نباید حساب رهبری را از برجام جدا کرد/ بخشی از حکومت مصمم بود که برجام اجرا نشود/ سرمایهگذار خارجی را ترساندند/ موشکپراکنی کردند/ آقای مطهری! سیاسی بازی شما مرز ندارد؟!
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۵۳۷۰۵
گروه سیاسی جهان نيوز: علی مطهری، به عنوان یکی از طرفداران پروپاقرص و سینه چاکان سند پرنقص و پرابهام برجام، تاب پخش مستند دیدنی «داستان اتم» از رسانه ملی را نیاورده و با انتشار یادداشتی تلویحا به این مستند روشنگرانه حمله کرده است که در نوع خود اظهارات وی خندهدار به نظر میرسد.
به گزارش جهان نيوز، بخش هایی از یادداشت مطهری را در ادامه خواهید خواند:
*مستند داستان اتم که طي روزهاي اخير از شبکه سه سيما پخش شد در واقع تحريف تاريخچه برجام بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*مستند داستان اتم با زيرکي مذاکره کنندگان برجام را يک طرف قرار داد و مقام رهبري را طرف ديگر. گويي مذاکرهکنندگان راه خودشان را ميرفتهاند و رهبري هم راه ديگري داشتهاند. اين در حالي است که شروع مذاکرات و محتواي آن و امضاي برجام همه با نظر مقام رهبري بوده است و نبايد حساب ايشان را جدا کرد. اگر رهبر انقلاب توصيههايي داشتهاند، اين، وظيفه يک رهبر و روش رهبري است که هميشه ايدهآلها و سقف مطالبه را اعلام کند تا مذاکرات به نفع ما پيش برود، و الاّ احتمالا خود ايشان هم ميدانستند که طرف مقابل زير بار برخي از اين توصيهها نميرود و تا آنجا که زورمان ميرسد پيش ميرويم.
*همه ميدانيم که بخشي از حکومت مصمم بود که برجام اجرا نشود و براي رسيدن به اين هدف خود از هيچ اقدامي نظير ترساندن متقاضيان سرمايهگذاري خارجي در ايران و موشکپراکني بيموقع و مخالفت با قراردادهايي نظير قرارداد خريد هواپيما از بوئينگ و ايرباس و معطل کردن قراردادهاي نفتي دريغ نکردند. بديهي است که اگر کل حکومت مصمم به اجراي برجام بود و قراردادهاي اقتصادي با شرکتهاي اروپايي و آمريکايي بسته ميشد خروج ترامپ از برجام نيز به اين آساني نبود. در واقع گويي تندروهاي ما شايد ناخودآگاه و شايد براي انتقامگيري سياسي با تندروهاي خارجي همراه شدند تا برجام اجرا نشود.
بیشتر بخوانید:
واکنش مطهری به اظهار گلایه رهبرانقلاب از عملکرد مجلس
فکر می کنند کسی مخالف ولی فقیه نظر داد از دین خارج شده
نکات ذیل درباره اظهارات مطهری قابل بیان است:
1. ظاهرا امروز که بوی تعفن برجام درآمده مسئولان دولتی و برخی نمایندگان مجلس برای دور کردن این سند ضعف آلود از خود به عنوان بانیان این خسارت، می خواهند رهبری انقلاب را در این موضوع سهیم کنند. این در حالی است که بیانات صریح رهبرانقلاب مبنی بر عدم دخالت در جزئیات، شروط صریح ایشان و تذکرات عدیده مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا و اروپا موجود و در خاطر مردم ثبت شده است.
2. مطهری به خیال خود شروط رهبری و خطوط قرمز رهبری را یک استراتژی تعبیر کرده که قابل اجرا نبوده است. دقیقا همین فهم اشتباه مطهری و امثالهم باعث شده است که وضع برجام به اینجا برسد که طرف مقابل هرکاری که دلش خواسته انجام داد و عایدی ایران به اعتراف همگان حتی آقای ظریف «هیچ» بوده است.
3. مطهری اقدامات متقابلی ایران در پاسخ به تهدید ایران به حمله نظامی که غالبا توسط مسئولان دولتی بی پاسخ گذاشته می شد را «موشک پراکنی» نامیده و باعث ضربه به برجام عنوان کرده است. ظاهرا سیاسی کاری و سیاسی بازی کار را به جایی رسانده که مطهری نتواند حداقل برای حفظ وجهه خود یک استدلال مناسب بیاورد و به آسمان ریسمان بافی مانند استدلال فوق افتاده است. مطهری همچنین در استدلال ژرف(!) دیگری تلویحا علت خروج امریکا از برجام را منتقدان داخلی عنوان کرده است!
4. مطهری در یک بیانصافی ناشی از سیاسی کاری تمام ناکامی های اقتصادی برجام را به منتقدان ربط داده است. از ایشان باید پرسید که دولت آقای روحانی کدام کار را خواست و انجام نداد؟ خروج شرکت های نفتی مانند توتال، لطمه زنی ایرباس و یا حاضر نشدن شرکت های بزرگ به همکاری با ایران از ترس آمریکا مربوط به چیست؟
5. مشکل آقای مطهری و دولتمردان محبوب ایشان «داستان اتم» نیست، بلکه نگرانی از بازخوانی طومار صحبت های بیپایه، وعدههای پوچ و خوش خیالیها است که حتی برخی از آنها مرور این وقایع را زیرکانه خلاف وحدت میدانند! کپی متن خبر برچسب ها: علی مطهری برجام حسن روحانی رهبر انقلاب
منبع: جهان نيوز
کلیدواژه: علی مطهری برجام حسن روحانی رهبر انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۵۳۷۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769