۱۰ نکته در مورد آزادی نفتکش ایران پس از ۴۰ روز
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۲۶۶۸۷
رویداد۲۴ با وجود تمام فشارهای ایالات متحده، ایران توانست نفت کش خود را آزاد کرده و اراده اش را بر دولت جبل الطارق، وابسته به بریتانیا، تحمیل کند و این موضوع، بر نکات متعددی دلالت دارد که عبارتند از:
-دادگاه عالی در جبل الطارق روز پنجشنبه حکم به آزادی نفت کش ایران داد. این در حالی است که فشارهای آمریکا ادامه داشت و این دولت، از جبل الطارق خواسته بود که نفت نفت کش ایرنی را به نفع ایالات متحده مصادره کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
-پس از روشن شدن شکست تلاشهای واشنگتن علیه تهران، دولت ترامپ در رسانهها مورد تمسخر و اهانت افکار عمومی آمریکا قرار گرفت و این مساله بدون شک بر آینده سیاسی ترامپ تاثیر میگذارد.
-آزادی نفت کش، با وجود تسلیم نشدن ایران در مقابل شروط دولت بریتانیا و ادامه یافتن توقیف نفت کش بریتانیایی در تنگه هرمز، بار دیگر نشان داد که ایران در سطح مقابلههای دیپلماتیک و میدانی، پیروز میشود.
-ایران با زیرکی و با وجود تمام فشارها و تهدیدات واشنگتن توانست بریتانیا را در جایگاه نزدیکترین هم پیمان تهران، در جریان مقابله با سیاست آمریکا قرار داده و آن را قانع کند که نباید تمام وقتش را برای بازی در میدان آمریکا و اجرای سیاستهای ترامپ، تلف کند.
-ایران با هوشیاری، از مواضع دور از عقلانیت ترامپ برای برانگیختن اختلافات بین انگلیس و آمریکا استفاده کرد؛ چرا که ترامپ پیش از این اعلام کرده بود که ایالات متحده در تنشهای ایجاد شده در منطقه خلیج فارس شرکت نمیکند و بر همین مبنا، بریتانیا باید خود از منافعش در منطقه دفاع کند.
-بریتانیاییها به این نتیجه رسیدند که مقابله با ایران فایدهای ندارد؛ بویژه آنکه انگلیس در حال حاضر با بحران برگزیرت مواجه است؛ از این رو و با توجه به گرایشهای یک جانبه آمریکا، لندن تصمیم گرفت نفت کش ایرانی را آزاد کند.
-لندن قانع شد که توقیف نفت کش ایرانی غیر قانونی بوده و از این جهت، نمیتواند به هدفی دست یابد.
-ایران با استفاده از راه قانونی در ماجرای توقیف نفت کش بریتانیایی در تنگه هرمز، پیامی به غرب و بویژه ایالات متحده و انگلیس رساند، مبتنی بر اینکه در تعامل با اقدامات غیر قانونی که علیه ایران اتخاذ میشود، این کشور در تعامل با تحولات، دست بالا را دارد و هرگز وارد نوعی چانه زنی نمیشود که به زیان منافعش باشد.
-دولت انگلیس مدعی بود که گریس ۱ به سمت سوریه میرفت تا به این شکل، خلاف تحریمهای اتحادیه اروپا عمل کند؛ اما باید گفت تحریمهای اروپا علیه سوریه، اصلا شامل ایران نمیشود و در مرتبه بعد، ایران اعلام کرد که مقصد «گریس ۱» سوریه نبوده است.
-نکته آخر آنکه توقیف نفت کش ایرانی و سپس آزادی آن، به دنبال تلاشهای نتیجه بخش تهران، موجب تقویت ظرفیتهای ایران در زمینه دریایی میشود. نفت کشهای ایرانی در آینده با ازادی کامل و قدرت تمام، بدون هیچ مانعی در آبهای بین المللی عبور و مرور میکنند. به این دلیل که ایران به تمام جهان ثابت کرد که هیچ نوع تهدید زمینی، دریایی یا هوایی، علیه کشتیها و منافعش، را نادیده نمیگیرد و در برخورد با آن جدی است. علاوه بر این، ایران به همه جهان اثبات کرد که مهره اصلی محور مقاومت در منطقه است و هرگز وارد چانه زنی یا معاملهای به زیان این محور نمیشود. بنابراین، تمام تلاشهای آمریکا برای تسلیم ایران و پذیرفتن معامله قرن از سوی این کشور، با شکستی سخت مواجه میشود. منبع: انتخاب خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 نفتکش ایرانی آزادی نفتکش ایرانی توقیف نفتکش ایرانی ترامپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۲۶۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ ترجمه یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری