چه کسانی مانع از پیگیری پرونده «امام موسی صدر» شدند؟
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۶۳۹۸۵
به گزارش خبرگزاری بسیج، 14974 روز از ناپدید شدن آیتالله سید موسی صدر معروف به «امام موسی صدر» روحانی انقلابی و رهبر جنبش امل لبنان میگذرد بدون اینکه اطلاعی از سرنوشتش در دسترس باشد.
امام موسی صدر که رهبر شیعیان لبنان بهشمار میرفت و نقش اساسی در بازسازی هویت شیعیان این منطقه داشت، 3 شهریور سال 1357 و در آخرین مرحله از سفر دورهای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد و در روز 9 شهریور ادعا کردند وی به ایتالیا رفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با انتشار خبر ناپدید شدن رهبر شیعیان لبنان، امام خمینی از همان روزهای نخست با جدیت تمام درصدد مشخص شدن وضعیت وی برآمد. ایشان یک بار صادق قطبزاده را برای پیگیری این موضوع به لیبی فرستادند و در تاریخ اول تیرماه سال 57 در نامه ای به حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه از وی خواست تا پیگیر سرنوشت امام موسی صدر شود: "اینجانب از غیبت جناب حجتالاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متأثرم. از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیۀ فلسطین اجتماع کردهاند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید."
امام 20 آبان 57 نیز در گفت وگو با روزنامه لبنانی النهار، درباره وضعیت «صدر» و اینکه چه کسانی در ربودن او نقش داشته اند، اظهار داشت: راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است، من اطلاعی ندارم اما راجع به اینکه ایشان زندهاند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند.
دولت لیبی قبل از انقلاب روابط سردی با رژیم پهلوی داشت و حمایتهایش از برخی گروههای انقلابی در ایران موجب شد تا به فکر تجدید رابطه با جمهوری اسلامی باشد اما پرونده امام موسی صدر مانع از سرگیری روابط دو کشور میشدامام خمینی 26 مهرماه 57 نیز در نامهای به معمر قذافی پیگیر سرنوست امام موسی صدر میشوند: "قضیۀ جناب حجتالاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی میگویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند."
به رغم اینکه دولت لیبی در آن زمان از حامیان نهضت اسلامی بود اما اهمیت سرنوشت «صدر» امام را واداشت تا بصورت جدی این معما را حل کنند.
بخش دیگری از پیگیری پرونده امام صدر به بعد از انقلاب برمیگردد و بالطبع شرایط انقلابیون برای حل این معما راحت تر بود و اولین گام پیگیری این مسئله نیز توسط امام خمینی برداشته شد.
دولت لیبی قبل از انقلاب روابط سردی با رژیم پهلوی داشت و حمایتهایش از برخی گروههای انقلابی در ایران موجب شد تا به فکر تجدید رابطه با جمهوری اسلامی باشد اما پرونده امام موسی صدر مانع از سرگیری روابط گرم دو کشور میشد.
اسفند 1357 عبدالسلام جلّود معاون معمر قذافی و اعضای شورای انقلاب لیبی به ایران آمدند تا پیام تبریک رهبر لیبی را به امام ابلاغ کنند. 7 اسفند، جلّود به دیدار امام خمینی رفت. ماجرای ربوده شدن امام صدر مهمترین موضوع مذاکرات هیئت انقلابی لیبی بود. امام در این دیدار فرمودند: ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و میخواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هرچه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.
دیدار عبدالسلام جلّود با امام خمینی در مدرسه رفاه
ایران و لیبى توافق کردند بر اساس بند هفدهم مقاولهنامه «تجدید روابط ایران و لیبى» کمیتهاى براى پیگیرى ربودن امام موسى صدر تشکیل شود. در این مقطع برخلاف خواسته امام خمینی و مبارزان ایرانی و لبنانی، صداهایی در ایران بلند شد که مانع از پیگیری شدند.
آیتالله حسینعلی منتظری در تلگرافی از امام خمینی خواست سفر کمیته تحقیق ایران به تعویق بیفتد. آیتالله منتظری در این تلگراف مدعی میشود، سفر این کمیته جز تخریب روابط میان ایران و لیبی و ایجاد اختلاف سیاسی که در نهایت به نفع آمریکا خواهد بود، حاصلی ندارد.
مرحوم حسن حبیبی از اعضای شورای انقلاب در روزهایآخر عمرشان در گفتوگویی که در کتاب «دیدار در پاریس» منتشر شده، درباره این دست از مخالفتها با پیگیری پرونده امام صدر میگوید: «همان زمان بعد از پیروزی انقلاب، این بحث پیش آمد که هیاتی به لیبی برود. با توجه به این که من عضو شورای انقلاب بودم و مسئولیتهایی داشتم، با من صحبت کردند که بروم. یکی دو نفر دیگر هم قرار بود بیایند، یادم نیست آقای صدر (حاج سیدجوادی) هم بود یا نه، ولی در جریان بود. ولی از طرق دیگری نگذاشتند این کار انجام شود، یعنی شورای انقلاب هم موافق بود و استقبال میکرد. بعد از آن هم ما چند جلسه داشتیم، یکی از آنها را که یادم هست در منزل آقای صدر بود. جلسه داشتیم که ببینیم برای تعقیب این جریان چه کار میشود کرد. به هر حال اولین اقدامی که پس از پیروزی انقلاب میخواست انجام بشود، همین هیات اعزامی شورای انقلاب بود که از قم نگذاشتند.»
او این مخالفت را خارج از بیت امام خمینی دانسته و گفته است: «حضرت امام در آن زمان تهران بودند، چون امام مدتی تهران ماندند. نهم اسفند (57) به قم رفتند. ولی قضیه این هیات مربوط به قبل این تاریخ بود.»
میتوان علت مخالفتهای آیتالله منتظری با پیگیری پرونده امام صدر را نفوذ باند مهدی هاشمی معدوم در بیت آیتالله و ارتباط آنها با لیبی و شخص قذافی دانست.
امام خمینی بهرغم مخالفتها همچنان مصرّ به پیگیری پرونده امام موسی صدر بودند. ایشان در دیدار دوم با «عبدالسلام جلّود» و شورای انقلاب لیبی در تاریخ 1358/2/4 فرمودند "قضیهای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعۀ آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمیشود الاّ به دست دولت لیبی. ما این معما را میخواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند."
آیتالله منتظری از جمله افرادی بود که مانع از پیگیری پرونده امام موسی صدر شد
امام خمینی در دیدار با سفیر کشور آفریقایی سومالی(17 اردیبهشت 58) بار دیگر ماجرای امام موسی صدر را گوشزد کردند "اما راجع به آقای صدر. ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم... هم سفیر لیبی که آمد پیش من، راجع به این مسئله صحبت کردم و هم نخستوزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم. و معالأسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقهمند به اسلام، این معما حل بشود."
علاوه بر آیتالله منتظری، افراد دیگری هم بودند که بهخاطر برخی اختلافات مبارزاتی با امام صدر مانع از پیگیری سرنوشت وی شدند. محمدعلی مهتدی از اعضای سابق کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر میگوید: صادق خلخالی (اولین دادستان انقلاب و از چهرههای جناح چپ) اوایل انقلاب به لیبی سفر میکند و در مصاحبهای میگوید «هم اکنون در لیبی هستم نه ربوده و نه بازداشت شدم و به ایران باز می گردم» کنایه از اینکه ربوده شدن امام موسی صدر نادرست است. حزب توده، گروهک منافقین و چریکهای فدایی خلق و برخی اشخاص که عضو سازمان های فلسطینی بودند هم بهنحوی با پیگیری این پرونده مخالفت میکردند.
حجتالاسلام موسوی خوئینیها از اعضای ارشد مجمع روحانیون و دادستان کل کشور در دهه 60، سال گذشته در مصاحبهای درباره موسی صدر گفته بود "مرحوم آقاموسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت. به نظرم میآید که اساساً در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی میتواند برسد!!"
این صحبتهای موسوی خوئینیها با واکنشهای مختلفی از سمت شخصیتهای سیاسی روبهرو شد. مهدی فیروزان داماد امام موسی صدر در واکنش به اظهارات خوئینیها گفته بود، "طبیعتا این اظهارات به من این احساس را میدهد که شاید اول انقلاب هم که قضیه امام موسی صدر پیگیری نشد، دلایلش در گفتوگوهای ایشان است."
موسوی خوئینیها سال گذشته در گفتوگویی به تخریب شخصیت امام موسی صدر پرداخت. اظهاراتی که واکنش خانواده صدر را در پی داشت و وی را از عوامل پیگیری نشدن پرونده امام صدر دانستند
با وقوع جنگ تحمیلی و تحریم تسلیحاتی ایران توسط کشورهای غربی و نیاز مبرم جبههها به موشک و ارتباط دولت ایران با لیبی که در جنگ تحمیلی به ایران اسلحه میفرخت، موجب شد تاحدی پیگیری پرونده امام موسی صدر از اولویتهای دولت خارج شود اما ایران و همچنین گروههای مبارز لبنانی در طول این سالها درصدد پیگیری سرنوشت امام صدر شدند که تاکنون به نتیجه خاصی نرسیده است.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۶۳۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناخدا صمدی: امام خمینی(س) اردیبهشت 58 فرمودند «ارتش باید بماند»/ پیش از آن پرسنل ارتش در پادگانها امیدی به فردای خود نداشتند/ ابراهیم متقی: خلیج فارس یکی از حوزههای اصلی تهدید بوده، هست و خواهد بود
همایش روز ملی خلیج فارس عصر امروز(دوشنبه 10 اردیبهشت ماه) در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، ناخدا هوشنگ صمدی در این مراسم گفت: 22 بهمن سال 57 انقلاب بزرگ اسلامی ما به ثمر رسید. ارتش ایران که قبل از انقلاب پنجمین ارتش جهان بود، مورد صدمات بسیار زیادی قرار گرفت. معاندین شعار انحلال ارتش را میدادند یا ارتش بی طبقهبندی توحیدی میخواستند. ولی امام خمینی(س) اردیبهشت 58 فرمودند که «ارتش باید بماند». ارتش فهمید که باید بماند؛ چون پیش از آن پرسنل ارتش در پادگانها امیدی به فردای خود نداشتند و سرنوشت آنها نامشخص بود.
وی یادآور شد: در روزهای اول انقلاب مدیریتهای رده بالای ارتش شامل ارتشبد، سپهبد، سرلشکر و سرتیپ از ارتش رفتند و رده میانی ارتش سرهنگ، سرهنگ دو و سرگرد به نام «افسران ارشد»، به خواسته یکی از نمایندگان مجلس 13 هزار نفر تسویه شدند. این نماینده تقاضای انحلال تیپ نوهد را داشت. تیپ نوهد یکی از برجستهترین افراد نیروی زمینی است. این فرد نه اطلاع از سازمان این تیپ داشت و نه اطلاع از وظایف سازمانی آن داشت، فقط میخواست منحل شود. شهید بزرگوار چمران در مجلس از این موضوع ممانعت کرد. بعد از این جریان ارتش تقریبا نیمه ایستاده بود.
ناخدا صمدی اظهار داشت: 15 خرداد 58 غائله عرب در اهواز شروع شد. اول به عنوان کار فرهنگی ثبتنام کردند و بعد آرام آرام به یک گروه نظامی تبدیل شد. یک مقداری نا به سامانی در خرمشهر به جریان افتاد. استاندار خوزستان دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی هم بود، به گردان تکاوران دستور داد که یک واحد برای تأمین امنیت خرمشهر به کمک شهربانی بفرستیم. 35 نفر به فرماندهی یک افسر و بلافاصله 35 نفر با سلاح سنگین برای کمک به ژاندارمری در پاسگاههای بین شلمچه و خرمشهر رفتند. یک واحد 35 نفره هم برای تأمین امنیت بندر امام اعزام شد و یک واحد هم با سلاح سنگین از خرمشهر به آنجا رفت.
وی با اشاره به اینکه این واحدها روزانه از تحرکات دشمن گزارش میدادند، تصریح کرد: گزارشها بررسی و شورای ستادی انجام میشد و به تهران میرفت. تهران به ارتش و ستاد ارتش به سیاسیون اطلاع میداد، ولی متأسفانه سیاسیون قبول نمیکردند. با همین وضعیت ارتش پیش رفت. اسفند 58 عراق در شمال خلیج فارس یک مانور دریایی 10 روزه تشکیل داد. ستاد نیروی دریایی بوشهر و خرمشهر را مسئول کرد ابن مانور را زیر نظر بگیرد. بعد از پایان این مانور مسائل بررسی و به تهران گزارش شد. با یک جمله معتبر نظامی نوشتیم که «قرائن نشان میدهد دشمن برای جنگ آماده میشود».
ناخدا صمدی ادامه داد: این مسائل از ستاد ارتش به سیاسیون منتقل شد و متأسفانه سیاسیون به هیچ وجه قبول نمیکردند. صحبتشان این بود که بیشترین پرسنل عراق شیعه است و انقلاب را هم به ما تبریک گفتند و لذا به ما حمله نخواهند کرد. ارتش فروردین ماه یک مانور یک ماهه در شمال خلیج فارس تشکیل داد و فرماندهان متوجه نقاط ضعف و قوت واحدشان شدند. از 18 اردیبهشت 59 آمادهباشها در ارتش آغاز شد و ارتش آماده جنگ بود. 10 بخشنامه برای ارتش صادر شد که همه در مسیر تشعیف ارتش بود؛ یکی تنزل خدمت سربازی از دو سال به یک سال بود.
وی اظهار داشت: نیروی دریایی ارتش 200 فروند موشکانداز تندرو از فرانسه خریداری کرده بود. رئیس دولت موقت و وزیر امور خارجه، از نظر من خائن، گفتند اینها را لازم نداریم. التماس کردیم که این کشور نیروی دریایی قوی میخواهد. 1800 کیلومتر مرز دریایی فقط در جنوب داریم. باز هم آقایان قبول نکردند و 200 فروند به عربستان سعودی رفت؛ پولش را ما دادیم و آنها استفاده کردند. در آغاز جنگ ما از این موشکاندازها فقط 10 فروند داشتیم و در شصت و هفتمین روز جنگ پرونده نیروی دریایی عراق بسته شد؛ اگر 200 فروند داشتیم چه میشد؟ شما قضاوت کنید.
ناخدا صمدی تأکید کرد: 26 مرداد 59 طرح عملیاتی جدید تصویب شد و به واحدها ابلاغ شد. فرمانده ناو تیپ هشتم در خرمشهر تصمیم گرفت ناوهای خودش را از اسکله خرمشهر جدا کند و به شمال خلیج فارس ببرد و جایی که طرح نشان داده، مستقر کند. دوم شهریور ناو نقدی با دو فروند سوخو عراقی در شمال خلیج فارس روبرو شد و بلافاصله هر دو سوخو را پایین آورد. این غافلگیری است یا جنگ است؟ پس ما از روز دوم شهریور در منطقه با دشمن درگیر هستیم؛ جلو میرویم و واحدها برای عملیات آماده میشوند. 23 شهریور دژبان از فرودگاه بوشهر به من زنگ زد که جانشین فرمانده نیروی دریایی الآن پیاده شده است. پرسیدیم مأموریت چیست؟ گفت آمدهام اینجا اولین قرارگاه مقدم جنگ دریایی را در بوشهر درست کنیم. 31 شهریور که حمله عراق شروع شد، نیروی دریایی در بوشهر آماده عملیات بود و اولین امریه به نام تکاوران صادر شد.
وی در پایان گفت: وضعیت درگیری ما با عراق به اینجا خاتمه پیدا نمیکند. در تمام طول مدتی که من در ارتش هستم میدانم که ما با عراق دشمنی داشتهایم. 1432 در شیراز دوره مقدماتی میدیدم و اساتید در درسهای تاکتیکی همیشه میگفتند دشمن در غرب است. ما قبل از انقلاب تهدید دیگری از شمال داشتیم و همه اینها را خرجگذاری کرده بودیم و این طرف هم همین کار را کردیم. بین طلائیه و شلمچه 90 کیلومتر راه است؛ ما هر سال دو مانور تابستانی و زمستانی در این منطقه داشتیم. ارتش وقتی موقعیت را دید متوجه شد که اینجا بهترین راه برای ورود عراق است و محلی به نام «گردان دژ» در اینجا درست کرد و 32 سنگر در این 90 کیلومتر درست شد که تا زمان انقلاب هم بود.
به گزارش خبرنگار جماران، ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، نیز در این مراسم گفت: جنگ خط سیاسی نمیشناسد؛ یک امر واقعی و ضرورت اجتنابناپذیر برای کشور است و دفاع هیچگاه خط بردار نیست. اگر مباحث ژئوپلیتیکی را ما امروز درک نکنیم، فردا تهدیدات گریبان ما را خواهد گرفت. اگر امروز کسانی که واقعا درک راهبردی، روح ملی و تفکر مقاومت دارند را نادیده بگیریم، طبیعی است که در آینده با چالشهای بیشتری رو به رو خواهیم شد.
وی با تأکید بر اینکه مسأله مربوط به خلیج فارس امروز یک موضوع بینالمللی است، تصریح کرد: همواره انگلیسیها دنبال این بودهاند که موقعیت ایران را در محیط منطقهای کوچک کنند و کاهش بدهند. دانشجویان سیاست بدانند که آینده این اندیشه فراروی شما هم خواهد بود. تفکر انگلیسی از قرن نوزدهم بحث «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود. بسیاری از جنگهایی که در محیط منطقهای شکل میگیرد، یک نوع زمینه تاریخی بر اساس یک راهبرد قدرتهای بزرگ را دارد.
متقی افزود: نکته دومی که وجود دارد این است که هر گاه انقلابی به وجود آمده، جنگ اجتنابناپذیر بوده است. چون انقلابها قادر خواهند بود که موازنه قدرت را تغییر بدهند و ایران میتوانست موازنه قدرت را در فضای صلحآمیز محیط اجتماعی منطقه دگرگون کند. اما اندیشه عراقی بعثی مبتنی بر مقابله با ایران بود. عراقیها ناسیونالیسم عرب را بازتولید کردند و در فضایی که ایران روزهای سخت انقلاب را میگذراند، به کار گرفتند.
وی تأکید کرد: کودتای نوژه، کودتای ساختگی آمریکاییها بود که هم خودشان طراحی کردند و هم خودشان اطلاعات را به ایران دادند و منوچهر قربانی فر هم یکی از کارگزاران این مجموعه بود. به دلیل اینکه مزیت نسبی ایران که نیروی هوایی بود را قبل از اقدامات و عملیات عراقیها تضعیف کنند. مراقب باشید که برخی از مواقع ما در تله قرار میگیریم. تلهگذاری یکی از کارهای قدرتهای بزرگ است؛ برای اینکه هزینههای راهبردی خودشان را کاهش بدهند. لذا این جنگ یک امر اجتنابناپذیر بود.
رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار داشت: صدام به متفکران عرب گفت این شرایط تاریخی بهترین دورانی است که جهان عرب میتواند بر ایران غلبه کند. چون ساخت اجتماعی پراکنده است و ارتش در یک وضعیت تجزیه شده است. چیزی به عنوان انضباط اجتماعی وجود نداشت. هر روز یک گروه نظامی علیه فرماندهان ارتش تظاهرات میکردند. فقط از بیرون نبود که یک عده کمر به شکستن اقتدار ارتش داشتند؛ متأسفانه در دورانی که انقلاب شکل میگیرد، هیجان و احساس به وجود میآید و از داخل همافران میآمدند و در دانشگاه تهران تظاهرات میکردند. ساخت اجتماعی ایران هم در یک وضعیت جدال قرار داشت. هر روز دانشگاه تهران درگیر مسائل فرعی بود و در دانشکده حقوق ما بیش از 30 گروه سیاسی فعالیت داشتند. طبیعی است که سرویسهای اطلاعاتی این ساختار تجزیه شده را درک کنند و گزارش بدهند.
وی افزود: به یاد دارم که مسعود رجوی اسفند 57 در زمین چمن دانشگاه تهران صحبت کرد و به مهندس بازرگان گفت اگر ارتش را منحل نکنید و فردا کودتا شود، مقصر شما هستید؛ بازرگان و حضرت امام مقاومت کردند و کسانی که اندیشه راهبردی داشتند در ساختار سیاسی ایران مقاومت کردند. افرادی مثل شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و مقام معظم رهبری کسانی بودند که در نگاهشان حفظ ارتش قوت گرفت اما از داخل ضعیف شده بود.
متقی در پایان با تأکید بر اینکه پیچیدگی سیاست به این است که ما در تله تاکتیکی قرار نگیریم، گفت: خلیج فارس یکی از حوزههای اصلی تهدید بوده، هست و خواهد بود. تقسیمبندی ژئوپلیتکی پایدارتر از تقسیمبندی کنش سیاسی است. جدال علیه ایران یا از حوزه این منطقه خلیج فارس خواهد بود و یا پاسخ به دشمن از این حوزه خواهد بود. من امیدوارم حسی که در دوران جنگ وجود داشت دوباره در این کشور زنده شود. دورههای انشقاق، جدایی و همبستگی را خود من دیدهام. امروز روزگار خوبی نیست و ان شاء الله شرایطی ایجاد شود که حس همبستگی برای تقویت امنیت ملی و یکپارچگی ساختاری حاصل شود.