یک مادربزرگ بیصلاحیت؛ رقیب لالایی!
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۷۹۴۴۵
محمدرضا یوسفی میگوید: ادبیات فولکلور یک رقیب قلدر به نام تلویزیون پیدا کرده که مادربزرگ همه شده اما صلاحیت مادربزرگبودن را ندارد و نمیتواند فضای فرهنگی را به مخاطب خود انتقال بدهد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره ضرورت حفظ لالاییها و انتقال آنها به نسلهای بعدی اظهار کرد: باید ببینیم لالاییها در سیستم و نظام اجتماعی کهن ما چطور به وجود آمده و به چه دلایلی طول عمر داشته و ماندگار شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: تا دیروز مادربزرگها، خانواده، ایل و طایفه بودند که این فرهنگها را انتقال میدادند، اما امروزه این سنتها نسبتا از بین رفته و محل ارجاع یک مادر روستایی هم سنت نیست؛ محل ارجاعش فرهنگ و مدرسهای است که در آن تحصیل کرده است. در واقع محل ارجاع آموزش خانوادهها عوض شده و دیگر مادربزرگها و سنتها و فرهنگ فولکلوریک مرجع نیستند و فرهنگ مدرنی جایگزین آنها شده؛ هرچند فولکلور هنوز جایگاه دارد، اما این جایگاه بیشتر از منظر جامعهشناسی، مردمشناسی و روانشناسی است.
یوسفی با بیان اینکه در ساختار کشورمان برای فرهنگ فولکلور متولیای نداریم، اظهار کرد: دخترها و پسرها باید این فرهنگ را در مدرسه یاد بگیرند و جزء کتابهای درسی آنها باشد. در واقع ضرورت علمی این مسائل باید برای دختر و پسری که مادر و پدر فردا هستند، توضیح داده شود. مدرسهها جایگزین مناسبات مادرسالانه قدیم شدهاند اما ضرورت انتقال فرهنگ فولکلور شکل نگرفته است، در نتیجه مادرها لالاییها را قبول ندارند و این باور غلط در آنها شکل گرفته چون اینها مربوط به سنت هستند ضرورتی ندارند و امکانات دیگری مانند آموزش و پرورش و روانشناسی جایگزین آنها شده است. باید در سیستم آموزش و پرورش به پدر و مادرهای فردا آموزش داده شود که لالایی چه نیازهایی را از نوزاد برطرف میکند.
او خاطرنشان کرد: سنت مجموعهای است که بخشی از آن واقعا مفید نیست و بخشی از آن هم واقعا مفید است؛ از آن جمله لالاییها، متلها و قصههای فولکلوریک. یعنی بخش عمدهای از فرهنگ فولکلوریک برای انسان ضروری است؛ اما مادر امروز ما که ناقل لالاییهاست، این پدیده را نمیشناسد و نمیداند نوزادش با لالایی به آرامش میرسد. او نمیداند نوزادش با لالایی موسیقی یاد میگیرد و نمیداند نوزادش با لالایی واژههایی را میشنود. در واقع لالاییها رهاوردهای متفاوتی دارند که به خاطر نبود شناخت، کمتر استفاده میشوند.
نویسنده «خاله بالا و ننه سرما» و «وقت قصه مرا صدا کن» سپس بیان کرد: این مشکل فقط برای جوامع در حال توسعه نیست؛ غرب هم با این مسئله روبهرو است، اما آنها رویکرد جدیدی پیدا کرده و لالاییها را با هنر و امکانات مدرن احیا میکنند. مشکل ما این است که این لالاییها احیا نمیشود. ریشه بنیادی اینکه بخشی از فرهنگ مردمی ما از بین میرود این است که ما فرهنگستان نداریم، اما کشورهایی مانند تاجیکستان، ارمنستان و عراق نهادی به نام فرهنگستان فولکلور دارند که موظف به جمعآوری و حفظ لالاییها هستند.
او همچنین با بیان اینکه لالاییها کاربردهای مختلفی برای رشتههای مختلف دارند، بیان کرد: اگر فرهنگستان فولکلور داشته باشیم، در واقع منابع دانشجویان رشتههای مختلف مردمشناسی، هنر، روانشناسی و ادبیات را فراهم میکنیم. ماندهام کشوری با فرهنگ غنی و فولکلور غولآسا، چرا فرهنگستان فولکلور ندارد؟! این فاجعه است. دانشجویان و مادران فردا با این فرهنگ آشنایی پیدا نمیکنند مگر کسانی که علاقهمند و عاشق این حوزه هستند. شما ببینید این چقدر فاجعه است.
یوسفی با تأکید بر اینکه لالاییها و داستانهای فولکلور پدیدهای ضروری بری نوزاد و مادر هستند، گفت: لالاییها در کشورهای پیشرفته دهه به دهه جمعآوری میشوند تا استادان مردمشناسی و فولکلوریستها و کسانی که در این زمینه کار میکنند متوجه تغییر و تحولات واژگانی لالاییها بشوند و اینکه آنها چطور تغییر یافتهاند. در کشور ما از دوره مرحوم انجوی شیرازی تا به امروز کار جدیای در این زمینه صورت نگرفته است. البته برخی از علاقهمندان و عاشقان این رشته خودشان در منطقه خودشان آنها را جمعآوری و چاپ کردهاند. من ضرورت امر را در ایجاد فرهنگستان میبینم. ۱۰ جور نهاد موازی عجیب و غریب درست میکنند اما به فرهنگ فولکلور که بخش ضروری مملکت است توجهی ندارند. لالاییها واژه و آهنگ نیستند بلکه لحن تاریخی هستند که متأسفانه ما اینها را از دست میدهیم.
او در ادامه اظهار کرد: فولکلور یک دنیای عجیب و غریب و شگفتانگیز است و لالاییها بخشی از آن هستند که به لحاظ تأثیرگذاری بر روی نوزادان قابل مطالعهاند و ما کار جدیای برای آنها انجام ندادهایم. اینکه چرا لالاییها به نوزاد آرامش میدهد؟ چرا این سنتها پایهگذاری شده است؟ بهنظرم فرهنگ فولکلور برحسب نیاز به وجود میآید و مبتنی بر نیازهای ضروری انسان است. قصهها برای اندیشیدن انسان، نشان دادن زندگی روزمره و حیات انسان ساخته شدهاند پس ضرورت دارد که سینه به سینه به نسلهای بعدی برسند. این مصیبتی است که ما داریم و مدیران ما این را نمیفهمند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره تولید لالاییهای جدید با توجه به اینکه برخی از لالاییها به لحاظ محتوا کارکردی ندارند، اظهار کرد: دوستان شاعر ما لالاییهایی سروده و چاپ کردهاند اما لالایی سرچشمه اولیه به وجود آمدن دارد؛ مثلا فردی که در ساختار زندگی ایلی زندگی میکند، برای نوزادش لالایی مخصوص ایل دارد و در آن از رفتن پدر به جنگ پلنگ صحبت میکند، در واقع ساختار ایلی را برای ما تعریف میکند و نوید میدهد پدر فردا برمیگردد. فردی که در روستا زندگی میکند، لالایی مخصوص دارد و در حوزه زراعت لالایی تعریف میکند و وارد زندگی شهری که میشویم به همین ترتیب است. گاه لالاییها حکایت از فراق و جدایی دارند.
او در ادامه با بیان اینکه لالاییها در یک بستر تاریخی و اجتماعی شکل گرفتهاند، گفت: لالاییها معرف جامعه روزگار خود هستند که بسیاری از تمها و بسیاری از سوژهها با امروز هم قابل تطبیق هستند و با بسیاری از آنها درگیرند. اما این لالاییها به مادران امروز منتقل نشدهاند که آنها بتوانند لالاییهای امروزی را بسرایند و این فرهنگ استمرار داشته باشد. مشکل این است فلان دوست ما بر اساس هنر شاعری لالایی میگوید و ممکن است به ضرورت اجتماعی و تاریخی توجه نداشته باشد. شاعر لالاییها مردماند که مبتنی بر شرایط اجتماعی تاریخی خاص آنها را سرودهاند و ممکن است یک هنرمند شرایط را نشناسد. اگر مادرها لالاییهای جدید خلق کنند، ماندگار و اصیلتر هستند.
محمدرضا یوسفی با تأکید بر اینکه لالاییها از ضروریات تربیتی هستند، خاطرنشان کرد: لالاییها اینطور نیستند که بگوییم مفید نیستند. تلویزیون جایگزین شده است، اما نمیتواند این نیازها را برآورده کند. تلویزیون برنامهای برای این نیازها ندارد و ممکن است اتفاقی درباره یک موضوع صحبت کند. لازمه آکادمیک کردن لالاییها ایجاد فرهنگستان است. لالاییها به لحاظ ساختار واژگانی قابل مطالعه هستند، البته واژهها کودک را به خواب نمیبرند بلکه ریتمها هستند که کودک را به خواب میبرند. روایتی است که میگوید ریتم لالاییها مانند ریتم ضربان قلب مادر است و این ریتم از دوران جنینی در حافظه کودک مانده و با به دنیا آمدن، ضربان آن استمرار پیدا میکند و کودک به آرامش میرسد. اگر این تعبیر را بپذیریم باید رشتهای به نام لالایی داشته باشیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: محمدرضا یوسفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۷۹۴۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصلاحطلبان درباره روند بررسی صلاحیتها چه گفتند؟
«نماینده»/ علیرضا رحمانی: عدم احراز عدم تأیید یا رد صلاحیت واژههای پرتکرار روزهای انتخاباتی کشورند که اگرچه میان هر کدام از آنها تفاوت وجود دارد اما همچنان در میان افکار عمومی یک معنا دارد رد صلاحیت دلایل رد صلاحیت نیز میتواند متفاوت باشد.
اما نکتهای که همواره و در هر انتخابات موردتوجه قرار میگیرد گمانهزنیهایی است که برای بیان علت رد صلاحیتها در رسانهها منتشر میشود. اظهاراتی که در فقدان اظهارنظر دقیق از جانب نهادهای انتخاباتی و تحت تأثیر اظهارنظر و برداشت شخصی نمایندگان یا گمانهزنی رسانهها مطرح میشود.
این بار نیز نتایج احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس شورای اسلامی نیز منتشر شد و دوباره بحث اماواگرهای همیشگی بر سر چرایی رد صلاحیتها در محافل رسانهای و حتی شبکههای اجتماعی داغ شد. بهخصوص آنکه بحث مشارکت در انتخابات یکی از مسائل مهم انتخابات پیش رو است. در این میان جریان اصلاحات با تداوم تولید محتوا به موضوع یادشده پرداخته و در این میان به مسئله انتخابات مجلس خبرگان نیز گریزی زده است.
با توجه به نکات یادشده به بررسی برخی از کدهای رصدی مهم که نقطه آغاز برخی تحلیلها بوده خواهیم پرداخت:
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: بسیاری این رد صلاحیتها یا به قولی عدم احراز صلاحیتها را ناشی از برخی تلاشها برای خالصسازی میدانند.
روزنامه هممیهن نوشت اگرچه جریان اعتدالگرا و اصلاحطلب همچون بقیه انتخاباتهای سالهای اخیر از این مجلس هم بهره چندانی نبردهاند و نوع نگاه غالب بر شورای نگهبان و روندی که برای حذف دگراندیشان سیاسی از رقابت در انتخابات و تنوع جریانی در کاندیداهای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری موجب شده است که چشمانداز رقابت آزاد و مجلسی با محوریت نمایندگی اکثر مردم و نگاههای متنوع آنان بسیار مبهم باشد اما با همه این رکود و ناامیدی ایجاد شده.
روزنامه آرمان ملی برخلاف گفتهها آنچه در عمل ثابت شد این مهم بوده که برای برخی نهتنها مشارکت مهم نیست بلکه صرفاً به دنبال اهدافی هستند که از پیش تعیین شده است. درست مثل انتخابات مجلس یازدهم اما با یک تفاوت آن هم اینکه در مجلس یازدهم کاندیداها با فیلتر شورای نگهبان روبرو بودند و حذف شدند؛ اما در این دوره نگذاشتند که کار به مرحله دوم برسد و به عبارت بهتر هیئتهای اجرایی شورای نگهبان را خسته نکردند و در همان مرحله نخست برخی از کاندیداها را رد کردند تا به نحوی کار را برای شورای نگهبان در جهت احراز صلاحیتها راحتتر کنند. برخلاف خوشبینیهای مرسوم که گفته میشد مجموعه حاکمیت فضای را به نحوی باز خواهند کرد که همه جریانهای سیاسی و افکار بتوانند در انتخابات به رقابت بپردازند و تنور انتخابات را داغ کنند؛ شرایط عملکردی هیئتهای اجرایی بهگونهای بوده که حتی عدهای از مجلس انقلابی یازدهم را نیز رد کردهاند تا نشان دهند در مجلس آینده حتی نباید یک نماینده منتقد وجود داشته باشد و همه باید از دولت حمایت کنند.
غلامرضا نوریقزلجه نماینده بستانآباد و یکی از افراد رد صلاحیت شده از سوی هیئت اجرایی در گفتگویی مدعی شد: به نظر بنده انگیزه رد صلاحیتها همین است و نمیخواهند در مجلس منتقدانی برای دولت یا برای این جریان خالصساز وجود داشته باشد که در حقیقت دولت لوکوموتیو این جریان خالصساز است و زحمت آن را تقبل میکند و نمیخواهند برای این جریان مشکلی به وجود آید. این جریان اصلاً حرف مشارکت حداکثری را هم نمیزند و برعکس حرف آن را مطرح میکند و میگوید هر چه مشارکت مردم در انتخابات کمتر باشد ریسک ما پایینتر است همچنین کار برایمان کمهزینهتر است و انتخابهایمان نیز دقیقتر و راحتتر است درواقع اینها به دنبال همین هستند اما همه امور کشور در دست این جریان فکری نیست و هستند کسانی که برای مصالح نظام و کشور هم دغدغه دارند و همفکر میکنند.
ابوالفضل فاتح، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب در نامهای خطاب به مسعود پزشکیان آورده است: جامعه متکثر را با حکومت یکدست نمیتوان اداره کرد و دیر یا زود سرکنگبین صفرا خواهد فزود بر این مصیبت امر خیانت به دین و میهن را هم باید افزود نه مردم علفاند و نه قانون ماشین چمنزنی که هر کس قدش بلندتر است بریده شود و آنکه میماند کوتاه بشود یا یکدست شود. قانون که شیوه اجرا یا خروجیاش محروم کردن دلسوزترین و صالحترین و توانمندترین مردمان این سرزمین از حضور در امر سیاست و قدرت باشد یا ابزاری برای اعمال سلایق تنگ سیاسی و محروم کردن رقیب و برپایی نمایشهای یکطرفه ناکارآمدی و انحرافش از روز روشنتر است.
عبدالواحد موسوی لاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز درباره تحلیل خود نسبت به نتیجه بررسی صلاحیتهای داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: از مجموعه مقدماتی که برای انتخابات فراهم شده بود معلوم بود کار به اینجا منتهی میشود. وقتی مجلس اصلاح قانون انتخابات را تصویب کرد و بعد از آن بحث پیش ثبتنام و احراز صلاحیتها مطرح شد و وقتی در آن قانون آمد که شورای نگهبان میتواند حتی منتخب مردم را بعد از رأی آوری کنار بزند معلوم است که نتیجه چه میشود با این مقدمات زمینهای نبود که ثبتنام کنند. آنهایی هم که ثبتنام کردند نتیجهاش مانند آقای پزشکیان و امثال آنها شد.
عبدالحمید در سخنرانی روز جمعه خود بار دیگر از جمهوری اسلامی خواست که به تبعیضها پایان دهد و منافع ملی را در نظر بگیرد. او همچنین از رد صلاحیتها برای انتخابات مجلس پیش رو انتقاد کرد و گفت که نباید جلو نمایندگان معترض و منتقد گرفته شود.
یکی از سایتهای اصلاحطلب در حمایت از پزشکیان نوشت: او علاوه بر زندگی سالم و ترجیح حقوق نمایندگی بر درآمد بسیار بالاتر از محل طبابت طی قریب ۱۶ سال نمایندگی و یک دوره وزارت بهداشت در دولت اصلاحات ملاحظات موردنظر محافظهکاران را رعایت کرده و ادبیاتی شبیه اصلاحطلبانی نداشته که از نظر نواصولگرایان تندرو بودند و هستند. انگارنهانگار که با رأی مردم تبریز چهار دوره نماینده مجلس بوده است. انگارنهانگار که رد صلاحیت یک نماینده بیش از اهانت به او توهین به مردمی است که او را انتخاب کردهاند و از این حیث تفاوتی نیست بین این نماینده تبریز با آن دیگری که نه اصلاحطلب بلکه احمدینژادی است و اتفاقاً در قضیه آقای علیرضا بیگی به خاطر ماجرای افشاگری خودروهای شاسیبلند حساسیت افکار عمومی بیشتر است. هرچند درباره او به حکم دادگاه استناد میشود درحالیکه پزشکیان جایی محکومیت ندارد.
تحلیل و نظریه
پس از تکمیل شدن نسبی پازل رد صلاحیتها بسیاری از تحلیلگران به دنبال رمزگشایی از آینده روند احراز صلاحیتها هستند. احتمالات مختلفی از سوی تحلیلگران در خصوص روند کلی بررسی صلاحیتها مطرح میشود.
برخی پیشبینی میکنند رویکردهای سلبی در روند بررسی صلاحیتها در هیئتهای نظارت هم ادامه خواهد داشت و شورای نگهبان و هیئتهای نظارت رد صلاحیتها را متوجه معدود چهرههای باقیمانده در طیفهای اصلاحطلب و میانهرو خواهند کرد.
درعینحال برخی افراد متقاضی کسب کرسی نمایندگی از احزاب اصولگرا و جناح راست هم رد صلاحیت میشوند تا درنهایت نهادهای نظارتی اعلام کنند، مسئله رد صلاحیتها همه جناحهای کشور را در بر گرفته است.
دسته دیگری از تحلیلها هم مبتنی بر این استدلال کلی است که شورای نگهبان تلاش میکند دیدگاه هیئتهای اجرایی را تأیید کرده و جز برخی موارد خاص دیدگاه هیئتهای اجرایی در خصوص صلاحیتها را تأیید کرده و تغییری در استعلامات پنجگانه نمیدهد.
اما یکی دیگر از پیشبینیها مبتنی بر نظریۀ ادعایی پلیس خوب پلیس بد مطرح میشوند. گروهی از تحلیلگران اصلاحطلب معتقدند در این انتخابات شورای نگهبان تلاش خواهد کرد لباس پلیس خوب را به تن کرده و با دیدگاهی ایجابی روند بازگشت برخی رد صلاحیت شدگان به عرصه انتخابات را فراهم سازد.
مبتنی بر این مدل تحلیلی شورای نگهبان زمینه بازگشت برخی اسامی برجسته به انتخابات را فراهم میکند تا درنهایت افکار عمومی با این ذهنیت که گشایشی نسبی در روند احراز صلاحیتها ایجاد شده مهیای حضور در انتخابات شوند. هرچند این تحلیل به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی خوشبینانه است اما برای خود طرفدارانی دارند اما اغلب تحلیلها حاکی از تداوم پیاده کردن فعالان سیاسی اصلاحطلب و میانهرو از قطار انتخابات است.
اغلب رد صلاحیتها مبتنی بر ماده ۳۳ و ۳۱ قانون جدید انتخابات است؛ قانونی که در زمان تصویب با انتقادات و اعتراضات فراوانی مواجه شد و بسیاری از رسانههای اصلاحطلب اجرای آن را باعث شکلگیری مناقشات بسیاری دانستند؛ اما ماده ۳۳ قانون جدید انتخابات که محور بسیاری از رد صلاحیتهاست شامل ۱۳ بند کلی و یک تبصره است. اغلب رد صلاحیتها ذیل این بندها اجرایی شده است. بهعنوان نمونه در بند ۴ ماده ۳۳ آمده کسانی که به جرم اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران محکوم شدهاند نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند و صلاحیت آنها احراز نخواهد شد.
در ماده ۳۱ قانون جدید انتخابات هم به شرایط انتخاب شوندگان اشاره شده است. این ماده شامل ۱۰ بند است؛ بند ۱ این ماده اعتقاد و التزام عملی به اسلام است. در بند ۲ التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و بند ۴ ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه است. اغلب رد صلاحیتها مبتنی بر این مواد و بندهای ذیل آن صورت گرفته است.
یکی از خطوطی که پیش از اعلام نتایج اولیه تعیین صلاحیت نامزدها بهصورت مستمر از سوی رسانههای جریان اصلاحات و حامی اعتدال مطرحشده مسئله فشار سیاسی روی هیئتهای اجرایی انتخابات بوده است.
اصلاحطلبان در رسانههای خود مدعی بودند که در بعضی شهرستانها چینشهای هیئت نظارت و اجرایی کاملاً یکطرفه است و شائبه مهندسی انتخابات در بعضی حوزهها مطرح است البته شائبه است و بهیقین نرسیده ولی باعث میشود که مشارکت پایین بیاید نتایج اعلام شده از سوی هیئتهای اجرایی این فرضیه را باطل کرده و نشان داد که جریان اصلاحات با تمرکز روی کلیدواژگان خالصسازی تلاش کرد تا با حداکثر اطمینان خاطر از مرحله بررسی صلاحیتها در هیئتهای اجرایی عبور کند.