کوروش را بهانهکردهاند برای یأجوج و مأجوج اشک میریزند!
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۰۹۱۵۹
هواداران یأجوج و مأجوج چه کسانی هستند که با داستانپردازی و بهانهکردن کوروش، برای مفسدان اقتصادی اشک میریزند؟
به گزارش جنوب نیوز، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشت روز شنبه هفته جاری، به انتقاد از سخنان روحانی در مراسم پانزدهمین جشنواره شهید رجائی مبنی بر اینکه «فساد و رانت با بگیر و ببند و دادگاه از بین نمیرود» پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین شریعتمداری، قاطعیت و جدیت آیتالله رئیسی و اقدامات اخیر قوه قضائیه در مبارزه با مفاسد اقتصادی را به اقدام «ذوالقرنین» در دیوارکشی میان مظلوم و ظالم تشبیه کرد اما نوشته مدیرمسئول روزنامه کیهان که توجهات افکار عمومی را معطوف خود کرده بود به مذاق بسیاری از عناصر ضدانقلاب و مدعیان اصلاحات خوش نیامد و واکنشهای مختلفی را در پی داشت که البته وجه مشترک همه آنها، تلاش برای به انحراف کشانیدن مقصود و مراد اصلی نوشته و به عبارتی اصل مطلب بود.
مدیرمسئول روزنامه کیهان در بخشی از این یادداشت با اشاره به داستانی که در سوره مبارکه کهف آمده است، به شخصیت ذوالقرنین پرداخت و نوشت: «در سوره مبارکه کهف به داستان ذوالقرنین اشاره شده است، او اگرچه به روایت معصومین علیهمالسلام پیامبر نبود ولی شخصیتی مؤمن و دادگستر و محبوب خدا بود. برخی از مفسران، ازجمله مرحوم علامه طباطبائی او را کوروش کبیر یعنی همان پادشاه هخامنشی میدانند. ذوالقرنین سپاه عظیم و سلحشوری در اختیار داشت.
در کلام خدا از سفرهای سهگانه او یاد شده است، سفر به مشرق و مغرب و سفر به منطقهای که در پس تنگهای (برآمده از دو کوه) قرار داشت، «حَتَّی إِذَا بَلَغَ بَینَ السَّدَّینِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یکادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلًا ... ذوالقرنین در سفر سوم خود به میان دو کوه میرسد و در پس آن دو کوه مردمی را میبیند که از ظلم و ستم جماعت ستمگری به نام «یأجوج و مأجوج» به تنگ آمدهاند و از او میخواهند که میان آنها و یأجوج و مأجوج دیواری بنا کند تا از تاختوتاز آن ستمگران در امان باشند و ذوالقرنین با آهن و مس گداخته میان آن دو کوه، سد محکمی بنا میکند که یأجوج و مأجوج توان نفوذ و عبور از آن را نداشتهاند. «فَمَا اسْتطَاعُوا أَن یظْهَرُوهُ و َمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا- نه میتوانستند از آن بالا بروند و نه در آن نقبی بزنند.»
شریعتمداری ضمن اشاره به تبلیغات انتخاباتی ۹۶ و یادآوری اتهامزنی مدعیان اصلاحات به آیتالله رئیسی در افکار عمومی که «اگر انتخاب شود، در پیادهروها دیوار میکشد!» نوشت: «بعدها اگرچه آقای رئیسی به ریاست جمهوری انتخاب نشد اما، نیمی از آنچه درباره دیوارکشی ایشان گفته بودند به حقیقت پیوست! و ایشان که به ریاست قوه قضائیه انتخاب شده بود، دیوارکشی را آغاز کرد، ولی آنگونه که ایشان را متهم کرده بودند، در پیادهروها دیوار نکشید! رئیسی در برخورد قاطع و هوشمندانه با مفسدان اقتصادی و دستگیری و محاکمه آنها، میان یأجوجومأجوجهای عصر حاضر و مردم مظلوم و ستمدیده ایران، دیوار بلندی کشید و دست غارتگر آنها را از جان و مال ملت کوتاه کرد. هزاران میلیارد از اموال به غارت رفته مردم را به بیتالمال بازگرداند و غارتگران را به دست عدالت سپرد... و این گردونه- که با استجازه معروف آیتالله آملی لاریجانی از حضرت آقا به گردش درآمده بود- کماکان به چرخش خود ادامه داد و این روزها با هر چرخی که میزند، ارتفاع آن دیوار بلند و بلندتر میشود و مردم را به اجرای بیچونوچرای عدالت امیدوارتر میکند... کاری کارستان و همسو با برخوردی که جناب ذوالقرنین با جماعت بیدادگر یأجوج و مأجوج کرده بود... ازاینروی باید گفت: آیتالله سید ابراهیم ذوالقرنین، دستمریزاد و خدا قوت»
پیشازاین نیز اشاره کردیم که نکات قابلتأمل مدیرمسئول روزنامه کیهان با شیطنت رسانههای معاند، اپوزیسیون و مدعی اصلاحات مواجه شد تا جایی که از سایت خبرآنلاین و بیبیسی فارسی گرفته تا روزنامههای زنجیرهای مانند آفتاب یزد، همدلی، آرمان و ... همگی سعی کردند اصل مطلب را به انحراف کشانده و صحنهای دیگر از خط تحریف و شیطنت رسانهای و بداخلاقی خود را به نمایش بگذارند.
ترجیعبند واکنش این رسانهها این بود که کیهان، آیتالله رئیسی را ذوالقرنین نامیده و ذوالقرنین همان کوروش است! درحالیکه هر مخاطبی متوجه حرف اصلی آن مطلب میشد.
گفتنی است که کینه و عداوت برخی رسانههای اصلاحطلب نسبت به کیهان، بهقدری ادبیاتشان را نازل و تهی از معنا کرده که یکی از آنها در بخشی از نوشته خود آورده بود: «در حکم رهبر انقلاب خطاب به رئیسی، از عبارت حجتالاسلام استفاده شده و در نوشته سراسر متملقانه روزنامه کیهان از عبارت آیتالله استفاده شده است.»
البته عدهای نیز مشفقانه نظر خود را اعلام کرده و گفتند بهتر بود چنین تشبیهی انجام نمیشد. که البته این نقد نیز پاسخ خود را دارد و در تشبیه آنچه مهم و اصل ماجراست، «وجه شبه» است.
القای نمایشی و سیاسی بودن برخوردها
شایانذکر است که طی هفتههای گذشته در قبال اقدامات اخیر قوه قضائیه، ۲ محور دیگر نیز در دستور کار ضدانقلاب و مدعیان اصلاحات قرار داشته است. ۱) ادعای نمایشی بودن اقدامات اخیر قوه قضائیه در برخورد با مفسدان اقتصادی که بیشتر از سوی اپوزیسیون و جریانات معاند دنبال میشد و ۲) القای سیاسی بودن برخوردها که از سوی اصلاحطلبان مطرح شد.
بعد از سخنان تعجببرانگیز رئیسجمهور در جشنواره شهید رجایی مبنی بر اینکه «فساد و رانت با بگیر و ببند و دادگاه از بین نمیرود و دستگاه قضائی آخرین مرحله است.» (۶/۶/۹۸) اظهارنظرها برای تضعیف قوه قضاییه آغاز شد.
فردای آن روز عمادالدین باقی، فعال اصلاحطلب در یادداشتی در سازندگی نوشت: «مبارزه با فساد را به فساد اقتصادی فروکاستن و برای فساد سیاسی و قضایی و اداری و غیره مصونیت ایجادکردن نیز خودش شیوه دیگری از لوث کردن مبارزه با فساد است. وقتی در مبارزه با فساد فقط از اختلاس و ثروت بادآورده گفته میشود و جلوهها و چهرههای دیگر آنکه گاهی مهمتر و مقدم بر فساد مالی هستند نادیده گرفته میشود، نتیجهاش این است که صدسال است این شعار تکراری را میشنویم و فساد رویینتر میشود. اهمیت قدرتهای بادآورده کمتر از اهمیت ثروت بادآورده نیست. یک حکم قضایی ناعادلانه اهمیتش کمتر از یک اختلاس نیست.
سوءاستفاده از قدرت هم نوعی فساد است. سیستم آموزشی و اداری و قومی و ترویج خرافه و ... هم چهرههای دیگری از فساد هستند و مبارزه با فقط یکی از آنها در حقیقت تداوم فساد به اسم مبارزه با فساد است. مبارزه با تمام مظاهر فساد و هر نوع رانت و ویژهخواری میتواند دریچه امیدی بر نتیجهبخشی آن باشد».
یک سایت خبری اصلاحطلب در مطلبی نوشت: «برخورد با مفاسد گرچه مدتی است با جدیت بیشتری در دستور کار قرار گرفته است اما واکنشهای عمومی بیانگر آن است که این برخوردها چندان کمکی به افزایش اعتماد عمومی نکرده و بهجای اعتمادزایی منجر به اعتمادزدایی شده است.» و محمدرضا خباز، عضو اعتماد ملی همان روز در مصاحبه با آن سایت خبری گفت: «در شرایطی که مبارزه با ریشه شکلگیری رانتها دنبال نشود، بگیروببندهای بعدی بهتنهایی چارهساز نبوده و اعتمادسازی لازم را هم ایجاد نخواهد کرد»
چندی پیش پروانه سلحشوری، نماینده اصلاحطلب در توییتی نوشت: «از ریاست محترم قوه قضاییه تقاضا دارم که اگر به روال معمول قرار است در عید سعید فطر، عفوی شامل حال زندانیان شود، همه زنان و مردانی که به جهت ابراز عقیده در بند هستند نیز مشمول آن گردند.» وی چند روز پیش در اظهاراتی از برخوردهای قوه قضاییه با نوشین جعفری، هتاک به ساحت اهلبیت عصمت و طهارت (ع) انتقاد کرد.
همچنین اوایل ماه جاری بود که مسعود پزشکیان، نایبرئیس مجلس در خصوص بازداشت دو نماینده مجلس به خاطر اخلال و فساد در پرونده شرکت خودروسازی سایپا گفت: «به باور من، در حق این دو نفر ظلم شده است!!» یا صادق زیباکلام، فعال اصلاحطلب هم در توییتی، از بازداشت و پیگرد قضایی دو نماینده متهم به رانتخواری، انتقاد کرد!
روز گذشته هم عدهای از نمایندگان اصلاحطلب مجلس (علی مطهری، الیاس حضرتی، محمود صادقی، مصطفی کواکبیان، پروانه سلحشوری، سیده حمیده زرآبادی و ...) در نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار اصلاح احکام صادره برای محکومان امنیتی و هتاکان به اهلبیت (ع) شده و تأکید کردند احکام صادرشده «اقناع جامعه را با مشکل مواجه کرده است»!
قوم «یأجوج و مأجوج»
نکته مهم ماجرا پاسخ به این سؤال است که دلیل تلاش گسترده برای تحریف مطلب کیهان و همچنین دلیل کوشش محکوم به شکست آنان برای تضعیف و مخدوشسازی و حتی کمرنگ کردن اقدامات اخیر قوه قضائیه چه چیزی میتواند باشد؟ و البته برای پاسخ آن باید در اقدامات اخیر قوه قضائیه و جریانهای سیاسی منتقد آن جست و کاوید و دقیق شد که چرا آنان از مشت آهنین قانون در برابر فساد نگراناند؟ و این قوم «یأجوج و مأجوج» و هواداران آنها چه کسانی هستند که اینچنین برآشفتهاند.
اقدامات ۶ ماهه قوه قضائیه
برای پاسخ به این سؤالات، عملکرد ۶ ماهه آیتالله رئیسی که تنها بخشهایی از آن در ذیل میآید، بایستی در ترازوی نقد افکار عمومی قرار گیرد و ماهیت و پشت پرده اقدامات و انتقادات علیه آیتالله رئیسی روشنتر شود.
۱. آغاز اصلاح ساختار قوه قضاییه، ۲. انفصال ۶۰ قاضی متخلف از خدمت، ۳. دستور برای بررسی ویژه تحقیق و تفحصهای ارجاعی به قوه قضاییه، ۴. عزل و بازداشت علی اکبری، معاون اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه، ۵. حکم حبس حسین فریدون، برادر رئیسجمهور، ۶. حکم ۱۵ سال حبس بهروز و فیروز ریختهگران از متهمان بانک سرمایه، ۷. حکم ۲۰ سال حبس هادی رضوی، یکی از متهمان پرونده بانک سرمایه و داماد آقای وزیر!، ۸. حکم حبس ابد محسن پهلوان مقدم، مدیرعامل پیشین شرکت پدیده شاندیز، ۹.
حدود هزار و ۲۰۰ حکم قطعی برای مفسدان اقتصادی، ۱۰. حکم ۱۱۰ سال حبس برای ۹ متهم پرونده کیمیا خودرو، ۱۱. حکم عاملان قتل شیر محمدعلی، زندانی امنیتی، ۱۲. اجرای فوری حکم دادگاه متهمان پرونده توزیع گوشت وارداتی، ۱۳. بازداشت ۲ نماینده مجلس به اتهام اخلال در بازار خودرو، ۱۴. بازداشت پوری حسینی، رئیس سابق سازمان خصوصیسازی، ۱۵. بازداشت تعدادی از کارمندان سازمان غذا و دارو، ۱۶. پیگیری پرونده ۱۷ متهم جاسوسی، ۱۷. پیگیری پرونده واردکنندگان خودروهای لوکس، ۱۸. پیگیری پرونده دریافتکنندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی، ۱۹. پیگیری پرونده شهرام جزایری، ۲۰. پیگیری پرونده فعالان محیط زیستی، ۲۱. حکم تخریب ویلاهای غیرمجاز (بهطور مثال تخریب بزرگترین سازه ویلایی در رشت)، ۲۲. راهاندازی سامانه ثبت اموال و داراییهای مسئولان، ۲۳.
راهاندازی سامانه پرداخت آنلاین هزینههای قضائی، ۲۴. فرمان ۱۰ بندی به روسای دادگستریها و دادستانها در خصوص مبارزه جدی با فساد و ...، ۲۵. پیشنهاد ارائه طرحی در رابطه با ممانعت از تحصیل فرزندان مسئولان در خارج از کشور، ۲۶. دستور برای تهیه لایحه جامع احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی، ۲۷. بررسی لایحه مقابله با خشونت علیه زنان، ۲۸. توقف استفاده از چادر برای پوشش متهمین، ۲۹. ابلاغ آییننامه اجرای احکام کیفری، ۳۰. دستورالعمل حفظ کرامت و ارزشهای انسانی در ق.ق با ۳۳ ماده، ۳۱. آغاز گزارشدهی فساد و یا همان سوتزنی، ۳۲. دستور اعلام نتیجه و روند بررسی احکام به مردم، ۳۳. ممنوعیت مطالبه وجه در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، ۳۴. شفافسازی حسابهای قوه قضاییه و تقلیل به ۵ حساب، ۳۴. تحول جدی در راههای ارتباطی قوه قضائیه با مردم بهخصوص در فضای مجازی، ۳۵. بررسی امکان اعدام و قصاص به روشی غیر از طناب دار و اهدای عضو محکوم، ۳۶. بررسی پرونده تمامی زندانیان بدهکار مالی و اعمال حداکثر مساعدت قضایی و قانونی، ۳۷. برکناری رئیس زندان بهخاطر قتل فشافویه، ۳۸. پیگیری برابری، ۳۹. کاهش زندانیان مهریه، ۴۰. اجراییکردن برابری دیه مرد و زن با حکم دیوان عالی کشور ۴۱. پیگیری نظارت در قوه قضاییه و انجام بازدیدهای سرزده، ۴۲. عزم جدی برای ورود به فساد خودروسازان و...
با توجه به آنچه در فوق آمد، این سؤال را فراروی مخاطبان قرار میدهیم که چه کسانی از قوم «یأجوج و مأجوج» هستند و چرا از جدیت دستگاه قضا در مبارزه با مفاسد اقتصادی وحشت دارند؟ چرا اکنون که چوب مبازره با مفسدان برداشته شده، عده ای به جنجال و حاشیهسازی می پردازند؟ هواداری از یأجوج و مأجوجهای زمانه، به چه هدفی صورت می گیرد و چه منفعتی برای جنجالآفرینان دارد؟
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۰۹۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟
عصرایران ؛ خدیجه غبیشاوی - سیاست فرزندآوری در ایران با شکست مواجه شده است. آمار ارایه شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور نشان میدهد در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۷ هزار فرزند کمتر از سال ۱۴۰۱ در ایران به دنیا آمده است. این آمار را مرکز رصد جمعیت کشور اعلام کرده و گفته که بر اساس آمار موجود در سال ۱۴۰۲، تعداد یک میلیون و ۵۷ هزار و ۹۴۸ ولادت در کشور به ثبت رسیده است. این در حالی است که این رقم در سال ۱۴۰۱ حدود 17 هزار نوزاد بیشتر بوده است.
اما چرا با وجود اینکه مجلس شورای اسلامی در سال 1402 قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را تصویب کرده و آنطور که دبیر ستاد ملی جمعیت در آذرماه 1402 از اختصاص 30 درصد از بودجه های حمایتی در جهت فرزندآوری و ازدواج، خبر داده بود، امامان جمعه خطبه های خود را به تاکید بر اهمیت فرزندآوری اختصاص داده بودند، زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟ پاسخ این سوال آیینه تمام قد وضعیت کنونی در کشور است.
کاهش نرخ زاد و ولد اگرچه امری جهانی است و سازمان ملل نیز در سال ۲۰۲۲ پیشبینی کرده بود باروری جهانی تا سال ۲۰۵۰ به ۲.۱ تولد به ازای هر زن کاهش مییابد، اما ضرورت دارد دلایل و ریشه های آن در ایران به طور جداگانه و ناظر به شرایط حال حاضر کشور مورد بررسی قرار بگیرد. کشوری که به گفته کارشناسان، سریعترین کاهش نرخ باروری را در جهان دارد.
از دیدگاه جامعه شناختی، زنان ایرانی در این امر به دو بخش قابل تفکیک هستند، دسته اول زنانی که از روی غریضه وسنت اقدام به فرزندآوری می کنند و مانع چندان مهمی در راه تحقق این امر برای خود نمی بینند و دسته دوم که اگر نخواهند تماما قید بچه دار شدن را بزنند، به یک فرزند و نهایتا دو فرزند اکتفا می کنند و روشن است که در این نوشتار، همانند مسئولان و سیاست گذاران، دلایل کاهش میل به فرزندآوری در دسته دوم را مورد بررسی قرار داده ایم. گروهی از زنان که غالبا تحصیلات دانشگاهی دارند، مطالبه گری را در جامعه آموخته اند، به فضای مجازی، کتاب و قانون دسترسی دارند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی از تاثیر مشکلات اقتصادی و معیشتی بر کاهش تمایل ایرانیان به فرزندآوری یا داشتن فرزندان زیاد منتشر شده است. بسیاری از زنان معتقدند که در شرایط اقتصادی امروز کشور با تورم بالای 40 درصد، فرزندآوری ظلم در حق فرزند است و این کار را نشانه بی مسولیتی پدر و مادری می دانند که با علم نسبت به وضعیت اقتصادی خود و همچنین اوضاع نابسامان اقتصادی در کشور، دلار 65 هزار تومان و گوشت کیلویی 700 هزار تومان، اقدام به فرزندآوری می کنند.
این بخشی از گفته های دوستانی است که می بینم و می شنوم. نگار، 30 ساله می گوید، "بچه بیارم که مثل خودم عقده ی سفر خوب به دلش بمونه." علیرضا 28 ساله نیز معتقد است:" عاشق بچه ام، اما وقتی نمیتونم هزینه هاشو بدم و شکمش و سیر کنم، اصلا چرا باید به این دنیا بیارمش؟"
اما این همه ماجرا نیست و موانع فرزندآوری به مشکلات اقتصادی و معیشتی محدود نمی شود چرا که کاهش زاد و ولد در میان قشر مرفه جامعه نیز امری ملموس است و کارشناسان از آن به عنوان چرخش فرهنگی یاد می کنند. این چرخش فرهنگی علاوه بر موضوعاتی چون تغییر الگوهای فکری، می تواند ناظر به مسائل فرهنگی و البته قوانین حال حاضر کشور در خصوص مسائل مرتبط با زنان و خانواده نیز باشد.
مهسا 33 ساله هم بر این باور است که "چرا باید بچه دار بشم وقتی بر اساس قانون صاحب فرزندم نیستم و حتی اسم من در اوراق هویتی او درج نمی شود، حق ثبت نام بچه ام در مدرسه را ندارم، حق حضانت ندارم..." شبنم 35 ساله می گوید "اگر دختر دار شدم چی؟ اگر نخواست حجاب بر سر بگذارد چی؟ من به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرده ام و در هیچ کدام حجاب الزامی و قانونی نیست، شرایط مهاجرت را هم ندارم، چه جوابی به دخترم بدهم؟" لیلا 39 ساله هم می گوید" تا به امروز ازدواج نکردم، برای فریز تخمک به مراکز مختلف مراجعه کردم و به من گفتند چون هنوز باکره هستم بدون اجازه پدر امکان این عمل را ندارم، من اینقدر مستقلم که حتی با خانواده ام زندگی هم نمی کنم حالا باید برای انجام این عمل اجازه پدرم را داشته باشم، چرا؟"
تشویق به فرزنداوری البته در سایه قوانین سفت و سخت حتی در همین زمینه انجام می شود، زنان در ایران حتی حق تصمیم گیری برای نوع زایمان خود را هم ندارند و اگر بخواهند به صورت سزارین فرزند خود را به دنیا بیاورند، قانون از آنها حمایت نمی کند. نگارنده پنج ماه پیش با درد زودتر از موعد زایمان با در اختیار داشتن بیمه تکمیلی به یک بیمارستان خصوصی در تهران مراجعه کرد و این پاسخ را شنید، "بچه اول باید طبیعی به دنیا بیاد در غیر این صورت بیمه هزینه عمل سزارین را تقبل نمی کند."
بیمارستان و بیمه های تکمیلی برای نوع زایمان زنان ایرانی باید تعیین می کنند، قانون حق ولایت مادر بر فرزند را نمی پذیرد، زن ایرانی پس از بارداری و زایمان امنیت شغلی ندارد و ...خلاصه نه قانون زن ایرانی را دوست دارد و نه فرهنگ. مسئولان نیز گمان می کنند سیاست های فرزندآوری مانند مسابقه فوتبال است که وعده پاداش و زمین و خودرو بدهند و زنان هم لبیک بگویند. زن ایرانی امروز خسته از بی کفایتی ها، به تنها چیزی که فکر نمی کند، شاید آرزوهای بر باد رفته اش، ازدواج و فرزندآوری است؛ ایران مانده و سریعترین کاهش نرخ تولد در جهان.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تهران رکورددار چند قلوزایی در سال گذشته صدور شناسنامه هوشمند شد حـذف کودکان مهاجر از سلامت