ماجرای عقد دختر 9 ساله و پسر 22 ساله/ دختر بهمئی، قربانی جنگ روانی جبهه تغییر
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۱۱۹۰۲
اخبار سیاسی- در این یادداشت پرده از تلاشی فعلا نافرجام برای اثرگذاری بر تصمیم کمیسیون قضایی مجلس در سهشنبه گذشته برداشته میشود. هر دوطرف خانواده ها راضی هستند و دختر نیز موافق این ازدواج است. نکته اینجاست که درحال حاضر برخی از اهالی محل به جای خوشحالی از باطل شدن این محرمیت از دخالت مسئولان ناراحت هستند و تعجب کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش افکارنیوز، ساعت 10 شب، یک خبرنگار اصلاحطلب ، فیلمی از یک واقعه عقد محرمیت در یک منطقه لرنشین زاگرس جنوب غرب، واقع در استان کهگیلویهوبویراحمد را در توئیتر خود منتشر میکند. در عرض چند ساعت، طوفان توئیتری به پا میخیزد. ترولهای اصلاحات، ترولهای مریم رجوی و چند ده تن از خبرنگاران روزنامههای زنجیرهای اقدام به نقل قول این خبر کرده و تا ساعتهای نزدیک صبح که قرار است مردم عادی بیدار شده و صفحات مجازی را مرور کنند، با یک شهر خبری ویرانشده از طوفان دیشب مواجه میشوند.
خبر چه بوده؟ «فیلم متعلق به مراسم «عقد موقت» دخترکی معصوم در منطقه بهمئی در استان کهگیلیویه و بویراحمد است. بیتردید این دختر زیر سن ۱۳ سال است و شرم آور انکه در برابر چنین اتفاقی سکوت کنیم. از دادستان کشور و استان میخواهیم جلوی این فاجعه را بگیرند». در توضیحات این خبر در صفحات دیگر گفته میشود یک پسر 22 ساله در یک مراسم خانوادگی، یک دختربچه 9 ساله را به عقد خود در میآورد، دختربچه هیچ چیز نمیفهمد، بازخوردهای خبر و خوانندگان به شدت اندوهآفرین، غیرقابل باور و خشمآور است. دو ساعت بعد، مسیح علینژاد در صفحه خود، متن از قبل آماده شده را منتشر میکند، مطابق معمول متنی هیجانزده و پر از کینه و نفرت از جمهوری اسلامی. چند ساعت بعد، کاسبان کاریکاتوری، کارتونهایی وحشتناک از این فیلم منتشر میکنند.
روز بعد معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور در صفحه خبرنگار منتشرکننده فیلم خواستار معرفی زوج برای پیگیری این موضوع میشود؛ چند ساعت بعد علی سعیدی، رئیس دادگستری بهمئی در جمع خبرنگاران حاضر شده و گفت: در چند روز اخیر شاهد انتشار فیلمی با عنوان «عقد دختر بچه 10 ساله با پسر 22 ساله» بودیم که این مسئله را پیگیری کردیم. عاقد، داماد و اولیای دختر را فراخواندیم و از اظهارات والدین آنها متوجه شدیم دختر 10 سال و پسر 22 سال سن دارد و بنا به رسومات محلی برای اینکه از نظر شرعی و قانونی محرم باشند، صیغه عقد موقت جاری شده است. وی از ابطال عقد موقت این دو خبر داد و گفت: طبق ماده 50 حمایت از خانواده با بذل مهریه از طرف پدر عروس و بذل مدت عقد از طرف داماد عقد باطل شد.
روز بعد روزنامههای زنجیرهای اصلاحات صفحه اول خود را به این پدیده اختصاص میدهند. شماتت خانواده و سنتها و بهابخشیدن به مدرنیته و اسناد بینالمللی محور مطالب این روزنامههاست. شبکه جنگ روانی ممنوعیت ازدواج دختران زیر 18 سال، حالا به دنبال چیدن میوه جنگ روانی خود است. در هفتهای که قرار است طرح ممنوعیت ازدواج دختران در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس مطرح شود.
محاسبات غلط در طراحی عملیات روانی
کمکم اخبار پرهیجان در مرز فرونشستن است، یک حقوقدان به این نحوه از ایجاد موج رسانهای انتقاد میکند: «ویدئویی بسیار تلخ از عقد یک کودک مورد توجه قرار گرفته. من هم، مانند دوستانی که دقت کردهاند، انتقاد صریح به موضوع را حتما درست و انتشار و بازنشر ویدئوی اصلاح نشده را قطعا نادرست میدانم. هر دو کار - تحمیل ازدواج به یک دختر خردسال و انتشار تصویر و نام او - نقض حقوق کودک هستند». خبرنگار اصلاحطلب منتشرکننده این فیلم، توئیت و فیلم خود را پاک میکند، اما چهره معصوم دخترک به همراه دامادی که زندگی خصوصیاش، سیبل یک طراحی عملیات جبهه تغییر واقع شده در جراید مکتوب و مجازی دست به دست میشود.
مدیرکل دادگستری استان کهگیلویه و بویراحمد «انگیزه این اقدام را صرفا به خاطر ایجاد محرمیت با عقد موقت، شناخت بیشتر و رفت و آمد زوج با خانواده زوجه جهت جلوگیری از برخی مسائل و مشکلات شرعی عنوان میکند تا اینکه پس از گذشت 6 سال اقدام به عقد رسمی و ازدواج کنند». دختر و پسر جوان که با هزاران آرزو، به یک آینده بهتر فکر میکردند خود را در معرض یک بازی سیاسی زشت از جبهه اصلاحات مشاهده میکنند. شاید اگر در همین 6 سال در یک رابطه حرام، طرح دوستی میریختند اینقدر در فضای مجازی خود و خانوادهشان مورد هتک حرمت واقع نمیشده و شاید شوربختانه، مورد تحسین قرار میگرفتند. شاید اگر این باعث میشد یک قتل ناموسی در این منطقه صورت گیرد، در تهران، در اتاق فرمان جبهه تغییر یک عروسی برگزار میشد!
محاسبات غلط جبهه تغییر وقتی نمایان میشود که اساسا در روز سهشنبه، طرح افزایش سن ازدواج در فهرست دستورکار کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس قرار ندارد و این جبهه نمیتواند، از خبر رویدادی که در ده روز قبل رخ داده، در سهشنبه سیاه خود بهرهبرداری کند.
آفتاب از پشت ابر مصنوعی بیرون میآید
حجت الاسلام خوب نژاد، عاقد این مراسم میگوید: نوع خطبه جاری شده صیغه محرمیت یا همان موقت ادامهدار بوده است. به علت دسترسی نداشتن به شناسنامه زوجه و اعتماد به خانواده عروس و داماد که گفته بودند زوجه ۱۰ تا ۱۱سال سن دارد، صیغه محرمیت را خواندهام. بنا به اصرار خانواده داماد و عروس که از بستگان بسیار نزدیک همدیگر هستند و با هدف اینکه زوجین تا رسیدن به سن قانونی ازدواج باهم محرم باشند و رفت و آمد خانوادگی داشته باشند، بین آنها صیغه محرمیت جاری شده است. رحیمی، سردفتر ازدواج و طلاق شهرستان بهمئی هم گفت: تاکنون هیچ مدرکی دال بر ازدواج رسمی این زوج در دفاتر این شهرستان ثبت نشده است.
بعد از بررسی شناسنامه دختر مشخص میشود سن دختر براساس کپی شناسنامه ارائه شده 11 سال و پسر نیز 22 ساله است. این را رئیس دادگستری استان به خبرگزاری ایسنا میگوید. پس چرا به دروغ سن دختر در اخبار اولیه 9 و پسر 30 عنوان شده است؟ مدیر این جنگ روانی منسجم علیه یک خردهفرهنگ کهن چیست؟ مفهوم جنگ روانی را میتوان در مورد کلیه روشها و وسایل بکار گرفته شده بر ضد فکر انسان بکار برد. برخی از روشها و مهارتهای جنگ روانی عبارتند از: 1. تهدید؛ 2. فریب؛ 3. تکرار مطالب؛ 4. شایعه؛ 5. تحریف؛ 6. سانسور خبری؛ 7. بزرگنمایی مشکلات؛ 8. تفرقهافکنی؛ 9. ترور؛ 10. تبلیغات؛ 11. دادن اطلاعات ناقص؛ 12. کوچکنمایی توانمندیها (1).
این همه دقت نظر در انتخاب سوژه خبر، این همه برنامهریزی برای پوشش خبری و بزرگنمایی، تحریف، فشار سیاسی، ترور شخصیت، آبروریزی دو انسان آبرومند، تبلیغات، ارائه اطلاعات ناقص و ... بدون یک نگاه به فهرست دستور کار کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در روز سهشنبه، قطار قطار تیر جبهه تغییر را به سنگ میزند و حالا گفته میشود «تفنگچین قطاری بهمئی» و معشوقهاش تصمیم گرفتهاند بعد از ایام عزا، دل در گروی همدیگر ببندند و عقد کنند. «خانواده های هر دوطرف به شدت از باطل شدن این محرمیت ناراحت هستند و میگویند در کار آن ها دخالت شده است. آنان ابراز داشتهاند هر دوطرف خانوادهها راضی هستند و حتی دختر نیز موافق این ازدواج است. نکته اینجاست که درحال حاضر برخی از اهالی محل به جای خوشحالی از باطل شدن این محرمیت از دخالت مسئولان ناراحتند و تعجب کرده اند. ازدواج در سنین پایین در این منطقه امری غیرطبیعی نیست و زمزمه های این صحبت شنیده میشود، بعد از ماه محرم و صفر که آب ها از آسیاب افتاد، خانوادهها دوباره این دو نفر را به یکدیگر محرم خواهند کرد (2).
حالا خبرنگار منتشرکننده، متن خبر خود را پاک کرده و شاید، منتظر ارسال دادخواست تجاوز به حریم خصوصی زوج است. اما این قصهها ادامه خواهد داشت. روان شناسی تبلیغات، در پی تغییر نگرش و باورهای افراد است و می خواهد نگرش ها و باورهای افراد را از آن خود کند؛ تحریف واقعیات نیز یکی از روش هایی است که در آن سعی میشود اذهان عمومی را از حق به باطل منحرف کرده، باعث شود تا مسائل، طور دیگری جلوه گر شوند و به عبارتی، آنها باعث می شوند تا مردم از پیام ها و جریانات به گونه ای برداشت نمایند که آنها می خواهند و این نکته مهمی است که روش های دیگر، اغلب برای همین هدف به کار برده می شوند. در این روش، دشمن سعی می کند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونه ای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که می شود، بپذیرند (3). شبکه تغییر تا ممنوعیت همه ازدواجهای زیر 18 سال زنان که حدود یک سوم کل ازدواج های کشور را شامل میشود دست بردار نخواهد بود.
محمدصالح داوریثانی
(1) نصر، صلاح؛ ص95 و متفکر، حسین؛ ص67 و درآمدی بر جنگ رسانهای، ص13 – 14
(2) روزنامه هفت صبح، 13 شهریور 98، ص 3
(3) مجله پرسمان، اردیبهشت 1386، شماره 56 ، جنگ روانی
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: مجلس اصلاح طلب مریم رجوی ازدواج مریم رجوی دختر بهمئی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۱۱۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
به گزارش خبرآنلاین چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198