراد ساده در پلکانِ فساد و ثروت بازنمایی شده است: آموزگاری ساده‌دل، اخلاق‌مند و مذهبی که گام‌به‌گام و به‌تدریج از آنچه بوده دور می‌شود و به شارلاتانی اهل ساخت‌وپاخت و یک ریاکارِ منفعت‌طلب بدل می‌گردد. در این روایت، تزلزل فرد و گام‌های اشتباه او است که وی را دگرگون می‌کند. او سوژه‌ دارای عقلانیت اقتصادی است که فرصت‌های ترقی را غنیمت می‌شمرد و در پی سود بیشتر، راه‌های پیشرفت را می‌آموزد. این سوژگیِ نقش اول فیلم است که وی را به قهقرا می‌کشاند. قهقرایی که در ابتدا با عدم‌میل‌قلبی و صرفاً به دلیل دشواری معاش (فراهم کردن داروی گرانقیمت برای مادر بیمار) آغاز می‌شود، اما اندک‌اندک و با چشیدنِ طعم مطبوع ثروت (و آسایش و قدرت/منزلتِ ناشی از آن) با میل‌قلبی ادامه می‌یابد و او را از «انسان اخلاقیِ متصل و متعهد به سنت»، به یک «انسان ریاکارِ منفعت‌جو» بدل می‌کند که حاضر است خودش را هم فریب دهد تا آسایش و رفاه بیشتر را تجربه کند. اما روایت دوم پیچیده‌تر است و با پیش‌رفتنِ سریال و تأکید آن بر مجموعه‌ای از عوامل دیگر، آشکار می‌شود.

روایت ژرف، می‌خواهد این پرسش اساسی را به پیش بکشد که در جهانِ این سریال و در جهان واقعی، به‌راستی چه‌کسی هیولا است؟ اگرچه فیلم از دوگانه‌ «شهروند معمولیِ باشرف-اشراف رانت‌جوی بی‌شرافت» استفاده می‌کند و سنخ دوم را کسانی معرفی می‌کند که به دلیل روابط خاص خود و با دور زدن و نقض قواعد و مقررات، در پی فرونشاندنِ تشنگی‌شان به ثروت و قدرتِ بی‌نهایت هستند، اما فارغ از نقشِ این شبکه‌ رانتی (که برای آقای شرافت دام گسترده‌اند تا هم سپر بلای تحصن سپرده‌گذاران شود و هم سپربلای تخلفات اعضای شبکه)، بر عوامل دیگری نیز انگشت نهاده که در سیر قهقرایی آقای شرافت نقش پررنگی دارند.

بازنمایی این عوامل، فیلم را از دیدگاه رایج، تقلیل‌گرا و سوژه محور دور، و به نگاهی چندجانبه و ژرف نزدیک می‌کند. و این کار را با تأکید بر نقش خانواده‌ آقای شرافت در سوق دادن او به تساهل اخلاقی و منفعت‌طلبی آغاز می‌کند. همسر و مادر او، با شیوه‌های تنبیهی و تشویقی، فشار خانوادگی سنگینی را بر دوش او آوار می‌کنند: مهربانی و عطوفت و تعریف و تمجید در هنگامِ کوتاه‌آمدنِ آقای شرافت از اصول اخلاقی‌اش تشدید می‌شوند و بی‌مهری (فاصله‌گرفتنِ همسر و بدخلقی و مشاجره‌ او و رفتار گاه‌مظلوم‌نمایانه و گاه‌خشنِ مادر در هنگام پافشاری آقای شرافت بر اصول اخلاقی تشدید می‌شود. مادر و همسر او، دارای ایستارهای مصرف‌گرایی/تجمل‌گرایی (میل به زندگی لوکس و تشنگی به مصرف کالاهایی که سابقاً غیرضروری می‌پنداشتند) و چشم‌وهم‌چشمی هستند. این ایستارها که در سایر اطرافیان آقای شرافت نیز وجود دارد (خانواده‌ مهرافزون و خانواده‌هایی غایب که تنها به‌طور تلفنی با آنها در ارتباط‌اند)، در فشار بر آقای شرافت نقش مهمی ایفا می‌کنند. در این فیلم، دولت در رفع مشکلات اقتصادی (دشواری ایجادِ امنیت اقتصادی، که به امنیتِ سلامتی و... نیز مربوط است)، نقشی حداقلی ایفا می‌کند و تقریباً غایب است (در مواردی همچون تأمین سلامتِ مادر، ایجاد فرصت شغلی برای فرزندان خانواده در آینده، ایجاد اوقات فراغت کم‌هزینه و...)، و سنگینی بار مسئولیت بر دوش آقای شرافت افتاده است که حتی اگر تمام روز کار کند، نمی‌تواند مخارجِ سرسام‌آور و فزاینده‌ای مانند اجاره‌ منزل را مدیریت کند و ارزش واقعی دستمزد او اندک است. همچنین در این فیلم نشان داده‌شده است که اجرای قانون و نظارت بر آن تا حدزیادی از فساد متأثر می‌شود و این امر موجب سهولت پیدایش شبکه‌ای از رانت‌خواران مفسد شده که آقای شرافت را اسیر دام خود می‌کنند.

به نظر نگارنده، تمایز روایت نخست (سطحی) و روایت دوم (ژرف) در این فیلم، تمایزی اساسی است که هریک هیولای متفاوتی را معرفی می‌کنند و حتی عوامل هیولاشدن در هریک از آنها تفاوت دارد. در روایت نخست، هیولا، سوژه‌ای است که تصمیم می‌گیرد هیولا شود. او به‌تدریج در مقابل فرصت‌های بادآورده تسلیم می‌شود و می‌خواهد انتقام خود را از فقرِ میراثیِ ناشی از اخلاق‌مداری بگیرد (او در نمایی از فیلم، رو به تابلوی کوچه‌ شرافت ایستاده و خطاب به اجدادش می‌گوید: «از شرافت شما فقط شرّ و آفت آن نصیب من شد»).

*سوژه هیولا است یا ساختار؟

اما در روایت دوم، هیولا در شرایط پیچیده‌ای زاده می‌شود: 1-ضعف در اجرا و نظارت بر قوانین موجب شکل‌گیری شبکه‌های فاسد رانتی شده است که برای آقای شرافت دام گسترده‌اند و همچنین موجب اتلاف سرمایه‌ او در صندوق سرمایه‌گذاری شده است، 2-شرایط دشوار اقتصادی، امکان معاش مناسب را سلب کرده و در این فضا تنها دلالان و رانت‌جوها (که با کاراکتر اعضای هیئت‌مدیره‌ خاف، داوودِ داروفروش، مهرافزونِ بنگاهی و... بازنمایی شده) می‌توانند ترقی اقتصادی را تجربه کنند و فشار مالی بر دوش طبقات دیگر جامعه آوار می‌شود، 3-خدمات عمومی ناکافی‌اند و تأمینِ فرصت شغلی، سلامت، تفریح و محیط‌زیست سالم (که کالاهایی عمومی‌اند)، جز با ثروت کافیِ فردی به راحتی ممکن نیست، و 4-فرهنگ عمومیِ جامعه‌، با اینکه از فساد (بهره‌گیری از منابع عمومی برای اهداف شخصی و تقدم روابط‌خاص‌گرا بر روابط عام‌گرا) ضربه می‌بیند، اگر این امور را همچون فرصتی برای ترقی اقتصادی پیش روی خویش ببیند بدان گرایش دارد، همسر و مادرِ آقای شرافت، نمادِ فرهنگِ عمومی جامعه و نقش آن در تبدیل انسانی شریف به هیولایی خبیث هستند. در این فرهنگ، اگر شخصی در یک اداره مشغول کار باشد، و رعایت مقررات را به «راه انداختنِ کار آشنایان و اقوام» ترجیح دهد و مقاومت کند، احتمالاً با فشار خانوادگی و خویشاوندی سنگینی روبه‌رو خواهد شد که «حالا که به جایی رسیدی، دست دو تا آشنا رو هم بگیر!». در شرح بیشترِ مورد چهارم باید گفت که، کاراییِ بوروکراسی‌ها منوط به برپاییِ عام‌گرایی (روابط رسمیِ مبتنی بر مقرررات و استانداردها که کنش را به ضابطه محدود می‌کند و رابطه نمی‌تواند در آن اولویت یابد) است. در فرهنگ عمومیِ ما، معمولاً هنگامی که پای منافع شخصی و خانوادگی به میان می‌آید، رعایتِ قوانین و مقررات و اولویت بخشیدن به ‌آن (به‌جای راه‌انداختنِ کارهای خویشان و آشنایان) نه یک ارزش، که یک ضدارزش تلقی می‌شود. آنچه زمینه‌ساز فساد است، خویشاوندسالاری، آشنابازی، هم‌قبیله‌گرایی و... است که معمولاً قبحی ندارد. در این فضا، خانواده‌ها به عنوان نیرویِ برانگیزاننده‌ فساد اداری عمل می‌کنند و رانت‌خوارِ در صحنه (مردِ شاغل در سازمان)، گروهی رانت‌خوارِ رانت‌دوست را در پشت‌صحنه دارد که او را به جلو هُل می‌دهند.

نویسندگانِ سریال هیولا توانسته‌اند موارد 1 تا 4، به ویژه موارد 1 و 4 را به‌خوبی به روایت آورند و بدون انکارِ نقشِ هیولایی «آقای شرافت» نشان دهند که این فرهنگ‌عمومی، سیاست‌اجتماعی ناموفق، اقتصادِ در بحران و سیستم نظارت و قضایِ ضعیف است که موجب می‌شود نقض روابط عام‌گرایانه نه‌تنها هزینه‌ کمی داشته باشد، بلکه با پاداش‌های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی فراوانی روبه‌رو گردد. آیا در شرایط بحران اقتصادی و فسادهایِ افشاشده‌ ریز و درشتی که از فرط تکرار دستمایه‌ فیلم‌های طنز شده‌اند، همچنان در سیاست‌ها و اقدامات ضدفساد، درکِ این نکته‌ اساسی مغفول خواهد ماند که: سوژه هیولا زاده نمی‌شود، ما در کارخانه‌ هیولاها زندگی می‌کنیم! ؛ بیش از نابودی محصولات این کارخانه، فکری به حال ازکارانداختنِ موتور آن کنیم...

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۶۵۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این نماینده زن مجلس متولد سال ۱۳۶۵ است /کدام نمایندگان زن دهه شصتی هستند؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، از میان ۲۴۵ منتخب مرحله اول انتخابات مجلس دوازدهم، ۴ زن متولد دهه شصت در زمره جوان ترین نمایندگان این دوره از مجلس، هستند.

در این میان، زهرا خدادادی متولد ۱۳۶۵ از حوزه انتخابیه ملکان و لیلان، جوان ترین زن مجلس دوازدهم است. همچنین فاطمه جراره متولد ۱۳۶۳ از حوزه انتخابیه بندرعباس و قشم، زهرا سعیدی مبارکه متولد ۱۳۶۲ از حوزه انتخابیه مبارکه و بهشید برخوردار متولد ۱۳۶۰ از حوزه نماینده اقلیت زرتشتیان نیز نامشان در میان متولدین دهه شصت مجلس دوازدهم به چشم می خورد.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903473

دیگر خبرها

  • سریال مورد علاقه رهبر انقلاب اعلام شد
  • آلونسوی جدید متولد می‌شود: اسطوره رئال در آلمان
  • غزه، نماد شرافت و عزت است/این بار نیز مقاومت پیروز خواهد شد
  • مادر شهیدان «جوینی» به فرزندان شهیدش پیوست
  • از شرافت فوتبال دفاع می‌کنیم‌/ هر روز باید دنبال زمین تمرین می‌گشتیم
  • زنان متولد این ماه‌ها شخصیت قدرتمندی دارند!
  • هیولا به فلومیننزه بازگشت
  • مادری پسر معلول خود را خوراک تمساح کرد
  • مادری که ۲۲ سال است هر پنجشنبه به مزار پسر شهیدش می‌رود + فیلم
  • این نماینده زن مجلس متولد سال ۱۳۶۵ است /کدام نمایندگان زن دهه شصتی هستند؟