Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-06@15:24:40 GMT

حکیم : اجازه تعرض به حشد شعبی را نخواهیم داد

تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۵۰۱۴۴

سید عمار حکیم با بیان اینکه «اجازه تعرض به حشد شعبی را نمی‌دهیم»، تصریح کرد: آسمان عراق نباید صحنه هیچ‌گونه تعرض خارجی باشد، وقتی حکومت درمعرض خطری قرار می‌گیرد همه نیرو‌های سیاسی و اجتماعی باید به دفاع از حکومت برخیزند و اختلافات را کنار گذارند.

به گزارش «تابناک» به نقل از تسنیم به نقل از دفتر اطلاع رسانی جریان حکمت ملی عراق، سید عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی عراق در سخنرانی خود در گردهمایی سالیانه آغاز ماه محرم تاکید کرد: خاک عراق نباید انبار هیچ سلاح غیر عراقی باشد، آسمان عراق نباید صحنه هیچ‌گونه تعرض خارجی باشد، وقتی حکومت درمعرض خطری قرار می‌گیرد همه نیرو‌های سیاسی و اجتماعی باید به دفاع از حکومت برخیزند و اختلافات را کنار گذارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی ادامه داد: در عین اعلام اعتراضمان به اقدامات دولت و نهاد‌های رسمی در تعامل با این تحولات، همه در کنار هم به حمایت از حکومت عراق برمی‌خیزیم. ما اپوزیسیون دولت هستیم نه اپوزیسیون حکومت و نظام سیاسی کشور.

رهبر جریان حکمت ملی عراق با بیان اینکه بسیار به هوشیاری و بصیرت ملتمان امید داریم، گفت: نگذارید فتنه‌جویان به اتحاد و تلاش جمعی‌مان برای بازسازی حکومت ضربه بزنند. نگذارید دوباره زنجیره تفرقه و هم‌آوردطلبی میانمان شکل بگیرد. نگذارید صدای فرقه‌گرایی بی‌هیچ اعتراضی بلند شود. چون سدی آهنین همه در کنار هم بایستیم، فقط وقتی متحد باشیم و دست در دست هم نهیم می‌توانیم دربرابر چالش‌ها بایستیم. نمی‌شود که تیشه‌های ویرانی به کار خود مشغول باشند و امید بازسازی و تغییر داشته باشیم.

حکیم با اشاره به اینکه تحقیقات و اطلاعات قطعی نشان‌دهنده حمله خارجی به مواضع حشدلشعبی است، تاکید کرد: همه نیرو‌های خیرخواه و ملی باید دربرابر این موضوع با شجاعت و قاطعیت در کنار حکومت بایستند تا ابهت و حاکمیت آن تقویت شود و بتواند در تشخیص مشکل و حل آن تصمیم درست را بگیرد و آن را اجرا کند.

رهبر جریان حکمت ملی عراق با اشاره به فداکاری‌های حشد شعبی تصریح کرد: حشد شعبی بخشی از تشکیلات نظامی ماست و حمله به آن به معنای حمله به امنیت و حاکمیت عراق است. اجازه نخواهیم داد که به این نهاد فداکار و وفادار به این خاک که در سخت‌ترین شرایط و دشوارترین مأموریت خاک میهن را با خون فرزندانمان آبیاری کرد هیچ گونه تعرضی شود.

حکیم ادامه داد: هم‌زمان تأکید می‌کند که قدرت حشد شعبی در انضباط آن درون تشکیلات نظامی رسمی کشور و یکپارچگی‌اش در فرماندهی و تصمیم‌گیری است و خطرناک‌ترین اتفاقی که برای آن می‌تواند بیفتد خارج شدنش از چارچوب قانون است.

اسرائیل بداند که عراق بزرگ‌تر و هوشمندتر از آن است که فریب آن‌ها را بخورد

حکیم با بیان اینکه از عمق تلاش‌هایی که می‌خواهند عراق را به میدان جنگ و نه مرکز ثبات تبدیل کنند آگاهیم، گفت: به همه تلاشگران در این راه می‌گوییم که عراق در مسیر تأمین منافع ملی خود و حاکمیت و استقلال خود و قدرت و عزت ملتش پیش خواهد رفت و هرگز وارد جنگ نیابتی نخواهد شد، مردم عراق عمر خود را در این‌گونه جنگ‌های بیهوده تلف کرده‌اند.

وی تاکید کرد: به‌صراحت به عاملان این حملات اعلام می‌کنیم، چه اسرائیل باشد چه هر گروهی نظیر آن، عراق بزرگ‌تر و هوشمندتر از آن است که فریب شما را بخورد و در مسیر اهداف رذیلانه شما قرار گیرد. عراق امروز با عراق دیروز متفاوت است و برای دادن پاسخی درخور نیازمند شعار‌های هوش‌ربا نیست. خوب می‌داند کی و کجا جواب کلوخ را با سنگ بدهد. تاریخ قضاوت خواهد کرد.

رهبر جریان حکمت ملی عراق بار دیگر ضمن اعلام همبستگی با ملت مسلمان ایران که درگیر تحریم‌های ظالمانه اقتصادی آمریکا هستند، سیاست تحریم را محکوم و عنوان کرد: ما از هرگونه نزدیک شدن ایران و آمریکا با مبنای سالم و درست استقبال می‌کنیم، چون چنین نزدیک شدنی می‌تواند به رنج‌های ملت ایران پایان دهد و شبح جنگ را از منطقه دور کند.

حکیم با اشاره به پیوستن این جریان به اپوزیسیون اظهار داشت: از روزی که تصمیم به تشکیل اپوزیسیون ملی را گرفتیم، جریان حکمت ملی درمعرض انواع فشار‌ها و اتهام‌های ازپیش‌آماده، دروغ‌ها و فریبکاری‌های پیش‌پاافتاده قرار گرفته است.

حکیم ادامه داد: در بیان حقایق تعارف نداریم، عقب نمی‌نشینیم و تردید نمی‌کنیم. دوره توافق ازحساب منافع عمومی گذشته و دیگر بازنخواهد گشت. دیگر برای ناتوان‌ها و فاسدان و ناکامان جایی نیست. هرجا ایراد و ضعفی دیدیم باید برای تغییر آن بکوشیم. اگر مشکل در نظام سیاسی است باید آن را تعدیل و به‌روز کنیم. اگر مشکل در مدیریت سیاسی است، باید با استفاده از تجربه‌های موفق عملکرد را بهبود بخشیم. اگر مشکل در فساد و توافقات و منافع شخصی‌ای است که به فساد دامن می‌زند، باید پرده از آن برداریم و صورتک فریبکاری را کنار زنیم و با ملت صراحت پیشه، و بدکاران را محاکمه کنیم.

وی با تاکید بر اینکه چیزی که ما را از اصلاح بازدارد وجود ندارد و اجازه نمی‌دهیم که چرخه تولید ناکامی تکرار شود، گفت: از اینجا، از همه نمایندگان جریان حکمت ملی در شورا‌های استانداری و نهاد‌های دولتی و مقامات اجرایی یا قانون‌گذاری می‌خواهیم که گزارش ادای تکلیف خود را ارائه کنند و هرچه را که در مسیر اصلاحی آن‌ها مانع شده افشا کنند، وگرنه در ناکامی‌ها شریک هستند و با احدی تعارف نخواهیم داشت.

رهبر جریان حکمت ملی عراق با اشاره به اینکه دو ماه دیگر دولت یک ساله می‌شود، عنوان کرد: هنوز روند ارائه خدمات بسیار کند است و فساد حکومت را از نفس انداخته و بوروکراسی پابرجاست و بخش خصوصی ضعیف است و آموزش جاهلانه است، پس عهد دولت چه شد؟

حکیم با بیان اینکه برنامه و گزارش اعلام‌شده ازجانب دولت را به دقت تمام بررسی کردیم، افزود: موارد نقص و ضعف را شناسایی کردیم و با مسئولیت‌پذیری بالا این موضوع را پیگیر بودیم. هنوز هم عملکرد دولت را زیر نظر داریم و گزارش‌های جدید درباره دستاورد‌ها و حل مشکلات در نیمه دوم سال اول دولت را بررسی خواهیم کرد. موضعمان آشکار است، اگر با آنچه دولت بر عهده خود نهاده مطابق باشد پیش از همه از آن حمایت خواهیم کرد حتی اگر در اپوزیسیون باشیم. وگرنه موضعمان قاطع خواهد بود و دربرابر تکرار ناکامی‌ها تعارف نخواهیم داشت، و در این راه از هزینه‌ها باکی نداریم، این پیامی روشن است که جای تفسیر و تأویل ندارد.

وی به آغاز اقدامات برای تشکیل جبهه اپوزیسیون ملی اشاره کرد و گفت: این جبهه متولی تشکیل اولین دولت در سایه خواهد بود که مشکلات را شناسایی و برای حل آن‌ها راه‌های مناسب را پیشنهاد می‌کند. ما اپوزیسیونی به حرف نیستیم. بلکه اپوزیسیون ما با کنش سیاسی همراه است، کنشی که هدفش به یاری خدا تصحیح مسیر‌ها براساس منافع ملی است. باید جایگزین‌ها و گزینه‌های دیگر را مطرح کنیم و دوباره شاهد چند سال فساد و ناکامی نباشیم. هنوز بسیاری از قوانین و تشکیلات بلاتکلیف و معطل مانده است. بسیاری از موارد ناکامی و فساد نیاز به سند و مدرک و کمیته تحقیق ندارد، در مسائلی مانند خدمات و برخورد با خاطیان و انحصار سلاح به دست دولت قصور و حتی تقصیر به‌روشنی دیده می‌شود. در مبارزه با بیکاری و حل مشکلات اقتصادی نیز امور آشکارا کند پیش می‌رود. این همه و بسیاری مشکلات دیگر در عملکرد سیاسی را می‌توان شناسایی و گزینه‌های بدیل واقع‌بینانه و نه شعارگونه برایشان مطرح کرد.

منبع: تابناک

کلیدواژه: سید عمار حکیم جریان حکمت ملی عراق حشد الشعبی رژیم صهیونیستی امید علیمردانی هلال احمر علی اصغر پیوندی گروه هفت ائتلاف دریایی آمریکا لایحه تجارت ماهاتیر محمد سامانه سماح

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۵۰۱۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته

می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.

مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند.

در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌وگو و نقد در عرصه عمومی را به‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌وگو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.

سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

دیگر خبرها

  • دیدار رئیس حشد شعبی با بشار اسد
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • اجازه نخواهیم داد در پی ایجاد فرهنگسرا درختی در پارک لاله قطع شود
  • اجازه اعدام درختان در پارک لاله را نخواهیم داد
  • حکیم در دیدار معاون وزیر ارشاد: تبادل تجارب فرهنگی، هنری و آرشیوی میان ایران و عراق ضروری است
  • تاکید عمار حکیم بر گسترش همکاری فرهنگی ایران و عراق
  • رایزنی عمار حکیم و معاون رسانه‌ای وزارت ارشاد ایران
  • تاریخ بشریت ادامه راه انبیاء در مبارزه با جریان استکبار است
  • روزنامه‌آمریکایی: ابوظبی اجازه استفاده از خاک امارات برای حمله به عراق و یمن را نداد
  • ابوظبی اجازه استفاده از خاک امارات برای حمله به عراق و یمن را نداد