Web Analytics Made Easy - Statcounter

اعتقاد و باورمندی به انقلاب در مرحوم شهریار چنان بود که وقتی خبرنگاری از او می‌پرسد: به نظر شما بهترین شعر چه شعری است؟ در پاسخ می‌گوید: «خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار». ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۲ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی از شاعران و پژوهشگران کشور به مناسبت 27 شهریور، روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت «شهریار» یادداشتی نوشته که به شرح زیر است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بدون هیچ تردیدی، استاد شهریار که ملک ‌الشعرای بهار وی را «نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار عالم شرق» نامیده است از ستارگان پرفروغ سپهر سخن و یکی از قله‌های رفیع شعر و ادب پارسی است که به مدد دولت عشق، تا هنوز و همیشه بر قلب‌های عارفان و عاشقان جهان حکومت می‌‌کند. چنان که خود گفته است:

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا مُلک دلی نیست که تسخیر نکردی

این ترک پارسی‌ گوی از سرآمدان غزل معاصر است. شاعری مردمی با آوازه جهانی و مخاطبانی پرشمار، هم در زمان حیات و هم بعد از مرگ.غزل‌های بکر و بدیع این شاعر دل‌شده به اذعان اکثر سخن ‌شناسان معاصر، از نمونه‌های فاخر و درخشان شعر و ادب پارسی به شمار می‌رود.

غزل‌های لطیف و دل ‌انگیز شهریار به زبان فارسی و شاهکار «حیدربابا» که به زبان ترکی آذربایجانی سروده شده، دربر دارنده مضامین ناب و ظرایف و دقایق ادبی فراوانی است که هر خواننده اهل دلی را به شوق می‌آورد. غزل‌هایی به دور از کژتابی‌های مضمونی، عاری از تکلف و تصنع، و سهل و ممتنع.

اشراف بر ادبیات شفاهی و امثال و حکم، گستردگی و تنوع تلمیحات، ترکیب‌ها، اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هایی که شهریار در اشعار خود استفاده کرده، موید این نکته است که وی به خاطر نزدیکی با مردم کوچه و بازار از درکی جامعه‌ شناسانه و مردم‌ شناسانه برخوردار بوده است.

تشخص و برتری شهریار نسبت به معاصران خود همچون امیری‌ فیروزکوهی‌، ابوالحسن ‌ورزی‌، رهی ‌معیری‌ و... بدون تردید به خاطر همین ویژگی ـ مردمی بودن ـ او بوده که باعث صمیمیت و سادگی زبان و اقبال عام به آثارش شده است. داشتن سعه صدر ادبی که باعث همراهی او با «نیما» و استقبال از گفتمان نیمایی شد، و حرکت در مسیر نوگویی و نوجویی در این کامیابی و موفقیت بی‌‌تاثیر نبوده است. دایره تاثیرپذیری شهریار از نیما در شعرهایی چون «دو مرغ بهشتی، ‌ای وای مادرم، هذیان دل، و نامه به انیشتین» قابل بررسی است که تحلیل و واکاوی آنها فرصتی دیگر می‌طلبد.

حسین منزوی شاعر همزبان وی و مولف کتاب «این ترک پارسی‌گوی» در‌باره نرمی و سادگی زبان شهریار در غزل چنین گفته است: «شاخص‌ترین بُعد شاعری شهریار ارتباط او بین شعر گذشته و شعر جدید است و توفیق ‌آمیزترین جنبه‌ شهریار در غزل زبان اوست. زبان ساده و نزدیک به زبان گفت‌وگو و مردم عادی باعث شده تا مخاطبان زیادی با غزل‌های او ارتباط برقرار کنند. علاوه بر زبان، حال و هوا و موضوعات غزل‌های شهریار نیز در این ارتباط صمیمانه بی‌‌تاثیر نیست.»

شهریار، حافظ ثانی

مراتب عشق و ارادت شهریار نسبت به حضرت لسان ‌الغیب حافظ شیرازی بر کسی پوشیده نیست. این شیفتگی و ارادت تا به حدی بوده است که او حتی تخلص خود را نیز با تفأل به دیوان حافظ انتخاب کرده است:

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
به شهر خود روم و «شهریار» خود باشم

از همین رو برخی از ادیبان و سخن ‌شناسان شهریار را «حافظ ثانی» نامیده‌اند. علت دادنِ این لقب به شهریار ـ علاوه بر عشق و ارادت و حالت مراد و مریدی ـ نزدیکی سبک و اسلوب شعری و سلوک ادبی وی به حافظ بوده است. با بازخوانی غزل‌های شهریار به این آیینگی به راحتی می‌ توان پی برد، چرا که در آیینه اکثر غزل‌های او، سیمای روشن حافظ شیراز جلوه‌ گر است. گویی روح حافظ در کالبد اشعار او دوباره حلول کرده است. شهریار نیز در غزلی بر این گفته مُهر تایید زده است:

شهریارا! چه ره ‌آورد تو بود از شیراز
که جهان هنرت «حافظ ثانی» دانست

در جان و جهان اکثر غزل‌های شهریار، ما شاهد این دل‌شدگی و شیفتگی شاعرانه هستیم. چیزی حدود 70 تا 80 غزل که به اقتفای حافظ سروده شده‌اند. بیت‌های برگزیده زیر نیز گواه خوبی بر این ادعاست. هر چند با شناختی که همگان از شهریار ملک سخن دارند، چنین ادعایی نیاز به اثبات ندارد:

بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
*
صدای حافظ شیراز بشنوی که رسید
به شهر شیفتگان شهریار شیدایی
*
شهریارا! قلم از خواجه شیراز بگیر
تا ورق، رشک گل و لاله دل‌کش باشد
*
قند شعر فارسی، تا کاروان راند و آفاق
شهریار امشب مذاق حافظ شیراز دارد
شهریار، در ذهن و زبان شاعران معاصر

نام‌ گذاری 27 شهریور ماه به نام «روز بزرگداشت شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار» ـ علی رغم این که تا مدتی بین جامعه ادبی محل مناقشه و اختلاف بود ـ از این منظر که شهریار شاعری مردمی و ملی است، و سروده‌هایش ـ به‌ خصوص منظومه حیدربابا ـ به بیش از 80 زبان زنده دنیا ترجمه شده است، انتخابی شایسته و بجا بود.

علی ‌رغم حرف و حدیث‌ها و نقدهایی که بر این انتخاب وارد شد، حمید سبزواری از کسانی بود که در موافقت با این نام‌گذاری گفت: «من از این نام‌گذاری اطلاع داشتم. شهریار از شعرای خدمتگزار به ایران و اسلام بود و یک انسان دوست ‌داشتنی. او کسی بود که مردم نسبت به آثارش بی‌‌تفاوت نبودند.

شعاری که سروده، در باره‌ مسائلی است که جامعه‌ ما نیازمندش بود و در جریان انقلاب اسلامی، از طرفداران انقلاب بود. او یک ترک‌زبان بود، اما شعر فارسی را خوب می‌گفت و این انتخاب، انتخاب درستی است. شهریار این شایستگی را دارد که یک روز در سال به نامش باشد، چون در تبریز در جریان انقلاب بوده است؛ در حالی که خیلی‌ها در همان روزها بی‌‌تفاوت بودند. این را ‌که یک ترک ‌‌زبان این ‌همه شعر فارسی گفته است، باید قدر بشناسیم. پس قرعه به نام او افتاد و سزاوارش است و ما از خدا می‌خواستیم که این باشد و ارزشی که در کشورمان برای هنر و ادبیات قائل شده‌اند، این‌ گونه حفظ شود.»

به دور از حب و بغض، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، استاد شهریار را به خاطر مقبولیت و محبوبیتی که در بین آحاد مردم و جامعه ادبی دارد، شایسته این انتخاب می‌‌بینیم. به این محبوبیت و مقبولیت از اخوانیه‌هایی که شاعران بزرگ معاصر برای او سروده‌اند، به راحتی می‌ توان پی برد. این اخوانیه‌ها نشان می‌دهد که شهریار در چشم و دل شاعران شاخص این روزگار ـ به دلیل نبوغ خدادادی و قابلیت‌های ادبی ـ شاعری بزرگ بوده است.

این مقبولیت و محبوبیت از دوران جوانی با شهریار همراه بوده است. چنان که اولین مجموعه اشعار وی که در سال 1308 به چاپ سپرده شد، مزین به سه مقدمه به قلم ملک ‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری است که از بزرگان و نام‌آوران عرصه ادبیات روزگار خود بودند.

در زیر نمونه‌ای از این اخوانیه‌ها را با هم می‌خوانیم:

نیما یوشیج:
رازی ‌ست که آن نگار می‌ داند چیست
رنجی ست که روزگار می‌‌داند چیست

آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و «شهریار» می‌ داند چیست

مهرداد اوستا:
شعر همان عشق که با «شهریار»
کرد سرافرازی و نام ‌آوری

شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلبری

مهدی اخوان ثالث:
«شهریارا» تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا! تو همان پاک ‌ترین پرتو جامی

ای برای تو بمیرم، که تو تب ‌کرده عشقی
ای بلای تو به جانم، که تو جانی و جهانی

مفتون امینی:
چون دل مفتون تو را مشکل به دست آورده ‌است
کی رها می‌‌سازدت این ‌گونه آسان شهریار

اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان «شهریار»


همراهی با قیام امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی

«... یک نکته اساسی هم در باره‌ شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگی‌اش ـ در حدود شاید سی سال آخر زندگی‌اش ـ دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد... وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد...

در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت‌ ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سخت‌ ترین تجربه‌های ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگره‌های مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمی‌دید و نمی‌شنید و خودش لمس نمی‌کرد، به دشواری می‌توانست آن را باور کند... به‌ هر حال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب می‌‌سرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه‌ دوستی داشتند، مرتب فشار می‌آوردند، نامه برایش می‌نوشتند و شعر در هجوش می‌گفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا برای انقلاب اسلامی، این ‌طور دل می‌سوزانی!؟» و او مثل کوه ایستاده بود.»

بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار (11/9/1371)
شهریار از آنجا که عاشق و پرورش‌یافته مکتب قرآن و عترت بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ـ علی‌رغم همه تهدیدها و زخم‌زبان‌ها ـ مسیر خود را از مسیر روشنفکران بریده از مردم جدا کرد.

این شاعر متعهد و مردمی به خاطر باورها و اعتقادات دینی، از همان روزهای آغازین شکل‌گیری انقلاب اسلامی، دل به انقلاب و رهبری سپرد و برای اثبات وفاداری خود به سرودن اشعاری در دفاع از حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی، ولایت و شهیدان پرداخت. این اعتقاد و باورمندی چنان بود که وقتی خبرنگاری از او می‌پرسد که به نظر شما بهترین شعر چه شعری است؟ در پاسخ می‌گوید: «خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار».

همراهی نکردن شهریار با جماعت روشنفکرنما از آن جهت بود که در نگاه این به اصطلاح روشنفکران، مردم توده بدبختی بودند مستحق «عقب‌ ماندگی» و «فرمانبری»، و «روشنفکر» موجودی فهیم و فرهیخته، عقل کل، و شایسته ‌سروری! بدیهی است شهریار که خود از زخم‌خوردگان نظام استبدادی بود و میراث ‌بر داغ تازیانه جلادان، با چنین موجود سرخورده دین ‌‌ستیزی که روی اعتقادات و باورهای دینی مردم چنگ می‌کشید و شخصیت انسانی آنان را به سخره می‌ گرفت، نمی‌توانست احساس همذات‌‌ پنداری کند و پا جای پای آنان بگذارد. از همین رو با دل و جان به نهضت حسینی و قیام خمینی لبیک گفت و از فردای انقلاب، زبان گویای مردم شد.

با سلام و درود به روح پرفتوح شهریار ملک سخن، حُسن‌ختام این نوشتار را به ابیاتی برگزیده از سروده‌های انقلابی آن جان وارسته و به حق پیوسته اختصاص می‌دهم و سخن را در همین جا به پایان می‌برم:

شعری که استاد شهریار برای حضرت امام (قدس‌سره‌الشریف) سرود

تو آن سروی اگر سر بر کنی، سرها بیآرایی
وگر سرور شوی، آئین سرور‌ها بیآرایی

به نقاش ازل مانی، که با نقش جهان آرا
چمن‌ها با گل و سرو و صنوبرها بیآرایی

نه هر کو کاروان راند، رموز رهبری داند
تو فن رهبری دانی، که رهبرها بیآرایی

بدین شوق شهادت‌ها، چه بیم از لشکر دشمن
که هر آنی تو آن دانی، که لشکرها بیآرایی ...
*
دمید فجر، که خورشید باز می‌گردد
امید در دل نومید، باز می‌گردد

درفش فتح و ظفر ، با سپاهیان خداست
جهان به جبهه توحید، بازمی‌گردد

در ستایش حماسه‌آفرینی رزمندگان اسلام

سلام ‌ای جنگجویان دلاور
نهنگانی به خاک و خون شناور

سلام، ‌ای صخره‌های صف‌کشیده
به پیش‌تانک‌های کوه‌‌پیکر

صف جنگ و جهاد صدر اسلام
صف عمار یاسر، یا که اشتر

به قرآن وصف او: بنیان مرصوص
صف مولا علی، سردار صفدر ...

منبع : فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها

R1437/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۵۱۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها-طیبه یوسفی مظاهر: مشتاقانه به دنبال نام ونشانی از او بودم که در میان جست‌وجو برای یافتن نشانی از خانواده از همان ابتدا جذب عشق بی انتهای یک خواهر به برادر مجاهدش شدم که با گذشت ۴ سال از پر کشیدنش گویی هنوز هم حضور بردار در زندگیش جریان دارد و حس غرور به داشتن برادری چون علی آقا در صدایش موج می‌زند و با بغض و اشک چشم می‌گوید من هر لحظه او را احساس می‌کنم و معجزات بسیاری از ایشان دیدم.

آری علی خاوری جانباز مدافع حرم که در سی سالگی عاشقانه به سوی معبود شتافت ابراهیم هادی نسل ماست که گفتن از همه ویژگی‌های او نه در یک خبر و گزارش ما و نه در یک کتاب هیچ‌گاه ممکن نبوده و نیست و ما تنها به قدر ماندن در تاریخ و در حد بضاعت خود ایشان را معرفی می‌کنیم.

می‌خواست گمنام بماند ولی تقدیر بر این بود که چراغ راه هدایت ما و نسل ما باشد و بدانیم شهدا دست یافتنی است و اگر در چهل سال پیش ابراهیم هادی وجود داشت امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد درست مثل علی خاوری.

محور تمام فعالیت‌هایش نماز بود حتی در سخت‌ترین شرایط نمازش را اول وقت می‌خواند و اگر در وسط جاده بود باید متوقف کرده و نماز ادا کند؛ درست مثل ابراهیم.

در بیمارستان هم که بستری می‌شد با وجود آنکه تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی برایش بسیار سخت بود ولی وقت اذان که می‌شد سجاده سبزرنگش را در کنار پنجره گشوده نماز ادا کرده و در خلوت با خدای خود نجوا و به راز و نیاز می‌پرداخت.

سر شار از صفا و ادب و معنویت بود، متین و با وقار، همیشه به یاد خدا بود و از آن غافل نمی‌شد و جاذبه‌های معنوی او باعث جذب مردم و جوانان به دین و معنویت می‌شد؛ درست مثل ابراهیم.

ابهت خاصی داشت قد و بالایی بلند و محاسن زیبا و بلند و جاذبه چهره اش، مهربانی و چشم‌های گیرایش، و حتی محبت کردنش همه را جذب خود می‌کرد؛ جوان و خوشدل و خوش سیرت و خوش صورت، نورچشمی خانواده و اقوام بود، اصلاً وقتی درونت پاک باشد خدا چهره ات را گیرا می‌کند که این گیرایی، از نور ایمانی است که در ظاهرت نمایان می‌شود و می‌شوی یکی مثل ابراهیم.

شجاعت و یکرنگی از ویژگی‌های بارز او بود، بسیجی بود، هیئتی، مسجدی و هم ورزشکار، بدن محکم و تنومندی داشت و به واسطه مرام پهلوانی و قدرت جسمانی‌اش در ورزش سرآمد و قدرتمند بود درست مثل ابراهیم.

برای جذب جوانان به سوی خدا و دین و اهل بیت علیهم السلام از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد، الگوی خود را شهدا و بخصوص ابراهیم هادی قرار داد، حالا یک استاد و یک الگوی کامل پیدا کرده بود در مسیر ابراهیم قدم برداشت و شد یک ابراهیم دیگر.

عاشق ابراهیم هادی بود، ابراهیم را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست بارها کتاب سالم بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد، داستان اذان شهید هادی را برای همه روایت می‌کرد، اذانی که باعث شده بود ده‌ها نفر به جبهه اسلام گرایش پیدا کنند، سعی می‌کرد خودش هم مسیر شهید ابراهیم هادی را طی کند.

برای تواضع و خاکی بودن، غیرت و مردانگی و پاکی وجودش شهید ابراهیم هادی را الگو قرار داده بود، می‌خواست مثل ابراهیم باشد و در مسیرش محکم و استوار...

علی مرد مبارزه در میدان‌های سخت نظامی، روشنگری، جهادی، فرهنگی و سیاسی بود و دوستانش لقب «مرد میدان» را برای او برگزیده بودند، همیشه کتاب دعایی همراهش بود که بر روی کتاب عکس رهبری و ابراهیم بود وقتی وارد سپاه شد، روی لباس فرم پاسداریش پیکسل شهید هادی را زده بود.

برای همگان از اخلاص و عشق ابراهیم هادی به خانم فاطمه زهرا (س) سخن می‌گفت، خودش هم ارادت خاص و ویژه‌ای به مادر سادات داشت، مراسم عقدش هم در روز ولادت خانم فاطمه زهرا (س) در مراز شهید گمنام بود آن هم مراسم امام زمانی پسند؛ تا آنکه با عشق زهرایی، با آغاز ایام فاطمیه در بیمارستان بستری و در شام ولادت خانم فاطمه زهرا (س) پس از تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی عاشقانه به سوی معبود پر کشید.

برای کارهای جهادی پیش قدم بود و آن را توفیق و افتخاری برای خود می‌دانست، از ظواهر دنیوی فراری بود در کمک به سالمندان و رسیدگی به حال محرومین، نیازمندان و یتیمان و دستگیری جوانان فعال و حساسیت زیادی داشت و برای کمک هر انچه از دستش بر می‌آمد دریغ نمی‌کرد درست مثل ابراهیم.

در زندگی خود پیوسته به اسلام و قرآن و اهل بیت، نظام و کشور خدمت می‌کرد، دواطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و سه سال متوالی به عنوان مدافع حرم خالصانه در دفاع از حرم ال الله و تنها برای رضا خدا مجاهدت کرد تا آنکه در عملیات محرم در سوریه به دلیل جراحت و جانبازی و استنشاق مواد خاص شیمیایی و رادیو اکتیو به سرطان درگیر شد، خوشحال از این بود که تنها با خدا معامله کرده است؛ در روزهای آخر عمر با برکتش در بیمارستان با آنکه تحمل درد را نداشت شال تبرکی حرم حضرت زینب (س) را که بر گردن اندخته بود می‌بوسید و می‌گفت ما نوکریمون را برای اربابمان انجام دادیم و حتماً در لحظه‌های آخر عمر در کنار ارباب بی کفن سربلند بود و دلش از این شاد بود که بی بی زینب (س) را در کنار خود می‌دید؛ در روی تحت بیمارستان به یکباره از خواب بیدار و به حالت احترام نشست، به سمت قبله خیره شد و می‌خندید و هیجان زده به خواهر می‌گفت «خانم زینب (س) اومده بالای سرم «وساعتی بعد پرواز به سوی ابدیت.

اخلاص او در کارها، سبب می‌شد تا او فقط خدایش را مدنظر قرار دهد، و از آنجا که الگویش را شهید ابراهیم قرار داده بود به دنبال گمنامی بود وشاید برای همین بود که هیچوقت قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت.

حالا زندگی نامه، سیره و منش و خاطرات علی آقا در کتابی با عنوان «مثل ابراهیم» به چاپ رسیده تا به عنوان الگویی مناسب به جامعه امروز معرفی شود.

رضا عنبری نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان و از نویسندگان کتاب «مثل ابراهیم» در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد آخرین اثر خود اظهار کرد: نگارش کتاب مثل ابراهیم از سال ۱۴۰۰ آغاز و پس از گذشت بیش از یک سال کار بر روی کتاب، درست روز میلاد حضرت زهرا (س) کار کتاب به پایان رسید که طی روزهای آینده مراسم رونمایی از کتاب برگزار خواهد شد.

وی در خصوص هدف اصلی از نگارش کتاب با بیان اینکه وظیفه اصلی ما طبق فرمایش مقام معظم رهبری، معرفی شهدا به عنوان الگوی مناسب برای جامعه است، عنوان کرد: با توجه به اینکه علی آقا در هر زمینه‌ای که ما ورود کردیم، چه در حوزه اخلاقی، نظامی، معنویت، شجاعت، تحصیل، ورزش و… سرآمد بوده ما با این کتاب به دنبال این هستیم که یک الگوی درست به جامعه معرفی کنیم همان طور که امام خامنه ای عزیز فرمودند «هر شهیدی یک نماد است که این نمادها می‌شوند الگو برای جوانان ما؛ سعی کنید چهره‌ای شهدا را آن چنان که هست برای جوان‌های امروز روشن کنید، و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهره‌هایی که معرّفی شده‌اند و نشان داده شده‌اند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند»

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان به نحوه آشنایی با علی خاوری اشاره و عنوان کرد: زمانی که مشغول به جمع آوری خاطرات کتاب مهمان شام زندگینامه و خاطرات شهید سید میلاد مصطفوی از شهدای مدافع حرم شهرستان بهار بودم، به یک اسم علی خاوری برخوردم و شماره علی آقا را گوشی ذخیره کردم تا سراغ او بروم و خاطرات سید میلاد را از زبان کسی که خودش ذوب در شخصیت سید میلاد بوده بشنوم، اما نمی دانم چرا این توفیق قسمت من نشد.

وی با بیان اینکه در جمع آوری کتاب خاطرات شهید مدافع حرم مجید صانعی نیز مجدد به اسم علی خاوری برخوردم، گفت: مجید همان شهیدی است که وقتی قرار بود علی خاوری برای آوردن مهمات از ساختمان خارج شود، پیش دستی می‌کند و کمی زودتر از علی بیرون می‌رود و به همین ترتیب، تقدیر شهادت برای مجید رقم می‌خورد و درست جلوی چشمان علی، با تیری که بر قلبش اصابت می‌کند به شهادت می‌رسد و لذا این بار نیز در جمع آوری خاطرات شهید تصمیم گرفتم به سراغ علی آقا بروم.

عنبری اضافه کرد: متأسفانه این بار نیز توفیق حاصل نشد و در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با شنیدن خبر تلخ پر کشیدن جانباز مدافع حرم علی خاوری بر اثر جراحات جنگی در دفاع از حرم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم باز هم از همراهی با یک شهید زنده جا ماندم.

وی به بیان اینکه چند ماه بعد از عروج علی آقا، تصویر زیبایی از ایشان در فضای دیدم و بی درنگ آن را به اشترک گذاشتم، گفت: بعد از ساعتی خانواده علی آقا از من تشکر کرده و چند خاطره خوب از ایشان برایم نوشتند که خاطرات برایم بسیار جالب بود و لذا با معرفی خود درخواست کردم تا اطلاعات بیشتری از زندگی علی آقا برایم ارسال کنند که مورد استقبال خانواده ایشان قرار گرفت و خاطرات بسیاری از این مجاهد بزرگ برای من ارسال کردند و لذا جرقه جمع آوری اطلاعات و نگارش کتاب زندگی نامه ایشان در ذهن من زده شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در بیان علت نامگذاری کتاب با عنوان «مثل ابراهیم» از عشق و ارادت ویژه این رزمنده مجاهد به شهید ابراهیم هادی و حرکت در مسیر این شهید سخن به میان آورد و توضیح داد: علی آقای خاوری در تمام زندگی خود شهید ابراهیم هادی را الگوی خود قرار داده بود و هر آنچه از ایشان شنیده بود را در زندگی اش پیاده کرده بود به طوری که سیر زندگی ایشان هم همچون ابراهیم بود.

وی با تاکید بر اینکه جانباز مدافع حرم علی خاوری یک ابراهیم برای نسل امروز بود، اظهار کرد: علی خاوری یک ابراهیم هادی دیگری در جامعه امروزی ما می‌شود و ما هدفمان این است که شهدا را دست یافتی جلوه دهیم و بگوییم اگر ابراهیم هادی در چهل سال پیش و در دهه شصت شهید شده ولی امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد که نمونه آن علی خاوری است.

عنبری با بیان اینکه علی آقا عاشق ابراهیم هادی بود و این شهید بزرگوار را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست ابراز کرد: علی آقا کتاب سلام بر ابراهیم و تقریباً تمام آثار گروه شهید هادی را به دقت مطالعه کرده بود و همواره در تلاش بود تا آنچه را که می‌خواند در زندگی خود پیاده کند که اینچنین شد و رفته رفته درست مثل ابراهیم شد به طوری که وقتی سیر زندگی علی آقا را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که چقدر شبیه ابراهیم هادی بوده و لذا و بر همین اساس اسم کتاب زندگی نامه ایشان به عنوان «مثل ابراهیم» انتخاب شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان اضافه کرد: علی آقا بارها کتاب سلام بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد و افراد را تشویق به خواندن این کتاب می‌کرد.

وی با بیان اینکه برای نوشتن خاطرات علی آقا به سراغ، خانواده، دوستان و همرزمان شهید رفتم، اضافه کرد: ما در این کتاب، به دنبال خلق اثر ادبی نبوده و نیستم، فقط می‌خواستم علی خاوری را از زاویه دید و نگاه دیگران روایت کنم و به همین دلیل، سعی در اختصار را در نظر داشتم و به اختصار به سبک و سیره زندگی ایشان در برهه‌های مختلف پرداختیم.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در تبیین بارزترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان با تاکید بر اینکه این رزمنده مجاهد انسانی مخلص، شجاع، ولایتمدار و… بود، گفت: در سبک زندگی ایشان دغدغه‌ی هدایت جوانان، عشق شدید به شهدا و شهادت، ذوب بودن در اهل بیت و ولایت، احترام خاص به والدین، اهل گریه بودن، معصومیت و شوق به رفتن و رسیدن بسیار به چشم می‌خورد.

وی با عنوان اینکه علی خاوری در حوزه‌های جهادی بسیار فعال بود و بیش از ۱۰ سال در قالب اردوهای جهادی در روستای اطراف شهرستان رزن فعالیت داشت، گفت: ایشان در اردوهای جهادی در عرصه‌های عمرانی، فرهنگی و درمانی بسیار فعال و پویا بودند و در عین حالی که شخصیت بسیار معنوی و خاصی داشتند یک فعال و کنشگر سیاسی و مطالبه گر نیز بودند.

عنبری به بعد سیاسی شخصیت علی خاوری نیز اشاره و توضیح داد: ایشان فردی بسیار شجاع و نترس بودند و با صراحت و تمام قد در برابر مسئولین کم کار می‌ایستادند، در عرصه‌های سیاسی و راهپیمایی‌ها بسیار فعال و همواره در حال جهاد تبیین و روشنگری بودند و بخاطر روشنگری‌هایش در خصوص فتنه ۸۸ برخی از مسئولین دولت وقت در شهرستان از ایشان گلایه داشتند و او را تحت فشار قرار می‌دادند.

وی با تاکید بر اینکه نکته به نکته و خط به خط کتاب بسیار آموزنده است، به وصیت نامه علی خاوری اشاره و یادآور شد: علی آقا بسیار وصیت نامه عجیبی دارند که نشان دهنده شخصیت والای ایشان است که ابتدای این وصیت نامه به معرفت و علاقه‌ای که به اهل بیت الله السلام داشتند اشاره دارد و قسمت پایانی وصیت نامه که بسیار زیبا و خواندنی است نشان از ارادت خاص و ویژه ایشان به ولایت و به شخص امام خامنه ای است که می‌گوید ای کاش جان‌ها در بدن داشتم و در راه ولایت و امام خامنه ای فدا می‌کردیم و سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و بگویید که آرزوی من دیدن چهره مبارک شما از نزدیک بود.

عباس خاوری پدر مجاهد فی سبیل الله علی خاوری در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سوال که چرا این مجاهد فی سبیل الله به دنبال جانبازی در سوریه در نبرد با تکفیری‌ها، اقدامی برای ثبت پرونده جانبازی اش نکرد، بیان کرد: از آن جایی که علی آقا الگوی خود را شهید ابراهیم هادی قرار داده بود و سبک و سیره زندگی خود را بر مبنای سبک زندگی این شهید معز قرار داده بود، همواره به دنبال گمنامی بود و هدفش تنها رضایت پروردگار و انجام تکلیف بود، و لذا هیچ گاه قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت و تنها با خدا معامله کرد.

وی در همین خصوص با بیان خاطره‌ای عنوان کرد: در روزهای آخر عمر با برکتش که حال مساعدی نداشت با بغض به علی آقا گفتم کاش حداقل پیگیر پرونده جانبازی ات می‌شدی تا برای ارتقای درجه و دیگر امورات از آن استفاده می‌کردی ولی ایشان به شال روی دوشش که شال تبرکی حرم حضرت زینب بود اشاره کرد و پاسخ داد درجه من را خانم حضرت زینب و حضرت رقیه داده‌اند، مگر من برای ارتقای درجه رفته‌ام؟ ما برای اربابمان نوکری کرده‌ایم و همین جا بود که وصیت کرد این شال را با خودش دفن کنیم که ما هم به این وصیت ایشان عمل کردیم.

وی با بیان اینکه علی آقا همواره در راه رضای خدا قدم می‌برداشت و می‌خواست کارهایش برای خدا باشد، به ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی ایشان اشاره و تاکید کرد: علی از همان کودکی ویژگی‌های شخصیتی خاصی داشت، برای پدر و مادر احترام ویژه ای قائل بود و همواره دست و پای من و مادرش را می‌بوسید، در ادب و متانت بی‌نظیر و بخاطر مهربانی و اخلاق نیکویش جایگاه خاصی در بین اقوام داشت و همه به ایشان ارادت خاصی داشتند و در همه حال به او احترام می‌گذاشتند.

وی با بیان اینکه ارتباط من با علی آقا آنچنان نزدیک و صمیمی بود که کمتر کسی باور می‌کرد ما پدر و پسر باشیم، اضافه کرد: ایشان بسیار شجاع، متواضع، نترس و عاشق شهدا و اهل بیت (ع) بود، به نماز اول وقت و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد، بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت و همواره در کمک به فقرا و نیازمندان در تلاش بود.

وی با اشاره به ولایتمداری این جانباز مدافع حرم با بیان اینکه در وصیت نامه خود تاکید کرده بود که دوست ندارم در تشییع جنازه من کسی که ذره‌ای با ولایت و جمهوری اسلامی زاویه و مشکل دارد شرکت کند، خاطر نشان کرد: ایشان وصیت کرده که در تشییع جنازه ام پرچم آمریکا و اسرائیل را آتش بزنید تا همگان بدانند که من تابع ولایت فقیه و ضد آمریکا هستم که طبق وصیت ایشان در زمان تشییع پیکر پاکش ابتدا تابوت علی را از روی پرچم آمریکا و اسرائیل رد کردیم و بعد پرچم‌ها را به دست مادر علی آقا دادیم و ایشان با صلابت خاصی که داشتند، پرچم استکبار را در تشییع پیکر تنها پسرش آتش زدند.

محمدمهدی کوروش مقصود همرزم علی خاوری نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به زمان آشنایی خود با ایشان عنوان کرد: برای اولین بار که سال ۹۴ به سوریه اعزام شدیم با ایشان آشنا شدم و در عملیات محرم در کنار هم بودیم.

وی با بیان اینکه علی آقا فردی بسیار متواضع بود، اخلاص و کار جهادی را دو ویژگی بارز ایشان دانست و تاکید کرد: شجاعت، ادب و متانت در برابر فرماندهان و سایر نیروها، خوش اخلاقی، خوش رویی و پای کار بودن از دیگر خصوصیات اخلاقی علی آقا بود.

همرزم علی خاوری با ابراز اینکه ایشان عاشق شهدا بود و همواره خادمی شهدا را می‌کرد، گفت: مهمترین دغدغه ایشان خدمت به اسلام و ولایت فقیه بود و همواره آرزوی شهادت می‌کرد.

وی با اشاره به مجاهدت‌های خالصانه علی خاوری در سوریه و جبهه مقاومت یادآور شد: اکثر رزمندگان و مدافعان حرم همدان در عملیات محرم شیمیایی شدند و ریه‌هایشان درگیر شد که علی آقا هم در این عملیات بود که درگیر شد و به سبب همین جراحات جنگی درد و رنج بسیاری را متحمل شد به طوری که وقتی در بیمارستان بستری بود به ملاقات ایشان رفتم گفت «دیگر تحمل ندارم خسته شدم دعا کن بروم» و سه روز بعد آسمانی شد.

درود خدا بر علی خاوری و همه مجاهدان فی سبیل الله

کد خبر 6096583

دیگر خبرها

  • جایزه اصلی هات‌داکس به «انقلاب» رسید
  • جزئیات جریمه قطعی بدحجابی از زبان عضو کمیسیون ویژه لایحه عفاف و حجاب
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!
  • کتاب من امام صادق (ع) را دوست دارم روانه بازار نشر شد
  • استقبال کودکان و نوجوانان از آثار مرتبط با امام جعفر صادق (ع)
  • جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
  • دلایل مظلومیت امام صادق(ع) از زبان آیت‌الله علم‌الهدی
  • در زمانه ای که حکومت حاکمان به نام دین بود، امام صادق (ع) چه کردند؟
  • جزییات طرح تقسیم استان تهران از زبان استاندار: در غرب، شهریار، ملارد، بهارستان و پرند تبدیل به یک استان می‌شوند و در شرق، ورامین، پاکدشت، پیشوا و قرچک یک استان جدید می‌شوند