Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-06@16:13:54 GMT

برگی از رمزهای عاشورا

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۷۰۹۱۹

برگی از رمزهای عاشورا

دیروز یک‌بار دیگرعاشورا را پشت‌سرگذاشتیم، هزاروسیصدوهشتادمین آن را. اما حکایت عاشوراهمچنان باقی است.حسین علیه‌السلام در ابهت و تأثیر از همه برتر است و نیز از این رو در لسان معصومین علیهم‌السلام گفته شده کشتی امام حسین‌(ع) سریع‌ترین کشتی نجات است. ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۴ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: دیروز یک‌بار دیگر عاشورا را پشت‌سر گذاشتیم، هزار و سیصدو هشتادمین آن را.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما حکایت عاشورا همچنان باقی است. همین دیروز یک روزنامه آمریکایی به دونالد ترامپ توصیه کرد ماجرای عاشورا را بخواند تا درباره ایران دچار خطای فاحش نگردد. در فاصله عاشورای سال قبل تا عاشورای امسال باز هم کتاب‌هایی به زبان‌های مختلف درباره نهضت ابی‌عبدالله‌الحسین علیه‌السلام و بازهم صدها مقاله در این باب نوشته شده‌ است و مسلماً بازهم و باز هم نوشته خواهد شد چرا که کربلا و ماجرای سال 61 هجری آن یک «حادثه» نیست یک «واقعه معیار» است که «عیار» هر جریان و فردی با آن سنجیده می‌شود از این‌رو هر انسان در فطرت الهی خویش، دوست دارد به عاشورا نزدیک باشد. امام حسین علیه‌السلام از این باب یک استثناء در بشریت است و از این روست که در میان تمام مناسکی که از ابتدای خلقت وضع و رسم شده و جریان یافته‌، مراسم عاشورا و نام و یاد امام حسین علیه‌السلام در ابهت و تأثیر از همه برتر است و نیز از این رو در لسان معصومین علیهم‌السلام گفته شده «کشتی امام حسین‌(ع) سریع‌ترین کشتی نجات است» و می‌توان گفت در ابعاد مکانی و زمانی، در هیچ ماجرا و رویداد دیگری، به اندازه ماجرای امام حسین علیه‌السلام، خداوند عبادت نشده و کمتر پیامبری به اندازه امام حسین(ع)- با آنکه پیامبر نبود- بشریت را با خدا آشتی داده است. در این خصوص گفتنی‌های زیادی وجود دارد اما در این مجال کم تنها ذکر مواردی ممکن می‌باشد:

1- امام حسین و یاران باوفای آن حضرت- علیهم صلوات‌الله- در نیم روز عاشورای محرم، کاری کرده‌اند که برای بیان هر جزء آن پیامبرانی آمده‌اند و خداوند آنان را مثل اعلی آن برشمرده است، بندگی، معرفت، صبوری، علم، فداکاری، حکمت، درایت، ایمان، مجاهدت، بصیرت، رشادت، پایمردی، دلدادگی، عشق. اما در کربلا همه این‌ها به منصه ظهور رسیده‌اند. گویا در کربلا و در روز عاشورای محرم 61، یک‌بار تمام ماجرای انبیای الهی از خاتم تا آدم مرور شده و هر جزء آن پررنگ‌تر از هر خصلتی که پیامبری به آن شهره بوده نشان داده شده است.

2- در کل ماجرای کربلا و عاشورا، در اردوی حسینی(ع) هیچ نقطه ضعفی وجود ندارد. امام حسین علیه‌السلام هیچکس را به ماندن یا رفتن مجبور نکرده است. بلکه کسانی را به‌طور فردی یا جمعی دعوت کرده و از کسانی هم درخواست کرده تا برگردند ولی در هیچکدام «اجباری» وجود نداشته است. بر این اساس در کل ماجرای کربلا که ورود امام و یارانش به کربلا در روز دوم محرم است، هیچکدام از همراهان امام حسین علیه‌السلام به اردوی دشمن نرفته‌اند و این در حالی است که تعداد قابل‌توجهی از اردوی دشمن- از سرلشکری مانند حربن یزید ریاحی تا عناصر دیگر- به اردوی امام حسین(ع) پیوسته‌اند و تا پای جان هم از امام دفاع کرده و امروز در زمره 72 شهید کربلا به‌حساب می‌آیند. این در حالی است که در ماجراهایی که برای انبیاء و حتی نبی‌خاتم سلام‌الله علیهم اجمعین پیش آمد، تاریخ شاهد پیوستن افرادی از جبهه آنان به جبهه دیگر بوده است. بر این اساس می‌توان گفت در مصاف تاریخی و پر تکرار حق و باطل، ماجرای کربلا یک استثناء و سرآمد هر ماجرای انبیاء می‌باشد. شاید از این روست که از آدم ابوالبشر علیه‌السلام تا عیسی‌بن مریم سلام‌الله علیه مأمور بوده‌اند که برای رفع گرفتاری به نام امام حسین علیه‌السلام تمسک جویند.

3- کربلا و عاشورا یک «معیار» است که باید سرمشق حرکت بشریت باشد یک سنجه مهم به حساب می‌آید که اگر نبود آنچه پس از سال شصتم هجری پیش آمد نه به‌عنوان یک گرایش از دین بلکه به‌عنوان اصل و اساس دین رسمیت می‌یافت. این وضعیت فقط با حادثه‌ای در اندازه عاشورا دگرگون می‌شد و دین راه خود را از بین سنگلاخ خلافت پیدا می‌کرد و از این‌رو امام فرمودند: «اگر دین جدم جز با کشته‌شدن من برجای نمی‌ماند پس ای شمشیرها، درمیانم گیرید». در واقع اگرچه پس از ماجرای امام حسین(ع) در عاشورا و کربلا، دین کماکان در فشار حکومت‌ها و علمای دروغین و جریانات انحرافی قرار داشت و تا امروز هم در اکثر ممالک اسلامی قرار دارد اما هیچ‌کدام از حوادث پس از حادثه کربلا دیگر قادر به محو و به حاشیه راندن دین نبودند و پس از امام حسین علیه‌السلام، هیچ حکومت باطلی نتوانست خود را در «جایگاه» حق نشان دهد هرچند برای آن هم سعی بلیغی داشتند. بر این اساس عبدالملک مروان آنگاه که به خلافت رسید با صراحت خطاب به قرآن کریم گفت «هذا فراق بینی و بینک». باید گفت حادثه کربلا پس از این روز- عاشورای سال 61 هجری- تکرار نشد و ائمه معصومین علیهم‌السلام نیازی به تکرار آن ندیدند اما جزء جزء آن همواره سرمشق بود و به مبارزان راه حق اعتماد به نفس و امید می‌داد و این بود که بزرگداشت هر ساله ماجرای کربلا موضوعیت پیدا کرد و تا آخر موضوعیت خواهد داشت.

4- کربلا و عاشورا، ماجرای «بصیرت» است وجه ساده بصیرت، قیاس دو طرف در این ماجراست که این کار بسیار آسانی بود و هست. بالاخره هر کس امام حسین علیه‌السلام را با یزید مقایسه کند می‌تواند حقیقت را بفهمد، هرکس زهیر بن قین را با عمر بن سعد مقایسه کند، می‌تواند حقیقت را به راحتی درک کند. وقتی یک طرف جبهه خاندان پیامبر(ص) و طرف دیگر جبهه خاندان ابوسفیان باشد، شناخت حق از باطل کار بسیار آسانی است و لذا از این حیث بسیار بعید است که کسی در کربلا به دلیل ضعف تشخیص در جبهه یزید بن معاویه ابن ابوسفیان قرار گرفته باشد. این وجه ساده بصیرت است. اما مهم‌تر از این، قرار گرفتن در جبهه حق و استقامت در آن است. در اینجا مردم زمانه امام حسین علیه‌السلام دچار بی‌بصیرتی شدند. این است که وقتی آیه «فاستقم کما امرت و من تاب معک» نازل گردید پیامبر(ص) فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد» پرسیدند چرا؟ فرمود به خاطر «من تاب معک». در کربلا خط و ربط‌ها معلوم بود آن کس که اندک یا زیادی پول گرفته بود تا به جنگ با امام حسین علیه‌السلام بیاید، می‌‌دانست برای چه به او این پول داده شده است اما دل کندن از آن و از دنیایی که یزیدیان وعده می‌دادند و ظاهرا دنیایی آرام‌تر از دنیای امام حسین(ع) بود، سخت بود و این «تا آخر با حق بودن» بصیرت دینی خاصی می‌خواست. در ماجرای جنگ احد و آنگاه که کفار پس از پیروزی در این جنگ، یک بار دیگر تصمیم گرفتند به مدینه یورش برده و کار ناتمام خویش- در از بین بردن اسلام و پیامبر- را تمام کنند، پیامبر(ص) مجروحان جنگ احد را برای مقابله فراخواند و مانع پیوستن آنان که در مرحله قبل مؤمنین را همراهی نکرده بودند، گردید. در واقع پیامبر در اینجا برای غلبه بر توطئه جدید دشمن «مانور استقامت» را چاره کار دید و اینگونه هم شد و فرماندهان سپاه مکه- خالد بن ولید و...- وقتی دیدند مجروحین آرایش نظامی گرفته‌اند بدون درگیری صحنه را ترک کردند. در واقع صحنه کربلا، صحنه استقامت بود و کسانی که استقامت کردند اگرچه به شهادت رسیدند، پیروز ماجرا به حساب آمده‌اند.

5- ماجرای کربلا، ستارگان درخشانی دارد که گویا برای معنی خاصی در این صحنه حضور دارند؛ حر بن یزید ریاحی، زهیر بن قین بجلی، وهب ابن عبدالله کلبی نصرانی و دو تن از خوارج نهروان، یکی فرمانده سپاه کفر است، دیگری در جبهه مقابل آل‌علی قرار دارد سومی جوانی تازه مسلمان است و آخری از به انحراف افتادگانی که حالا به اردوی امام حسین علیه‌السلام پیوسته و به شهادت رسیده‌اند. حر بن یزید اولین فرمانده کوفی است که به دستور ابن زیاد با حدود سه هزار نیروی جنگی به مصاف گروه اندک امام حسین(ع) آمده ولی اقامه نماز پشت سر امام در روز اول محرم - در منزل قصر بنی مقاتل- نشان می‌دهد دچار تردید است و از این رو ده روز بعد به اردوی امام حسین علیه‌السلام می‌آید و اولین شهید کربلا می‌شود. زهیر بن قین اساسا در فکرهای دیگری است امام فردی را نزد او می‌فرستد و او با اکراه نزد امام می‌آید و با اندکی درنگ به اردوی حسین می‌پیوندد طی فاصله میان صفین تا کربلا در چند دقیقه روی می‌دهد. وهب ‌ابن عبدالله کلبی نصرانی هیچ سابقه‌ای ندارد و در هیچ‌کدام از جنگ‌هایی که پیش از این روی داده مشارکت نداشته است اما به سادگی به شهیدی نامدار در کربلا تبدیل می‌شود و دو خوارج نهروان به صف امام حسین می‌پیوندند. بی‌آنکه پیش از زیارت امام از تابلو خویش - لا حکم الالله- جدا شده باشند! این چه رازهایی است؟‌ شاید بتوان گفت خداوند اراده فرموده تا  کربلا و عاشورا در جایگاه تام انسانیت بنشیند تا همه انسان‌ها را در بر بگیرد و از این طریق همه دعواها حول محور امام حسین(ع) حل و فصل شوند. بله حر و زهیر و وهب و آن دو خارجی با هویت جدید وارد صحنه شده‌اند و مسئله‌شان فدا شدن در راه امام حسین و یا برای امام حسین علیه‌السلام است و ما امروز همان خط را در بین همه فرق دینی و مذاهب  اسلامی مشاهده می‌کنیم، مسیحی، مسلمان، حنفی، زیدی، مالکی، اسماعیلی، شافعی، علوی، جعفری و حنبلی همه وقتی به امام حسین علیه‌السلام می‌رسند، یکی می‌شوند و تو گویی این حسین است که انسانیت ‌را به توحید می‌رساند و پس از آن به «نبوت» رهنمونشان می‌گرداند و شاید از این روست که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود «انا من حسین» یعنی من وامدار حسینم. آیا این به دلیل نقشی که امام حسین در انتقال انسان‌ها از پراکندگی به توحید و از توحید به نبوت داشت، نیست؟

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها

R1437/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۷۰۹۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم

بیشترین روایاتی که در ارتباط با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده از امام صادق(ع) است که در مناسبت‌های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی‌نظیری را برای شهر قم بیان کرده‌اند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهر مقدس قم از شهرهایی است که از صدر اسلام مورد توجه معصومین علیهم السلام بوده و روایات فراوانی از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) گرفت تا امام هادی و امام عسکری علیهما السلام راجع به شهر مقدس قم و ویژگی‌های آن بیان شده که این شهر را به مقصدی برای مهاجرت اصحاب و یاران اهل بیت تبدیل کرده و اهل آن را مورد تحسین و تمجید قرار داده اند.

بیشترین روایاتی که در رابطه با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده است از امام صادق علیه السلام است که در مناسبت های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی نظیری را برای شهر قم بیان کرده اند به صورتی که شهر قم را شهر منتخب خداوند و حرم اهل بیت، پناهگاه فاطمیون و محل امن شیعیان دانسته و ضمن تشویق مؤمنان به مهاجرت به قم اهل قم را مردمی نجیب، عالم، دیندار، پیکارجوی در راه خدا و یاوران امام عصر(عج) معرفی کرده اند.

این نوشته به 19 روایت از امام صادق(ع) و به برخی از ویژگی های این شهر مقدس از نگاه امام صادق علیه السلام می پردازیم.

1. قم حرم اهل البیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام؛ خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است و آن مدینه است، حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه و حرم ما اهل البیت شهر قم است. بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هر کس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید: امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 41)

2. قم مدفن شفیعه شیعیان

امام صادق علیه السلام فرمود: «تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدی اسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی، وَتَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛ در شهر قم زنی از فرزندان من رحلت می کند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است، و تمام شیعیان من (که شایسته شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت می شوند». (بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 59)

3. قم و زائران بهشتی

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ زِیارَتَها تَعْدِلُ الْجَنَّةَ؛ بی شک (ثواب) زیارت مرقد حضرت معصومه علیها السلام برابر با بهشت است». (بحارالانوار ج 48، ص 317)

4. قم منتخب خدا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ اخْتارَ مِنْ جَمیعِ الْبِلادِ کوفَةَ وَ قُمْ وَ تِفْلیسَ؛ خداوند ازمیان تمام شهرها، کوفه، قم و تفلیس را برگزیده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 25)

5. قم حجّت خدا بر همه دنیا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ احْتَجَّ بِالْکوفَةِ عَلی سائِرِ الْبِلادِ، وَبِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اهْلِها عَلی غَیرِهِمْ مِنْ اهْلِ الْبِلادِ، وَاحْتَجّ بِبَلْدَةِ قُمْ عَلی سایرِ الْبِلادِ وَبِأَهْلِها عَلی جَمیعِ اهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنّ وَالْإنْسِ، وَلَمْ یدَعِ اللَّهُ قُم وَاهْلَه مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفَّقَهُمْ وَایدَهُمْ.. وَسَیأْتی زَمانٌ تَکون بَلْدَةُ قُمْ وَاهْلُها حُجَّةً عَلَی الْخَلائِقِ وَذلِک فی زَمانِ غیبَةِ قائِمِنا علیه السلام الی ظُهُورِهِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَانَ الْمَلائِکةَ لَتَدْفَعُ الْبَلایا عَنْ قُمْ وَاهْلِهِ، وَما قَصَدَهُ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا قَصَمَهُ قاصِمُ الْجَبَّارینَ؛ خداوند کوفه را بر دیگر شهرها، و مؤمنین آن را بر مؤمنان سایر سرزمینها حجّت قرار داد و شهر قم را بر سایر شهرها و مردم آن را بر همه اهالی شرق و غرب عالم، از جن و انس، حجّت قرارداد. خداوند شهر قم و مردم آن را مستضعف و ناتوان رها نکرده، بلکه به آنان توفیق داده و آنها را تأیید کرده است. روزگاری خواهد آمد که شهر قم و مردمان آن بر دیگر مردمان حجت باشند. آن روزگار در زمان غیبت قائم ماست تا زمان ظهورش. اگر چنین نبود زمین، اهل خود را در کامش فرو می برد. فرشتگان بلایا را از قم و مردم قم دور می کنند. هیچ ستمگری قصد بدی نسبت به آنان نکند، مگر آن که درهم شکننده ستمگران او را در هم شکند». ( بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 22)

6. قم معدن علم و دانش

امام صادق علیه السلام فرمود: «سَتَخْلُو کوفَةُ مِنَ الْمُؤمِنِینَ، وَیأْزِرُ عَنْهَا الْعِلْمُ کما تَأْزِرُ الْحَیةُ فی جُحْرِها، ثُمَّ یظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقالُ لَها قُمْ، وَتَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَالْفَضْلِ، حَتّی لایبْقی فی الْارْضِ مُسْتَضْعَفٌ فی الدّینِ حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْحِجالِ، وَذلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قائِمِنا، فَیجْعَلُ اللَّهُ قُمْ وَاهْلَهُ قائِمینَ مَقامَ الْحُجَّةِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَلَمْ یبْقَ فی الْارْضِ حُجَّةٌ، فَیفیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ الی سایرِ الْبِلادِ فی الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقَ حَتّی لایبْقی احَدٌ عَلَی الْارْضِ لَمْ یبْلُغْ الَیهِ الدّینُ وَالْعِلْمُ، ثُمَّ یظْهَرُ الْقائِمُ علیه السلام؛ بزودی کوفه از مؤمنان تهی خواهد گشت و علم و دانش از آن رخت برخواهد بست، همانند ماری که در لانه اش پنهان شود. آن گاه علم و دانش در شهری به نام قم آشکار خواهد شد. این شهر معدن دانش و فضیلت خواهد شد تا آنجا که بر روی کره زمین کسی نمی ماند که در دین ضعیف و ناتوان باشد، حتّی زنان پرده نشین؛ و این امر نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد؛ خداوند قم و مردم آن را جانشینان حضرت حجّت قرار می دهد. اگر چنین نبود بی شک زمین اهل خود را می بلعید و در روی زمین حجتی باقی نمی ماند. علم و دانش از این شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم سرازیر می شود و بدین سان حجّت خدا بر بندگانش تمام می شود، تا آنجا که در کره خاکی کسی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد؛ سپس حضرت مهدی علیه السلام ظهور می کند». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 23)

7. قم کانون شیعیان

عبدالله بن سنان روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، که در بخشی از آن آمده است «وَ هُوَ مَعْدِنُ شیعَتِنا؛ قم کانون شیعیان ماست».  (بحارالانوار، ج 60، ص 212، ح 20)

8. قم پناه مؤمنان در فتنه ها

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها؛ هنگامی که فتنه ها همه شهرها را فرا بگیرد به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 26)

9. سلام و برکات خدا بر قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لَعَلی قُمْ مَلِکاً رَفْرَفَ عَلَیها بِجَناحَیهِ لایریدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا اذابَهُ اللَّهُ کذَوبِ الْمِلْحِ فی الْماءِ، ثُمَّ اشارَ الی عیسَی بْنِ عَبْدِاللَّهِ فَقالَ: سَلامُ اللَّهِ عَلی اهْلِ قُمْ. یسْقَی اللَّهُ بِلادَهُمُ الْغَیثَ، وَینْزِلُ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْبَرَکاتِ، وَیبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ، هُمْ اهْلُ رُکوعٍ وَسُجُودٍ وَقِیامٍ وَقُعُودٍ، هُمُ الْفُقَهاءُ الْعُلَماءُ الْفُهَماءُ، هُمْ اهْلُ الدّرایةِ وَالرّوایةِ وَحُسْنِ الْعِبادَةِ؛ برفراز قم فرشته ای پیوسته بال و پر می زند. هیچ ستمگری تصمیم سوئی در مورد قم نمی گیرد مگر این که خداوند او را (به وسیله آن فرشته) نابود می کند، همانگونه که نمک در آب حل می شود. حضرت سپس از عیسی بن عبدالله قمی یاد کرد و فرمود: سلام و درود خدا بر اهل قم. محلی که خداوند آن را با آب باران سیراب می کند، و برکاتش را بر اهل آن نازل می نماید، و گناهان و خطاهای آنان را تبدیل به حسنه می کند. آنان اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنها هستند فقها و علما و خردمندان. آنان اهل روایت و درایت و عبادت نیکو هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 46)

10. خاک قم مقدّس است

امام صادق علیه السلام فرمودند: «تُرْبَةُ قُمْ مُقَدَّسَةٌ وَاهْلُها مِنَّا وَنَحْنُ مِنْهُمْ، لایریدُهُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا عُجّلَتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ یخُونُوا اخْوانَهُمْ فَاذا فَعَلُوا ذلِک سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ جَبابِرَةَ سُوءٍ! اما انَّهُمْ انْصارُ قائِمِنا وَدُعاةُ حِقّنا. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الَی السَّماءِ وَقالَ: اللَّهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ کلّ فِتْنَةٍ وَنَجّهِمْ مِنْ کلّ هَلَکةٍ؛ خاک قم مقدّس است، ومردم قم از ما، و ما از آنها هستیم. هر ظالم ستمگری نسبت به قم نظر سویی داشته باشد خداوند در مجازاتش تعجیل می کند. این ویژگی ها برای اهل قم تا زمانی است که نسبت به یکدیگر خیانت نکنند. اگر چنین کنند خداوند حاکمان ستمگری را بر آنها مسلّط می کند. آگاه باشید که یاران حضرت مهدی علیه السلام و دعوت کنندگان به حقّ ما، قمی ها هستند. سپس حضرت سر به آسمان بلند کرد و این گونه در حق اهل قم دعا کرد: خدایا! آنها را از هرفتنه ای حفظ کن و از هر هلاکت و نابودی مصون بدار». (بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 49)

11. قم پناهگاه فاطمیون و محل راحتی مؤمنان

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ، وَمُسْتَراحُ الْمُؤْمِنینَ. وَسَیأتی زَمانٌ ینْفَرُ اوْلِیائُنا وَمُحِبُّونا عَنَّا وَیبْعُدُونَ مِنّا، وَذلِک مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِکیلا یعْرَفُوا بِوِلایتِنا، وَیحْقِنُوا بِذلِک دِمائَهُمْ وَامْوالَهُمْ. وَما ارادَ احَدٌ بِقُمْ وَأَهْلِه سُوءاً الّا اذَلَّهُ اللَّهُ وَابْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ؛ هر زمان بلاها و نگرانی ها شما را فراگرفت به قم پناه ببرید. زیرا قم پناهگاه فاطمیین و محل راحتی مؤمنان است. و زمانی خواهد آمد که اولیاء و دوستان ما از ما دور می شوند و از شهرهای ما کوچ می کنند، و این کار به مصلحت آنان است، برای این که به ولایت ما شناخته نشوند، و جان و مال خود را حفظ کنند و هر کس به قم و اهل قم نظر بدی کند خداوند او را ذلیل کرده و از رحمتش دور می سازد». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 32)

12. قم مأمن شیعیان

جماعتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمودند: «اذا عَمَّتِ الْبَلایا فَالْامْنُ فی کوفَةِ وَنَواحیها مِنَ السَّوادِ وَقُمْ مِنَ الْجَبَلِ وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ هنگامی که بلا فراگیر شود امنیت در کوفه و اطراف آن در عراق، و قم در منطقه جبل (ایران) خواهد بود و قم محل خوبی برای افراد خائف و سرگردان است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 28)

13. دفع بلا از قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا فَقَدَ الْامْنُ مِنَ الْعِبادِ، وَرَکبَ النَّاسُ عَلَی الْخُیولِ، وَاعْتَزَلُوا النّساءَ وَالطّیبَ، فَالْهَرْبُ الْهَرْبُ عَنْ جَوارِهِمْ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداک: الی اینَ؟ قالَ: الی الْکوفَةِ وَنَواحیها، اوْ الی قُمْ وَحَوالیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما؛ هنگامی که امنیت از میان مردم رخت بربست، و مردم سوار بر مرکب های جنگی شده، و از همسران خویش و بوی خوش فاصله گرفتند، از آنها فرار کنید. راوی می گوید عرض کردم: فدایت گردم به کجا فرار کنیم؟ فرمود: به سمت کوفه و حوالی آن، یا قم و نواحی آن، زیرا بلا از این دو شهر دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29)

14. قم مرکز شیعیان و موالیان ائمّه اطهار علیهم السلام

سلیمان بن صالح می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که از فتنه های بنی عبّاس و مشکلاتی که از سوی آنها دامنگیر مردم شده بود سخن به میان آمد، عرض کردم: فدایت گردم، در چنین زمانی مردم به کجا پناه ببرند؟ فرمود: «الی الْکوفَةِ وَحَوالیها وَالی قُمْ وَنَواحیها، ثُمَّ قالَ: فی قُمْ شیعَتُنا وَمَوالینا؛ به کوفه و حوالی آن و قم و اطراف آن پناه ببرید. سپس فرمود: شیعیان و موالیان ما در قم هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35)

15. اهل قم یاران امام زمان(عج)

امام صادق علیه السلام خطاب به عفان بصری فرمود: «آیا می دانی چرا قم را قم نامیده اند؟ گفت: خدا و رسولش و شما بهتر می دانید. فرمود: «انَّما سُمّی قُمْ لِانَّ اهْلَهُ یجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ، وَیقُومُونَ مَعَهُ وَیسْتَقیمُونَ عَلَیهِ وَینْصُرُونَهُ؛ از آن جهت قم را قم نامیده اند که مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات الله علیه اجتماع نموده، و همراه او قیام می کنند، و در راه او پایداری می ورزند، و به یاریش بر می خیزند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 38)

16. اهل قم بندگان پیکارجوی خدا

یکی از راویان حدیث می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که این آیه شریفه قرائت شد: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیهِمْ عِبَاداً لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْداً مَّفْعُولًا؛ هنگامى که نخستین وعده فرامى‏رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما بر مى‏انگیزم( تا شما را سخت درهم کوبند، حتى براى به دست آوردن مجرمان) خانه‏ها را جستجو مى‏کنند، و این وعده‏اى است قطعى» سوره اسراء، آیه 5

سؤال کردم این افراد چه کسانی هستند؟ امام سه مرتبه فرمود: به خدا قسم آنها قمی ها هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 40)

17. اهل قم یاوران اهل بیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ خُراسانَ اعْلامُنا، وَاهْلُ قُمْ انْصارُنا؛ مردم خراسان اعلام و نشانه های ما، و اهالی قم یاوران ما هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 30)

18. اهل قم آمرزیده شده اند

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ قُمْ مَغْفُورٌ لَهُمْ؛ غفران الهی برای اهل قم است». (بحارالانوار، ج 60 ، ص 218، ح 48)

19. تصریح بر نجیب بودن اهل قم

ابان بن عثمان می گوید: عمران بن عبدالله قمی وارد بر امام صادق علیه السلام شد. حضرت خطاب به او فرمود: «کیفَ انْتَ؟ وَکیفَ وُلْدُک؟ وَکیفَ اهْلُک؟ وَکیفَ بَنُو عَمّک؟ وَکیفَ اهْلُ بَیتِک؟ ثُمَّ حَدَّثَهُ مَلِیاً. فَلَمَّا خَرَجَ قیل لِابی عَبْداللَّهِ علیه السلام: مَنْ هذا؟ قالَ: نَجیبُ قُومِ النُّجَباءِ، ما نَصَبَ لَهُمْ جَبَّارٌ الّا قَصَمَهُ اللَّهُ؛ حالت چطور است؟ فرزندانت چطورند؟ عموزادگانت چطورند؟ اهل بیت تو چگونه اند؟ سپس برای مدّتی طولانی با او سخن گفت. هنگامی که عمران از خدمت امام مرخص شد، کسی پرسید: این آقا (که اینقدر مورد احترام شما قرار گرفت) چه کسی بود؟ فرمود: فرد نجیبی از قوم نجباء (مردم قم) بود. مردمی که هرگاه ستمگری قصد بدی نسبت به آنها کند، خداوند او را درهم می شکند». (بحارالانوار، ج 60، ص 211، ح 19)

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سیره و روش امام صادق(ع) تعامل با اهل سنت بود
  • دو توصیه کوتاه از امام صادق علیه‌السلام
  • آیین دمام‌ زنی به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در بندرعباس
  • یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم
  • امام جعفر صادق(ع) بر اتحاد و وحدت امت اسلامی توصیه می‌کردند
  • گیلان در سوگ سالروز شهادت صادق آل عبا (ع)
  • گیلان در سوگ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
  • حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق(ع)
  • امام صادق(ع) مرجع امت اسلامی است
  • امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟