Web Analytics Made Easy - Statcounter

قرن‌هاست خوری سو، خواهر امیره ساسان گسگری، در کنار «رودخانه واویلا» در روستای «بهمبر» آرمیده است. اما افسانه سازی برای دلدادگی «خوری سو» و «پیرشرفشاه» همچنان ادامه دارد.

خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ «خوری سو» شهبانویی که زیبایی‌اش همچون آفتاب تابان شعله می‌کشید. شاهزاده خانمی از خاندان حکومتگر «مرداویج وند» که مرگ زودهنگام و غیر مترقبه‌اش در آغاز وصال، یار افسانه‌ها آفرید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قرن‌هاست خوری سو، خواهر امیره ساسان گسگری، در کنار «رودخانه واویلا» در روستای «بهمبر» آرمیده است. اما افسانه سازی برای دلدادگی «خوری سو» و «پیرشرفشاه» همچنان ادامه دارد.

مدفنش همچون مزار شرفشاه، زوار زیادی دارد، به‌ویژه زنان و دختران حاجتمند. چه؛ دخترانی که داستان دلدادگی وی و شرفشاه، شاعر و عارف گیلک سرای قرن هشتم را شنیده‌اند به امید وصال یار، دل به جنگل هفت دغنان می‌سپرند.

افزون بر آن جویندگان دفینه‌های شهر تاریخی گسگر وقتی دل به جنگل «هفت دغنان» می‌زنند، خواه ناخواه مزار خوری سو را دیده و یا جوییده‌اند. محلی‌ها می‌گویند؛ روح خوری سو نگهبان دفینه‌هاست.

«هفتا خان» یا «هفت دغنان»، نام جنگلی در «شهرستان صومعه» سراست که راز و رمز زیادی در خود نهفته دارد. مهمترین رازِ بزرگترین شهر شمال کشور پیش از دوره شاه عباس اول صفوی، این است که به چه علت یکمرتبه خالی از سکنه شده است.

 گسگر از 7دهکده تشکیل شده بود که به گزارش «کوک»- که در1159 قمری از این منطقه بازدید کرده- «به سبب عمل آوردن ابریشم فراوان و پارچه‌های ابریشمین بر سر زبان‌ها افتاده است.».

قصبه گسگر که به گزارش «کلنل ترزل» (1224 قمری) چهارصد خانوار داشت، تا دوره قاجار نیز پابرجا بود.

دهه 1340 دکتر «منوچهر ستوده» از بقایای شهر گسگر در کتاب خود گزارش می‌دهد. هم او در کتاب «از آستارا تا استرآباد» وضعیت گور ساده خوری سو را شرح می‌دهد که سنگ مرمرهای زرد مزار را شکسته‌اند. ستوده نوشته است که پیش از ورود وی، حفاران غیرمجاز سنگ قبر مرمر را شکسته‌اند و با آمدن گروه پژوهشی پا به‌فرار گذاشته‌اند. وی حتی تصاویری از ستون‌های سنگی منقشی که عمود بر قبر خوری سو قرار داشته در کتابش منتشر کرده است.

اوایل انقلاب اسلامی از وسعت جنگل هفت دغنان کاسته شد. بخشی به‌عنوان شهرصنعتی صومعه سرا و بخش‌هایی هم بعد از تسطیح، محل اسکان روستاییان شد.

سال 1381 بود که اداره اوقاف و امور خیریه به دلیل مورد احترام بودن مزار خوری سو، تصمیم گرفت برای این شاهزاده خانم مزاری بسازد. اگرچه ساخت آرامگاه به دلیل قرار گرفته شدن در یک محوطه باستانی موجب ممانعت‌هایی از سوی سازمان میراث فرهنگی شد، اما نام خوری سو با سنگ مزار جدید به «سید کلثوم» تغییر یافت! و با وجود نامه اعتراض برخی از دوستداران فرهنگی (که در ویژه نامه گسگر ماهنامه گیله وا منتشر شد) متاسفانه نام جعلی بر مزار جدید حک شد.

برای دیدن مزار خوری سو به جنگل‌های بهمبر رفتم. درختان انجیلی، سپیدار، صنوبر، کاج و تبریزی هوای این بخش از جلگه غرب گیلان را شرجی می‌کند. طرح جنگل‌کاری شرکت شفارود در دهه‌های قبل، کاشت درختان غیر بومی کاج و سرو را نیز در این محدوده اضافه کرده است.

نزدیک به قبر «خوری سو» درختان آزاد تنومندی است. اگرچه امروز بجز مزار خوری سو قبر دیگری مشاهده نمی‌شود، اما درختان کهنسال آزاد نماد بسیاری از گورستان‌های گیلان است. این درختان بلند، سکوت و آرامشی رازآلود به محیط  می‌دهد. سکوت جنگل را تنها صدای جیرجیرک‌ها می‌شکند. «رودخانه واویلا» در چند قدمی مزار آنقدر آرام حرکت می‌کند که گاه به وحشت تنهایی در شهر مدفون شده گسگر می‌افزود.

مزار بانوی خفته در وسط جنگل، همچنان مورد دستبرد حفاران غیر مجاز است. این را می‌شود از گودال‌های عمیق اطراف مزار و حتی پای درختان تنومند آزاد دید که بسان« افسانه آقادار» زورا به شاخه‌هایشان پارچه‌های سبز رنگ گره زده‌اند.

کشاورزی از روستای بهمبر، راهنمای ما بر  مزار خوری سو است، روایت‌هایی می‌گفت از گنج یابانی که با دیدن روح خوری سو از جنگل فرار می‌کنند.

«علی استقامت» به نقل از پیران هفت دغنان می‌گوید: یکبار گنج یابان مزار خوری سو را هم می‌شکافند و روزهای بعد، اهالی بقایای جسد را به مکان فعلی منتقل می‌کنند و سنگ قبر جدیدی بر مزار می‌نهند.

«ولی جهانی»  معاون اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری گیلان طی مقاله‌ای در نشریه «فرهنگ گیلان» یادآور می‌شود؛ گمانه زنی برای یافتن حریم شهر باستانی گسگر نخستین بار در سال ۱۳۸۲  و به خاطر تجدید بنای بقعه خوری سو آغاز شد و با شناسایی حدود 120هکتار یعنی نیمی از جنگل هفت­ دغنان، محوطه تاریخی هفت دغنان به شماره ۹۹۴۲ و در تاریخ ۱۱شهریور ۳۸۲  در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

«محمدتقی پوراحمد جکتاجی» به استناد مقدمه کتاب دیوان شرفشاه می‌نویسد: «خوری سو خواهر امیره ساسان گسگری بوده است. و به احتمال زیاد امیره ساسان مورد نظر که معاصر شرفشاه بوده امیری است که در سال 789 قمری فرمانروای گسگر بود.»

مدیرمسئول ماهنامه گیله وا درباره انتساب سیادت به شرفشاه و خوری سو می‌گوید: «حدود 650 سال از ماجرای خوری سو می‌گذرد و در گذر زمان حوادث تاریخی زیادی رخ داده از جمله الحاق گیلان به حکومت مرکزی در زمان صفویه و پذیرفتن مذهب تشیع به عنوان دین رسمی. طوری که مقام درویشی شرفشاه به سیادت و مقام امیرزاده بودن خوری سو به سیده‌ای از زنان سادات منتسب گردیده است.»

وی در مورد پیرشرفشاه هم می‌نویسد:«شرفشاه شاعر عارف درویش  مسلکی بود که در بیشه‌ای تنها زندگی می‌کرد. تاریخ ردپای او را تا قرن هشتم گواهی می‌دهد. اشعار وی سینه به سینه تا امروز نقل شده و برخی از اشعار در مجله فروغ چاپ شده است. یک نسخه خطی از اشعار شرفشاه در کتابخانه آکادمی بخارست پیدا شد که توسط محمدعلی صوتی عکس برداری و سال 1385 منتشر گردید.

دیوان بازیافته شرفشاه مقدمه مبسوطی دارد که داستان عشق شرفشاه و خوری سو در آن نقل شده و نکات تاریخی نهفته‌ای دارد. از جمله اینکه از شرفشاه با عنوان «حضرت شاه شرفشاه» نام می‌برد و دیوان او را «دیوان زین العابدین و المحققان» یاد می‌کند که این دو عنوان نشان‌دهنده مقام عرفانی و مسلک صوفیانه شرفشاه است و نه نشان سیادت.»

جکتاجی همچنین می‌گوید: «واژه های «خروسه»، «سیده خروسه» یا «ستی خروسه»، نام‌هایی است که در افواه مردم منطقه بویژه زنان به خوری سو شایع است. خوری سو به معنی نور خورشید و اشعه خورشید است و این نام که بر روی شاهزاده خانم یا امیرزاده ای از خاندان حکومتگر محلی گیلان بوده، سابقه و قدمت دارد و تاریخی بودن آن محرز است.»

این محقق ضمن تفصیل افسانه های پیرامون عشق خوری سو و شرفشاه یادآور می‌شود که از نظر اجتماعی هرچند منزلت این دو یکی نبوده ولی امیره ساسان به دلیل منزلت عرفانی شرفشاه اجازه می‌دهد شرفشاه با خواهرش ازدواج کند ولی آنچه از تاریخ و افسانه بهم پیوند خورده، معلوم می‌شود که وصال این دو بسیار کوتاه مدت بوده و خوری سو یک روز پس از دیدار شرفشاه می‌میرد. شرفشاه زنده می‌ماند و رنج فراق می‌کشد و در وصف خوری سو اشعاری به گیلکی می‌سراید. که بعدها دیوان وی منتشر می‌ شود.

(برای مطالعه بیشتر در افسانه خوری سو، نگاه کنید به: « خوری سو و شرفشاه، محمد تقی پور احمد جکتاجی، مجموعه مقالات همایش تالش شناسی، چاپ 1396)

پایان پیام/595

منبع: شبستان

کلیدواژه: خبرگزاری شبستان هفته دولت شیراز استان بوشهر مسجد روز جهانی مسجد کانون های فرهنگی هنری مساجد روز جهانی مساجد روزنامه شرفشاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۳۵۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واژگونی رانا با یک جان باخته در محور بجستان به روستای مزار

 

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، رئیس جمعیت هلال احمر بجستان گفت: در پی واژگونی یک دستگاه خودروی سواری رانا در کیلومتر ۳ جاده روستای مزار، امدادگران از پایگاه امداد و نجات شهید مرتضی فرقانی شهرستان بجستان بلافاصله به محل حادثه اعزام شدند.

مهدی قاسمی افزود: این حادثه که ساعت ۱۰:۳۰ امروز رخ داد، یک مصدوم داشت که پس از انجام عملیات رهاسازی با همکاری آتش نشانان تحویل عوامل اورژانس و به بیمارستان آیت الله مدنی بجستان منتقل شد اما با وجود انجام عملیات احیا، این جوان ۲۱ ساله جان خود را از دست داد.

دیگر خبرها

  • مرحله سوم اردوی تیم ملی کاتا بانوان از ۱۰ اردیبهشت
  • (ویدئو) بحث عجیب درباره زیاده‌روی در عرق خوری در برنامه گلزار!
  • بحث درباره زیاده روی در عرق خوری در برنامه گلزار
  • (تصاویر) حضور حسن روحانی بر مزار والدین خود در سرخه
  • مسی به یاد مربی افسانه‌ای: چقدر زود رفتی تیتو!‏
  • سیل به مزار امامزاده سیدعلی (ع) رسید / تخلیه آبگرفتگی صحن مزار
  • پایان کار طراح افسانه‌ای فرمول یک در ردبول
  • عطر افشانی مزار شهدای کارگر خوزستان
  • واژگونی رانا با یک جان باخته در محور بجستان به روستای مزار
  • نخستین اظهار نظر اسماعیلیان در مورد سریال رمضانی الحشاشین