Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیدحسن نصرالله در اتاقش تنها بود و آرامش عجیبی داشت. جواد می گوید من او را بوسیدم و کنارش روی زمین نشستم. مدتی بعد عماد مغنیه من را صدا کرد تا فیلمی که اسرائیلی ها در مرجعیون ضبط کرده بودند، را ببینم.

سرویس جهان مشرق - حدود ۲۲ سال از شهادت سیدهادی نصرالله پسر دبیرکل حزب الله در درگیری های منطقه جبل الرفیع می‌گذرد و یاد او همچنان امید را در دل کسانی که قدم در این راه گذاشته و نیز فرزندان خود را در این راه قربانی می‌کنند، زنده کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بیست ودومین سالگرد شهادت سیدهادی نصرالله، جواد درباره برادر شهید خود مصاحبه‌ای را با پایگاه خبری العهد انجام داد. وی اظهار کرد که سخنان زیادی درخصوص این شهید بزرگوار وجود دارد. هادی جوانی بود که پیش از رسیدن به سن نوجوانی کارهای بزرگی انجام می‌داد. صحبت‌هایی که جواد در خصوص خاطرات برادر شهیدش انجام داد، به دو دهه زندگی وی از دوران کودکی و نوجوانی و جوانیش مربوط می‌شود.

پسر شهید سید حسن نصرالله (سید هادی)

وی برادری دلسوز و نیز فرزندی متعهد برای پدر و مادر و نیز همه نزدیکانش بود. پرداختن به جزئیات شخصیت این شهید بزرگوار کار آسانی نیست. جواد همچنین به هوش و ذکاوت برادر خود در دوره کودکی اشاره کرد. زمانی که وی حتی در هنگام بازی برنامه و ایده‌ای به ذهنش می‌رسید، همه دوستانش بدون سوال آن را می پذیرفتند.

جواد می‌گوید که باید هادی را قلب خانه توصیف کنیم، چرا که او بود که پویایی و و حرکت به خانواده می‌داد. او خیلی به مادرش تعلق داشت و مادر نیز خیلی او را دوست داشت. هادی همت بسیار بالایی داشت و صبح‌های خیلی زود برای کمک به مادر در کارهای منزل از خواب بیدار می‌شد و همیشه سعی می کرد مادرش راحت باشد.

یکی دیگر از مشخصه‌های هادی اطاعت از پدر و مادر بود، او یک بار به فکر خرید خودرو افتاد، اما سید حسن پدرش به او گفت که ترجیح می دهد خودرو خریداری نکند. او می گفت که گرچه تو از پول خودت خودرو می‌خواهی بخری، اما ما باید مردم را درک کنیم و با جوانان مقاومت برابر باشیم و خود را با مسایل مادی از دیگران جدا نکنیم.

طولی نکشید که هادی قانع شد و به خواسته پدرش تن داد و به جای خودرو یک موتور سیکلت خریداری کرد و با آن تردد می کرد. هادی تعلق و علاقه بسیار زیادی به پدر داشت و غیر ممکن بود خواسته او را رد کند، چرا که او را پدری نمونه و الگو برای خود می‌دانست.

پسران سید حسن نصرالله

سید جواد می گوید که پدرش از مدت‌ها پیش او را به ضرورت عمل بر اساس مبانی و ارزیابی و مدارا با مردم در مفهوم واقعی خود توصیه می‌کرد. هادی معتقد بود که مدارای واقعی این است که فرد از چیزی که آن را دوست دارد، به نفع دیگران دست بردارد.  

هادی همچنین وابستگی زیادی به برادران و خواهرانش بویژه برادر کوچک‌ترش محمد علی داشت. سید جواد از هیاهوی زیادی که در جریان بازی هادی با محمد علی در خانه به راه می‌افتاد، سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که او با وجود سکوتی که داشت، هنگامی که در منزل بود، پویایی و خنده و زندگی را در خانه جاری می‌کرد و خانه در زمان غیبت او در سکوت و رکود بود. دو بار وقتی به دوره‌های نظامی رفته بود، خانه غرق در سکوت بود، بویژه که پدر نیز بنا به کاری که در مقاومت دارد، معمولا در منزل نبود، به همین علت تربیت فرزندان همواره بر عهده مادر بود.

سید جواد شخصیت سید هادی را کاریزماتیک و جذاب معرفی می کند که بخشی از این شخصیت را از سید حسن نصرالله گرفته است. او می‌گوید که جوانان همسایه به دوستی با او علاقه زیادی داشتند و او را به دیگران ترجیح می‌دادند. او شخصیت دوست داشتنی داشت.

پسران سید حسن نصرالله

در آخرین دوره نظامی که سید هادی یک سال قبل از شهادتش داشت، به منزل آمد و هدایایی را نیز برای تمامی افراد خانه تهیه کرده بود. او برای هر کسی چیزی که دوست داشت، خریده بود. او همیشه تلاش داشت به مادرش کمک کند و خنده را بر صورت برادران و خواهران کوچکترش بنشاند.

جواد از روابط قوی که با برادرش داشت، سخن می‌گوید و توضیح می‌دهد که یکی از تفریحات مشترک آنها بویژه هنگامی که به بعلبک می رفتند، کوه‌نوردی بود. او روابط خود با هادی را بسیار دوستانه توصیف می‌کند و می‌گوید: ما با هم غذا می خوردیم و با هم به مدرسه می رفتیم و همه کارها را به صورت مساوی بین خود تقسیم می‌کردیم، چرا که تفاوت سنی زیادی نداشتیم و برادرم فقط یک سال و نیم از من بزرگتر بود.

بیشتر بخوانید:

پسر «سید حسن نصرالله» هزاران مسیحی را عضو مقاومت کرد +عکس و فیلم

سید جواد مقاومت را مهم ترین تفریح برادران توصف کرده و می‌گوید که بعد از آن فوتبال را دوست داشتیم.

سید جواد می گوید: آخرین باری که با موتور سید هادی برای دیدن مادربزرگم رفته بودیم، او شروع به صحبت کرد و از دنیا سخن گفت و گفت که بهترین سعادت، رسیدن به رضایت خداوند است. لذا هیچ چیز نباید انسان را به نافرمانی از خدا بکشاند. او اوج سعادت خود را هنگامی می‌دانست که در خط مقدم بود و با خدا خلوت می‌کرد. او پاکی مثال زدنی داشت، این ارتباط با خدا در زمانی که وی تنها ۱۷ سال داشت و چند مدت قبل از شهادتش، جالب بود، این ارتباط فکری و روحی با خداوند متعال در این سن بسیار گرانبها بود که در هم سن و سالهای او کمتر دیده می شد.

پسران سید حسن نصرالله

یکی دیگر از ویژگی های هادی توجه ویژه به صله رحم بود. او روابط بسیار خوبی با نزدیکان و آشنایان فامیل از جمله مادر بزرگ و پدر و عمه‌اش داشت. او همچنین سعی می کرد با همسایگان نیز ارتباط خوبی داشته باشد که مملو از صداقت و خوبی بود. او همیشه برای دوستان خود خوردنی و شیرینی تهیه می کرد. دوستانش وابستگی شدید به او داشتند، نه از این منظر که پسر دبیرکل حزب الله بود، بلکه از این لحاظ که شخصیت ویژه و کم نظیری داشت.

سید جواد توضیح می‌دهد که چگونه وقتی جوانان مقاومت در رود لیتانی در معرض حملات هوایی اسرائیل قرار گرفتند، دوستانش به علت علاقه زیادی که به او داشتند، او را برداشته و به رود لیتانی افتاده بودند تا بتوانند او را از خطر حفظ کنند.

* تواضع شهید هادی

تواضع یکی دیگر از ویژگی‌های مهم شخصیت هادی بود. رفقای او همواره این ویژگی هادی را تحسین می‌کردند. جواد می‌گوید که هادی همواره طوری به منزل دوستانش می‌رفت که خانواده‌های آنها نمی دانستند او پسر چه کسی است. هنگامی که هادی شهید شد، بسیار از خانواده‌هایی که هادی به منزل آنها رفته بود، از اینکه او که به منزلشان رفته و سال‌ها با آنها نشست و برخاست داشته، پسر دبیرکل حزب‌الله لبنان بوده، شوکه شدند.

پسران سید حسن نصرالله

هادی در عین تواضع کم نظیری که داشت، زندگی را دوست داشت. او بر خلاف آنچه که در مورد دیگر شهدا گفته می‌شود، به قیافه و لباس‌هایش اهمیت می داد و به تفریح با دوستانش علاقه داشت. او حضور ذهن بالایی داشت و قدرت فرماندهی و هوش سرشاری نیز داشت. به عنوان مثال او در دوره‌ای که برای آموزش رایانه شرکت داشت، خیلی زود به عنوان معاون مدرس دوره معرفی شد. هادی سبک ویژه‌ای در قانع کردن دیگران به رفتارهای درست داشت.

جواد ازمیزان یقین و ایمان و احساسات قلبی هادی نیز سخن می گوید و توضیح می‌دهد که هادی هفته‌ای یک بار برای دیدن نامزدش به حناویة در صور می رفت. جواد می گفت که یک بار در خانه دیدم او لباس‌هایش را اتو می کند تا به جنوب برود، با او شروع به شوخی کردم، اما او گفت که خسته است و امروز به جنوب نخواهد رفت. در آن شب دشمن صهیونیستی به خانه نامزد وی حمله کرده بود تا او را اسیر کند، چرا که از سفرهای هفتگی وی به آنجا اطلاع پیدا کرده بودند، اما او در آنجا نبود.

* دیدار آخر

جواد از آخرین دیدار با برادرش هادی سخن می‌گوید. دیداری که عادی نبود و شهید هادی با گرمی خاصی به او سلام داد و او را بوسید و گفت که به سر کارش می‌رود، جواد دنبالش دوید و گفت که کی بر می گردی. هادی گفت، ۴ یا ۵ روز دیگر، البته شاید شهید شدم و دیگر برنگشتم. در این لحظات چهره هادی درخشش فوق‌العاده ای داشت و دیگر هیچ اهمیتی به مسایل دنیوی می‌داد. او همه چیز را گذاشت و برای شهادت رفت.

سید هادی نصرالله * رازداری هادی

هادی با اراده کامل و طیب خاطر گزینه جهاد را برای خود انتخاب کرد. او به دنبال جهاد و شهادت می‌دوید. او در سال ۱۹۹۵ در دوره‌های جنگی شرکت کرده بود و در سال بعد دوره نیروهای ویژه را پشت سر گذاشت تا اینکه در سال ۱۹۹۷ میلادی شهید شد. جواد می گوید که بعد از شهادت مجموعه‌ای از تصاویر رادیولوژی مربوط به او را پیدا کرده که بعدها متوجه شده در اثر آسیبی است که در جریان کارهای مقاومت دچار آن شده، او در هر بار که به مرخصی می‌آمد، به بیمارستان می‌رفت تا خود را مداوا کند، ولی از این موضوع چیزی به خانواده نمی‌گفت.

* لحظات شهادت هادی

در سال ۲۰۱۳ در ایران بودم، یکی از روحانیون فاضل و برجسته را دیدم که به من گفت: من در محور مبارزه بودم و هادی را نشناختم، اما او مرا شناخت و شروع به صحبت کرد. من از او خواستم که چون پسر دبیرکل حزب الله است، هوشیاری بیشتری داشته باشد، اما او گفت نترس، من ان‌شاء الله پدرم را رو سفید می‌کنم.

جواد از یکی از دوستان هادی نقل می کند که اندکی قبل از شهادت آرامش عجیبی داشت. یکی از رفقایش از او سوال می‌کند، هادی چه می‌کنی؟ او پاسخ می‌دهد: به مسایلی فراتر از این دنیا فکر می‌کنم.

جواد به زمان شهادت برادرش اشاره کرده و می‌گوید در راه منزل پیرزن سالخورده‌ای را دیده که از نام او سوال کرده است. پیرزن دستش را روی دست می‌زند و ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» را زمزمه می‌کند. سید جواد می‌گوید: من آنجا متوجه شدم که اتفاقی برای هادی افتاده است. جواد وقتی به منزل می‌رسد، می‌بیند که خواهرش زینب با چشم گریان در را به روی او باز می‌کند. جواد در آن لحظه مطمئن می‌شود که اتفاقی افتاده است. حاج عماد مغنیه و سید مصطفی بدر الدین و مرحوم شیخ علی خاتون نیز در منزل آنها بود.

سید حسن نصرالله در اتاقش تنها بود و آرامش و هیبت عجیبی داشت. جواد می گوید: من او را بوسیدم و کنارش روی زمین نشستم. مدتی بعد عماد مغنیه من را صدا کرد تا ویدیوئی که اسرائیلی ها در مرجعیون ضبط کرده بودند را ببینم. بلافاصله هادی و شهید علی کوثرانی را شناختم. حاج رضوان (عماد مغنیه) به ما روحیه می داد.

سید جواد به عواطف بالای حاج عماد مغنیه اشاره می‌کند و می‌گوید که او روابط بسیار قوی با سید حسن نصرالله داشت.

جواد در پایان از روحیه و اقتدار بالای سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان سخن می‌گوید و می‌افزاید: من در آن زمان یک جوان ورزشکار ۱۶ ساله بودم، اما به علت این داغ نمی‌توانستم زیادی روی پا بایستم، این در حالی بود که پدرم ساعت‌ها روی پا ایستاده بود و بدون هیچ خستگی به دیگران دلداری می‌داد. او می‌گوید: زمانی را به خاطر می‌آورم که پیکر شهید هادی به خانواده بازگشت و پدرم را دیدم که با تمام آرامش و اطمینان در جای خود ایستاده بود.

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار سکه و ارز اخبار خودرو حزب الله لبنان تحولات یمن سید حسن نصرالله سید هادی نصرالله سید مصطفی بدرالدین سیدحسن نصرالله عماد مغنیه سید حسن سید جواد حزب الله لبنان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۵۳۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا حمله صهیونیست‌ها به رفح محکوم به شکست است؟

به گزارش خبرگزاری مهر، «محسن محمد صالح» مدیر مرکز مطالعات و پژوهش‌های الزیتونه در گزارشی به بررسی روند جنگ غزه طی ماه‌های اخیر پرداخته و نوشت که بیش از سه ماه است که اسرائیل تهدید به حمله زمینی به رفح می‌کند، ولی همچنان در انجام این طرح مردد است. این تردید به علت عدم تمایل تل‌آویو به حمله نیست، بلکه نگرانی واقعی این رژیم از شکستی است که در نتیجه این حمله دامن آن را می‌گیرد. در همین رابطه آمریکا و دیگر متحدان تل‌آویو نیز نسبت به عواقب تلخ و دردناک این حمله به رژیم صهیونیستی هشدار داده‌اند.

پایان دادن به جنگ غزه قبل از تلاش برای اشغال رفح و قبل از تحقق کمترین حد از اهداف جنگ برای نتانیاهو و بخش گسترده‌ای از جامعه صهیونیستی یک فاجعه بزرگ به شمار می‌رود. این بدان معنا است که حماس در این جنگ پیروز شده و پروژه صهیونیستی پناهگاه امن خود در فلسطین اشغالی و قدرت بازدارندگی خود را به همراه هژمونی خود در منطقه از دست داده است. این موضوع باعث حمایت بیشتر افکار عمومی عربی و اسلامی و فلسطینی از محور مقاومت و آرمان فلسطین می‌شود.

۸ عامل شکست طرح صهیونیستی حمله به رفح

با وجود حیاتی بودن حمله رژیم صهیونیستی به رفح برای بسیاری از سران این رژیم، اما اشغالگران اسرائیلی می‌دانند که احتمال شکست در این عملیات بسیار بالا است. این موضوع از چند جنبه قابل بررسی است:

نکته اول اینکه حملات زمینی و تخریب وحشیانه مناطق مختلف غزه از شمال گرفته تا مرکز این منطقه بی فایده بودن خود را نشان داده و مقاومت فلسطین بعد از بیش از ۲۰۰ روز از جنگ، تنها بخش بسیار محدودی از توانمندی‌های خود را از دست داده و همچنان قدرتمند و تاثیرگذار است و جنگ را مدیریت کرده و تلفات روزانه زیادی به نیروهای اشغالگر وارد می‌کند. صهیونیست‌ها می‌دانند که بلافاصله بعد از عقب نشینی اسرائیل، نیروهای حماس خلأ موجود را پر می‌کنند و به مدیریت روند زندگی مردم در این منطقه خواهند پرداخت.

دومین عامل این است که شبکه پیچیده تونل‌های غزه همچنان تاثیرگذاری خود را در مناطق مختلف به ویژه رفح حفظ کرده و نیروهای اشغالگر در حمله زمینی به رفح با مقاومت شدیدی با پتانسیل حرکتی بالا مواجه می‌شوند که به هیچ وجه امکان محاصره کردن و ریشه کن کردن آن وجود ندارد. نیروهای مقاومت با استفاده از تونل‌ها می‌توانند به مناطق مرکزی و شمالی غزه بروند و اسرای صهیونیستی را به مناطق دیگر منتقل کنند، همانطور که پیش از این نیز همین کار را انجام داده‌اند. به این ترتیب تلاش برای از بین بردن حماس، نوعی وقت تلف کردن و به تعویق انداختن اعلام شکست است.

سومین نکته اینکه ارتش اسرائیل در شرایط فرسایشی قرار گرفته و با گذشت ۲۰۰ روز از جنگ غزه با تلفات مادی و انسانی بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. این موضوع باعث شده کابینه نتانیاهو مجبور به بازنگری در روند جذب سرباز در سرزمین‌های اشغالی شود. روحیه سرخوردگی و شکست و افولِ انگیزه برای جنگ، مهم‌ترین حالت عمومی رایج در ارتش است و سران صهیونیست می‌دانند که عملیات اشغال رفح نیز بهتر از عملیات‌های گذشته نخواهد بود و دستاوردهای اسرائیل از آن، کشتار بیشتر زنان و کودکان فلسطینی و تخریب مدارس و بیمارستان‌های بیشتر است که جز ننگ و عار فایده‌ای برای آنها ندارد.

چهارمین عامل اینکه ارتش رژیم صهیونیستی با معضلی در رفح مواجه است که حضور فشرده بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار فلسطینی در این منطقه برای آنها رقم زده است. به این ترتیب امکان عملیات نظامی در چنین حالتی بسیار پیچیده و مشکل است و ممکن است تعداد زیادی از غیرنظامیان در نتیجه این عملیات به شهادت برسند و خشم بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی گسترده‌تر شده و به انزوای بیشتر آن منجر شود.

نکته پنجم اینکه متحدان رژیم صهیونیستی از جمله آمریکا اعتراض گسترده‌ای نسبت به انجام حمله زمینی به رفح دارند. آنها می‌دانند که خطرات و خسارت‌های این عملیات بیش از منافع آن است و چنین عملیاتی فاقد دستاورد واقعی است و فرصت پیروزی در آن بسیار کم است. البته آمریکا اعلام کرده که با چند شرط از حمله زمینی به رفح حمایت می‌کند، اما نتانیاهو و کابینه وی معتقدند که شروط آمریکا امکان موفقیت آنها در این حمله را تضعیف می‌کند و خواستار ادامه حمایت نامحدود آمریکا از این حمله هستند.

عامل ششمِ شکست رژیم صهیونیستی در عملیات زمینی رفح این است که مصر به شدت با انجام این حمله مخالف است و باز کردن گذرگاه‌های خود برای خروج اهالی غزه به سمت منطقه سینا را رد کرده است. رژیم تل‌آویو همچنان تلاش دارد تایید یا بی‌طرفی قاهره نسبت به این عملیات را به دست بیاورد که بر اساس اطلاعات موجود تاکنون موفق به این امر نشده است.

هفتمین عامل شکست رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به رفح این است که این رژیم دیگر مانند گذشته و ماه‌های اول جنگ نمی‌تواند به وحشی‌گری خود در غزه ادامه دهد، چرا که تمرکز بیشتری از سوی جامعه جهانی به تحولات غزه صورت گرفته و این رژیم به ویژه در پی محاکمه در دادگاه لاهه خود را در انزوا می بیند و به این نتیجه رسیده که جنایت‌های وحشیانه‌اش نتیجه معکوس داشته و باعث گسترش حمایت افکار عمومی از مقاومت شده است.

نکته پایانی و هشتم اینکه رژیم صهیونیستی گرچه برای اجرای حمله خود نیازمند زمان است، اما زمان به نفع تل‌آویو در حرکت نیست. اوضاع داخلی سرزمین‌های اشغالی در نتیجه طولانی شدن جنگ و گسترش خسارت‌های اقتصادی و تعطیل شدن گردشگری، بغرنج است.

به صورت خلاصه می‌توان گفت گرچه تصمیم سازان رژیم صهیونیستی حمله زمینی به رفح را یک استراتژی اجباری برای خود می‌دانند، اما این حمله محکوم به شکست است و عواقب بدی برای تل‌آویو خواهد داشت.

کد خبر 6097259

دیگر خبرها

  • چرا حمله صهیونیست‌ها به رفح محکوم به شکست است؟
  • امباپه عمارت مجلل راموس را در مادرید خرید
  • حمله شدیدالحن جواد ظریف به آل‌سعود به زبان انگلیسی
  • قتل هولناک زن جوان به دست پسرش
  • قتل هولناک زن جوان به دست پسرش | حمله قاتل با اسید به پلیس
  • روایتی از سرگذشت عماد مغنیه + فیلم
  • ملتهب شدن اوضاع کرانه باختری در سایه حمله مجدد نظامیان صهیونیست
  • ۱۲۴۲ حمله نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست به فلسطینیان در آوریل ۲۰۲۴
  • ماجرای کلیپ جنجالی یک عروس ۱۴ساله
  • شهادت تعدادی از کودکان غزه در حمله موشک هدایت شونده صهیونیست‌ها