چرا هرچه به همسرم نزدیک میشوم او از من دور میشود؟
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۷۴۷۴۲
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گاهی هر چه یکی از طرفین دائماً به دنبال شریک زندگی خود باشد تا صمیمیت، ارتباط، زمان را حفظ کرده و یا شکل دهد این جریان دنبال و اصرار کردن بیشتر شود، شریک زندگی نیز بیشتر و بیشتر فاصله خواهد گرفت.
در چنین شرایطی یکی از زوجین کمکم با مقاومت روبهرو میشود و با عقبنشینی خود وضعیت را بدتر میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معمولاً همسری که به دنبال شریک زندگیاش راه میافتد، خود را فردی متعهد، آگاه و عاطفیتر تصور میکند و در مقابل نیز همسر یا شریک خود را فردی سرد، بیتفاوت، کمتعهد و... در نظر دارد، اما واقعیت اینجاست که هر دوی این افراد دارای ابعاد و پتانسیلهایی برای برقراری یک رابطه صمیمیتر هستند، اما در حال حاضر در این نقطه از رابطه خود دچار مشکل شدهاند.
روانشناسان و مشاورین خانواده غالباً میگویند که در این شرایط، یکی از طرفین، خود را شایسته عشق نمیداند و در نتیجه با بروز رفتارهایی حتی ناخودآگاه باعث کمتر شدن سطح صمیمیت خود با شریک زندگیاش میشود.
حالا بیایید این مسئله را موشکافانهتر زیر نظر بگیریم و شرایط هر کدام از طرفین را دقیقتر بررسی کنیم:
همسری که نقش تعقیب کننده را داردکسانی که به فکر دنبال کردن رابطه خود با همسرشان هستند معمولاً خود را فردی دلسوزِ خانواده میدانند و حتی بدون دریافت حداقل قدردانی نیز به این فرآیند ادامه میدهند، به همین دلیل هم میتوان نتیجه گرفت که خود را شایسته عشق نمیدانند و به طور ناخودآگاه نیز شریکی را برمیگزینند که در روابط خود دور و دورتر میشود.
سرانجام هم حس میکنند که باید چنین مشکلی را مدیریت کرده و آن را حل و فصل نمایند. این در حالی است که شریک زندگیشان خیلی راحت میتواند آنها را فردی ناامید، بیش از حد احساساتی و یا حتی سمج. تلقی کند!
آسیبهایی که به این افراد وارد میشود بسیار مشهود است، آنها غالباْ اعتماد به نفس خودشان را از دست میدهند و خود را فردی بیارزش تصور میکنند، طرد شدن از سوی همسر به آنها حس نامرئی بودن میدهد و ناامیدی کلیشان در برقراری رابطه عاشقانه باعث تحقیرشان میشود.
حالا اینکه در رابطه با شریک زندگی خود نقش فرد تعقیبکننده را داشته باشید چه مزایایی دارد؟ این افراد غالباً نسبت به شریک خود احساس آگاهی بیشتری دارند و خود را به نوعی ناجی رابطه میدانند، چراکه همیشه آغازگر رابطه هستند و گرمای آن به خواست آنها بستگی دارد!
علاوه بر این، چنین افرادی معمولاً از سوی نزدیکان، خانواده و یا حتی خودشان دائماً مورد قدردانی و یا حتی ترحم واقع میشوند و اطرافیانشان آنها را تأیید میکنند. این افراد در زندگی مشترک خود همه چیزشان را فدا میکنند، حتی اگر همسرشان به قدردانی و یا تلافی خوبیهایشان نپردازد.
همسری که بیشتر و بیشتر فاصله میگیرداین طرف از رابطه معمولاً خود را برتر از همسر خود تصور میکند، چراکه شریک زندگیاش دائماً در حال تلاش است تا با او ارتباط برقرار کند. پیگیری بیش از حد همسر تعقیبکننده باعث میشود که این طرف از رابطه با خیال راحت به تقویت این حس برتری خود بپردازد و بدون در نظر گرفتن مسائل مختلف، رفتار کند، حال چه با انجام یکسری کارها و چه با انجام ندادن آنها!
این شرایط به این دسته از افراد احساس امنیتی میدهد که بدون در نظر گرفتن رفتارشان همیشه محبوب خواهند ماند و هیچوقت ترک نمیشوند.
این افراد غالباً نسبت به ضررهایی که به خود و رابطهشان وارد میکنند بیاطلاع هستند. آنها فکر میکنند که هر میزان از ضعف و یا نیاز به توجهشان توسط شریک زندگی به سرعت پاسخ داده میشود، در حالی که احساسات یادشده، شکایت یا تقاضا تلقی میشوند و در دراز مدت دیگر توسط شریکشان پاسخ داده نخواهند شد!
چه باید کرد؟در این موقعیت از رابطه، هر دو طرف این را میپذیرند که رفتارشان نشاندهنده عزت نفس پایین آنهاست، با این حال چیزی که بیشتر زوجین فراموش میکنند این است که شریک زندگیشان میتواند رفتاری متفاوتتر از همیشه از خود نشان دهد و دیگر وضعیت به کلی تغییر کند. در چنین شرایطی است که غالباً تغییرات بسیاری، خواه مثبت و خواه بسیار منفی در رابطه زناشویی آنها پدید میآید.
در اینجا نکاتی را برایتان مطرح میکنیم که بتوانید این مشکل را شناسایی کرده و برای حل آنها قدم بردارید:درباره رابطه زناشویی خود خوب فکر کنید و ببینید که شما کدام یک از طرفین هستید، فرد تعقیب و دنبالکننده یا فرد بیتفاوت و در حال فرار؟! بعد یک قدم بیشتر بردارید، آیا وضعیت رابطهتان بهگونهای هست که یکی از شما به دنبال رفتاری گرمتر و بامحبتتر باشد و دیگری از او فرار کند؟
در رابطه با آن چیزی که در این شرایط به دست میآورید و آنچه که از دست میدهید بنویسید. در مقابل، یادداشتی نیز از مزایا و معایب این موقعیت برای شریک زندگیتان تهیه کنید. با بالا و پایین کردن این نوشتهها ببینید آیا میتوانید کاری کنید که دو طرف سود ببرند؟
بپذیرید که هر دوی شما از سطح بلوغ و هوش هیجانی برابری برخوردار هستید، چراکه داشتن احساس برتری نسبت به شریک زندگی، نقطه ضعف بزرگی در خراب شدن روابط به حساب میآید.
اگر متوجه شدید که در رابطه زناشوییتان نقش فرد دنبالکننده را دارید:بر عزت نفس خود پافشاری کرده و از سرزنش همسرتان برای سرد شدن و محبت نکردن اجتناب کنید. تعقیب و دنبال کردن شریک زندگیتان را متوقف کنید. معمولاً بزرگترین ترس این افراد آن است که بعد از توقف این کار شاهد بیتوجهی بیشتر همسرشان باشند و بپذیرند که دیگر هیچ صمیمیتی بینشان وجود ندارد! این کار، ریسکی است که برای تغییر در رابطهتان باید آن را پذیرید. معمولاً بعد از توقف پیگیری یکی از طرفین، طرف دیگر فرار کردن و سرد بودن را کنار میگذارد و برای شروع مجدد رابطهشان تلاش میکند.
تمرکز خود را بر روی برآورده کردن نیازهای خودتان نگه دارید. شما باید به دنبال روشهای جدیدی برای تحقق نیازهای خودتان در رابطه باشید. راههای جدیدی برای بیان محبت خود پیدا کنید، آن هم بدون آنکه تعهدات رابطهتان را زیر پا بگذارید.
عزت نفس خودتان را نگه دارید و محکم باشید.
خودتان را کنترل کرده و از سرزنش شریک زندگیتان برای پیگیری رفتار شما و گرم کردن رابطه بپرهیزید. ببینید که چقدر واقعاً حساس و آسیبپذیر شدهاید؟ یادتان باشد که دوری بیش از حد و جدا کردن احساساتتان از شریک زندگی میتواند باعث سردی هر چه بیشتر و به هم خوردن روابط شود.
روشی برای بیان احساساتتان پیدا کنید. به دنبال راهی راحتتر برای ابراز محبت و برگرداندن صمیمیت با همسرتان باشید و هرچه سریعتر آن را پیش بگیرید. ممکن است در ابتدا کمی برایتان سخت باشد، ولی نتیجهبخش خواهد بود.
وقتی هر دو طرف برای ایجاد رابطه سالم و پرمحبت خود دوباره تلاش کنند میتوانند در نهایت به عشق و محبتی عمیقتر و پررنگتر از گذشته دست یابند، فقط کافی است که از سرزنش همسر و شریک زندگیتان دست بردارید. ممکن است در ابتدا همه چیز به نظرتان کمی گیجکننده بیاید، ولی اگر با حوصله خود کمی بیشتر تلاش کنید، کمکم همه چیز درست خواهد شد و رابطهای دلنشینتر و البته صمیمیتر به دست خواهید آورد.
منبع: برترینها
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: روانشناسی دانستنی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۷۴۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریادهای کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابانهای پاکدشت پیچید. همسایهها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که میگفت شوهرم را کشتم.
همسایهها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانوادههای مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلافهای مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک میگرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا میزدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربهای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایهها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ میگوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید میخواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر میکردم دیگر زنده نمیمانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟