حق با علیآقاست!
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۸۳۴۰۷
«لیگ برتر ایران بعد از وقفهای طولانی سرانجام از عصر پنجشنبه آغاز شد اما کمتر کسی تصور میکرد که از همین ابتدا آن قدر حاشیه عجیبوغریب رخ دهد که تبدیل به سوژه یک رسانههای معتبر دنیا شود...»
به گزارش ایسنا، روزنامه شرق با این مقدمه نوشت: «عصر جمعه تیم فوتبال استقلال تهران مهمان ماشینسازی تبریز بود که با گل دقیقه ۹۵ مقابل نماینده تبریز شکست خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
.They wasted time and also this is something that we can not avoid but this is football. If for referee it was good for us was good
(آنها (بازیکنان ماشینسازی) وقت بازی را تلف کردند. این چیزی است که ما نمیتوانیم جلویش را بگیریم اما اگر داور با این مسئله مشکلی نداشت ما هم نداریم). ترجمه ارائهشده توسط مترجم اما با اصل مطلب تفاوت داشت: «این اشتباهی بود که از سمت بازیکنان ما بود و چیزی است که اجتنابناپذیر است و در فوتبال پیش میآید!» سوژه جدیدتر فارغ از نبودن مترجم کنار این مرد ایتالیایی، ترجمه صحبتهای او بود که روز گذشته بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت. البته این اولین بار نیست که مترجمها با ترجمهها در فوتبال ایران دردسرساز و پایهگذار اتفاقی بحثبرانگیز میشوند.
راینر سوبل و آرش فرزین؛ تحریف ترجمه بنا بر مصلحت!
مشهورترین اتفاقی که «جنجال ترجمه» به همراه داشت، به سالهای کمی دورتر برمیگردد؛ پرسپولیس در فصل ۱۳۸۳ اوضاع نابسامانی را تجربه میکرد. علی پروین به سایه هدایت شده و راینر سوبل آلمانی بهعنوان سرمربی روی نیمکت این تیم نشسته بود. نتایج باب میل مدیریت و کادر فنی پیش نمیرفت. شکست مقابل ملوان انزلی در ورزشگاه آزادی و شاهکار بهروز رهبریفرد که یک گلبهخودی ثبت کرد و یک ضربه پنالتی را به دستان دروازهبان حریف کوبید، باعث شد پرسپولیس با حساب ۲ بر یک مقابل نماینده انزلی شکست بخورد. بازیکنان از کوچینگ سوبل شاکی بودند و اعتراضاتشان را بعد از مسابقه نزد پروین بردند. پروین هم که از اوضاع تیم شاکی بود، در جمع خبرنگاران بهشدت از سوبل انتقاد کرد و حتی خبر از برکناری او داد. خبرنگاران که فرصت را غنیمت شمرده بودند، نظر سوبل را درباره صحبتهای پروین جویا شدند که سوبل در حضور مترجمش، آرش فرزین (داماد علی پروین) گفت: «علی پروین کارهای نیست که چنین صحبتهایی را مطرح یا من را اخراج کند!» آرش فرزین اما صحبتهای سوبل را ۱۸۰ درجه چرخاند و گفت که «سوبل میگوید به نظر آقای پروین احترام میگذارم!» آن زمان که فضای مجازی همانند امروز گستردگی خاصی نداشت، عادل فردوسیپور در برنامه ۹۰ از تحریف صحبتهای سوبل توسط فرزین پرده برداشت. آرش فرزین اما در دفاع از تحریف صحبتهای سوبل این گونه توضیح داد: «من فقط یک جمله سوبل را ترجمه نکردم و این همه حرفوحدیث به وجود آمد. بعد از بازی ملوان که بهروز رهبریفرد یک گل به خودمان زد و یک پنالتی را هم در دقیقه۹۰ از دست داد، در رختکن همه ریختند سر علی آقا که سوبل مربی نیست و تمرین دادن بلد نیست و حسابی از او انتقاد کردند. علیآقا هم بعد از بازی عصبانی بود و در مصاحبهاش صحبتهای تندی علیه سوبل به زبان آورد. زمانی که من بههمراه سوبل از رختکن بیرون آمدیم، تمام خبرنگاران به طرف ما هجوم آوردند تا نظر سوبل را درباره صحبتهای علی پروین بدانند. آنجا او گفت علی پروین کارهای نیست که در مورد من تصمیم بگیرد. اگر من این صحبتها را ترجمه میکردم، اوضاع پرسپولیس خیلی بدتر میشد و به همین خاطر من از طرف سوبل گفتم به نظر آقای پروین احترام میگذارم.» وقتی ماجرا را برای سوبل گفتند، گفت تازه میفهمم که چرا وقتی من به بازیکنانم دستور حمله میدادم، آنها برمیگشتند به دفاع! (اشاره به شکست ۳ بر ۲ پرسپولیس مقابل استقلال تهران در داربی پایتخت)، چون مترجم به جای حرفهای من، حرفهای علی پروین را به بازیکنان منتقل میکرد!
نیکسیرت و برانکو؛ خنجر از پشت مترجم به پروفسور؟
از آن سالها که فاصله بگیریم، در عصر جدید فوتبال حرفهای ایران و همین چند سال اخیر هم مترجمها حسابی خبرساز شدهاند؛ نمونهاش را میشود دوباره در باشگاه پرسپولیس جست. ماجرا از این قرار است که در کنار مربیان کروات همیشه یک چهره نامآشنا و محبوب حضور داشت؛ «رضا چلنگر» که با ترجمه همزمان او که همراه با آبوتاب فراوان بود، سبک جدیدی از ترجمه را در فوتبال ایران باب کرد. با ورود برانکو به پرسپولیس اما چلنگر طبق گفته خودش به دلیل مشکلات قلبی، با دستور پزشک از همراهی پرسپولیس منع شده بود. به همین دلیل اصغر نیکسیرت بهعنوان مترجم در کنار برانکو حضور پیدا کرد. لیگ برتر هفدهم مصادف شد با دومین قهرمانی پیاپی پرسپولیس. بااینحال حواشی پیرامون تیم قهرمان از اواخر نیمفصل اول رخ داد و آن نیمکتنشینی محسن مسلمان، بهترین پاسور لیگ در این تیم بود. برانکو که از نحوه تمرینکردن و زندگی شخصی و حرفهای هافبک تیمش راضی نبود، او را یکباره به نیمکت تبعید کرد؛ طوری که تا پایان فصل فقط دو بار بهعنوان یار تعویضی وارد زمین شد. اعتراضها و تشویق اندکی از هواداران نیز سبب نشد که برانکو زیر بار حضور فیکس مسلمان برود و البته پرسپولیس هم از این نیمکتنشینی ضرری ندید و خللی در نحوه امتیازگیری این تیم ایجاد نشد. در آخرین مسابقه پرسپولیس در لیگ برتر اما محسن مسلمان سرانجام برای دقایقی به میدان آمد و موفق شد با ارسال یک ضربه کرنر، باز هم پاس گل بدهد. هافبک پرسپولیس در پایان این دیدار که همراه با اهدای جام قهرمانی بود، با موبایل خود، لایو اینستاگرام گرفت که در یک لحظه نیکسیرت کنار او آمد و واژه زشتی را خطاب به برانکو به کار برد. هر چند فردای آن روز نیکسیرت در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها اعلام کرد چیزی که از صحبتهایش برداشت شده، اصلا صحت ندارد و مسلمان با حسین کعبی کری قبل از مسابقه داشتند و با دادن این پاس گل، خطاب من به قولی بود که مسلمان داده بود! عذرخواهی نیکسیرت اما مانع از ناراحتی شدید برانکو نشد و پروفسور سعی کرد حدود یک ماه بدون مترجم در بین رسانهها حاضر شود. دلخوری برانکو اما بیش از یک ماه طول نکشید و نیکسیرت بار دیگر بهعنوان مترجم در لیگ هجدهم کنار او حاضر شد. برانکو حالا از فوتبال ایران رفته اما نیکسیرت با اخذ مدرک B مربیگری این روزها در ورزشگاه شهید درفشیفر و در زمینه آموزش فوتبال کودکان بهعنوان مربی فعالیت میکند.
شفر و ترجمه اشتباهی که تغییر مترجم را به همراه داشت
در لیگ برتر هفدهم، وینفرید شفر که در اوایل راه انتقادات فراوانی به او شده بود، پس از پایان یکی از مسابقات در نشست خبری جملهای را به کار برد که باعث شد مترجم آن را تغییر دهد. خبرنگاری از شفر پرسید برزای با توصیه فرهاد مجیدی به استقلال آمده؟ که این پرسش با پاسخ جالب سرمربی جدید استقلال توأم شد. او با نگاهی به خبرنگاران سرش را به سمت گوش مترجم خود برد و چنین گفت: فرهاد مجیدی کیست؟ بعد از آن بود که شفر گفت: الان مجیدی کجاست؟ بخش اول صحبتهای سرمربی وقت استقلال به صلاحدید مترجم، ترجمه نشد که بعد از گذشت چند روز باشگاه تصمیم گرفت مدیر رسانهای آن زمان استقلال را جایگزین مترجم آلمانی کند.
کیروش و تحریف ترجمهای که کشور را به هم ریخت!
ترجمههای بحثبرانگیز همیشه هم در تیمهای باشگاهی رخ نداده است؛ جام ملتهای ۲۰۱۹ امارات برای تیم ملی ایران خوشیمن نبود؛ چرا که شاگردان کیروش در مرحله نیمهنهایی با شکست سنگین مقابل ژاپن از گردونه رقابتها کنار رفتند. ایران اما دور گروهی را بهخوبی آغاز کرد و با کسب هفت امتیاز بهعنوان سرگروه راهی مرحله بعد شده بود. بعد از کسب تساوی مقابل عراق در سومین دیدار مرحله گروهی، کارلوس کیروش، سرمربی وقت ایران در جلسه ریکاوری این دیدار در جمع خبرنگاران حاضر شد و با انتقاد از وضعیت نابسامان و بحران مالی در تیم ملی، کنایههای سنگینی را به پرسپولیس که فینالیست لیگ قهرمانان آسیا بود، زد. کیروش با انتقاد از توجه وزارت ورزش به پرسپولیس و برانکو گفت: «در حالی که ما اینجا کسانی را داریم که پول غذا ندارند، آنها (پرسپولیس) با امکانات درجه یک، به ژاپن سفر میکنند و برمیگردند. وقتی من اینجا افرادی دارم که پول غذا ندارند. چه کسی این اجازه را به آنها میدهد؟» اما مترجم کیروش این صحبتها را به این شکل ترجمه کرد: «در حالی که برخی مردم ایران غذا در سفرههایشان ندارند، این اجازه را به آنها (پرسپولیس) میدهند که با پرواز فرستکلاس به ژاپن بروند.» این ماجرا باعث شد جنجال زیادی به راه بیفتد. اشتباهِ رخداده در ترجمه صحبتهای کیروش موجب شد افراد زیادی مانند جواد خیابانی مخاطب او را مردم ایران فرض کرده و از سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان به خاطر گرسنهخواندن مردم ایران انتقاد کند.
جواد خیابانی و دیگر هیچ
بر خلاف ترجمههای جنجالسازی که از زبان خارجی به فارسی برگردانده شده، یک ترجمه برعکس یعنی از فارسی به زبان انگلیسی هم ماندگار شده؛ ترجمهای که آن را جواد خیابانی مجری و گزارشگر برنامههای ورزشی رقم زد. ماجرا مربوط به رقابت دوستانه تیم ملی بود. تیم ملی فوتبال بولیوی برای برگزاری یک دیدار تدارکاتی به ایران سفر کرد؛ نتیجه این دیدار شاید هیچگاه یاد فوتبالدوستان نماند اما گفتوگوی به زبان انگلیسی جواد خیابانی با مربی بولیوی ماندگار شد. خیابانی که از گفتن ابتداییترین جملات انگلیسی عاجز بود، چندین سؤال به زبان انگلیسی از سرمربی بولیوی پرسید که تا مدتها سوژه یک فضای مجازی شد: «وای یور تیم وردکاپ نو؟»! (چرا تیم شما در جام جهانی نیست؟) اوج صحبتهای جواد خیابانی با سرمربی بولیوی بود. گفتنی است خیابانی یک کتاب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است.
ترجمه اشتباه صحبت کالدرون در بدو ورود به تهران
البته به غیر از استراماچونی، صحبتهای سرمربی جدید پرسپولیس هم دست کم یک بار بد ترجمه شده است؛ گابریل کالدرون بعد از ورود به تهران و توافق با پرسپولیس، در حضور مترجم چند جمله کوتاه خطاب به هواداران و باشگاه پرسپولیس عنوان کرد. مترجم در بخشی از ترجمه خود از سخنان کالدرون درباره پرسپولیس گفت: پرسپولیس یکی از سه تیم برتر دنیاست و قطعا برترین تیم آسیاست. این اظهارات در حالی مطرح شد که پس از شنیدن صحبتهای مربی آرژانتینی به زبان انگلیسی کاملا مشخص بود که اظهارات او بهدرستی ترجمه نشده است. کالدرون گفته بود به هواداران، بازیکنان و باشگاه پرسپولیس سلام میگویم. خوشحالم که در اینجا و در باشگاه بزرگی چون پرسپولیس هستم. میدانم هواداران پرسپولیس برترین هواداران آسیا هستند و آنها جزء سه هوادار برتر دنیا هستند. تشکر میکنم از اعتمادی که به من داشتید.
هرچند اغلب ترجمههای اشتباه در فوتبال ایران بنا بر مصلحت تحریف شده است اما امانتداری مترجم، امری است که اصولا باید رعایت شود؛ حتی اگر آن مترجم مورینیو باشد! پپ گواردیولا در یکی از اظهار نظرهای جالب خود درباره مورینیو گفته بود: «سالها قبل متوجه شدم که ژوزه برخی صحبتهای بابی رابسون را بر اساس میل خود تغییر و تحویل بازیکنان میداده است. او از همان زمان مربیگری را تمرین میکرد!»
همین اظهار نظر کافی است که بدانیم این مسئله آنچنان هم مختص ایران نیست و تقریبا جهانشمول است. مورینیو از مترجمی شروع کرد و به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا رسید.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ليگ برتر فوتبال ایران تيم فوتبال استقلال تهران آندره آ استراماچونی علي پروين برانکو ایوانکوویچ تيم فوتبال پرسپوليس كارلوس كي روش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۸۳۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشیها
به گزارش خبرنگار مهر، دو رمان «مسافر و مهتاب» نوشته آنتال صرب و «فرقه خودبینان» اثر اریک امانوئل اشمیت بهتازگی با ترجمه فرناز حائری و سیامند زندی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
ترجمه «مسافر و مهتاب» براساس نسخه چاپشده از آن توسط انتشارات پوشکین در لندن است که سال ۲۰۱۴ چاپ شده است. اینکتاب برای اولینبار سال ۱۹۳۷ در بوداپست به چاپ رسید.
آنتال صرب نویسنده اینکتاب متولد ۱۹۰۱ و درگذشته به سال ۱۹۴۵، نویسنده پرکار مجارستانی اما کمترشناخته شده در ایران است. او از انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی ترجمه کرده و مقالات مختلفی هم درباره ادبیات و نویسندگان اروپا در کارنامه دارد. او در ۳۲ سالگی رییس فرهنگستان ادب مجارستان بود. همچنین استاد ادبیات دانشگاه سگد بود و چندین رمان منتشر کرد که «مسافر و مهتاب» یکی از مهمترین آنهاست. او سال ۱۹۴۱ تاریخ ادبیات جهان را نوشت. پس از آن هم کتاب تئوری رمان و تاریخ ادبیات مجارستان را تحریر کرد.
درباره سرنوشت ایننویسنده گفته میشود در سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری نازیها فرستاده شد و پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در اردوگاه کشته و در گوری دستهجمعی به خاک سپرده شد.
رمان «مسافر و مهتاب» با سفر ماهعسل یکزوج به ایتالیا شروع میشود. با ورود زن و شوهر به ونیز، گذشته جان میگیرد و خاطرات نوجوانی و شروشور دوستان پیش چشم میآید. دیدن کوچههای قدیمی و مناظر ونیز باعث تحولات روحی و روانی را شکل میدهند. به اینترتیب «مسافر و مهتاب» کشاکش گذشته و اکنون و نوسانات روحی و عاطفی زن و شوهر سفرکرده به ونیز است.
رمان پیشرو ۴ بخش دارد که بهترتیب عبارتاند از: «ماه عسل»، «فراری»، «رُم» و «دروازههای جهنم».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بعد در درگاهی گوتیک کشیشی ظاهر شد. با چهرهای رنگپریده به رنگ عاج و با نگاهی غمگین و ناراحت سر بالا کرد و به آسمان چشم دوخت. بعد سرش را به یکطرف چرخاند و با حرکتی نرم و غیرقابل وصف به شیوه کهن دست بر هم گذاشت.
میهای بلافاصله به طرفش نشتافت. هرچه نباشد حالا یککشیش بود، راهبی رنگپریده و جدی در حال اجرای وظایف دینی ... نه، نمیشد مثل یکبچهمحصل، مثل یکپسربچه با سرعت به طرفش برود...
حاملان تابوت راهی شدند و با فاصله اندکی کشیش و تشییعکنندگان پشت سرشان حرکت کردند. میهای هم به انتهای آن صف پیوست و کلاه به دست با قدمهای آهسته به طرف کمپوزنتو رفت که بر دامن کوه و در ارتفاعی بالاتر واقع بود. چنان قلبش تندتند میزد که مجبور میشد هرچند قدم یکبار توقف و نفسی تازه کند. بعد از اینهمه سال که راههایشان بهکلی از هم جدا افتاد بود اصلا حرفی برای گفتن داشتند؟
اینکتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
ترجمه «فرقه خودبینان» نیز براساس نسخه فرانسوی منتشرشده سال ۱۹۹۴ انتشارات آلبین میشل در پاریس انجام شده است.
نویسنده اینکتاب بهخلاف «مسافر و مهتاب» در ایران و بین اهالی ادبیات، تئاتر و سینما شناخته شده است. اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی بهواسطه آثاری چون «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» یا «خرده جنایتهای زن و شوهری» نامی غریب و ناشناخته نیست.
امانوئل اشمیت در اینکتاب، نثری دارد که در فرازهایی شاعرانه و در فرازهای دیگر قصهگوست. تلفیق ادبیات و فلسفه هم مانند دیگر آثارش در اینداستان به چشم میآید. طرح قصه نیز درباره پژوهشگری خسته و دلزده است که دیگر حوصله تحقیق و فیشبرداری ندارد و بهطور ناگهانی در کتابخانه ملی پاریس به ردپایی از یکمتفکر ناشناخته برمیخورد. نام متفکر مرموز از قرن هجدهم به بعد، بهطرز عجیب و سوءظنبرانگیزی پنهان مانده و همینمساله، کنجکاوی قهرمان قصه را تحریک میکند.
در ادامه داستان، شخصیت اصلی در کار جستجو در اسناد و کتابها تا جایی پیش میرود که مرز واقعیت و خیال محو میشود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تحقیقات پلیسی میدهد...
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
با وجود این، سرنخی در این داستان بود. این آمِده شامپولیون، گاسپار لانگنهارت را از کجا کشف کرده بود؟ از خودش که در نیاورده بود. اگر که مقیم هاور بوده، یعنی اینکه حتما از راههایی متفاوت با راههایی که من پیش گرفتهام، چیزهایی درباره موجودیت گاسپار شنیده است. آیا گاسپار واقعا به قصد ادامه زندگی تا آخر عمر به سرزمین اجدادیاش بازگشته بوده است؟ اگر اینطور بوده، همیننکته میتواند روشنگر این باشد که احتمالا شامپولیون بهطور اتفاقی داستانهایی از نوادگانِ او شنیده، یا اینکه حتی به بایگانیهای خانوادگی آنان دسترسی یافته است. شاید ایناسناد هنوز هم اینجا باشند، یا مثلا در اختیار وارثِ خانواده؟
این احتمال در لحظه خشم را از وجودم زدود و بار دیگر احساسِ سرزندگی کردم.
اینکتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان چاپ شده است.
کد خبر 6086878 صادق وفایی