Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس بسیج جامعه  زنان کشور خبرگزاری بسیج، مهارت های زندگی تنها یادگیری برخی حرفه ها و هنرها نیست. برخی از والدین فکر می کنند همین که فرزندان خود را به کلاس‌های آموزشی زبان و موسیقی و وزش می فرستند و یا آنان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کنند، وظیفه تربیتی خود را انجام داد‌ه‌اند. اما موضوع اینجاست که اغلب مهارت‌های رفتاری در تربیت فرزندان مغفول می ماند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همین مهارت هاست که اغلب بیشتر از مهارت های حرفه ای در تعیین سرنوشت افراد خصوصا جوانان تاثیرگذار است.

یکی از مهارت هایی که مشاوران خانواده به والدین توصیه می کنند به فرزندانشان فرا دهند کنترل رفتار آنهاست. هر چند این موضوع تنها با آموزش صرف امکان پذیر نیست و بایستی پدر و مادرها با رفتار خود به طور عملی الگوی رفتاری فرزندانشان باشند.

یکی از مهارت های رفتاری که این روزها بسیار بر روی آن تاکید می شود، توانایی «نه گفتن» است. نه گفتن در برخی از موارد به همین سادگی نیست. شاید اگر با برخی از افراد در خصوص همین توانایی صحبت کنید خاطرات و تجربیات تلخی داشته باشند از اینکه نتوانستن به فردی در مورد درخواستی که داشت نه بگویند و همین موضوع برایشان دردسرهای زیادی تولید کرده است.

نه گفتن البته تنها ادای یک کلمه نیست و به ریشه رفتاری افراد نیز باز می گردد. به طور مثال فردی که بی پروایی و عدم کنترل در رفتارش موج می زند، قطعا برایش سخت تر از کسی است که عقلانیت و تامل و صبر و حوصله را چاشنی اعمال و فعالیت روزانه‌اش می کند. برای نه گفتن بایستی لوازمی و راهکارهایی بکار برده شود. یعنی نه گفتن به طور مستقیم همواره یا جوابگو نیست چراکه ممکن است با اصرار طرف مقابل روبرو شود و یا در ارتباطات روزمره و آینده افراد را دچار مشکل کند و باعث دلخوری و کدورت شود.

بنابراین اولین کاری که در نه گفتن بایستی مورد توجه قرار گیرد، عدم تصمیم گیری سریع و فوری است. خریدن زمان در این موارد بسیار راهگشاست. این موضوع باعث می شود که افراد از اتخاذ تصمیمات هیجانی و غیرعقلانی اجتناب کنند. خصوصا در زمانی که فرد مقابل کسی است که قرابت و نزدیکی زیادی به شما دارد. از سوی دیگر عدم شناخت افراد یکی از مهمترین اسیب هایی است که در عدم توانایی نه گفتن ایجاد می شود. خصوصا دختران جوان روزانه در اجتماع ممکن است در معرض درخواست های بی جا باشند. خصوصا افرادی که برای تفریحات و سرگرمی به خیابان می آیند و ابتذال و فحشا را برای خود سرگرمی می پندارند از این رو با درخواست های بی جا از دختران جوان سعی می کنند آنان را اغفال کنند. البته همیشه این موارد به طور مستقیم صورت نمی گیرد.

اغلب افرادی که پشت نقاب صنوف مختلف از جمله راننده تاکسی پنهان می شوند، سعی در فریب دارند. از این نظر توانایی نه گفتن به این موارد یکی از مهمترین مهارت های رفتار اجتماعی است. درواقع باید گفت که نه گفتن تنها برای امور مهم و درخواست های بزرگ نیست بلکه ممکن است که عجله برای یک کار و سوار شدن در یک خودرو شخصی که با پوشش راننده تاکسی فعالیت می کند، یکی از اموری باشد که مهم تلقی نشود اما اثرات وخیمی بر زندگی برخی از افراد خصوصا دختران داشته باشد.

مهم در این رفتار و مهارت اجتماعی این است که دختران و پسران جوان برای خود قواعدی شخصی داشته باشد. درواقع هر فردی برای اینکه زندگی اجتماعی سالمی داشته باشد باید برای خود قواعد و قوانینی شخصی داشته باشد و خود را ملزم به رعایت این موارد کند تا زندگی با برنامه و سالم تری برای رسیدن به رشد شخصیتی و اجتماعی داشته باشد. به عنوان مثال اینکه دختران جوان سوار ماشین های شخصی که در پوشش تاکسی در سطح شهر تردد می کنند، نشود قواعد بسیاری از دخترانی است که زندگی کم مخاطره تری در اجتماع دارند.

درواقع ایجاد قوانین شخصی برای خود از جمله لوازم و اساس مهم زندگی اصولی و همچنین مقدمه نه گفتن به درخواست های بی جا است. در واقع فردی که برای خود قواعد شخصی الزام آور تولید می کند زمینه و ریشه مستحکمی برای نه گفتن به چنین درخواست هایی دارد. البته این بدین معنا نیست که از افراد در برابر همه چیز گارد بگیرند و به فردی عصا قورت داده تبدیل شوند که از همه چیز اجتناب می کند. بلکه بایستی به طور اصولی فرد توانایی نه گفتن و بله گفتن را در موارد مختلف یاد بگیرد. درواقع این موضوع مهارت چگونگی تصمیم گیری را شامل می شود. تصمیم گیری از جمله مهارت های مهم هر فردی در زندگی است که بایستی بتواند از عهده ان به درستی بر بیاید؛ چراکه زندگی و آینده و سرنوشت هر فردی بسته به همین مهارت مهم است. با این حال به نظر می رسد با رفتار واقع بینانه و منطقی و همچنین اهتراز از آسیب زدن به خود به طور کاملا میانه ای با سنجش خوبی و بدی اتفاقات برای تصمیم گیری بایستی عمل کرد. این رشته البته سر دراز دارد و تشخیص خوب و بد و سره از ناسره هم یکی از مهارت هایی است که در خانواده ها بایستی برای تربیت درست فرزندان به آنان آموخت. آموزه های دینی ما به این مسئله بسیار توجه کرده است. بنابراین خانواده هایی می توانند از این موارد برای فرا دادن درست و نادرست به فرزندانشان کمک بگیرند. جالب اینجاست که فلسفه و منطقی پشت این آموزه های دینی است که قطعا افراد را در سوق دادن به مسیر درست کمک می کند. بنابراین بایستی افراد با نگاه به منطق و پیشینه چنین آموزه هایی در عمق بخشی این روش ها به فرزندانشان کوشا باشند.

پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - امیر حمزه نژاد

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۷۹۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
  • تشخیص گرایش سیاسی افراد از روی چهره‌شان توسط هوش مصنوعی
  • قالیباف: اگر بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز برنامه ندهد مجلس برنامه خود را ارائه خواهد کرد
  •  سومین دوره ملی مهارت‌های زندگی و بالندگی فرزندان دانش‌آموز به کار خود پایان داد
  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین
  • جزییات دستگیری اعضای باند جعل مدرک تحصیلی در ٣ شهرستان کرمان
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • عاملان جعل مدارک تحصیلی در کرمان دستگیر شدند
  • دستگيري جاعلان مدراک در کرمان