فرار دختر ۱۸ ساله از «لانه شیطان»/ «پرهام» با حیله مرا به سوئیت اجارهای سه مرد غریبه کشاند!
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۹۹۶۸۶
دختر ۱۸ سالهای که مدعی بود با گریه و التماس از چنگ سه مرد شیطان صفت گریخته است درباره ماجرای «لانه شیطان» به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید آستانه پرست مشهد گفت: شش ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من بی کس و تنها ماندم در واقع من یک اسباب بازی بودم که هیچ کس مرا دوست نداشت و توجهی به من نمیکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بالاخره مادربزرگم مرا به خانه اش برد تا از سر دلسوزی از من نگهداری کند. با وجود این مادرم ماهی دو بار نزد من میآمد و ساعتی را با من میگذراند. اما من بیشتر روزها و ماهها را در کنار مادربزرگم سپری میکردم و از تنهایی رنج میبردم چرا که مادربزرگم زنی پیر و ناتوان بود و به زحمت امور شخصی اش را انجام میداد. به همین دلیل او هیچ وقت نمیتوانست خواستهها و نیازهای مرا برآورده کند و من ناگزیر در خلوت و تنهایی خودم فرو میرفتم و به آینده سیاه و تاریک خودم میاندیشیدم.
همواره بغض عجیبی داشتم و با دیدن دخترانی که با شادمانی کنار پدر و مادرشان راه میرفتند حسادت عمیقی سراسر وجودم را فرامی گرفت. خیلی دوست داشتم من هم مانند دیگر دختران کسی را داشتم که دست نوازش بر سرم میکشید و من از چشمه محبتش سیراب میشدم. اما به بیراهه رفتم و محبت را در کوچه و خیابان جست و جو کردم. خلاصه چند ماه قبل زمانی که برای خرید از منزل مادربزرگم خارج شدم ناگهان نگاههای عاشقانه «مبین» قلبم را تکان داد.
عاشق لبخند زیبایش شدم گویی همه محبتهای عالم در چشمان او موج میزد به همین دلیل در کنارش قرار گرفتم و این گونه رابطه من و مبین آغاز شد. نمیدانستم با این عشق خیابانی در مسیری ترسناک قدم گذاشته ام که روزی زندگی و آینده ام را به تباهی میکشاند. خلاصه این ارتباط عاشقانه که با لبخندی شیطانی شکل گرفته بود ادامه یافت تا جایی که دیگر هیچ حد و مرزی در این ارتباطهای مخفیانه نمیشناختم و بدون هیچ ترس و نگرانی در جمع دوستان مبین هم حضور مییافتم و به تقلید از دختران غربی با آنها همنشین بودم حتی در مجالس دوستانه و دورهمیهای مبین و دوستانش شرکت میکردم.
در این شرایط فقط به این محبتهای خیابانی دل بسته بودم و خودم را دختری آزاد تصور میکردم تا این که روزی یکی از دوستان مبین که جوانی متاهل بود با من تماس گرفت و در حالی که خود را به شدت نگران نشان میداد، گفت: مدتی است با همسرم دچار اختلافات شدیدی شده ایم و او به خاطر همین اختلافات دست به خودکشی زده است.
«پرهام» با گفتن این جملات از من خواست به همسرش کمک کنم و او را از مرگ نجات بدهم! من هم که احساس نزدیکی با دوستان مبین داشتم بلافاصله قبول کردم و سر کوچه منتظر پرهام ماندم. چند دقیقه بعد او به دنبالم آمد و با یکدیگر به طرف محلی که مدعی بود همسرش خودکشی کرده است حرکت کردیم، اما در بین راه و در محلهای خلوت با حیله و ترفند مرا به داخل خانهای کشید که بعد فهمیدم یک سوئیت اجارهای است.
وقتی وارد آن لانه شیطانی شدم ناگهان سه مرد غریبه در حالی که چاقویی در دست داشتند به سمت من آمدند و قصد آزارم را داشتند. با ناراحتی و گریه از پرهام پرسیدم که در این باره توضیح بدهد، اما او فقط سکوت کرده بود. بالاخره در حالی که در چنگ آن مردان غریبه گرفتار شده بودم و هر کدام مرا اذیت میکردند با گریه و التماس موفق شدم از دست آنها فرار کنم و به کلانتری پناه ببرم. شایان ذکر است، در پی ادعاهای این دختر جوان و با هماهنگیهای قضایی، تلاش نیروهای انتظامی با دستور سرهنگ محمدابراهیم فشایی (رئیس کلانتری آستانه پرست) برای شناسایی و دستگیری عاملان آزار و اذیت دختر جوان آغاز شد و ماموران اطلاعات پس از دو روز رصدهای اطلاعاتی با به کارگیری شیوههای تخصصی موفق شدند همه متهمان این پرونده را دستگیر کنند. این متهمان برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع:خراسان
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۹۹۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از دزدیده شدن دختر ۴ ساله کلالهای
با توجه به اینکه مادر یسنا نمیتواند فارسی صحبت کند یکی از افراد نزدیک به خانواده یسنا که تمایل ندارد نامش در گزارش منتشر شود میگوید: «پدر یسنا معلول است و نمیتواند راه برود. روز حادثه مادر یسنا طبق معمول فرزندانش را سر زمین برده بود تا نخودفرنگی برداشت کنند. خواهر و برادر یسنا هم مشغول کار بودند.
یسنا به مادرش میگوید که آب میخواهد. مادر یسنا از همسایهشان یک لیوان آب میگیرد و به یسنا میدهد. بعد از این موضوع ناگهان یسنا گم میشود. مادرش تا نیم ساعت متوجه گم شدن یسنا نمیشود. بعد از نیم ساعت متوجه میشود و اهالی شروع به جستوجو برای یافتن یسنا میکنند. هر جا را میگشتیم یسنا نبود تا اینکه بعد از ۵ روز یک کایتسوار داوطلب هلالاحمر یسنا را در علفزار نزدیک جایی که مفقود شده بود، زنده پیدا کرد.»
این فرد در ادامه میگوید: «دو، سه نفر در این رابطه بازداشت شدند، اما کارگری حدودا ۳۵ ساله مظنون اصلی بود و وقتی متوجه شد خبر گم شدن یسنا منتشر شده از کلاله خارج که توسط پلیس دستگیر میشود. او قصد فروش یسنا را داشته است. غیر از این فرد یکی، دو نفر دیگر هم به عنوان مظنون بازداشت هستند.»
این فرد در واکنش به این سوال که با توجه به اینکه یسنا ربوده شده و در حال حاضر در بیمارستان کلاله بستری است آیا امکان آزار و اذیت یا تعرض از سوی متهمان وجود داشته، میگوید: «هیچگونه آزار و اذیتی صورت نگرفته است. یسنا فقط از نظر روحی و جسمی تضعیف شده که فعلا باید در بیمارستان بستری باشد.»
منبع: روزنامه اعتماد
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی