Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-27@03:22:43 GMT

عصر اطلاعات گمراه‌کننده؛ انقلابی در پروپاگاندا

تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۷۸۷۳۲

عصر اطلاعات گمراه‌کننده؛ انقلابی در پروپاگاندا

روزنامه انگلیسی گاردین چندی پیش گزارشی نسبتا مفصل در مورد آزادی اطلاعات و استفاده از آن در جهت سرکوب بیشتر صدای آزادی‌خواهان به قلم پیتر پومرانتسف (Peter Pomerantsev) منتشر کرد. وی خبرنگار، نویسنده و مجری تلویزیون و فرزند ایگور پامرانتسف (Igor Pomerantsev) مجری تلویزیون، نویسنده و شاعر روس اهل روسیه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی که اکنون استاد  مدعو در موسسه امور بین الملل وابسته به مدرسه اقتصاد لندن است در سال ۱۹۷۷ در کی‌یف متولد شد و سال بعد همراه با پدر و مادرش به آلمان غربی، بعد مونیخ و بعدها لندن مهاجرت کرد.

وی این مطلب را با یادآوری خاطره ای از بازداشت پدرش توسط ماموران اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی ک. گ. ب به جرم توزیع نسخه هایی از آثار ادبی مخرب میان دوستان و آشنایانش آغاز می کند و می نویسد: جرم او توزیع کتاب هایی بود که به دلیل بیان واقعیت درباره اردوگاه های کار اجباری شوروی (مثل آثار سولژنیتیسن/ Solzhenitsyn) یا به دلیل تبعیدی بودن نویسنده شان (مثلا نابوکوف/ Nabokov) سانسور شده بودند. او به هفت سال حبس و ۵ سال تبعید محکوم شد. 

پامرانتسف می افزاید: اکنون چهل سال بعد از آن زمان جهانی که پدرم آرزویش را داشت که در آن سانسور مانند دیوار برلین پایان یابد به واقعیت نزدیک تر شده است. در دوره ای زندگی می کنیم که فرهیختگان به آن عصر فراوانی، انفجار یا سرریز اطلاعات می گویند. اما جایگاه مفروض هایی که مبنای نبرد برای ایفای حقوق و آزادی را تشکیل می داد؛ نبرد بین شهروندان مجهز به اطلاعات در یک جبهه و رژیم های مجهز به سانسور و پلیس های مخفی در جبهه ای دیگر، وارونه شده است. امروز بیش از گذشته اطلاعات در اختیار داریم، اما منافعی که انتظارش را داشتیم عایدمان نشد.

وقتی اطلاعات راه‌های جدیدی برای سرکوب مخالفان به دست می دهد

پیشتر فرض بر این بود که هرچه اطلاعات بیشتر باشد آزادی لازم برای مقاومت در برابر صاحبان قدرت بیشتر خواهد بود، اما همین اطلاعات بیشتر راه های جدیدی را برای سرکوب و خفه کردن مخالفان در اختیار منابع قدرت قرار می دهد. تصور می شد اطلاعات بیشتر به مناظره های منطقی تر بیانجامد، اما به نظر می رسد اکنون از هر زمان دیگری بی‌دقت‌تریم. انتظار می رفت اطلاعات بیشتر به معنای درک متقابل ملت ها فارغ از مرزها باشد، اما همین اطلاعات موجب شکل گیری انواع جدید و ظریفی از براندازی شده. در جهانی زندگی می کنیم که در آن ابزارهای تقلب متنوع شده است، جهانی مملو از تبلیغات دروغین، جنگ های رسانه ای، هک کردن ها، ربات ها، جعل عقاید و چهره ها، اخبار دروغین، ارتش های سایبری و تبلیغات هدایت شده.

وی که مسئولیت برنامه ای در یکی از دانشگاه های لندن را در مورد پژوهش درباره شیوه های جدیدتر راه های نفوذ مخرب در جهان برعهده دارد معتقد است گفتمان کلی، مطلوب‌ها، روش ها و سناریوهایی که در قرن بیستم عامل تلاش برای برقراری دموکراسی بودند، امروزه توسط همان نیروهایی استفاده می شوند که زمانی قرار بود با آنها مبارزه کنند. مثلا فیلیپین؛ درست مثل والدین من که در دهه هفتاد با ک.گ.ب دست به گریبان بودند، در این کشور نیز فیلیپینی ها نیز تحت حکومت کلنل فردیناند مارکوس (Ferdinand Marcos)، دیکتاتور نظامی تحت حمایت آمریکا، قرار داشتند. او از ارتش برای سانسور و اجرای روش های خاص شکنجه استفاده می کرد. رژیم مارکوس در سال ۱۹۸۶ و با تظاهرات میلیون ها نفر در خیابان ها، سقوط کرد.امروز وارد مانیل که می شوی بعد از رایحه ماهی گندیده و عطر ذرت بوداده، نسیم برخاسته از فاضلاب و روغن سرخ شده، توجهت به سلفی ها جلب می شود. همه در حال سلفی گرفتن هستند. فیلیپین بیشترین نرخ استفاده از سلفی، بالاترین سرانه استفاده از رسانه های اجتماعی و بالاترین میزان ارسال پیام کوتاه را دارد. کشوری که استفاده از روش های سانسور قرن بیستمی در آن غیرممکن است. اما رئیس جمهوری جدید این کشور، رودریگو دوترته (Rodrigo Duterte)، در حال زنده کردن نام مارکوس است؛ او  به راه های جدیدی برای ظلم دست یافته است.

به گفته گلندا گلوریا (Glenda Gloria) خبرنگاری در دهه ۸۰ میلادی جنگ روانی ای که مارکوس در آن تبحر داشت، بسیار شبیه رویدادهای این روزهاست. با این تفاوت که دوترته مجبور نیست از ارتش برای حمله به رسانه ها استفاده کند. چطور؟ با توسل به فناوری."

گلوریا امروز سردبیر ارشد رپلر (Rappler) ، اولین خبرگزاری اینترنتی فییلیپین است که صرفا خبر منتشر نمی کند، بلکه می کوشد سرمایه لازم را برای انجام کارهای مهم جمع کرده؛ اطلاعات ضروری را برای کمک به قربانیان سیل و طوفان گردآورد. روزنامه نگاران باتجربه ای مثل گلوریا و سردبیر او ماریا رسا (Maria Ressa)، جوانان ۲۰ ساله را که از رسانه های اجتماعی سر در می آورند استخدام کرده اند. البته گروهی از روزنامه نگاران باتجربه نیز بر فعالیت های آنان نظارت می کنند. در مانیل به این کارمندان "رپلری" گفته می شود.

وقتی دوترته تصمیم گرفت در انتخابات ۲۰۱۵ شرکت کند، گویی او و رپلر برای یکدیگرساخته شده بودند. دوترته، شهردار یکی از شهرهای کوچک فیلیپین و مشهور به سختگیری در زمینه جرائم مواد مخدر بود، فرصت زیادی برای تماشای تلویزیون نداشت و بر رسانه های اجتماعی تمرکز کرد. هنگامی که رپلر مناظره ای انتخاباتی در فیس بوک برگزار کرد، دوترته تنها نامزدی بود که در این برنامه حضور یافت. همین امر موفقیتی مهم برایش رقم زد. پیام دوترته ریشه کن کردن جرائم مرتبط با مواد مخدر سر زبان ها افتاد. گزارشگران رپلر گزیده سخنان او را در زمینه مبارزه با مواد مخدر با کلیدواژه جنگ با مواد تکرار می کردند. بعدها وقتی دوترته کشتار را آغاز کرد، این خبرنگارها از این که کلمه "جنگ" را بکار برده بودند پشیمان بودند. این واژه به عادی جلوه دادن اقدامات دوترته کمک کرده بود، یعنی اگر این اقدامات نوعی "جنگ" باشد، پس تلفات انسانی فراوان آن هم قابل قبول تر می شود.

مزه‌پرانی‌های سیاسی سخیف و نادرست دوترته که بسیار شبیه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و دیگر مقامات عوام فریب اهل تظاهر است؛ به تدریج ابعاد تیره ای به خود گرفت. قشر ضعیف می تواند با استفاده از ابزار طنز مسئولیت ها را به مقام های مسئول گوشزد کند. اما وقتی این ادبیات مستمر توسط قدرتمندان برای تحقیر ضعفا استفاده شود، طنز به نوعی تهدید تبدیل می شود: به این معنی به لحاظ زبانی راه برای تحقیر قربانیان به روش های دیگر نیز باز می شود، تا آنجا که هنجارها از بین می روند.

نویسنده کتاب این پروپاگاندا نیست: ماجراجویی هایی در نبرد علیه واقعیت در ادامه با اشاره به کشتارهای دوترته از وقتی به قدرت رسید برای نابودی مواد مخدر و معتادان بدون دادگاه نوشت: هیچ کس دقیقا نمی داند از زمانی که دوترته به ریاست جمهوری رسیده چند نفر به دلیل اجرای سیاست "جنگ با مواد" کشته شده اند. سازمان های حقوق بشر برآورد می کنند ۱۲  هزار نفر، اما دولت فیلیپین مدعی است ۴ هزار و ۲۰۰ نفر. در مقطعی، ۳۳ نفر در روز، یا توسط پلیس یا توسط گروه های دیده بان سوار بر موتورسیکلت، کشته می شدند. گزارش های متعددی دریافت شد مبنی بر این که مواد مخدر در اجساد مردگان در زاغه های مانیل جا سازی شده بود. 

وقتی رپلر تصمیم گرفت کشتارهای دوترته را گزارش کند، جامعه مخاطب این سایت سر به اعتراض برداشتند. آن ها در این پیام ها که گاهی به ۹۰ مورد  در ساعت می رسید، کشتارها را اخبار جعلی رپلر می نامیدند و مدعی می شدند این سایت در ازای دریافت پول از دشمنان دوترته اخبار جعلی را منتشر می کند. این پیام ها شبیه دسته های حشرات، به صندوق های پست الکترونیک حمله ور می شدند و مانند شلاقی بر صفحه نظر مخاطبان سایت فرود می آمدند. روزنامه نگاران رپلر در کوچه و خیابان جعل کنندگان خبر نامیده می شدند و تقاضا برای بازداشت ماریا رسا، سردبیر سایت ترند شده بود. دولت فیلیپین دادگاهی را علیه او ترتیب داد. او به قید وثیقه می توانست در شهر تردد کند. اما به محض آن که یک پرونده بسته می شد، پرونده دیگری مطرح می شد. گروه های حامی حقوق بشر این پرونده ها را متاثر از انگیزه های سیاسی می دانستند.

وقتی خوانندگان پاپ کره‌ای طرفدار رئیس‌جمهوری فیلیپین می‌شوند

روزنامه نگاران رپلر چند ماه پس از شروع کشتارها،  عزم خود را جزم کردند تا بفهمند این حمله ها از کجا ناشی می شود. اولین نکته ای که توجهشان را جلب کرد، تعریف و تمجید آوازخوانان پاپ کره ای بود. چقدر احتمال داشت آنها به سیاست فیلیپین علاقمند باشند؟ وقتی نظرهای منتسب به خوانندگان محبوب کره ای را چک کردند، متوجه شدند همه پیام ها مثل هم هستند، کلمه به کلمه. اکنون کاملا معلوم بود حساب ها جعلی هستند و به احتمال زیاد توسط مرکزی واحد کنترل می شوند.

آنها با استفاده از نرم افزاری فهمیدند چه کسانی از این ادبیات استفاده می کنند و در نتیجه، مشخص شد کاربران دیگری عبارت مشابه را تکرار کرده بودند. این کاربران واقعی تر به نظر می رسیدند و در ظاهر اتباع واقعی فیلیپین با شغل های واقعی بودند. روزنامه نگاران رپلر یک به یک کاربرها را بررسی و با محل کار ادعایی آنها تماس گرفتند. هیچ کس حتی اسم این افراد را نشنیده بود. در نهایت دریافتند ۲۴ حساب جعلی با ظاهری کاملا عادی یک پیام را برای ۳ میلیون مخاطب در آن واحد تکرار می کنند؛ حمله ای هماهنگ. اما اثبات این که چه کسی پشت این ماجراست؛ غیرممکن بود.

گلوریا گلندا (خبرنگار فیلیپینی): در دوره مارکوس دشمن قابل رویت بود، و نوعی قابلیت پیش بینی وجود داشت: احتمال کشته شدن بود و فرد می توانست از شهر فرار کند، یا با یک وکیل یا یک گروه حقوق بشری تماس، یا حتی اسلحه به دست بگیرد. اما اکنون چطور؟ نمی شود گفت چه کسی دشمن شماست. آن ها ناشناس، همه جا هستند و هیچ جا نیستند. همین نکته راه را برای دولت را باز می گذاشت که مدعی شود کاری از دستش بر نمی آید. این  مساله دغدغه شهروندانی شده بود که از حق آزادی بیان خود استفاده می کردند.

سخن سلاحی برای سانسور 

به قول استاد حقوق دانشگاه کلمبیا تیم وو (Tim Wu)، آنچه امروزه شاهدش هستیم شرایطی است که در آن خود سخن سلاحی تلقی می شود برای سانسور. این وضعیت، نظریه قدیمی را که پاسخ "سخن گمراه کننده" همانا "سخن بیشتر" است و ما در بازاری به سر می بریم که نظریه های مختلف در آن عرضه می شوند، اما پیروز این میدان بهترین "فرآورده های اطلاعاتی" هستند، زیر سوال می برد.

پامرانتسف در ادامه به بخش دیگری از کره زمین؛ یعنی مکزیک می ورد و پای صحبت آلبرتو اسکورشیا (Alberto Escorcia) مدیر یک رسانه اجتماعی می نشنید که در برگزاری برخی از بزرگترین تظاهرات ضد فساد در مکزیک طی پنج سال گذشته نقش داشته است. او و دوستانش پلیس را با شوخی تحریک می کردند، بعد از ضرب و شتم دانشجویان توسط پلیس، تظاهرات تبدیل به راهپیمایی های سکوت و تحصن شد که در آن دراز کشیده کف خیابان ها می خوابیدند و مسیرها را می بستند. او متوجه شد اگر از قبل می دانست چه موضوعاتی مردم را دور هم جمع می کند و چه کلماتی باعث تقویت اتحاد مردم می شود، می توانست فراخوان دهد و تظاهرات را تقویت کند. همچنین بر اساس جست‌وجوها و گفت و گوهای آنلاین مردم می توان پیش بینی کرد آنها به چه چیزی اهمیت می دهند. اما کمی بعد اسکورشیا در فضای مجازی به مرگ تهدید و با تلفنی روبرو شد که با ویبره بیست و چهار ساعته وی را روحی شکنجه می داد. این تهدیدها در مکزیک جدی تلقی می شوند. ه

قاچاقچیان مواد مخدر در مکزیک یک فعال رسانه اجتماعی را کشتند که یک حساب بدون نام در توئیتر داشت و در آن جرایم قاچاقچیان را منتشر می کرد. وقتی این فرد را شناسایی کردند و کشتند، عکس صورت متلاشی شده اش را روی صفحه توییترش گذاشتند که زیر آن نوشته شده بود: امروز زندگی من به پایان رسید. اشتباه مرا تکرار نکنید...مرگ در ازای هیچ

فقط تهدیدهای شخصی نبود که اسکورشیا را نگران کرده بود؛ بلکه می ترسید ارتش های سایبری آسیب های جدی تر به او بزنند. دولت در روابط میان مردم و تمایلات آن ها برای تغییر اجتماعی مداخله می کرد و با استفاده از اکانت های نیمه‌انسانی و نیمه خودکار موسوم به سایبورگ (cyborg) با هدف اخلال در سازماندهی معترضان و استفاده از شخصیت های جعلی فضای اینترنت را با هجوم پیام های منتشر شده از حساب های جعلی از حمایت دولت پر می کرد. مکزیک که در قرن بیستم به مدت ۷۰ سال دولت تک‌حزبی داشت و در آن حقیقت از بالا به مردم دیکته می شد؛ امروزه، ربات ها، ارتش های سایبری و حساب های جعلی در این کشور فضایی ایجاد می‌کنند که بسیار توطئه آمیزتر و محدودکننده تر از رسانه های قدیمی است، زیرا به گونه ای راه خود را میان پیام های تلفن شما باز می کنند که متوجه نمی شوید از طرف یک دوست رسیده یا از یک تبلیغات‌چی.

محققان دانشگاه آکسفورد در تحلیل نقش ربات ها نام این روند را اجماع‌سازی (manufacturing consensus) گذاشته اند. تکنیک های مشابه در سراسر جهان استفاده می شود. محققان دانشگاه هاروارد اثبات کرده اند دولت چین سالانه ۴۴۸ نظر (کامنت) را در رسانه های اجتماعی قرار می دهد؛ نظرهایی که هدفشان تعامل نیست بلکه منحرف ساختن است، زیرا به این ترتیب موضوعات انتقادی با محتوای مثبت جایگزین می شوند. عصر دیجیتال فقط این عقیده را که اطلاعات بیشتر به دموکراسی منتهی می شود، زیر سوال نبرده است. بلکه اتفاقی به مراتب نامبارک‌تر در ارتباط با تعریف ما از این که فرد آزاد کیست در حال رخ دادن است.

خوداظهاری های مجازی؛ ابزاری در دست کمپین‌سازان دولتی

وی در ادامه با اشاره به اینکه بازجویی های ک. گ . ب به دلیل علاقه مندی به نویسندگان مدرنیست محدود بود می افزاید: امروزه، رسانه های اجتماعی هیچ محدودیتی را بر ما تحمیل نمی کنند، هریک از ما می توانیم در پست های فیس بوکمان یک نویسنده مدرنیست باشیم. اما این خوداظهاری در نهایت به صورت دیتا در می آید: ادبیاتی که استفاده می کنیم، لایک ها و مطالبی که پست می کنیم، همه و همه به دست تحلیلگران دیتا می رسند و در نهایت در اختیار تبلیغات چیان و مشاورانی قرار می گیرند که ما را با کمپین های سفارشی هدف قرار می دهند، طوری که حتی خودمان متوجه نمی‌شویم. در نتیجه، هرچه بیشتر خودمان را اظهار کنیم، قدرت کمتری خواهیم داشت.

این وضعیت مدلی از پروپاگاندا را ایجاد کرده که با مدل قرن بیستم بسیار متفاوت است. به جای آن که یک ایدئولوژی را از طریق رادیو و تلویزیون به خورد مردم بدهند، یک مشاور تبلیغاتی می آید و پیام های مختلف را برای گروه های متفاوت در رسانه های اجتماعی طراحی می کند. تامس بورویک (Thomas Borwick) مدیر شرکت وُت لیو (Vote Leave) می گوید یک کشور ۲۰ میلیونی به ۷۰ تا ۸۰ نوع پیام اختصاصی نیاز دارد. کار بورویک این است که آرمان های متفاوت را به کمپین ها مرتبط کند، حتی اگر این ربط  در ابتدا بسیار ناچیز به نظر برسد.

بورویک معتقد است در مورد رای به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موفق ترین پیام برای تحریک مردم به خارج شدن از منزل و رای دادن درباره حقوق حیوانات بود. وت لیو اینگونه استدلال کرد که اتحادیه اروپا در طرح حمایت از دامداران اسپانیایی که گاوها را برای گاوبازی پرورش می دادند، به حیوانات ظلم کرد. بورویک درون حیطه حقوق حیوانات حتی از این هم دقیق تر شد. او تبلیغاتی ارسال کرد که در نسخه خشونت آمیزشان حیوانات سربریده به تصویر کشیده شده بود و در نوع ملایم، تصاویر گوسفندان پشمالوی دوست داشتنی مشاهده می شد.

یکی از واکنش های دولت ها، از جمله دولت هایی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا، تلاش برای سانسور اطلاعات جعلی بوده است. این اقدام قابل درک، اما اشتباه است؛ زیرا منطقی سیاسی را تحمیل می کند که بر اساس آن سانسور بار دیگر به هنجار تبدیل می شود.

شکل زیرپوستی سانسور 

امروز، سانسور محتوا در بسیاری مناطق کاهش یافته است. اما شکل زیرپوستی تر سانسور درباره این که چگونه محیط اطلاعاتی اطراف ما شکل می گیرد به وجود آمده است. به جای سلب حق دریافت و ارسال اطلاعات، باید خواسته های بیشتری داشته باشیم. برای شروع، باید بدانیم آیا یک حساب کاربری اینترنتی یک ربات است یا انسان؟ آیا محتوا طبیعی است یا توسط ارتش های سایبری تقویت شده، چه کسی گرداننده یک سایت خبری است. باید بدانیم چرا برنامه های رایانه ای صرفا فلان بخش از محتوا را به ما نشان می دهند؛ این که چرا هدف فلان تبلیغ، مقاله، پیام یا عکس خاص من هستم نه شما؛ این که از کدامیک از اطلاعات ما برای نفوذ بر خودمان استفاده شده و چرا. شاید در این صورت کمتر شبیه موجوداتی باشیم که آلت دست قدرت های مرموزی نامرئی قرار می گیرند یا به دلایلی که برای خودشان معلوم نیست ترسانده می شوند. شاید در این صورت بتوانیم با نیروهای اطلاعاتی پیرامون خود در موقعیتی برابر تعامل داشته باشیم. همین، مرز میان دموکراسی و دیکتاتوری امروز است. زیرا این موارد همان حقوق دیجیتالی هستند که سردمداران دیکتاتور باید از مردم سلب کنند تا بتوانند در قدرت بمانند.

https://www.theguardian.com/books/2019/jul/27/the-disinformation-age-a-revolution-in-propaganda

اطلاعات، خط مقدم نبرد میان دموکراسی و دیکتاتوری در قرن بیستم بود، فضایی که پیروزی در آن جا حاصل می شد. اما اکنون اطلاعات حوزه ای است که دموکراسی در آن تضعیف می شود. افزون بر این، اطلاعات قلمرویی است که  واژگان مهمی چون حقوق و آزادی که نسل جدیدی از رژیم های سرکوبگر به آن متوسل شده اند، بار دیگر معنا می یابند.

منبع: ایرنا

کلیدواژه: توییتر شبکه اجتماعی مجازی فیس بوک فضای مجازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۷۸۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علم الهدی: در بحث حجاب، نمی‌شود مردم یک گوشه بنشینند و تماشاچی باشند

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی در خصوص بحث حجاب گفت: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمی‌شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می‌شود.

به گزارش ایسنا، حجت الاسلام سید احمد علم الهدی در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته که با حضور زائران و مجاوران در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به ابعاد فرهنگی و دستاوردهای گسترده عملیات وعده صادق اظهار کرد: این روزها نقل هر محفل و مجلسی، صحبت پیرامون دستاوردها و پیامدهای عملیات وعده صادق است و عمدتاً این موردتوجه است که چقدر از این موشک‌ها به هدف نشسته و چند درصد رهگیری شده اما آنچه مهم‌تر از همه بود، اراده قوی، قدرتمند و مقتدرانه نیروهای مسلح ایران بود که اسرائیل را ذلیل کرد، هیمنه آن را درهم شکست و قلب مسلمانانی را که حکام آن ها، افراد دست نشانده، سرسپرده و بی‌لیاقت وابسته به جهان استکبار بودند، شاد کرد.

وی افزود: تمجیدی که از این عملیات در سطح عالم صورت گرفت، نسبت به ملتی بود که ۴۵ سال است در معرض تهاجمات و تحریم‌های پیوسته دشمن هستند اما نه تنها عقب ننشسته‌اند بلکه امروز در این منطقه پربلا میدان داری می‌کنند.

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی با تأکید بر ضرورت حفظ فرهنگ انقلابی در اقشار مختلف مردم و به خصوص جوانان خاطرنشان کرد: آن چیزی که نسل جوان ما باید درباره آن بیندیشد و ابعاد و سرمنشأ آن را دنبال کند، همین روحیه و فرهنگ انقلابی است. شما که شاهد این قهرمانی و قدرت هستید، امروز آن را لمس می‌کنید اما پیش از این ها، در دفاع مقدس بود که جهان درک کرد ایرانی‌ها حتی اگر هم با گوشت و پوست باشد اما در فتح المبین و خیبر عقب نشینی نمی‌کنند.

وی ادامه داد: یک عده افراد کوتاه فکر و اندک اندیش بودند که از همان روزهای اول به امام (ره) می‌گفتند شما با چه قدرتی می‌خواهید به مصاف شاهی بروید که دنیا پشت سر اوست اما هدف برآورده شد، مردم آمدند، این نهضت را به سرانجام رساندند و با سینه خشک به مصاف گلوله داغ رفتند تا کربلایی که شنیده‌ایم و شنیده اید، یکبار دیگر در خیابان‌های مشهد و تهران و تبریز و قم و اصفهان تکرار شود. اراده این ملت، پرورش یافته بر بستر انقلابی است که در فرهنگ خداباوری ریشه دارد. امام بزرگوار به مردم در این خط جهت داد و اندیشه‌ای را نهادینه کرد که در اراده انقلاب، دفاع مقدس و اکنون عملیات وعده صادق نمود پیدا می‌کند.

عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: امروزه این نگرانی وجود دارد که نکند فرهنگ انقلابی‌گری در جامعه و به خصوص نسل جوان توسط دشمن براندازی شود. وقتی بینش‌های انقلابی رو به ضعف بگذارد و چشم‌ها متوجه زرق و برق جریان‌های مادی باشد، بدیهی است که این فرهنگ تضعیف شود و آن زمان است که آن اراده قوی رو به ضعف خواهد گذاشت.

وی تأکید کرد: ما به یک تحول و تجدید حیات فرهنگی نیاز داریم تا نسل آینده بتواند در بستری از جهت گیری‌های انقلابی ملت رشد کند. این تحول هم باید از ناحیه ملت و دولت به صورت همزمان باشد؛ ملتی که فراتر از فرهنگ مشتری مداری در میدان باشد و دولتی که مافوق یک ناصح مشفق، برای صیانت از فرهنگ هزینه بدهد.

علم الهدی گفت: اینکه شما بنده را ببینید و بابت حضور بانوان بدحجاب در بافت پیرامون حرم گلایه کنید، این همان منطق مشتری مداری است. عزیز من، فقط به گفتن ما نیست بلکه مردم و به خصوص جوانان متدین ما باید خودشان میدان داری کنند. از سوی دیگر، حکومت هم باید فراتر از یک ناصح مشفق، در میدان باشد و هزینه‌های اجرای فرهنگ را بپردازد چون صیانت از فرهنگ، هزینه دارد. نمی‌شود ما در سازمان برنامه و بودجه بنشینیم برای همه چیز کشور برنامه ریزی کنیم و بعد دست آخر ببینیم چقدر پول باقی ماند و همان خرج فرهنگ باشد.

وی بیان کرد: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمی‌شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می‌شود.

امام جمعه مشهد با انتقاد از تحریف کلام و منطق رهبر معظم انقلاب در میدان عمل اظهار کرد: مایه تأسف است که امروزه شاهد تکرار و تحریف منطق رهبری در سطح مسئولان هستیم. به طور مثال، اوامر قطعی و صادرشده از ناحیه ولایت در مسائل فرهنگی به جای اینکه عمل شود، موردتکرار مستمر قرار می‌گیرد و مسئولین به صورت پیوسته همان چیزی را می‌گویند که رهبری فرموده اند. این چه بساطی است؟ رهبری می‌فرماید که عمل شود، نه اینکه شما تکرار کنید.

وی افزود: از یک جنبه دیگر، همین بحث جذب حداکثری که یکی از راهبردهای مقام معظم رهبری و به این معناست که همه جریانات دولتی و تشکل‌های مردمی همت کنند تا افراد از جریان‌های لائیک و لامذهب خارج و به جمعیت انقلابی افزوده شوند. این مبنای کلام و عمل است اما گاهی اوقات حرکت‌های ضدارزش و ناهنجاری در فلان برنامه تلویزیونی یا فلان نهاد حکومتی اجرا می‌شود که وقتی پیگیر می‌شویم، جواب می‌دهند به خاطر جذب حداکثری است. کدام جذب؟ می‌خواهید به بهانه پرکردن سبد جمعیت انقلابی، همان کسانی را هم که انقلابی هستند، از خود برنجانید؟

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: مثلاً همین اواخر، اینکه پیوسته بر بازگشت عناصر ناپاک، ضدانقلاب و خارج‌نشین تأکید می‌شود، این از همان مصادیق تحریف است. وقتی هم که سوال می‌کنیم می‌گویند به خاطر جذب حداکثری. عزیزان من، حداکثری که با آوردن اینها جذب می‌شود، نه جذب شما بلکه جذب همین افراد می‌شود. این چه منطقی است که شما دارید؟

وی با اشاره به آیه ۱۱۲ سوره مبارکه هود ادامه داد: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» یعنی اگر شما در جریان استقامت خود، یک اراده قوی در مردم ایجاد کردید اما پاسدار آن نبودید، این طغیان در برابر نعمتی است که خداوند بینا به شما عنایت کرده و در درگاه پروردگار حساب و کتاب خواهد شد. برادران و خواهران، عزیزان من، مبنای عمل این است. کسانی که در بعضی حرکت‌ها و جریان‌های مردمی، مدعی توسعه فرهنگ دینی هستند، باید بیایند جامعه دینی را توسعه بدهند. این همان تحولی است که هم برپایه دستگاه‌های حکومتی و هم مبتنی بر اراده مردمی، می‌تواند منجر به اقتدار مضاعف ملت در عرصه‌های مختلف شود.

دیگر خبرها

  • علم الهدی: در بحث حجاب، نمی‌شود مردم یک گوشه بنشینند و تماشاچی باشند
  • میدان‌داری مردم و دولت، پیش نیاز تحول فرهنگی است
  • میدان داری مردم و دولت، پیش نیاز تحول فرهنگی است
  • میدان داری مردم و دولت پیش نیاز تحول فرهنگی است
  • شناسایی قضات فاضل و انقلابی رویکرد قوه قضاییه است
  • لزوم آمادگی بسیج فرهنگیان برای حل مسائل آموزش و پرورش
  • با این فناوری انقلابی، معلولیت دیگر محدودیت نخواهد بود
  • نهاد مقدس کمیته امداد، یک نهاد دینی و انقلابی است
  • اجرای بیش از ۸۰ برنامه به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و بسیج توسط سپاه چالدران 
  • معرفی مدیر بنیاد مسکن کبودراهنگ