قلب کویر لرزید
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۳۶۸۳۷
ساعت حدود ۷.۵ عصر بود، غروب سنگینیاش را روی فضا پهن کرده بود و نور کمسوی مهتاب، چراغها و فانوسهای متعدد در کوچه و خیابانها از تاریکی شب کم میکرد.
اکثر اهالی شهر و روستاهای طبس با تاریکی شب به خانههای خود برگشته بودند وقت نماز بود شاید پدران و مادران زیادی در حال عبادت معبود خویش بودند که ناگهان ساعت ۱۹:۳۶ دقیقه زلزلهای مهیب طبس را لرزاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زلزله ۷.۴ ریشتری طبس درست زمانی که هنوز یک هفته از کشتار جمعه سیاه (۱۷ شهریور) نگذشته بود رخ داد و ایران را که در کوران مبارزات انقلاب قرار داشت غرق در ماتم کرد.
از زلزله طبس تا آن زمان به عنوان یکی از خسارتبارترین و بزرگترین زمین لرزههای ۱۰۰ سال اخیر کشور یاد میشود.
شهر زیبا و تاریخی طبس با قدمت بیش از یکهزار سال به کلی ویران شد و ایران را در غمی بزرگ و فراموش نشدنی فرو برد.
زمین، خانههای قدیمی، کاهگلی، کممقاوم و سازههای غیرمقاوم سرزمین طبس و صاحبان آن را بلعید و جنازههای زیادی در ملافه پیچیده شده و بدون غسل و کفن دفن شدند.
بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، شمار کشتهشدگان در طبس و روستاهای اطراف حدود ۶ هزار و ۳۶۳ نفر اعلام شد اما با توجه به این که به دلیل جو هیجانزده پس از زلزله، امکان ثبت دقیق تعداد کشتهها وجود نداشته است تلفات این زمینلرزه تا بیش از ۲۵ هزار نفر نیز برآورد شده است.
تلفات بالای انسانی این زلزله در شرایطی رخ داد که شهر تاریخی طبس و همه بناهای تاریخی آن نابود شد و پس از رخداد زلزله اثری از این شهر زیبای تاریخی حاشیه کویری مرکزی ایران باقی نماند.
طبس تا قبل از این زمین لرزه جزو مناطق با خطر نسبی متوسط پهنهبندی شده بود اما تحقیقات و پژوهشها نشان میدهد به دلیل وضعیت خاص زمین شناسی مستعد زلزلههای با قدرت بالا بوده ولی ابزارهای موجود در گذشته، توان شناسایی این پتانسیل را نداشته است.
۴۱ سال از آن رخداد گذشته است و هنوز هم زلزله طبس در محافل علمی جزو زمین لرزههای ویرانگر تلقی میشود و شدت آن از جمله زلزلههای دهشتناک قرن بوده است.
اکنون بعد از گذشت چهار دهه از آن واقعه، جمعیت شهر طبس به مرز چهار برابری آن زمان رسیده است و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر بیش از ۳۹ هزار نفر اعلام شده است.
ایران یکی از زلزلهخیزترین کشورهای جهان با گسلهای فراوان است که حدود ۹۰ درصد مساحت آن را میپوشاند.
بنا به گفته مسئولان و کارشناسان در خراسان جنوبی ۳۸ گسل فعال شناسایی شده است و وقوع زمین لرزههایی با قدرت سه ریشتر و کمتر امری طبیعی است، معمولا بر اساس اطلاعات هر ۱۲ سال یکبار زلزلهای با قدرت ۶ ریشتر به بالا در استان اتفاق میافتد.
معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان طبس در پیامی به مناسبت سالروز زلزله این شهرستان گفت: ٢۵ شهریورماه یادآور سالروز حادثه غمناک و اسفبار زلزله سال ۵٧ و درگذشت جمع زیادی از مردم طبس مایه تاسف و حزن فراوان است.
در پیام محمدجواد فلاحی ضمن تسلیت این ضایعه عظیم به خانوادههای داغدیده آمده است: از خداوند تبارک و تعالی طلب رحمت و مغفرت برای درگذشتگان و صبر و تسلی برای خانوادههای داغدار این حادثه را مسئلت دارم.
وی اظهار امیداوری کرد؛ با مدیریت جدی، پیشگیرانه و مقاومسازی ساختمانها در شهرستان زلزله خیز و پهناور طبس دیگر شاهد چنین اتفاقهای ناگواری در آینده نباشیم.
۷۵۵۷* ۶۰۵۴
منبع: ایرنا
کلیدواژه: خراسان جنوبی طبس زلزله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۳۶۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آن چه از تهاجم ناکام آمریکاییها بر پهنه کویر طبس باقی ماند
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ در تهران، «جیمی کارتر» رئیس جمهور ایالات متحده که از سوی افکار عمومی تحت فشار بود تصمیم گرفت با یک عملیات نظامی اقدام به آزاد کردن گروگانها کند.
روز ۴ اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ بود که کماندوهای آمریکایی آموزش دیده در آمریکا که پیش از این در مصر تمرین کرده بودند با استفاده از چند فروند بالگرد و هواپیما از خلیج فارس پرواز کرده و وارد خاک شدند.
این گروه عملیاتی روز ۵ اردیبهشت در صحرای طبس بر اثر طوفان شن، دچار سانحه شدند و عملیات «پنجه عقاب» آمریکاییها شکست خورد.
«بهرام محمدیفرد» نخستین عکاسی بود که این واقعه مهم تاریخی را به ثبت رساند. روایت او از حضور در محله حادثه و صحنههایی که دیده بود را در ادامه میخوانیم:
حدود ساعت ۱۴ روز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹ از حزب جمهوري اسلامي خيلي سربسته به مسئولان روزنامه خبر دادند كه آمريكاييها به طبس آمدهاند، دچار سانحه شدهاند و امكانش هست كه در منطقه حضور داشته باشند. بعد از ظهر در راهپله دفتر روزنامه بودم كه سردبير به من و غلامحسین افشردی [شهید حسن باقری؛ فرمانده نابغه جنگ] گفت: «بايد به طبس برويد.»
بنده به همراه شهيد باقري كه در آن زمان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامي بود و يك راننده، با جيپ آهو ظرف ۱۵ دقيقه آماده شدیم و راه افتادیم. چون امكان حضور آمريكايیها در طبس وجود داشت اسلحه هم با خودمان برداشتيم.
براي رفتن به طبس بايد حدود ۱۲۰ كيلومتر جاده فرعی را طي ميكرديم. مسير رمل بود و گاهي به سختي خودرو را از رمل بيرون ميكشيديم. به پاسگاه ژاندارمري رسيديم. آنها از جريان مطلع نبودند و فقط ميدانستند از لشكر ۷۷ خراسان، نيروهايي به محل حادثه اعزام شدهاند. سربازان ژاندارمري در ابتدا به خاطر احتمال حضور كماندوهای آمريكايی از رفتن ما به منطقه ممانعت كردند اما پس از اصرار شهيد باقری به همراه ۲ نفر از آنها به منطقه رفتيم.
حدود ۲ كيلومتر مانده بود كه به محل حادثه برسيم كه با يك تانكر سوخته كه حامل نفت بود، مواجه شديم؛ ماجراي اين تانكر سوخته از اين قرار بود كه ساعت ۲۲ روز ۴ ارديبهشت، بالگردهاي آمريكايي با مشاهده تانكر در آنجا، به طرف آن تيراندازي كردند و پس از انفجار تانكر فكر كردند كه راننده تانكر كه يزدي بود و كاظم باقرپور نام داشت، كشته شده است. در حالي كه آن راننده از ناحيه صورت گلوله خورده با استفاده از فرصت تاريكي شب از منطقه خارج شده بود. این راننده در مسير با خودرويي كه به طرف حادثه در حال حركت بود، مواجه شد و او را وادار كرد كه برگردد و راننده تانكر نيز سوار آن خودرو شده و به بيمارستان رفته بود.
تقريباً ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۶ ارديبهشت به عنوان نخستين گروه عكاس و خبرنگار به طبس رسيديم؛ از نظر مشخصات جغرافيايي، محل واقعه در ۱۶۵ كيلومتري شهرستان طبس و ۲۷۰ كيلومتري يزد قرار دارد و محل حادثه براي رانندگان محلي به «ريگ شترا» معروف بوده است. آمريكاييها دور تا دور محل حادثه و هليكوپترهاي سالم مين كار گذاشته بودند؛ فقط دو هليكوپتر سالم در آنجا ديديم كه يكي راست جاده و ديگري چپ جاده قرار گرفته بود. يكي از هليكوپترهاي منهدم شده توسط جنگندههاي خودمان بمباران شده بود و هنوز در شعلههاي آتش ميسوخت. از يك هواپيماي سی ۱۳۰و يك هليكوپتر كه به هم برخورد كرده و كاملاً سوخته بودند جز تلي از خاكستر و آلومينيوم ذوبشده چيزي باقي نمانده بود.
ما در عكسبرداري و تهيه گزارش فقط ۴ نفر از مزدوران آمريكايي را ديديم. خلبان سی ۱۳۰ پاهايش شكسته و به خاطر شدت درد دندانهايش را روي هم فشار داده بود و ساعتش به رغم دماي بالاي انفجار بنزين هواپيما هنوز كار ميكرد و ديگر خلبانان و خدمههاي هواپيما به بيرون پرتاب شده بودند كه هردو كلاه داشتند. يكي بهرو افتاده و يكي به پشت و سوخته بود. جعبه سياه هواپيماي سي۱۳۰ نيز لابهلاي بقاياي هواپيما به چشم ميخورد كه بعدها جسد ۹ نفر را پيدا كردند كه يكي از آنها ايراني بود.
در ۱۰۰متري محل فرود هليكوپترها نيز، آثار خون شهيد منتظرقائم كه بر زمين ريخته بود، مشاهده شد. جعبه مهمات مختلف از جمله دو جعبه مواد منفجره، نوار فشنگ تفنگ ام ۱۶، ۲ عدد تيربار، يك كلت سوخته و تعدادي بمب دستي، گاز اشكآور و حتي ديناميت و مقدار زيادي پوكه شليك شده و فانسقه، جافشنگي، سه خشاب بيست تيري ام ۱۶، دو دستگاه دوربين زاويهياب و مقادير زيادي ماسك ضدگاز، چند چادر و دو سه تا چتر نجات، كلت سوخته كاليبر۵، مخازن بزرگي كه بعداً فهميديم براي تدارك سوخت اضافي همراه آورده بودند، تعدادي رختخواب و پروژكتور، مقادير زيادي شكلات و آدامس، تعداد زيادي موچين، پولهاي ايراني و خارجي و بعضاً سكههاي نيمسوخته، يك جيپ كوچك روباز و چهار موتور سيكلت پرشي تريل از جمله بقاياي كودتاي آمريكاييها بود.
از صحنههایی که دیدم، گزارش تصويري تهيه كردم اما امكاناتي در شهرستان فراهم نبود تا عكس را ارسال كنم. شهيد «حسن باقري» هم گفت: «حالا كه تا اينجا آمدهايم براي زيارت به مشهد هم برويم» من گفتم: «اين كار واجبتر از زيارت است و بايد هرچه زودتر به تهران برگرديم تا من اين گزارشهاي تصويري را تحويل دهم» چون ما نخستين عكاس و خبرنگار حاضر در صحنه بوديم، دلم ميسوخت و دوست داشتم قبل از همه عكس و گزارش ما منتشر شود.
با شهيد باقري خيلي بحث كرديم اما شهيد باقري روي حرف خودش بود و راننده هم بدش نميآمد به زيارت برود. مسير ما به سمت مشهد بود. بين راه شهيد باقري خوابيد و من به راننده گفتم: «به تهران برگردد»، راننده هم برگشت. حدود ۳۰ كيلومتر رفته بوديم كه شهيد باقري پس از بيدار شدن از خواب، متوجه تغيير مسير شد و به راننده گفت: «مقصد ما مشهد است و بايد دور بزند» بالاخره به مشهد رفتيم اما تا ۶ ـ ۵ ساعت من و باقري باهم حرف نزديم.
ساعت ۱۲ شب رسيديم مشهد و چون هنوز صفحهبندي روزنامه باز بود، شهيد باقري براي روز ۷ ارديبهشت گزارش خود را تلفني ارائه داد. من هم عكسها و گزارش تصويري را پس از بازگشت به تهران ارائه دادم كه در روزنامه منتشر شد.
«بهرام محمدیفرد» از عکاسان پیشکسوت روزنامه جمهوری اسلامی است که عکسهای بسیاری از دوران دفاع مقدس دارد. آلبوم تصاویر او توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/