Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-27@19:49:17 GMT

فراموش کرده‌اند کودکان لالایی می‌خواهند

تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۰۸۲۰۸

فراموش کرده‌اند کودکان لالایی می‌خواهند

شاعر ادبیات کودک و نوجوان می‌گوید: بچه‌ها لالایی دوست دارند اما متأسفانه پدر و مادرها فراموش کرده‌اند بچه‌ها به لالایی نیاز دارند. ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۵ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، این افسانه شعبان‌نژاد در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ضرورت حفظ لالایی‌ها و راه‌های انتقال آن به نسل‌های بعدی اظهار کرد: ادبیات شفاهی سینه‌ به سینه گشته تا به ما رسیده است و مسلما حفظ آن ضرورت دارد؛ لالایی‌ها هم بخشی از آن هستند و واقعا حفظ آن‌ها ضروری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدر و مادرها فراموش کرده‌اند بچه‌ها ‌گاهی نیاز دارند در بغل آن‌ها باشند تا برای‌شان لالایی، قصه‌ و افسانه‌های قدیمی تعریف کنند تا خواب‌شان ببرد. البته برخی می‌گویند بچه‌های امروز دیگر این‌طور نیستند و لالایی و قصه دوست‌ ندارند، اما بچه‌ بچه‌ است و بچه دیروز و امروز، این‌ور دنیا و آن‌ور دنیا ندارد. همه بچه‌ها به آغوش پدر و مادر  نیاز دارند، بچه‌ها نیاز دارند که موقع خواب زمزمه‌ای کنار گوش‌شان باشد که آرام‌شان کند.

او درباره کمرنگ شدن لالایی‌ها با تأکید بر این‌که بچه‌ها لالایی دوست دارند، افزود: این موضوع به  پدر و مادرها بر می‌گردد و مشکل، بی‌حوصلگی  بزرگ‌ترهاست که برای بچه‌ها لالایی نمی‌خوانند، نه نخواستن بچه‌ها. یک‌بار من، آقای رحماندوست و خانم قاسم‌نیا یک کار لالایی انجام داده بودیم، کسی آمد و به ما گفت: فکر می‌کنید بچه‌های امروزی لالایی دوست دارند؟ گفتم شما بچه داری؟ گفت بله. از او پرسیدم تا حالا برای بچه‌تان لالایی‌ خوانده‌اید؟ گفت خیر. گفتم پس چرا این حرف را می‌زنید. وقتی شما امتحان نکرده‌اید و نمی‌دانید کودک‌تان لالایی را می‌پذیرد و با آن احساس آرامش می‌کند یا نه،  حق ندارید اظهارنظر کنید که بچه‌های امروز لالایی دوست ندارند.

شعبان‌نژاد درباره راه‌های انتقال لالایی‌ها گفت: من در هر جلسه‌ای که حضور دارم از پدر و مادرها می‌خواهم برای حفظ احساس مادرانه و پدرانه بین فرزند خود و خودشان، برای کودکان لالایی و قصه  بخوانند زیرا بچه‌ها شنیدن لالایی را دوست دارند. این وضع فقط مختص ایران هم نیست. در آن‌ور دنیا هم لالایی وجود دارد و استفاده می‌شود. لالایی چیزی است که بین والدین و فرزند پیوند احساسی ایجاد می‌کنند. خواندن قصه و لالایی شنیدن از طرف پدر و مادر آرامش خاصی به بچه می‌دهد. بچه‌ای که در بغل مادرش قصه و ترانه بشنود بچه‌ای با احساس زلال و پاک خواهد بود تا بچه‌ای که توجهی به او نشده است و عاطفه‌ای از طرف پدر و مادر دریافت نکرده است.

شاعر کتاب‌های «جم‌جمک برگ خزون»، «آفتاب مهتاب چه رنگه» و «الک و دولک خانم بزک» با تأکید بر ضرورت حفظ ادبیات عامیانه، گفت: خودِ من همیشه تلاشم این بوده تاجایی که بتوانم در کارهایم به ادبیات عامیانه توجه داشته باشم؛ اگر شما کتاب‌های من ر ا ورق برنید، می‌بینید آن‌ها برگرفته از ادبیات عامیانه قدیم برای بچه‌های امروز هستند. در زمینه‌ لالایی‌ها هم کارهایی انجام شده و با زبان بچه‌های امروز لالایی‌هایی برای‌شان سروده شده است؛ از جمله توسط من، آقای رحماندوست، خانم قاسم‌نیا و خانم اسلامی. دوستان شاعر دیگر  هم  سعی کرده‌اند برای حفظ لالایی‌ها، آن‌ها را با زبان امروزی بسرایند.

او در ادامه بیان کرد: حتی ما یک‌سری کار انجام دادیم که بچه بتواند لالایی‌ها را برای عروسک‌هایش بخواند؛ یعنی لالایی‌هایی را در سطح  فهم و درک بچه خردسال  سروده‌ایم تا برای عروسکش بخواند. تلاش‌هایی برای حفظ لالایی‌ها شده اما فکر می‌کنم باز هم باید تلاش‌های بیشتری  برای حفظ این آثار ارزشمند عامیانه که جزء فرهنگ ما هستند، صورت بگیرد. ادبیات عامیانه  جزء پایه‌های فرهنگ کشور ماست که باید برای حفظ آن‌ بکوشیم.

شاعر «لالا گلدون لالا ماهی»، «کلاغه به خونش نرسید»  و «دار، دار، خبر دار» درباره بازتولید لالایی‌ها با توجه به این‌که برخی لالایی‌ها به لحاظ محتوا کارکرد خود را از دست داده‌اند، اظهار کرد: من لالاهای قدیمی را نفی نمی‌کنم و به نظرم الان هم می‌توانیم یک‌جورهایی از آن‌ها استفاده کنیم، زیرا گاهی بچه‌ای که برایش لالایی می‌خوانیم آن‌قدر کوچک است که محتوای لالایی‌ را درک نمی‌کند و فقط به خاطر موسیقی خاص لالایی‌ و آرامشی که در موسیقی آن هست، به خواب می‌رود. وگرنه لالایی‌های قدیمی بازگوکننده درد و رنج‌های مادری بوده که برای کودکش لالایی می‌گفته است.  البته لالایی‌های زیبای بدون اندوه هم در گذشته داریم.

او در ادامه تأکید کرد: اگر فکر می‌کنیم حفظ لالایی لازم است باید برای این‌ کار با زبان بچه‌های امروزی لالایی بگوییم. خب این کار تا حدودی انجام شده اما کم است و باید برای این‌کار خیلی تلاش کنیم.

افسانه شعبان‌نژاد درباره وظیفه نهادهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای ثبت و ضبط لالایی‌ها، بیان کرد: مرحوم  توران میرهادی در کانون مستندی درباره لالایی‌ها ساخته بودند که عالی بود، او در استان‌های مختلف به روستاها رفته بود و از کسانی که سنی از آن‌ها گذشته بود، خواسته بود  با زبان آن منطقه، لالایی‌های آن‌جا را بخوانند و  ایشان ضبط کرده بودند. با همه این کارها ثبت لالایی‌های شفاهی با توجه به این‌که در خانواده‌ها استفاده نمی‌شود تا به نسل‌های بعدی منتقل شود، هنوز جای کار بسیاری دارد. پس نیاز است تا این لالایی‌ها ثبت شوند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارهایی انجام داده اما فکر می‌کنم نهادهای دیگر که در بخش ادبیات کودک فعالیت دارند و یا کسانی که ربطی به ادبیات کودک ندارند و وظیفه‌شان حفظ فرهنگ و ادبیات است باید برای نگه‌داشتن افسانه‌ها، ترانه‌ها و لالایی‌ها و آن‌چه در ادبیات عامیانه وجود دارد تلاش کنند.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۰۸۲۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟

دانشمندان یک قدم به درک اینکه چرا بعضی چیز‌ها را به خاطر می‌سپاریم و برخی دیگر را فراموش می‌کنیم، نزدیک‌تر شده اند.

به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه رایس ِ آمریکا دست به پژوهشی زدند که نشان داد ما برخی جنبه‌های یک تجربه همچون شرایط کلی را به جای جزئیات کوچک‌تر به خاطر می‌سپاریم.

به همین دلیل است که احتمال فراموش کردن تجربه‌های جزئی‌تر و پیش پا افتاده تری مانند قفل کردن یا نکردن در ِ خانه، بیشتر است.

برای درک بهتر نحوه‌ی عملکرد حافظه‌ی انسان، محققان دانشگاه رایس تصاویری را به شرکت کنندگان پژوهش خود نشان دادند.

در این آزمایش حافظه، برخی از تصاویری که برای شرکت کنندگان به نمایش درمی آمدند، تکراری و برخی دیگر جدید بودند.

برخی تصاویر شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، اما در برخی دیگر تشخیص تفاوت‌های آن‌ها از یکدیگر دشوارتر بود. هدف از نمایش تصاویر مشابه، مختل کردن حافظه با شبیه سازی تجربیات پیش پا افتاده‌ای بود که روزانه داریم، مانند قفل کردن در ِ خانه.

محققان پی بردند که به یاد ماندنی‌ترین تصاویر که احتمال به خاطر سپردن آن‌ها توسط شرکت کنندگان بیشتر بود، تصاویری رنگارنگ با حضور افرادی در عکس بودند. به عبارت دیگر، تصاویری که شلوغ و بی نظم نبودند، فراموش نشدنی‌تر بودند.

گرچه شرکت کنندگان به یادماندنی‌ترین تصاویر را به درستی به یاد آورده بودند، اما اثر آن بعد از ۲۴ ساعت از میان رفت. این به ویژه درمورد به یاد آوردن تجربیات مثبت صدق می‌کرد، امری که نشان داد این دست تجربیات در ابتدا به یاد می‌مانند، اما بیشتر مستعد فراموش شدن هستند.

گرچه معمولاً تصور این است که احساسات می‌توانند فرآیند پردازش حافظه را بهبود بخشند، اما انسان‌ها اغلب جنبه‌ی اصلی یک تجربه یا به عبارتی دیگر «مخلص کلام» را به یاد می‌آورند، نه جزئیات اضافی را. به گفته‌ی محققان، گذشت زمان اغلب این موضوع را تشدید می‌کند.

برای مثال، اگر سعی کنیم که به خاطر آوریم در سال گذشته چه کار‌هایی انجام دادیم، احتمالاً کار‌های زیاد و مختلفی را به خاطر می‌آوریم. با این حال، احتمالاً تنها برخی از این خاطرات را با جزئیات زیاد به خاطر می‌آوریم. ممکن است به یاد بیاوریم که به سفر رفته بودیم، اما احتمالاً یادمان نمی‌آید که در هر روز ِ سفر چه فعالیت‌هایی انجام داده بودیم.

نتایج این پژوهش نشان داد محتوای احساسی، مدت زمان گذشته یک تجربه و ویژگی‌های ادراکی حافظه، همگی در به خاطر آوردن یا نیاوردن جزئیات یک اتفاق تأثیرگذارند.

به گفته‌ی محققان دانشگاه رایس، این پژوهش نشان داد که تجربیاتی که برای یک شخص فراموش نشدنی هستند، مثل جشن تولد، مرگ عزیزان و غیره، به احتمال زیاد برای یک شخص دیگر هم فراموش نشدنی هستند. این‌ها اغلب تجربیات مثبت یا منفی هستند.

این محقان می‌گویند ما اغلب تصور می‌کنیم که خاطرات احساسی بهتر به خاطر سپرده می‌شوند، اما در حقیقت این ویژگی‌های اصلی یک خاطره است که به خاطر سپرده می‌شود، اما جزئیات آن ممکن است فراموش شوند.

یکی از دلایل اینکه ما نمی‌توانیم همه‌ی تجربیات مان را به خاطر آوریم این است که مغز ما ظرفیت محدودی دارد.

به گفته‌ی محققان، مغز ما احتمالاً نمی‌تواند هر چه که تجربه می‌کنیم را به خاطر بسپارد و به همین دلیل مجبور هستیم اندکی از اطلاعاتی که مهم نیستند را به شکل انتخابی فراموش کنیم.

دیگر خبرها

  • شب فراموش نشدنی اراکی‌ها با ۱۹ گل تاریخی
  • تکریم چهره ماندگار فلسفه و عرفان در شیراز
  • تأکید مدیر شبکه آموزش بر پاسداشت زبان فارسی و شعر و موسیقی اصیل ایرانی
  • اهمیت ویژه به پاسداشت زبان و ادبیات فارسی ، شعر و موسیقی اصیل ایرانی در شبکه آموزش
  • پاسداشت ادبیات، شعر و موسیقی اصیل ایرانی در شبکه آموزش
  • اسامی داوران مرحله استانی اعلام شد/ داورانی از جنس هنر و تجربه
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
  • پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
  • علیرضا دبیر مصاحبه جنجالی‌اش با پیمان یوسفی را فراموش نکرده است | به من قول داده بودند که‌...