Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-03@01:20:06 GMT

بلای ۲۰۳۰ دامن غرب را گرفت

تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۱۱۵۷۵

بلای ۲۰۳۰ دامن غرب را گرفت

با وجود تذکرات رهبری در سال‌های اخیر درباره مسائل مربوط به اجرایی‌شدن سند ۲۰۳۰، برخی از مسوولان به بهانه کاهش آسیب به کودکان‌ و نوجوانان درصدد اجرایی کردن سند ۲۰۳۰ در جامعه هستند. ۰۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۸ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، با وجود تذکرات رهبری در سال‌های اخیر درباره مسائل مربوط به اجرایی‌شدن سند 2030، برخی از مسوولان به بهانه کاهش آسیب به کودکان‌ و نوجوانان درصدد اجرایی کردن سند 2030 در جامعه هستند و این در حالی است که تحقیقات در کشورهای غرب و توسعه‌یافته از افزایش آمار روابط نامشروع نوجوانان بر اثر آموزش‌های جنسی در این سند خبر می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال وقتی کشورهای تنظیم‌کننده این سند، آن را برای نوجوانان خود مضر می‌دانند، دلیل اصرار برخی مسوولان داخلی بر اجرای سند 2030 مشخص نیست، مگر اینکه هدف آن‌ها از اجرای این سند، موضوع پشت پرده دیگری باشد.

در سال‌2015 سندی با عنوان سند «اهداف توسعه پایا» یا همان سند 2030 از سوی سازمان ملل متحد به کشورهای عضو ارائه شد تا تمامی کشورها به‌دنبال اجرای طرح دهکده جهانی یکپارچه متعهد شوند که سند آموزشی 15 سال آینده دنیا را به‌عنوان نقشه‌راه آموزشی کشورشان اجرایی کنند. این سند که در قالب 14 هدف جمع‌آوری شده، بدون تصویب در مجلس شورای اسلامی و حتی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی توسط دولت مصوب شد اما طولی نکشید که بین محققان و کارشناسان بحث‌برانگیز شد. سندی که با قوانین و شرع و عرف جامعه ایرانی-اسلامی ما تعارض‌های فراوانی داشت به سرعت مورد نقد قرار گرفت و حتی واکنش رهبر معظم انقلاب را هم به‌دنبال داشت.
مهم‌ترین بخش جنجال‌برانگیز این سند موضوع آموزش و موارد مطرح‌شده درباره نحوه آن بود. براساس بندهای هفده‌گانه سند‌2030، کشورهای امضاکننده این سند باید امکانات مساوی، با کیفیت بالا و مادام‌العمر تحصیل فراگیر را برای همه ساکنان کشور، فارغ از جنسیت، قوم، قبیله، سن و سال فراهم کنند. بررسی محتوای سند‌2030 در حوزه آموزش، نشان می‌دهد که با اجرای آن تمامی زیرساخت‌های آموزشی کشور دستخوش تغییر می‌شد. آنالیز سند توسعه پایا نشان می‌دهد در بخش «آموزش جامع جنسیت»، پیشنهاد شده تا کودکان 5 تا 8 سال آموزش‌های جنسیتی را یاد گرفته و با بیماری‌هایی که می‌تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود، آشنا شوند. به علاوه برای کودکان 9 تا 12 سال نیز راهنمای تکنیکی آموزش جنسیتی برای مدارس و معلمان در مقالات وابسته به این سند مطرح شده است.
اما مخالفت‌ها با سند 2030 به قدر کافی کارساز نبود و از طرفی تلاش‌ها برای اجرای آن همچنان ادامه داشت؛ تا اینکه در نهایت واکنش رهبر معظم انقلاب نسبت به لزوم جلوگیری از اجرای این سند، موجب توقف آن در کشور شد. اگرچه مسوولان مربوطه ادعا می‌کنند که اجرای این سند متوقف شده اما بررسی نشان می‌دهد که اجرای آن به‌طور زیرپوستی همچنان در حال اجراست.

 تذکرات پی‌در‌پی رهبری
رهبر انقلاب طی سه، چهار سال گذشته بارها و بارها در دیدارهای مختلف درباره این سند و پشت پرده آن مسائلی را مطرح کردند. ایشان در 31 خرداد 95 در دیدار جمعی از اساتید، نخبگان و پژوهشگران بیان کردند: «ما یک‌چیزی راجع به این سند‌2030 آموزش‌وپرورش گفتیم، خب حرف‌های گوناگونی هم اطرافش زده شد. این مسأله، خیلی مسأله مهمی است؛ این جزئی از یک سند بالادستیِ سازمان ملل -سند توسعه پایدار- است که یک بخش آن همین سند 2030 مربوط به آموزش‌وپرورش است. در واقع آنچه این‌ها در این سند توسعه پایدار -که از جمله این سند 2030 [در آن] هست- طراحی دارند می‌کنند و دست‌اندرکار هستند، این است که یک منظومه فکری و فرهنگی و عملی برای همه دنیا دارند جعل می‌کنند. این را چه کسی می‌کند؟ دست‌هایی پشت سازمان ملل وجود دارد؛ یونسکو اینجا یک وسیله است، یک ویترین است؛ دست‌هایی نشسته‌اند، دارند برای همه‌چیز کشورهای دنیا و همه ملت‌ها یک منظومه تولید می‌کنند؛ منظومه‌ای که شامل فکر است، شامل فرهنگ است، شامل عمل است و این را دارند ارائه می‌دهند و ملت‌ها باید همه بر طبق این، عمل کنند. یک بخش آن هم بخش آموزش‌وپرورش است که همین سند 2030 است. خب این غلط است؛ این غلط است؛ اصلاً این معیوب است؛ این حرکت، حرکت معیوبی است.»
همچنین ایشان در 19 اردیبهشت 97 در بیانات‌شان در دانشگاه فرهنگیان باز هم به این موضوع اشاره داشته و گفتند: «آخرین مسأله در این بخش از عرایض من، مسأله سند انحرافی 2030 است. سال گذشته بنده رسماً علناً و قاطعاً منع کردم از اینکه این کار انجام بگیرد؛ مسوولان آموزش‌و‌پرورش استقبال کردند، دنبال کردند؛ منتها بنده شنیده‌ام در بخش‌های مختلفی، اجزای سند 2030 دارد تحقق پیدا می‌کند.» با این حال این آخرین باری نبود که رهبری در این‌باره سخن گفتند. ایشان بارها و به کرار در دیدار با دانشجویان و مسوولان آموزشی و فرهنگی کشور به این نکات اشاره داشته‌اند.

محتوای آموزشی‌2030 چیست؟
یکی از مهم‌ترین مفاهیم مورد توجه در سند‌2030، برابری جنسیتی و ارائه آموزش‌های جنسی به کودکان با حذف تفاوت‌های جنسی گروه مورد آموزش است. علاوه بر این، در این سند حذف کلیشه‌های جنسی، ارائه آموزش‌های جنسی به کودکان و حذف برخی مفاهیم قرآنی و ارزشی از کتاب‌های درسی به بهانه ترویج صلح و نبود خشونت مطرح شده که از بحث‌برانگیزترین بندهای این سند آموزشی در ایران به شمار می‌آید، به‌طوری‌که حتی طبق این سند، درس‌هایی مانند شهید حسین فهمیده باید از کتب درسی دانش‌آموزان حذف شوند. در واقع این سند با هرگونه تربیت دینی و فرهنگ بومی مخالف بوده و دلیل حذف چنین دروسی را مقابله با خشونت و ترویج صلح بیان می‌کنند؛ اما نفوذ در دروس تحصیلی و تغییر در نحوه آموزش فقط بخشی از اقداماتی است که این سند برای ما اجبار می‌کند. کتاب‌ها و ابزار کمک‌آموزشی نیز برای آموزش بهتر به کودکان به سرعت وارد بازار شدند. «لک‌لکی در کار نیست» یکی از این کتاب‌هاست.

لک‌لکی در کار نیست!
کتاب «لک‌لکی» در کار نیست توسط روبی هریس نوشته شده است که یک نویسنده آمریکایی یهودی با تخصص تألیف کتاب کودکان در حوزه جنسیت شناخته می‌شود. این کتاب سال 95 در ایران ترجمه و تعداد معدودی نسخه چاپی  همراه با نسخه الکترونیک آن منتشر شد. اگرچه تصاویر رنگی و نقاشی‌های جذاب محتوای کتاب را کودکانه نشان می‌دهد، اما محتوای آن در بسیاری از بخش‌ها بزرگسالانه است. به‌طور مثال بخش‌هایی از این کتاب به تشریح آناتومی بدن زن و مرد و فرایند لقاح در حین ارتباطات زناشویی اختصاص دارد که به‌طور دقیقی به جزئیات آن پرداخته است. اندام‌های درگیر در این امر چنان تشریح شده است که گویی دانشجوی پزشکی مخاطب این کتاب است تا کودکان؛ اما این فقط یکی از چندین کتب و جزوه‌ای است که برای آموزش جنسی کودکان به فارسی ترجمه شده است.

چرا آموزش کودکان بحث‌برانگیز است؟
آموزش کودکان در دنیای امروز از اهمیتی خاص برخوردار است، امروزه در جهان، تعالیم اخلاقی و فردی و اجتماعی دچار تغییر شده و رویکردهای متفاوت دینی و علمی و وجود مکتب‌های مختلف، باعث شده تا آموزش‌ها نیز دچار تغییراتی بنیادین شوند. مفاهیمی مانند بهداشت فردی، سلامت جسمی، سلامت جنسی، حریم شخصی، بهداشت غذایی و قضایی فقط بخشی از مسائلی است که می‌توان در حوزه فردی به آن‌ها اشاره کرد. این مسائل در زندگی مدنی و اجتماعی امروز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند؛ به همین دلیل یکی از مسائل بسیار مهم و اصولی که باید مورد توجه جامعه‌شناسان، اولیا، حاکمیت و دست‌اندرکاران حوزه آموزش‌و‌پرورش قرار بگیرد، توجه ویژه به بحث سلامت جنسی کودکان و حفظ حریم‌های آن‌هاست.
نتایج اجرای 2030 در غرب
گزارش‌های مختلفی از رسانه‌های غربی نشان می‌دهد اجرای این سند در کشورهای توسعه‌یافته‌ای نظیر اروپا نه‌تنها بی‌فایده بوده بلکه حتی آسیب‌های مختلفی را نیز به کودکان وارد کرده است.
وب‌سایت انگلیسی «دیلی‌میل» در این‌باره در گزارش خود آورده است: آموزش‌های جنسی برای نوجوانان باعث کاهش آمار بارداری‌های ناخواسته نمی‌شود، بلکه خود یکی از دلایل بارداری نوجوانان است. در این گزارش از قول «دیوید پاتون» استاد دانشگاه ناتینگهام و «لئام رایت» مدرس دانشگاه شفیلد عنوان شده است که حسب تحقیقات علمی، گمراه‌کننده بودن نظریه‌های لیبرالیستی درباره ضرورت ارائه آموزش‌های جنسی به کودکان ثابت شده است.
طبق این تحقیقات، آموزش‌های جنسی در آن رده سنی دقیقاً نتیجه برعکس داده، عوارض هولناکی در پی داشته و باعث تشدید ناهنجاری‌های جنسی در نوجوانان شده است. به استناد این پژوهش میدانی که در مجله اقتصاد بهداشت «the Journal of Health Economics» به چاپ رسیده است، مدارسی که در قبال برنامه آموزش جنسی مقاومت نشان داده‌اند، با آسیب‌های کمتری نسبت به سایر مدارس مواجه بوده‌اند و متقابلاً هرجا دولت بر ارائه آموزش‌های جنسی اصرار کرده، آسیب‌ها بیشتر شده است.
گزارش دیلی‌میل ادعا می‌کند از سال 2008 دولت بودجه آموزش روابط جنسی و پیشگیرانه از بارداری و توزیع وسایل پیشگیرانه در مدارس را کاهش داد و این امر سبب کاهش شدید بارداری‌های نوجوانان شد، به‌طوری که در طول سال‌های 2009 تا 2014 رقم بارداری در انگلستان از سال 1969 به بعد به پایین‌ترین رقم خود یعنی 42/6 درصد رسید.
بر اساس این گزارش، آموزش‌های جنسی به کودکان و نوجوانان نه‌تنها سبب کاهش میزان خشونت‌های جنسی و روابط نامشروع و زودتر از موعد نشده، بلکه حتی موجب درگیر شدن ذهن آن‌ها و تشویق به برقراری رابطه می‌شود. تحقیقات این گزارش نشان می‌دهد آموزش همجنس‌گرایی و مسائل جنسی به صورت تصویری در کتب درسی موجب عادی شدن برقراری روابط جنسی میان کودکان و نوجوانانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده‌اند، شده و افزایش تمایل آن‌ها به انجام این اعمال را در پی داشته است؛ اما شکست سند آموزشی 2030 فقط مربوط به کشور انگلیس نمی‌شود، در آمریکا نیز گزارش‌ها همین رنگ و بو را دارد.
روزنامه ایندیپندنت در فوریه 2019 نشان می‌دهد آموزش مسائل جنسی در مدارس آمریکا نه‌تنها موجب منصرف کردن نوجوانان از انجام این عمل نشده بلکه به‌دلیل آشنایی افراد کم سن و سال با این نوع روابط موجب تشویق آن‌ها به تجربه داشتن رابطه جنسی نیز شده است.

منبع :  صبح نو                           

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها

R1437/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۱۱۵۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان

مثل «باغچه‌بانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تک‌تک درختان باغش سیر نمی‌شود و از به بار نشستن آنها حظ می‌کند، چشم‌های او هم هر بار به سمت دانش‌آموزی سُر می‌خورد، می‌شکفد و غرق در شادی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سال‌هاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانش‌آموزانش راه می‌رود و به امید به بار نشستن تلاش‌هایش، درست مثل یک باغبان آنها را می‌پروراند. با خنده‌های «بی‌صدای» شأن می‌خندد و حرف‌های ناگفته‌شان را به خوبی می‌شنود و به آنها پاسخ می‌دهد.

«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانش‌آموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی می‌کند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسه‌ای که نامش همه را یاد جبار باغچه‌بان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی

اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.

Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد


کرد، می‌اندازد.

در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبان‌های جاری می‌شود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیم‌روزه‌ای به شهرضا، روایت‌گر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود می‌داند، باشیم.

لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح می‌توانستی ببینی، دلیل‌اش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به او روحیه می‌دهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالش نمی‌کند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سال‌ها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانش‌آموزان معلول آموزشگاه باغچه‌بان شهرضا صرف می‌کند.

جاوری به سادگی شروع به معرفی خود می‌کند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمی‌گردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار می‌گیریم) می‌شود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانش‌آموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانش‌آموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که می‌دانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده می‌شوم و رتبه کلاس‌ام بالا می‌رود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچ‌گونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماری‌ام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردن‌ها مکرر را تجربه می‌کنند، در دیسترفینوپاتی‌های شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمع‌شدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا می‌شود و این تغییر شکل‌ها حمل و نقل بیمار را مشکل‌تر می‌کند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش می‌یابد.

او ادامه می‌دهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحم‌آمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانواده‌ام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشه‌گیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسی‌هایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگی‌ام بود، اما دیگر نمی‌توانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!

جاوری بیان می‌کند: از بچگی می‌خواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانش‌آموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گل‌های باغچه علم و دانش می‌کنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختی‌هایی که برای بالا رفتن از پله‌های دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پله‌های دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام می‌شدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانه‌های سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان می‌رفتم، اما به علت شرایط بیماری‌ام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمی‌شد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.

این معلم پر تلاش می‌گوید: پس از روزها و سال‌ها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمی‌شد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حق‎‌التدریس در مدرسه استثنایی باغچه‌بان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به وضعیت جسمی‌ام کند، مرا پذیرفت.

شعرخوانی دانش‌آموزان ناشنوا با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق

این معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمی‌اش را این‌گونه روایت می‌کند: مدرسه باغچه‌بان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچ‌گونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه می‌نوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانش‌آموزان ناشنوا به هچ‌وجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانش‌آموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.

او می‌افزاید: در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به من روحیه می‌داد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالم نمی‌کرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال می‌شدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حق‌التدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیت‌های مورد نیاز مدرسه را انجام می‌دادم.

جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، می‌گوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانش‌آموز ناشنوا را با هیچ حس لذت‌بخش دیگری عوض نمی‌کنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بی‌ریا و پر از صداقت است، این دانش‌آموزان با چشمان خود می‌شنوند و با دستان خود سخن می‌گویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچه‌ها با چشمانشان می‌شنوند و با دست‌هایشان حرف می‌زنند؛ دنیای آن‌ها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفت‌وگو با هم می‌نشینند.

او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوان‌های بدن ما ارتعاش را درک و حس می‌کنند؛ چون گوش ما می‌شنود، ما یاد گرفته‌ایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کم‌شنوا از طریق کل استخوان‌های بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از این‌رو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچه‌بان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.

این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان می‌کند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس می‌کردم، احساس کردم بچه‌ها لذتی از خواندن شعر نمی‌برند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچه‌ها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانش‌آموزان را پیگیری کردم و وقتی بچه‌ها اجرا داشتند، کسی باورش نمی‌شد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.

جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان می‌کند و می‌گوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرین‌های درمانی به دانش‌آموز است.

جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم / ‏‬آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانش‌آموزان روشن‌دل

او ادامه می‌دهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه می‌کردم که متوجه وجود اتاق‌های بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاق‌ها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینه‌ای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانش‌آموزان نابینا انجام می‌دادم و تاکنون زبان‌آموزان نابینای زیادی را تربیت کرده‌ام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانش‌آموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.

این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر می‌برد، همچنین نویسنده کتاب بازی‌های بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانش‌آموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، می‌گوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانش‌آموزان متحمل می‌شوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر می‌شوم.

جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانش‌آموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانش‌آموزان استثنایی می‌گوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانش‌آموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفه‌ای مختص آن‌ها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانواده‌هایشان است و البته با توجه به نیازی که در آن‌ها دیده می‌شود، شرایط گفتار و درمان برای آن‌ها فراهم شود.

او می‌افزاید: گاهی برخی خانواده‌ها خسته و ناامید می‌شوند و صبر و تحمل‌شان کم می‌شود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسه‌ای با خانواده آن‌ها می‌گذاریم و سعی می‌کنیم با تک تک خانواده‌ها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانواده‌ها می‌گذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی می‌کنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها می‌گوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفت‌هایی که از کودکان به آنها نمایش می‌دهیم، امید به آینده در دل خانواده‌ها جانی دوباره می‌گیرد.

این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا می‌گوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعت‌ها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچه‌ها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچه‌ها یاد می‌گیرند، دریچه‌ای تازه از امید به رویم باز می‌شود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که می‌کوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف می‌کنند.

کلام آخر باغبان مهربان باغچه‌بان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری می‌شود: دغدغه‌ام آینده کودکان باغچه‌بان است که روزها و ماه‌ها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها می‌اندیشم، مهم است که نگاهی ویژه‌تر به آن‌ها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آن‌ها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواسته‌ایم و فراهم کرده‌ایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.

گزیده‌ای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.

کد خبر 749636

دیگر خبرها

  • مراد صحرایی: در دولت سیزدهم مرگ سند ۲۰۳۰ را اجرا کردیم / تغییر عناوین و حجم دروس مدارس برای اجرای برنامه‌های پرورشی
  • وزیر آموزش‌وپرورش: مرگ سند ۲۰۳۰ در این دولت رقم خورد، اما...
  • بازگشت ۲۸۲ دانش آموز ترک تحصیل کرده به مدارس گیلان
  • هوش مصنوعی به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • سگ‌های ولگرد، بلای جان ده‌ها هزار ایرانی (فیلم)
  • روایتی از شور واشتیاق معلم درتحصیل کودکان کار
  • نتانیاهو دست به دامن مقامات غربی شد
  • آموزش رایگان معلم بازنشسته به کودکان کار
  • بارسلونا ۴-۲ والنسیا/ لواندوفسکی بلای جان خفاش‌ها شد+ فیلم