چرا امام علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود اجازه رفتن داد؟!
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۶۱۰۸۰
به گزارش خبرنگارمهر، از جمله قضایایی که مورد اعتراض و سؤال برخی از افراد درباره واقعه کربلا قرار گرفته، اذن و اجازه امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود به رفتن از کربلا و تنها گذاردن او است.امام حسین علیه السلام میداند که در مقابل انبوهی از لشکر قرار گرفته است که هیچ رحمی در دل آنان نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با مراجعه به تاریخ واقعه کربلا پی میبریم که امام حسین علیه السلام در شب عاشورا دو نوع اذن رخصت به اصحاب خود داده است:
الف - اذن عام
حضرت در یک اعلان عمومی خطاب به اصحاب خود فرمود: «امّا بعد؛ فانّی لا اعلم اصحاباً اوفی و لا خیراً من اصحابی، و لا اهل بیت ابرّ و اوصل من اهل بیتی، فجزاکم اللَّه عنّی خیراً. ألا و انّی لأظنّ یومنا من هولاء غداً. ألا و انّی قد اذنت لکم، فانطلقوا جمیعاً فی حلّ، لیس علیکم حرج منّی و لا ذمام، هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملاً»؛ (۱) «اما بعد؛ همانا من اصحابی با وفا تر و بهتر از اصحابم نمی دانم، و نیز اهل بیتی نیکوتر و در صله رحم برتر نیافتم. خداوند از ناحیه من به شما جزای خیر دهد. آگاه باشی! همانا من گمان میکنم که روز ما با آنان فردا باشد. آگاه باشید من به شما اذن رخصت دادم، همگی آزادید و میتوانید بروید، از جانب من بر شما حرج و مذمّتی نیست، این شب است که تاریکی آن شما را فراگرفته آن را به مانند شتری بر خود مرکب گرفته و از آن استفاده کرده و فرار کنید. »
ب - اذن خاص
تاریخ ذکر میکند که امام حسین علیه السلام به اعلام رخصت عمومی اکتفا نکرد بلکه در برخی از موارد با برخی از افراد به صورت خصوصی نیز این پیشنهاد را مطرح فرمود.
در شب عاشورا به محمّد بن بشر حضرمی فرمود: فرزندت در مرز ری اسیر شده است. او در جواب عرض کرد: من اسارت او و خودم را به حساب خداوند میگذارم. من دوست ندارم که فرزندم اسیر باشد و بعد از او زنده بمانم. حضرت علیه السلام که این جواب را شنید به او فرمود: خدا تو را رحمت کند، تو از بیعت من آزادی، برو و در راه آزادی فرزندت کوشش کن. او در جواب عرض کرد:
درندگان بیابان مرا زنده زنده پاره کنند اگر تو را رها کنم. آن گاه حضرت چند دست لباس به او عطا کرد و فرمود: به فرزندت این پنج لباس را عطا کن تا در راه آزادی برادرش سعی و کوشش کند. قیمت آن پنج لباس هزار دینار بود. (۲)
امام حسین علیه السلام در دل شب از خیمهها بیرون آمد تا از چالهها و گردنههایی که در بیابان است جستجو کند. نافع بن بلال جملی به دنبال حضرت علیه السلام به راه افتاد. حضرت فرمود: کجا میآیی؟ نافع عرض کرد: ای فرزند رسول خداصلی الله علیه وآل! حرکت شما به طرف این لشکر طاغی مرا به خوف وا داشت. حضرت فرمود: من از خیمه بیرون آمدم تا بلندیها و پستیها را بررسی کرده، موقعیت دشمن را هنگام هجوم تشخیص دهم. آن گاه در حالی که دست نافع را گرفته بود بازگشت و به او فرمود: همان است که گفتم، به خدا سوگن! وعده ای تخلف ناپذیر است. و سپس فرمود: آیا از بین این دو کوه در دل شب حرکت نمی کنی تا جان خود را نجات دهی؟
نافع بر روی قدمهای امام افتاد و شروع به بوسیدن نمود و عرض کرد: مادرم به عزایم بنشیند، شمشیرم هزار و اسبم به صد ارزش دارد. به خدایی که به وجود تو بر من منّت گذارد، هرگز از تو جدا نخواهم شد. (۳)
سؤالی که در این جا مطرح است این که آیا معنا و مفهوم این اذن آن است که امام حسین علیه السلام به آنان برائت ذمه از جنگ کردن در رکاب خود را داده است، به گونه ای که اگر او را در آن موقعیت خطیر رها کنند هرگز مسئولیتی ندارند و هیچ گناه و عقوبتی بر آنان مترتب نمی شود؟ و یا این که در این اذن رخصت، سرّی وجود دارد؟
ما معتقدیم که امام در این اذن اهداف مختلفی را دنبال میکند:
۱ - امام با این ندا و خطبه قصد دارد تا کسانی را که در امر او تردید دارند، و یا به جهت رسیدن به جاه و مقام و مال او را دنبال کرده اند صحنه معرکه قتال را ترک کنند و بی جهت خود را گرفتار معرکه نکنند.
۲ - از طرفی دیگر وجود افراد بی انگیزه و سست عنصر، نه تنها به نفع لشکر نیست بلکه میتواند به ضرر آنها هم باشد؛ زیرا با ترسی که دارند در لشکر ایجاد خوف کرده، بقیه را نیز متزلزل و از هم میپاشند.
۳ - از جهتی دیگر امام با این سخنان روحیه اصحاب واقعی خود را برای آماده شدن در جنگ مصمّم کرده و به جهت دفاع از او تحریک میکند.
۴ - از آن جا که خیمهها کنار هم بوده، حضرت با این خطبهها و سخنان و پاسخی که هر یک از اصحاب باوفا دادند، قصد داشت تا بیان این سخنان سبب دلگرمی اهل و عیالاتش شود.
۵ - حضرت با این سخنان قصد داشت که به آنان در این قتال انگیزه ببخشد، و از دفاعهای قبیله ای و قومی برهاند. آنان را در دفاع از خود با انگیزه الهی و دفاع از حق و حقیقت و اسلام و ایمان و توحید وادار نماید.
هدف امام حسین علیه السلام از ایراد خطبه و این گونه پیشنهادات، برائت ذمه آنان از نصرت و یاری او نیست، زیرا هیچ کس در آن موقعیت حسّاس عذری در رها کردن امام به دست دشمنان و خوار شدن او را نداشت. و در واقع معرکه ای که حضرت در آن قرار گرفته بود چنان بود که نصرت حضرت در آن موقع احتیاج به امر و اذن امام و تکلیف او نداشت، زیرا قرار گرفتن حضرت در آن موقعیت به تنهایی بیانگر دعوت به یاری بود. مگر نه این است که حفظ جان امام و حجّت خدا بر عموم مردم واجب است؟
۶ - شاهد این مطلب این که: چون امام حسین علیه السلام صدق نیت و اخلاص آنها را مشاهده کرد آنان را دعا کرده و سپس فرمود: «سرهای خود را بلند کنید و نظر کنید. آنان جایگاه و منازل خود را در بهشت مشاهده کردند. از این مطلب استفاده میشود که امام حسین علیه السلام با این سخنانش قصد داشت با اعلام وفاداری از آنان جایگاه شان را به آنها نشان دهد و دل آنها را هنگام جنگ، با ثبات و مطمئن تر نماید.
۷ - امام حسین علیه السلام در روز عاشورا مکرر از مردم
تقاضای نصرت و یاری میکرد و میفرمود: «هل من ناصر ینصرنی؟ »، و این مطلب با اذن رخصت و اختیار در نصرت سازگاری ندارد.
۸ - در برخی از تواریخ آمده است که امام حسین علیه السلام بعد از پایان یافتن سخنانش با نافع و سایر اصحاب، وارد خیمه زینب علیها السلام شد. نافع بیرون خیمه به انتظار بیرون آمدن حضرت ایستاد. صدای زینب را شنید که به حضرت میگوید: آیا نیت اصحاب خود را امتحان کردی؟ من میترسم که به هنگام شدّت جنگ و حمله دشمن تو را تسلیم آنان نمایند. امام حسین علیه السلام فرمود: «به خدا سوگن! من آنان را امتحان نمودم، و آنان را جز دلیر و صابر هنگام شداید نیافتم. آنان به مرگ و کشته شدن در رکاب من از طفل به پستان مادرش بیشتر انس دارند». (۴)
برخی برای اثبات این که اذن امام علیه السلام برای اباحه و رخصت بوده، به گونه ای که اگر آنان صحنه را ترک میکردند معذور بوده اند به شرط این که صدای طلب نصرت و یاری حضرت را نشنوند، به برخی از قضایا تمسّک کرده اند که از آن جمله اینکه امام حسین علیه السلام هنگام برخورد با عبیداللَّه بن حرّ جعفی در قصر بنی مقاتل او را دعوت به نصرت کرد ولی او از این امر امتناع نمود. حضرت به او فرمود: «من تو را نصیحت میکنم که اگر میتوانی، صدای مظلومیت ما را نشنوی و اتّفاقی که بر ما رخ خواهد داد شاهد نباشی، انجام بده، زیرا به خدا سوگن! هیچ کس نیست که صدای مظلومیت ما را بشنود و ما را یاری نکند جز آن که خداوند او را به رو در آتش جهنم خواهد انداخت».
پاسخ این است که اگر امام ترک نصرت او را مباح کرده بود، پس چرا از او طلب نصرت و یاری کرد؟ آری، امام از او میخواهد که به جای دوردست رود تا صدای مظلومیت ایشان را نشنود و شاهد قتل او نباشد تا در معصیتی بزرگ تر گرفتار نیاید؛ زیرا کسی که صدای مظلومیت شخصی را بشنود و او را یاری نکند، خصوصاً این که آن شخص مظلوم امامش باشد، به مراتب عذاب و عقابش از کسی که نشنود و شاهد معرکه نباشد، بیشتر است.(۵)
منابع:
۱- مقتل الحسین علیه السلام، مقرّم، ص ۲۱۲.
۲- همان.
۳-همان.
۴-همان، ص ۲۱۹.
۵-واقعه عاشورا وپاسخ به شبهات
کد خبر 4714504منبع: مهر
کلیدواژه: امام حسین ع عاشورا پاسخ به شبهات عاشورا کربلا امام حسین ع کنفرانس بین المللی ماه محرم معرفی کتاب امام موسی صدر فعالیت های قرآنی شبکه چهار سیما مراسم عزاداری رادیو گفتگو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی علوم انسانی اسلامی نشست علمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۶۱۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امت اسلام در کنار همدیگر به یک دشمن واحد توجه کنند
به گزارش خبرنگار حوزه استانها خبرگزاری تقریب؛ حجت الاسلام و المسلمین پورذهبی نماینده ولی فقیه در استان کردستان در خطبههای نماز جمعه دهگلان که در مسجد جامع این شهر برگزار شد با اشاره به سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام، اظهار داشت: پیامبر عظیم الشأن اسلام در مورد حضرت حمزه سیدالشهدا فرمودند جناب حمزه علیه السلام مظهر یک شخص متدین، شجاع، مدافع و مجاهد است و یک فرد مسلمان اهل تقوا و با ایمان باید در جای خودش مجاهد و جان فدا باشد.
وی در مورد نحوه شهادت حضرت حمزه علیه السلام این گونه بیان کرد: ایشان برای شهادت شناسایی شدند و به گونه ای مظلومانه بعد از شهادت مثله شدند، و از آنجایی که خانواده ای نداشت، زنان جمع شدند و به خانه حمزه رفتند و برای ایشان نوحه خوانی کردند.
نماینده ولی فقیه در کردستان با بیان اینکه شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه برای اعتلای پرچم اسلام، نماز، شهادتین و دین جزو خون های اولیه است، جان فدا شدند، تصریح کرد: اسلام دین عافیت طلبی، دین نشستن و عدم نیاز نیست؛ بلکه دین دفاع و مجاهدت است به شرطی که جان فدا کند و نکته این است در برابر چه کسی؟ البته که در برابر مشرکان و کفار و نامسلمانان باید مجاهدت و دفاع کرد.
حجت الاسلام پورذهبی بیان کرد: اکنون زمان، زمان آن است که مسلمانان در کنار همدیگر به یک دشمن واحد توجه کنند و آن صهیونیسم جهانی و استکبار جهانی به سردمداری آمریکای جنایتکار است.
وی افزود: واقعا بد است که مسلمانان در مقابل همدیگر قرار گیرند و بحمدالله در این اتفاقات اخیر مردم ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نماینده مردم ایران در برابر صهیونیسم جهانی ایستادند و همه مردم جهان از اقدام تنبیهی سپاه پاسداران علیه رژیم صهیونیستی خوشحال شدند.
نماینده ولی فقیه در کردستان ابراز داشت: دشمن واضح و روشن در مقابل ملت اسلام و بخصوص ملت مسلمان ایران قرار گرفته است و ما هم امروز باید با اقتدا به حمزه سیدالشهدا علیه السلام اکتفا می کنیم و از فرمایشات ایشان پیروی کنید و مواظب باشید در این برهه دشمن شناسی بسیار مهم و ضروری است.
وی در پایان افزود: درود خدا به شهدای صدر اسلام شهید حمزه سیدالشهدا علیه السلام و همه شهدای انقلاب اسلامی و مدافع حرم و شهدای اخیر و همه کسانی که در این راه جان فدا کردند.
انتهای پیام/