کتابهای اسراری که دانستن آن به نفع کسی نیست/ تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۰۰۵۳۲
در خصوص فایدههای کتابخوانی نیازی بهتوضیح وجود ندارد و کسی را نمیشناسیم که کتابخواندن را توصیه نکند، اما بهلطف پیشرفت فناوری این روزها بیشتر از تعداد موهای سرمان کتاب برای خواندن وجود دارد و همین قضیه نیز وسواس برای کتابخوانی را افزایش میدهد. از طرف دیگر بهقول قدیمیها هر گردی، گردو نیست و مطالعه هر کتابی هم پرفایده نخواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل مطالعه این کتابها، خوانندهها را دچار دردسرهای زیادی کرده است، با این حساب قصد داریم در ادامه به کتابهای ترسناک و نفرینشدهای اشاره کنیم که بهتر است هرگز نخوانید.
کتاب نکرونومیکون (The Necronomicon)
از کتاب ترسناک و نفرینشدهای برای شما صحبت میکنیم که گفته میشود قدرتهای پلیدی برای زندهکردن مردگان دارد. این کتاب به قوانین دنیای مردگان اشاره دارد و در ابتدا کتاب «نکرونومیکون» تنها بهعنوان یک کتاب خیالی در داستانهای نویسنده معروف، «اچ. پی لاوکرفت»، (H.P. Lovecraft) شناخته میشد. اما پس از اینکه داستانهای «لاوکرفت» بهمحبوبیت زیادی رسید و کتابهای او به زبانهای مختلف ترجمه شد. یک ناشر به این فکر افتاد تا نسخهای کاغذی از کتابی که در داستانهای «لاوکرفت» به آن اشاره شده بود را منتشر کند.
این ناشر برای فروش بیشتر کتاب «نکرونومیکون» جلد بسیار ترسناکی برای آن طراحی کرد و در قسمتهای داخل کتاب نیز با محتوایی ترسناک و نفرینشده طرف هستیم. اگر به کتابهای ترسناک علاقه داشته باشید بهاحتمال زیاد باید «لاوکرفت» را بشناسید و حتماً بهخوبی با آثار او و داستان معروفی که با نام «ندای کاتولو» (Call Of the Cthulhu) نوشته، آشنا هستید. در نسخه فیزیکی کتاب «نکرونومیکون» اشارههای زیادی به داستانهای لاوکرافت شده و بارها به شخصیت ترسناک و معروف این کتابها که با نام «کاتولو» آنرا میشناسیم، اشاره میشود.
تمامی این موارد دست به دست هم داد تا این کتاب به یکی از نفرینشدهترین کتابهای دنیا مشهور شود و با کتابی طرف باشیم که به فرهنگ عامه راه پیدا کرده و در فیلمهای معروفی مانند «مرده شریر» (Evil Dead)، «جمعه سیزدهم»، (Friday the ۱۳ th) شاهد اشارههایی به کتاب «نکرونومیکون»، هستیم.
«جهنم تومینو»، شعری نفرینشده است که شاعری ژاپنی با نام» یوموتا اینوهیکو»، آنرا نوشته و این شعر اولین بار در سال ۱۹۱۹ در کتابی با نام «قلب هستیم.
کتاب «اُورفِن استوری» (The Orphan’s Story)
این کتاب درواقع رمانی حماسی از زندگی یک اسپانیایی است که راهی امپراتوری اسپانیا میشود تا بخت و اقبالش را امتحان کند. تاریخ نگارش کتاب «اورفن استوری» که ترجمه آن معادل «داستان یتیم» است، به چیزی بین سالهای ۱۶۰۸ و ۱۶۱۵ میلادی باز میگردد و از قرار معلوم این کتاب را «مارتین دی لئون کاردِناس «(Martín de León y Cárdenas) نوشته است. ظاهراً نویسنده کتاب کشیشی بوده که سوگند مقدسش را زیر پا میگذارد.
این کتاب نکتههای جالب و عجیب زیادی دارد، اما یکی از جالبترین موارد کتاب «اورفن استوری» عدم چاپ آن است. در نتیجه در طول چندین قرن متمادی، این کتاب بهچاپ نرسید تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۸ شاهد چاپ و انتشار رسمی آن بودیم. جالب است بدانید چاپ نشدن این کتاب برای خودش داستان ترسناکی دارد و در طول چند قرنی که از نگارش آن گذشته بود، چندین ناشر برای چاپ آن اقدام کردند، اما تمام این ناشرین پس از مدتی به بیماریهای عجیبی گرفتار شدند و فرآیند چاپ آن متوقف شد تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۸ از زیر چاپ درآمد.
این موارد باعث شد تا کسی جرأت چاپ کتاب «اورفن استوری» را پیدا نکند و این کتاب از نظرها پنهان بماند. ماجرا از آنجا شروع میشود که یک محقق اهل پرو با نام «بلیندا پالاسیوس»، (Belinda Palacios)، متن دستنوشته این کتاب را در اعماق آرشیو انجمن اسپانیا در آمریکا در سال ۱۹۶۵ پیدا میکند. اما از آنجایی که با کتابی بدنام و نفرینشده طرف هستیم، قبل از شروع کار، همکاران این محقق اهل پرو به او تذکر دادند که مطالعه این کتاب را کنار بگذارد. اما این محقق تذکر دوستان و همکارانش را جدی نگرفت و چندی نگذشته بود که مرگهای عجیبی به سراغ اطرافیانش آمدند. بعضی از آنها در تصادف کشته شدند و بعضی دیگر نیز گرفتار دردهای بیدرمانی شدند.
به این ترتیب چاپ این کتاب باز هم به عقب افتاد تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۸، یک ناشر جسور اقدام به چاپ «اورفن استوری» کرد.
کتاب جادوی مقدس آبرامِلین ساحر(The Book of the Sacred Magic of Abramelin the Mage)
با کتابی سهقسمتی طرف هستیم که «براملین ساحر» در قرن پانزدهم میلادی، آن را برای پسرش «لامِک» (Lamech)، نوشته است. این کتاب در سال ۱۹۰۰ میلادی به انگلیسی برگردان شد و بهسرعت به یکی از نفرینشدهترین کتابهای تاریخ تبدیل گردید.
«آبراملین ساحر» بر این باور بود که هر انسان، یک شیطان منحصربهفرد را در درون خودش دارد و در مراحل مختلف این کتاب، خواننده آیینهایی را برای تحتکنترل درآوردن شیطان درون خودش، فرا میگیرد. آموزههای این کتاب خواننده را قادر میسازد تا با کمک علایم مرموز و وِردهای جادویی، کارهای فوقطبیعی انجام دهد.
نکتههای ترسناک این کتاب به همینجا ختم نمیشود و از قرار معلوم کسی که نسخهای از کتاب «جادوی مقدس آبراملین ساحر» داشته باشد، گرفتار شیاطین میشود و اقبالخوش از او روی میگرداند و در نهایت به کام مرگ فرستاده میشود.
کتاب «گریمویرز بدونعنوان» (Untitled Grimoires)
در سال ۲۰۱۳، یک کتابفروش ناشناس، دو جلد کتاب دستنویس بسیار مرموز را با قیمت گزاف ۱۳،۸۶۵ دلار بهفروش رساند. پس از اینکه معامله به پایان رسید، فروشنده به خریدار تأکید کرد که با دستنوشتههای مرموزی طرف است که اگر به آنها اعتقاد نداشته باشد، سرنوشت شوم و نفرین مرگباری به سراغش خواهد آمد. جالب است بدانید عبارت «گریمویرز»، (Grimoires)، بهعنوان کتاب وِردهای جادوگران قدیم شناخته میشود و در باورهای گذشته، این کتاب باید حتماً به همراه جادوگری که آن را نوشته بود سوزانده میشد. کتابی که از آن صحبت میکنیم درواقع مجموعهای از دستنوشتههایی است که توسط یکی از کاهنهای زن فرقه «ویکا» (Wicca)، با نام «پرسیفون آدرساستیا ایرین»، (Persephone Adrastea Eirene) در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی بهنگارش درآمده است.
از قرار معلوم «ایرین» محفل جادوگری خاص خودش را داشت و افرادی که در منطقه او زندگی میکردند ترجیح میدادند با «ایرین»، در ارتباط نباشند. در این دو کتاب به وِردها و طلسمهایی اشاره شده که مادر «ایرین» آنها را استفاده میکرد. از طرف دیگر اطلاعات زیاد و آموزشهایی نیز در این کتابها برای احضار ارواح، شیاطین و دیگر موجودات غیرطبیعی نیز وجود دارد و در قسمتهایی از این دستنوشتهها به نحوه اجرای جنگیری اشاره شده است.
از آنجایی که از دستنوشتههایی صحبت میکنیم که به دهه ۱۹۶۰ میلادی باز میگردند، احتمال زندهبودن «ایرین» وجود دارد، اما خبری از زنده یا مردهبودن او در دست نیست. در ابتدای این دستنوشتهها، به خواننده اکیدا اخطار داده میشود که مطالعه این نوشتهها ممنوع است و اگر شروع به خواندن ادامه دستنوشتهها کنید، مجازات سختی در انتظار شما خواهد بود. با این حساب مشخص نیست کسی که این دستنوشتهها را خریداری کرده است در حال حاضر در چه شرایطی بهسر میبرد.
دستنوشتههای وُینیخ (The Voynich Manuscript)
تاریخ نگارش این دستنوشتهها به اوایل دهه پانزدهم میلادی باز میگردد و این کتاب بهعنوان یکی از رمزآلودترین کتابهای دنیا شناخته میشود. گفته میشود رمزنگاری این کتاب بهاندازهای دشوار است که بهعنوان قله اورست رمزنگاران معروف شده است. دستنوشتههای وُینیخ، حدود ۲۴۰ صفحه دارد و کاملاً به زبان عجیب و غریب و غیرقابل فهمی نوشته شده است. از طرف دیگر در این کتاب با تصاویر ترسناک زیادی هم طرف هستیم.
اولین مالک این کتاب، کیمیاگری با نام «جورج بارِش»، (Georg Baresch)، بود. جالب اینجاست که حتی روح «جورج» از اینکه این کتاب چگونه از کتابخوانهاش سر در آورده بود باخبر نشد و به ناگاه این کتاب را در میان کتابهایش یافت. پس از «جورج بارش»، «دستنوشتههای وُینیخ»، بین چندین امپراتور و اشرافزاده دستبهدست شد.
تئوریهای مختلفی در خصوص این دستنوشتهها وجود دارد و عده زیادی بر این باور هستند که این دستنوشتهها، توسط موجودات فضایی و بیگانهها به زمین آورده شده است و نفرین مرگباری گریبان رمزگشای این دستنوشتهها را خواهد گرفت.
کتاب کلید کوچکتر سلیمان (The Lesser Key of Solomon)
این کتاب که با نام «کلاویکولا سالومونیس رِجیس» (Clavicula Salomonis Regis)، نیز شناخته میشود، مجموعهای از وِردها و طلسمهای شیطانی را دربر دارد. نویسندههای اصلی کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» تاکنون ناشناس باقیماندهاند و گفته میشود که تاریخ نگارش این کتاب به قرن هفدم میلادی باز میگردد.
چندین قسمت از کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» به احضار ارواح اختصاص داده شده است و قسمتهایی از این کتاب نیز به آموزشهایی برای تسلط بر شیاطین و وادارکردن آنها به انجام کارها، مربوط میشود. نیایشهای شیطانی و نفرینهای زیادی را نیز در متن باستانی و قدیمی این کتاب شاهد هستیم.
جالب اینجاست که در کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» با یک آموزش کامل و جامع از کارهای شیطانی و فوقبشری سروکار داریم که در کنار احضار ارواح و شیاطین، قسمتهایی از این کتاب به آموزشهایی برای نامرئی شدن و پیدا کردن اجسام گم شده اشاره دارد. ساخت معجون عشق، و درست کردن داروهایی که با خوراندن آنها به فرد، کارهایی که به او گفته میشود را انجام دهد نیز از دیگر قسمتهای کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» است.
به این ترتیب کاملاً مشخص است که با کتاب نفرینشدهای طرف هستیم که با کسی شوخی ندارد و اگر کسی یک نسخه از آن را در کتابخوانهاش داشته باشد، بدون شک سرنوشت خوبی نخواهد داشت. جالب است بدانید افرادی که پیش از این، نسخهای از کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» را در اختیار داشتند، اتفاقهای عجیب و غریب زیادی را شاهد بوده اند. بعضی از این افراد مدعی هستند که صفحههای کتاب، خودبهخود ورق میخورد و عدهای دیگر از معلق ماندن این کتاب در هوا خبر دادهاند. صداهای ترسناک و سایههای وحشتناک نیز از دیگر موارد غیرطبیعی است که به سراغ دارندگان این کتاب رفته است.
خوشبختانه روش سادهای برای از بین بردن طلسم این کتاب وجود دارد و گفته میشود مالک کتاب «کلید کوچکتر سلیمان» برای اینکه از شر نفرین ابدی آن خلاص شود باید حتماً کتاب را بسوزاند و خاکستر آن را به بهترین شکل ممکن نابود نماید.
کتاب قانوننامه گیگاس (The Codex Gigas)
با کتابی بسیار حجیم و قطور طرف هستیم که به «انجیل شیطان» (the Devil’s Bible)، نیز معروف است و تاریخ نگارش آن به قرن دوازدهم میلادی باز میگردد. جالب است بدانید وقتی گفتیم کتاب «قانوننامه گیگاس» یک کتاب بسیار حجیم و سنگین است، شوخی نکردیم و این کتاب چیزی حدود ۷۴ کیلوگرم وزن دارد!
نویسندههای این کتاب به لحاظ وِردهای ترسناک، دستِ نویسندههای مطرحی مانند استیون کینگ را از پشت بسته اند و با کتابی طرف هستیم که بوی مرگ میدهد. جالب اینجاست که ظاهراً کتاب «قانوننامه گیگاس»، توسط کشیشی نوشته شده که سوگند مقدسش را زیر پا گذاشته بود. این کشیش مورد تنبیه واقع میشود و بدنش را میان جرز دیوار میگذارند، اما یک شب قبل از مرگ، کشیش مرتد تمام دانش شیطانی که داشت را به رشته تحریر در میآورد و از آنجایی که کاملاً مشخص است کتابی ۷۴ کیلویی، در عرض یک شب نگاشته نشده است. کشیش که فقط یک شب برای نگارش کتاب وقت داشت و روز بعد قرار بود اعدام شود، برای نگارش از «لوسیفِر» (Lucifer)، شیطان اعظم، کمک میگیرد و در ازای کمک، روحش را به شیطان میفروشد.
یه همین دلیل گفته میشود که قسمتهای پایانی کتاب «قانوننامه گیگاس» توسط شیطان نگاشته شده و با کتابی طرف هستیم که سرشار از مراسم و آیینهای شیطانی و تصاویر عجیب و غریب و ترسناک است.
کتاب سویگا (The Book of Soyga)
این کتاب درواقع یک مقاله بلند به زبان لاتین درباره اهریمنشناسی است و تاریخ نگارش آن به اوایل قرن شانزدهم میلادی باز میگردد. جالب است بدانید تنها دو نسخه از کتاب «سویگا» موجود است که یکی از این نسخهها را پژوهشگری با نام «جان دی» (John Dee)، در اختیار داشت و تمام عمرش را به رمزگشایی این کتاب اختصاص داد.
«جان دی» درواقع مهمترین کسی بود که مشخص کرد این کتاب لبریز از نفرین و طلسم است و به آیینهای شیطانی اشاره میکند. او با اختصاص تمام عمرش به رمزگشایی این کتاب موفق شد تا قسمتهای آخر را بهخوبی رمزگشایی کند، اما هرکاری کرد نتوانست از نوشتههای عجیب ۳۶ صفحه آخر کتاب «سویگا» سر در بیاورد و به همین دلیل نیز «یوریل» (Archangel Uriel)، یکی از فرشتههای مقرب» را احضار کرد و از او برای ترجمه صفحههای آخر این کتاب کمک گرفت.
«یوریل» به «جان دی» توضیح میدهد که ایجاد این کتاب به دورانی که انسان از بهشت رانده شد باز میگردد و تنها کسی که قادر به رمزگشایی تمام قسمتهای کتاب «سویگا» است، فرشتهای با نام «میکائیل»، (Archangel Michael) است و سرنوشت شومی در انتظار کسانی است که قصد رمزگشایی قسمتهای آخر کتاب «سویگا» را دارند. این کتاب در نهایت رمزگشایی نشد و گفته میشود کسی که ۳۶ صفحه پایانی آن را رمزگشایی کند در عرض دو سال و نیم از دنیا خواهد رفت.
شعر جهنم تومینو (Tomino’s Hell)
«جهنم تومینو»، شعری نفرینشده است که شاعری ژاپنی با نام» یوموتا اینوهیکو»، آنرا نوشته و این شعر اولین بار در سال ۱۹۱۹ در کتابی با نام «قلب همانند سنگی غلطان است» (The Heart is Like a Rolling Stone)، به چاپ رسید.
مضمون این شعر به پسری با نام «تومینو» اشاره میکند که رنج و عذاب زیادی را برای مرگ پدر و خواهرانش تحمل میکند. در این شعر دردها و مصیبتهای شاعر آن هم نمود دارد و به همین دلیل نیز گفته میشود مضمون غمبار این شعر، آن را به نفرینی ابدی تبدیل کرده است.
در افسانهها گفته میشود کسی که شعر «جهنم تومینو» را با صدای بلند بخواند، بدون شک گرفتار سرنوشت شومی خواهد شد و احتمال دارد که بمیرد. روح این فرد نیز نفرین میشود و به قعر جهنم فرستاده میشود.
کتاب گریمویرز اعظم (The Grand Grimoire)
در این قسمت به ترسناکترین و موثرترین کتابهای نفرینشدهای رسیدیم که هیچ کسی حتی علاقه ندارد درباره آن صحبت کند. کتاب «گریمویرز اعظم» که با نام «جادونامه اعظم» نیز شناخته میشود، در قرن شانزدهم میلادی توسط فردی نوشته شده که جسماش در اختیار شیطان گذاشته بود. به همین دلیل نیز گاهی اوقات این کتاب با نام «انجیل شیطان» (The Gospel of Satan)، نیز خطاب میشود.
در این کتاب به شیطانیترین چیزهایی که فکرش را بکنید اشاره شده است و آموزشهایی برای احضار شیاطین قدرتمند و زندهکردن مردگان را در آن سراغ داریم. کاملاً پیدا است که مطالعه چنین کتاب شیطانی برای خوانندههای آن ارزان تمام نمیشود و گفته میشود هر کسی که این کتاب را بخواند، باید روحاش را تقدیم شیطان کند.
تمامی این موارد دست به دست هم داده اند تا با یکی از خطرناکترین کتابهای دنیا سروکار داشته باشیم و گفته میشود کتاب «جادونامه اعظم» توسط واتیکان از دسترس عموم دور نگه داشته شده است و در حال حاضر این کتاب در بایگانی مخفی واتیکان قرار داد تا دست احد الناسی به آن نرسد.
در مجموع باید گفت کاری به راست و دروغ بودن چنین کتابهایی نداریم، اما امیدواریم چشم نازنین شما هرگز به خط این کتابها نیافتد و بهجای مطالعه کتابهایی که از تاریکی و سیاهی میگویند، کتابهایی روشنگرانه مطالعه نمایید.
64231 کد خبر 1290604
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: موجودات عجیب و ترسناک سرگرمی ایالات متحده آمریکا باشگاه پرسپولیس استان آذربایجان شرقی دفاع مقدس جنگ تحمیلی گردشگری مجلس دهم استان آذربایجان غربی سرگرمی محمدجواد ظریف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۰۰۵۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/