Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام نیوز»
2024-04-26@00:45:19 GMT

پیش‌بینی رسانه عربی از سرنوشت آمریکا مقابل ایران

تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۹۸۱۲۸

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز به نقل از روزنامه اینترنتیرای الیوم؛ آنچه که آمریکا را آزار می‌دهد تأثیر ایران بر کشور‌های عربی در شرق یا نفوذ ایران در کشور‌های عربی به ویژه در سوریه، عراق، یمن و لبنان نیست، بلکه تأثیرگذاری و پیامد‌های این نفوذ بر اسرائیل است. یکی از پیامد‌های آن جلوگیری از سلطه اسرائیل بر منطقه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قدرت نظامی و فن‌آوری ایران، استقلالش در تصمیم گیری و اعمال حاکمیتش از جمله عواملی هستند که مانع سلطه اسرائیل و همچنین مانع سلطه کشور‌های عربی از جمله کشور‌های سازشکار با اسرائیل است البته در صورتی که این کشورها، قدرتمند شوند و در تصمیم‌گیری مستقل [از آمریکا] عمل کنند.

رای الیوم در این گزارش افزود: آمریکا آشکارا و به طور رسمی با ایران در جنگ است و آن را محاصره کرده است و از کشور‌های عربی باج می‌گیرد و راهبردی را در پیش گرفته است که نمی‌گذارند این کشور‌ها دارای توانمندی نظامی و اقتصادی شوند و کشور‌های آن‌ها را به میدانی برای دفاع از امنیت ملی ترکیه، اسرائیل و آمریکا تبدیل کرده و این چیزی است که در سوریه، عراق، یمن و لبنان و حتی در اردن و مصر لمس می‌کنیم.

آمریکا تلاش می‌کند اختلافات و فتنه‌های عربی-عربی (مثل اختلافات در شورای همکاری خلیج فارس، جنگ یمن و فلسطین) ادامه یابد و حتی برای تشدید این اختلافات تلاش می‌کند و فشار می‌آورد تا متحدان عرب و دیگر متحدانش را به سمت سوق دهد که سیاستی در پیش گیرند که همسو با منافع واشنگتن و منافع اسرائیل باشد.

در این زمینه یادآور می‌شویم روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت اطلاعاتی را درباره نقش آمریکا در ترغیب امارات منتشر کرد. آحارانوت نوشت آمریکا، امارات را تشویق کرده است به دنبال فعالیت اقتصادی در سوریه باشد و به همین منظور تجار اماراتی در نمایشگاه بین المللی دمشق که چند روز قبل برگزار شد، حضور پررنگی داشتند. هدف از دخالت اقتصادی دولت امارات در سوریه، رقابت با نقش و نفوذ ایران است. آمریکا معتقد است گشایش اقتصادی امارات به روی سوریه به معنی گشایش سیاسی در قبال دولت سوریه نیست.

بر اساس آنچه که در همین گزارش آمده، این آمریکا بود که سبب شکست بازگشت اتحادیه عرب به سوریه شد و اتحادیه عرب همواره تحت تأثیر موضع آمریکا و خواسته‌های آن است. آنچه این اطلاعات را تائید و تقویت می‌کند این است که اتحادیه عرب در قبال تجاوزات پی در پی اسرائیل به سوریه، عراق و لبنان موضع‌گیری نکرد و اظهارات یک مقام اتحادیه عرب درباره واکنش نظامی حزب الله در تاریخ اول سپتامبر زمانی که یک خودروی نظامی اسرائیلی را هدف قرار داد، مثبت نبود.

اتحادیه عرب در قبال تجاوز اسرائیل به سه کشور عربی یعنی عراق، سوریه و لبنان که در تأسیس و تدوین منشور اتحادیه عرب نقش داشتند، به خودش زحمت نداد یک نشست فوق‌العاده در سطح وزراء امور خارجه برگزار و موضع‌گیری کند و حتی بطور شفاهی نیز این تجاوزات را محکوم نکرد.

آمریکا اکنون پس از شکست حملات داعش و «بهار عربی»، به متحدانش برای سازماندهی نقششان در کشور‌هایی که اسرائیل را هدف قرار می‌دهند یعنی در عراق، سوریه و لبنان یاری می‌کند:

سوریه؛ سهم امارات و ترکیه است. امارات در سوریه نقش اقتصادی خواهد داشت و ترکیه در سوریه نقش نظامی و مسلح سازی برخی از گروه‌های مسلح را ایفاء می‌کند و نیرو‌های ترکیه و آمریکا گشتی‌های مشترک در شرق فرات به راه انداختند که گامی به سوی ایجاد منطقه امن در سوریه است. این سؤال را مطرح می‌کنیم که منطقه امن برای چه کسانی است؟ برای اشغالگری ترکیه یا برای گروه‌های تروریستی و مسلح است؟ آنچه سبب شگفتی می‌شود این است که هیچ یک از طرف‌های عربی، کشور‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای از جمله اتحادیه عرب اعتراضی نکردند و گویی این یک امر قانونی و بر اساس عرف و روابط بین الملل است.

عراق؛ سهم عربستان سعودی است و گشایش سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی عربستان سعودی در قبال عراق در سه سال قبل به توصیه آمریکا بوده است. اظهارات علنی هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه اسبق عراق، را به خاطر دارم که از این گشایش استقبال و گفت «از دوستان آمریکاییمان به خاطر تلاش‌هایشان تشکر می‌کنیم».

لبنان نیز سهم عربستان سعودی است و بنا به عللی هیچ کشور عربی نمی‌تواند در لبنان با عربستان رقابت کند یا اینکه نقش عربستان را بازی کند. آمریکا با قوت از نظر دیپلماتیک و سیاسی از نقش عربستان سعودی در لبنان حمایت می‌کند.

شاید نقش عربستان سعودی از نظر مادی و پولی به لبنان کمک کند که این کمک حساب شده، محدود و در برخی مواقع مشروط است، اما نه عربستان و نه آمریکا هیچ کدام به دنبال تقویت توانمندی‌های نظامی یا اقتصادی پایدار لبنان نیستند بلکه هدفشان محاصره و جلوگیری از نفوذ ایران است و اینکه لبنان با رژیم اشغالگر صهیونیستی همزیستی مثبت داشته باشد. عربستان و امارات در اداره مسئله یمن از نظر سیاسی، دیپلماتیک و سیاسی تحت حمایت آمریکا سهمی برای خود دارند یا اینکه نقش یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

برای آمریکا اختلاف بین عربستان سعودی و امارات در جنوب یمن اهمیتی ندارد. برای آن همچنین گرسنه ماندن ملت یمن، قربانیان و مرگ یمنی‌ها در اثر شیوع بیماری نیز اهمیت ندارد؛ آنچه برای آمریکا اهمیت دارد ادامه فروش و مصرف سلاح و ادامه جنگ و فتنه است.

در انتهای این مطلب آمده است: آمریکا بنا به عوامل مختلف در محاسباتش برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه بازنده خواهد بود. مهمترین علت این امر نیز سیاست شکست‌خورده آمریکا در قبال منطقه است که به تقویت نفوذ ایران کمک کرده است و کمک می‌کند و آمریکا به تعامل با واقعیت نفوذ ایران در منطقه متوسل خواهد شد تا منافعش را تضمین کند و از پیامد‌های این شکست بکاهد.

 

باشگاه خبرنگاران

منبع: جام نیوز

کلیدواژه: رای الیوم آمریکا ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۹۸۱۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بایدن یا ترامپ؟ / کدام نقاط ابهام، سرنوشت کاخ سفید را غیرقابل پیس‌بینی کرده؟

به گزارش خبرآنلاین در حال حاضر انتخابات شخصیت‌محور و حول دو شخصیت کاملا متفاوت می‌چرخد. بایدن، کاندیدای حزب دموکرات شخصیتی است که تجلی و تبلور نظام ایالات متحده در تمامیت آن است. او با توجه به مراحل گوناگونی که در زندگی سیاسی خود داشته، محصول نهایی نظام (Establishment) آمریکا و نخبگان حاکم بر آنهاست.

هرچند که ترامپ یک دوره رئیس‌جمهور آمریکا بوده، اما نسبت به نظام سیاسی و مخصوصا نخبگان حاکم آن نه فقط خودی محسوب نمی‌شود، بلکه تمایلات خاصی بروز داده و می‌دهد که همگی نشانه‌هایی از شک و تردید او درخصوص نهادها و نخبگان حاکم است. نمی‌توان او را ضدنظام خواند؛ ولی به راحتی می‌توان او را بی‌ایمان و بی‌باور به کارآیی مخصوصا جنبه‌های سیاسی نخبگان حاکم دید.

همچنین روشن است که در تحلیل بایدن و ترامپ از نظر روان‌شناختی با دو تیپ شخصیتی روبه‌رو هستیم. البته هر دو قدرت‌طلب و قدرت‌پرست هستند؛ اما شخصیت ترامپ، توده‌گرا، پرخاشگر، ناامن، توطئه‌اندیش و البته توانا در ایجاد ارتباط با مردم و اقشار عادی اجتماعی است.

بایدن، نخبه‌گراست و با اقشار فرادست اجتماعی بهتر می‌تواند ارتباط برقرار کند. او اهل سازماندهی و اجماع‌سازی است. بایدن ایدئولوژیک و با چارچوب‌های شناختی مشخص نسبت به آمریکا و جهان است و در مقابل، ترامپ، اهل معامله و در حوزه مسائل کلان و استراتژیک دیدگاه‌های سیالی دارد.

روشن است که از این بعد، حملات بایدن و ترامپ به شخصیت، هویت و پندار و گفتار یکدیگر در کانون مبارزات انتخاباتی قرار خواهد گرفت .نوع و درجه و شدت حملات به یکدیگر، متفاوت و بی‌تردید حملات از این به بعد بی‌رحمانه‌تر خواهد بود. ترامپ با توجه به مهارت‌های پیشین رسانه‌ای، در پردازش عبارت‌ها و واژگان کوبنده توانایی بیشتری از بایدن دارد. نقدا ترامپ بایدن را با عنوان عامه‌پسند «جو خواب‌آلود» (Sleepy Joe) یاد می‌کند. به سن بالای او و نسیان‌ها و فراموشی‌های متعدد او می‌تازد و بایدن بر کاستی‌ها و کژی‌های رفتاری ترامپ خرده می‌گیرد. واضحا حملات این دو به یکدیگر بسیار شخصی و بسیار بی‌رحمانه خواهد بود.

همچنین روشن است که این انتخابات، حول دو هویت و جهت‌یابی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا می‌چرخد که البته بخشی از این نبرد هویتی، کهن و با پیشینه طولانی در حیات سیاسی آمریکاست. تفاوت نگرش بین طرفداران دولت حداقلی که جمهوری‌خواهان هستند و دولت غیرحداقلی که دموکرات‌ها در پی آن هستند، ریشه‌ای گسترده در تاریخ اندیشه و عمل سیاسی آمریکا و فراتر از آن در غرب دارد. کشمکش سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی پدیده‌ای فراگیر در کلیت غرب است. بایدن یک سوسیال دموکرات و ترامپ یک لیبرال افراطی مخصوصا در کاهش مالیات‌هاست، فراتر از این زیرساخت اندیشه‌ای، روشن است که آمریکا دوقطبی‌شده و قطب‌بندی‌ها حول مسائلی چون هویت آمریکایی، مهاجرت، تجارت، مذهب، آزادی‌های اجتماعی، مالیات، رابطه با دنیای خارج، تعلیم و تربیت و در یک کلام نگرش آمریکا به خود و به دیگران می‌چرخد.

با دو آمریکا روبه‌رو هستیم؛ ترامپ آمریکای باز از نظر اقتصادی (نه البته در تجارت) و بسته از نظر فرهنگی و اجتماعی را نمایندگی می‌کند و بایدن اقتصاد باز ولی با مقررات و ضابطه‌مند و تا حدودی بسته درباره ایجاد برابری اجتماعی همراه با آزادی‌های گسترده ذهنی را دنبال می‌کند. نژاد و فرهنگ در میان موضوعاتی عمیقا جداکننده هستند.

آنچه ذکر شد، روشنی‌ها به‌طور نسبی و اجمالی بودند. اما هر انتخابات، ازجمله انتخابات آمریکا، مخصوصا در این مقطع زمانی با ابهامات متعددی روبه‌رو است.

جمع‌بندی حدود هفت نظرسنجی آن است که در سطح ملی بایدن ۴۵درصد و ترامپ ۴۴درصد از آرا را در موقعیت کنونی به خود اختصاص داده‌اند. ولی این جلو بودن بایدن ممکن است پایدار نباشد. ابهامات در این میان نقش دارند.

ابهامات داخلی برای هر دو طرف کم نیستند. ابهام در سرنوشت نهایی پرونده‌های حقوقی ترامپ را نمی‌توان دست گرفت. ابهام دیگر ظرفیت مالی و توان پشتیبانی اقتصادی از اردوگاه‌های انتخاباتی است. ترامپ در این حوزه عقب‌تر است و از همه جالب‌تر برای آمریکایی‌ها که البته برای کسانی که در خارج از آمریکا هستند، حساسیت و هیجانی دربرندارد؛ پویایی بحث آزادی سقط جنین است. توضیح آنکه اکثر اعضای دیوان عالی کشور، نگرش دست‌ راستی و محافظه‌کارانه داشته و چندی پیش یکی از رای‌های صادرشده در دهه۷۰ میلادی آن دیوان را که متضمن آزادی سقط جنین بود، لغو کردند.

دموکرات‌ها آزادی سقط جنین را در زمره آزادی‌های طبیعی و مشروع و جمهوری‌خواهان به دلایل مذهبی و فرهنگی با آن مخالفند. این موضوع برای ترامپ دردسرساز شد و در این اواخر اعلام کرد که مساله سقط جنین را باید بر عهده ایالت‌ها گذاشت و در این میان ایالت آریزونا به قانون ممنوعیت مصوبه۱۸۶۰ برگشت و به معنای دقیق کلمه غوغایی در چند روز گذشته در فضاهای رسانه‌ای آمریکا ایجاد کرده که نتایج آن مبهم است.

در بعد خارجی، ابهام‌ها نیز قابل توجه است؛ ولی مهم‌ترین آنها تاثیر بحران غزه بر رای‌دهندگان، مخصوصا دموکرات‌ها است. اغراق نیست، اگر گفته شود که در میان بحران‌های خاورمیانه‌ای هیچ بحرانی مانند غزه در سیاست داخلی آمریکا اثرگذار نبوده و مخصوصا اثرات آن در ایالت‌هایی که به ایالت‌های چرخشی (Swing States) شناخته می‌شوند، جدی است. توضیح آنکه برخی از ایالت‌ها، به‌طور سنتی و پایدار به یک حزب رای داده‌اند و هویت حزبی مشخصی دارند؛ ولی برخی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان با آرای هرچند کم در چرخش هستند. ایالت میشیگان با حدود ۲۰۰هزار آمریکایی عرب‌تبار و مسلمان از زمره آنهاست. بحران غزه ممکن است پیامدهای ناخواسته و نامشخص عمیق‌تری از درگیری آمریکا در خاورمیانه را دربرداشته باشد که آن هم بر ابهام‌ها می‌افزاید. در تاریک و روشنی انتخابات آمریکا، این گزاره جدی می‌شود که سیاست سرنوشت محتومی ندارد و به متغیرهای متعددی بستگی دارد که برخی شناخته‌شده و برخی نامشخص‌ هستند. 21302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899331

دیگر خبرها

  • مشارکت ۲۴۰ اثر در جشنواره شعر «طوفان القوافی»/ اختتامیه در بصره برگزار می‌شود
  • مشارکت ۲۴۰ اثر در جشنواره شعر«طوفان القوافی»/اختتامیه در بصره برگزار می‌شود
  • مشارکت ۲۴۰ اثر در جشنواره شعر«طوفان االقوافی»/اختتامیه در بصره برگزار می‌شود
  • تظاهرات دانشجویان در آمریکا یادآور اعتراض‌ها به جنگ ویتنام است
  • بایدن یا ترامپ؟ / کدام نقاط ابهام، سرنوشت کاخ سفید را غیرقابل پیس‌بینی کرده؟
  • تکذیب خروج نظامیان ایران از سوریه
  • مستشاران ایرانی از سوریه خارج شدند؟
  • خروج مستشاران ایران از سوریه از سوی یک مقام محور مقاومت تکذیب شد
  • تکذیب خروج مستشاران ایران از سوریه
  • رسانه عبری زبان: کشورهای عربی مانع تلاش ترکیه برای ورود به پرونده غزه شدند