سکوتی که فتوای قتل حسین (ع) شد!
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۹۱۷۱۲
وقتی پای آموختن و فراتر از آن عبرت و درس گرفتن وسط باشد، فرقی نمیکند که از رفتار شخصیتهای مثبت و بزرگ تاریخ درس بگیرید یا اینکه به کنکاش در رفتار و تصمیمگیریهای آدم بدها و چهرههای سیاه یا خاکستری بپردازید.
مجید تربتزاده/
وقتی پای آموختن و فراتر از آن عبرت و درس گرفتن وسط باشد، فرقی نمیکند که از رفتار شخصیتهای مثبت و بزرگ تاریخ درس بگیرید یا اینکه به کنکاش در رفتار و تصمیمگیریهای آدم بدها و چهرههای سیاه یا خاکستری بپردازید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از ایران تا یمن
بین تاریخنویسان قدیمی هم بر سر « شریح» اختلاف نظر وجود دارد. البته نه برسرِ وجود یا وجود نداشتنش. تذکرهنویسان، دانشمندان نسبشناس و تاریخنویسان درباره اصل و نسب «شریح» با هم اختلافنظر دارند و همین اختلاف نظر، فرض نخست یعنی اینکه «شریح» فقط یک شخصیت افسانهای است را رد میکند. قطعاً این همه تاریخنویس و دانشمند، بیکار نبودهاند که وقتشان را برای بحث و سند رو کردن درباره کسی که وجود ندارد ، تلف کنند. آنها متفق القولاند که هم «شریح بن حارث کندی» و هم چند نسل از گذشتگانش همه در یمن به دنیا آمدهاند . منتها برخی تاریخنویسان با توجه به شجرهنامه اومعتقدند جدّ پنجم او-به نام رائش-از فرزندان ایرانیانی بوده است که در زمان خسرو انوشیروان و به دستور او به عنوان سرباز، به سرزمین یمن آمده و پس از وفات انوشیروان در همین سرزمین ماندگار شده و برای اینکه حامی و متحدی داشته باشند به قبیله « کنده» پیوستند. این قبیله سالهای طولانی پیش از اسلام برای خود در منطقه برو و بیایی داشتند و حاکم و همهکاره جنوب شبه جزیره عربستان محسوب میشدند.
جوان درسخوان
هم قبیلهایهای « شریح» در تاریخ صدر اسلام خیلی نقشآفرینی کرده و در حوادث مختلف تأثیرگذار بودند. از شورشها و زد وخوردهای دوران خلیفه نخست بگیرید تا دوران خلیفه سوم، زمان زمامداری امیرالمؤمنین و بعد هم رخداد کربلا، همهجا « کندیان » حضور پررنگ دارند. میگویند پس از فاجعه و جنایتی که در صحرای کربلا رقم میخورد، 30 سر بریده شده از اصحاب امام حسین(ع) بر نیزههای افراد همین خاندان بالا میرود و در کوفه به «ابنزیاد» تقدیم میشود! «شریح» از اعضای چنین قبیله و طایفهای است و دست بر قضا حضور و قدرت گرفتن اندک اندکش در کوفه، تا حدی وابسته به «کندیان» است که تعداد زیادی از آنها در این شهر ساکن شدهاند. او رشد و پیشرفتش را پس از اسلام آوردن آغاز میکند و جالبتر اینکه همه علمآموزیاش هم مربوط به دورانی است که یا با علی (ع) رفت و آمد و همنشینی دارد و یا با دیگر چهرههای سرشناس و عالم آن روزگار.
همهکاره کوفه
کسی از تاریخنویسان مدعی نشده است که « شریح» آدم بیعرضه و بیدستوپایی بوده که فقط با سوءاستفاده از شرایط خاص دوران صدر اسلام به پست، مقام و جایگاه ارزشمندی دست یافته است. برعکس خیلیها او را انسان زیرک و باهوشی میدانند که هم تحصیلکرده و داناست و هم به خوبی میتواند جریانها و شخصیتهای زمان خودش را بشناسد. پس از رحلت رسول اکرم(ص)، شریح هنوز جوان و ناشناخته است و خبری و نشانی هم از او در جریانات سیاسی و اجتماعی آن روزگار نیست. در دوره خلیفه دوم اما« شریح» به 40 سالگی رسیده و فرد باسواد و پختهای است، بنابراین مدتی به عنوان همهکاره کوفه تعیین میشود و بعد هم که اصول قضاوت را فرا میگیرد، قاضی این منطقه میشود. با آغاز زمامداری امیرالمؤمنین(ع)، شهرتش از کوفه فراتر رفته و در مجموع به عنوان یک رجل سیاسی – اجتماعی و چهره تأثیرگذاری که گوش و چشم خیلیها به دهان او و رفتارش دوخته شده، شناخته میشود. شاید سواد و تجربه او سبب میشود حتی با آغاز زمامداری امیرالمؤمنین(ع) در منصب قضاوت باقی بماند. این منصب البته تا زمانی است که در قضاوت میان علی(ع) و مرد یهودی اشتباه میکند و هشدار نخست را میگیرد و بعد هم گویا وقتی به گوش امیرالمؤمنین میرسد که خانهای مجلل و اشرافی خریده ، برکنار میشود. برخیها نوشتهاند این ماجرا یا اتفاقی دیگر سبب تبعید او توسط علی(ع) شده است.
لحظهشناسی
بحث، بحثِ « لحظهشناسی» است. اینکه چگونه یک تصمیم نابهجا، یک سهلانگاری و اندیشیدن به حفظ موقعیت خود، سبب میشود ماجرایی بزرگ در تاریخ رقم بخورد یا نخورد. «شریح» همانقدر که به زیرکی و باسوادی معروف است، متهم به این است که در دوران هر حاکم و خلیفهای، بیشتر از هر چیز به منافع، پست و مقام خود و بعد جلب نظر مقام بالاتر میاندیشیده است. «شریح» با یک تصمیم درست پیش از ماجرای کربلا، میتوانست حرفهایی بزند و کاری کند که نشانی از «ابن زیاد» باقی نماند، مردم کوفه قدرت را در دست بگیرند و با رسیدن امام حسین (ع) با او اعلام بیعت کنند. اما از جاسوسان ترسید، به آینده شغلی خودش و مسند قضاوتی که میگویند 50 یا 70 سال بر آن تکیه زده بود، اندیشید و با سکوتش، مسیر تاریخ را عوض کرد. اگرچه برخیها میگویند اثر و سندی مکتوب و محکم از فتوای معروف او علیه امام حسین (ع) وجود ندارد اما چشمها، مغزها و دلهای بیدار تاریخ وقتی به نحوه زندگی، رفتار و موضعگیریهای «شریح» در بزنگاهها و مراحل حساس تاریخی نگاه میکنند، این فتوای ضمنی او را حتی در سکوت و سخن نگفتنش میبینند. حالا چه خودش فتوا داده باشد و چه «ابن زیاد» آن را به نام او جعل کرده باشد. «شریح» پیشاپیش و با سکوت و مصلحتاندیشیاش به این فتوای داده یا نداده، مُهر تأیید زده است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: امام حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۹۱۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا
مردی که ساقی محل بوده و مشتری دائمی خود را به قتل رسانده بود، نه در بازجویی و نه در دادگاه اعتراف نکرد و منکر همه چیز شد، اما قضات رای به قصاص او دادند و با تایید این حکم در دیوان عالی، متهم در یکقدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش همشهری آنلاین، این ماجرای تلخ نیمه شب پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ هنگامی در شهر مرزی سرخس آغاز شد که سرنشینان یک خودرو پیکر نیمه جان و خونآلود مردی را شبانه کنار در منزلی داخل یک کوچه انداختند و از محل گریختند.
لحظاتی بعد اهالی منزل که صدای برخورد شیئی با در حیاط را شنیده بودند، سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با پیکر فردی به نام «حسین-س» روبهرو شدند که از سر و گوش وی خون میریخت. آنها با دیدن وضعیت وخیم این مرد بلافاصله به وی آب نوشاندند و با امدادگران اورژانس تماس گرفتند.
زمان به کندی سپری میشد و بستگان و اطرافیان مرد مجروح دقایق سختی را با اضطراب و نگرانی میگذراندند تا اینکه خودروی اورژانس و نیروهای کلانتری از راه رسیدند و پیکر خونآلود را در حالی به بیمارستان لقمان حکیم انتقال دادند که مرد مجروح در پاسخ به این سوال اطرافیانش که چه کسی تو را به این روز انداخت، نام مرد معروف به «گدا و پسرش» را بر زبان راند و گفت:آنها مرا با چوب زدند.
در حالی که تحقیقات گسترده نیروهای انتظامی با دستورات قضایی برای ریشه یابی این ماجرای تلخ و دستگیری مرد معروف به گدا که نام شناسنامهای دیگری داشت، آغاز شده بود، اقدامات درمانی به دلیل کمبود برخی امکانات تخصصی در سرخس به نتیجه نرسید و حسین-س به بیمارستانی در مشهد منتقل شد، اما او بعد از حدود یک ماه که در کما به سر میبرد، چشمانش را گشود و برای مراقبتهای ویژه به منزل یکی از بستگانش در مشهد رفت، اما چند روز بعد جان سپرد و بدین ترتیب پرونده مذکور رنگ جنایت گرفت.
کنکاشهای پلیس سرخس در این باره با دستگیری گدا در حالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد او از توزیعکنندگان مواد مخدر است و حسین نیز در حالی برای خرید مواد مخدر نزد او رفته بود که فقط مشتی پول خرد (سکه) در دست داشت.
یکی از مطلعان در این باره به پلیس گفت: من صدای ریخته شدن سکهها روی زمین را شنیدم که موجب درگیری لفظی بین مرد معتاد و ساقی محل شده بود. به همین خاطر هم یک اسکناس هزار تومانی به او دادم تا مواد مخدر را به مرد معتاد بدهد.
در حالی که پزشکی قانونی نیز علت مرگ حسین-س را خونریزی مغزی بر اثر ضربه اصابت جسم سخت تشخیص داده بود، متهم «ع-ز» (ساقی محل) هرگونه درگیری خود با مرد معتاد را انکار کرد و مدعی شد که او فقط ظهر روز حادثه برای خرید تریاک به منزل او مراجعه کرده است.
وی در ادامه اعترافات خود مدعی شد شب حادثه برای خرید میوه و دیگر مایحتاج زندگی بیرون از منزل بوده و ساعت ۲۳ به منزلش رفته است. بررسیهای بیشتر نشان داد که ماجرای رها شدن پیکر خونآلود ساعت ۲۳:۴۵ به پلیس گزارش شده است.
با توجه به تحقیقات تکمیلی در دادسرای عمومی و انقلاب سرخس، این پرونده جنایی با کیفرخواست صادر شده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد برگزار شد، گدا و پسرش پای میز عدالت نشستند تا به همراه وکلای خود از اتهام قتل عمدی دفاع کنند.
با توجه به حساسیت این پرونده پیچیده جنایی که به کلافی سردرگم میماند، واکاوی تخصصی از سطر به سطر اوراق آن آغاز شد. در نهایت قضات دادگاه سرنخ اصلی آن را در حالی به دست گرفتند که ساقی محل در برابر دلایل انکارناپذیر و استنادات دقیق دادگاه، حیرتزده به وکلا مینگریست تا شاید راه چارهای بیابند.
در همین حال قاضی «دنیادیده» به محتویات پرونده و اظهارات شاهدان و مطلعان اشاره کرد که یکی از آنها گفته بود: وقتی ماجرای کتککاری و ضرب و جرح «حسین-س» را شنیدم بلافاصله شبانه به منزل گدا (ع-ر) رفتم که خودروی او مقابل منزلش پارک بود. زمانی که دستم را روی کاپوت خودرو گذاشتم هنوز داغ بود که نشان میداد او دقایقی قبل از خودرو استفاده کرده است.
در همین حال یکی از شهود درباره ماجرای شب حادثه به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: آن شب من مشغول لحافدوزی بودم که فردی با من تماس گرفت و از رها شدن پیکر حسین-س (یکی از بستگانم) خبر داد. وقتی به محل رسیدم آمبولانس اورژانس و پلیس ۱۱۰ هم آمده بودند. از حسین پرسیدم چه کسی تو را زد، او گفت: گدا و فرزندش مرا جای دیگری زدند و با خودرو به اینجا آوردند! من هم بلافاصله با شنیدن نام گدا به در منزل او رفتم که دیدم جلوی در منزلش خیس است، یعنی آب ریخته بودند. وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردم، پسرش گفت پدرم خانه نیست، ولی ناگهان پدر او (ع-ز) از در پارکینگ بیرون آمد و با اخم به من گفت با چه کسی کار داری؟ گفتم من از بستگان حسین هستم. او اینجا آمده است؟ گدا در پاسخ گفت یک بار ظهر آمد و تریاک گرفت و یک بار هم نیم ساعت قبل اینجا آمد و بعد از خرید تریاک رفت.
درحالی که ساقی محل فروش مواد مخدر به مرد معتاد را تایید میکرد و او را از مشتریان خود میدانست، باز هم بر طبل انکار میکوبید و همچنان به تناقضگوییهای خود با جملاتی مانند «کی گفته؟» ادامه میداد تا اینکه همه ماجرا را در آخرین دفاعیات خود منکر شد. اما قضات شعبه ششم دادگاه که با طمانینه و آرامش به اظهارات متهمان گوش میدادند، در نهایت پس از مشورتهای قضایی رای خود را در این باره صادر کردند.
در این رای که به امضای قاضی هادی دنیادیده (رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) رسیده، آمده است به نظر دادگاه حسین-س (مقتول) برای خرید مواد مخدر به متهم (ع-ز) مراجعه کرده که از مشتریان همیشگی او بوده ولی پولی به همراه نداشت. به همین خاطر و تحت تاثیر مواد مخدر برای متهم ایجاد مزاحمت کرده است تا جایی که متهم برای رهایی از مزاحمتهای وی به قصد تنبیه او، نه به قصد قتل، با چوب به سر وی زده است و پس از مشاهده وخامت حال مرد مجروح و برای آنکه این موضوع دامنگیر وی نشود، او را با خودرو به در منزل یکی از بستگانش انتقال داده است تا آنها او را به بیمارستان برسانند و...
در ادامه این رای قاطع که به استدلالهای دقیق و موشکافانه حقوقی و قضایی گره خورده به ضربه نوعا کشنده اشاره و تاکید شده است: «از آنجا که متهم قصد قتل نداشته، اما ضربه با چوب به سر نوعا کشنده تلقی میشود، بنابراین اتهام قتل عمدی وی منطبق بر موازین قانونی است...» به همین دلیل قضات دادگاه ع-ز (متهم) را به قصاص نفس محکوم کردند و رای به تبرئه فرزندش دادند چراکه دلایل کافی مبنی بر مشارکت وی در جنایت وجود نداشت.
با اعتراض متهم و وکلای مدافع به رای مذکور، این پرونده به شعبه چهارم دیوان عالی کشور ارسال شد و توسط قضات سپیدموی زیر ذرهبین قضاوت قرار گرفت، اما آنها نیز با مطالعه دقیق محتویات پرونده به استدلالهای موشکافانه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
منبع: روزنامه خراسان
tags # اخبار حوادث سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!