داربی گاهی جان هم میگیرد
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۹۷۷۹۶
در هنگامۀ هیجانات بازی مسابقۀ پرسپولیس و استقلال جا دارد از اتفاقات تلخ که گاه جان هوادار یا تماشاگری را ستانده هم یاد شود.
به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «قلم ابراهیم افشار، روزنامهنگار کهنهکار با اطلاعاتی بسیار افزونتر از کسانی که از اینترنت فراتر نمیروند و با اشارات و تمثیلات فراوان و استفاده شجاعانه از فرهنگ کوچه و ادبیات عامه چنان است که سالهاست هر جا نام او را میبینم، یادداشت را با ولع میخوانم و امیدوار میشوم که تا این قلمها هست شبهرسانه ها یکسره بر رسانهها سیطره نمیاندازد و کاغذیها و چاپیها و رسانههای الکترونیکی واقعی با قلمهای جادویی در صحنه میمانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چند فرصت همکاری مستقیم دست نداده اما یک چند که او سردبیر «نگاه ورزشی» بود و من در روزنامۀ پول و هر دو در یک مجموعه سرگرم روزنامههامان بودیم و پول برای من بیشتر پناهگاهی بود در عصری که مرتضوی قلع و قمع میکرد، همکاری غیر مستقیم هم تجربه شد.
باری با همین نگاه یادداشت صفحۀ اول «هفت صبح» دیروز را خواندم که به بهانۀ داربی یا همان مسابقات پرسپولیس و استقلال از دو قربانی مسابقات داربی یا پارسی شدۀ آن «شهرآورد»ها یاد کرده است.
یکی پسرک ۱۷ سالهای که در داربی سال ۱۳۵۵ (دوم مهر) وقتی پرسپولیس به خاطر گل دقیقه ۲۲ هادی نراقی عقب افتاد، نتوانست تاب بیاورد و جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ حال آن که اگر ۱۴ دقیقه تحمل کرده بود میدید که علی پروین گل تساوی را به ثمر رساند و بازی با همین نتیجه یک - یک به پایان رسید و قرمزها بازنده از زمین خارج نشدند تا «علی» فردا نزد دوستان مدرسه و هممحلیها سرافکنده باشد.
نام کامل این جوان ۱۷ ساله که ۴۴ سال پیش روی سکو جان باخت، علی علیزادۀ قریب بود و محصل کلاس ششم دبیرستان رهنمای تهران.
همین دو - سه روز قبل عماد ۶ ساله هم در استادیوم آزادی قربانی داربستی شد که به خاطر داربی و با بیاحتیاطی سر پا شده بود و برق بچه را گرفت و جلوی چشم پدر خشک شد تا مهر را نبیند و هزار آرزو برای نخستین روز سال تحصیلی او خاک شود.
روزنامهنگار کهنهکار البته یادآور شده «سکتهکنندگان و سکتهدهندگان فوتبالها و داربیها در این هفتاد سال کم نبوده» تا بدانیم محدود به همین دو نام نیست.
تا اینجا بیشتر نقل یادداشت بود اما نکتهای که انگیزۀ این نوشته است یادی است از یک قربانی دیگر که در تمام این سالها کمتر از او نام برده شده است و شاید ابراهیم افشار هم نشنیده باشد که اگر به یاد داشت، یادداشتِ او از مهر ۵۵ ناگاه به مهر ۹۶ نمیآمد و قطار او در سال ۷۱ هم به خاطر این قربانی جوان توقف میکرد.
داستان او نیز غمانگیز است: فرزاد ختایی لَر، دانشجوی نخبه دانشگاه علم و صنعت که خود را برای کارشناسی ارشد آماده میکرد؛ در حالی که هیچگاه به استادیوم آزادی نرفته بود و اولین بار برای او آخرین مرتبه شد.
داربی آن سال هفتم یا هشتم خرداد ۱۳۷۱ برگزار شد و فرزاد به اصرار دوستان و همراه آنان به آزادی میرود. همان بازی که استقلال در پایان یک بر صفر برنده شد. ورزشگاه مالامال از جمعیت بود و جایی برای نشستن نبود و فرزاد و دوستان به ناچار روی لبۀ دیوار طبقۀ دوم نشستند. بازی تمام شد اما ازدحام جمعیت فرزاد را به پایین پرتاب کرد و او هم قربانی داربی شد. در حالی که هیچکس نمیدانست پرسپولیسی است یا استقلالی و اصلا فوتبالی هست یا نه.
از آن سال تا کنون که سر به ۲۷ سال میزند هر بار که این دو تیم در برابر هم صفآرایی میکنند، من به یاد آن سیمای سرخ و سفید و آرام و مهربان میافتم که جزوات دانشگاهی را با دقت فراوان به دفتر ما میآورد تا در اختیار برادرم قرار دهم که کثرت مشغله مجال شرکت مستمر در کلاسها را به او نمیداد و فاصله سنیشان نیز به خاطر تعطیلات انقلاب فرهنگی و تغییر رشته بیش از ۱۰ سال بود و حدس میزنم فرزاد در تمام عمر کوتاه خود حتی یکی از ناسزاهایی را که تماشاگران مثل نقل و نبات نثار هم میکردند، بر زبان نیاورده بود.
اگر مدیریت دو باشگاه این همه دستبهدست نمی شد و در اختیار دولتیهایی نبود که با بدهی تحویل میگیرند و بدهی روی بدهی میگذارند و میروند و مدیران انتخابی هواداران یا بخش خصوصی آنها را اداره میکردند، تالار خاطرات داشتند و تصویر علی و فرزاد و عماد در این یا آن باشگاه به چشم میخورد و پیشکسوتان جایی میداشتند و قس علی هذا.
با این همه داربی یا شهرآورد بازی پر هیجانی است و گردآمدن قریب یکصد هزار نفر برای تماشای یک مسابقه فوتبال و شور یا اندوه برد و باخت چنان است که پای جوانی را که اهل این هیجانات نبود نیز به ورزشگاه میکشاند و ناخواسته جان بر سر آن مینهد و به این چند فقره هم محدود نیست و چهبسا دیگران را نیز دربرگیرد. البته چون آقای افشار به ماجرای آن دختر نپرداخته، ما هم نمیپردازیم... .»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۹۷۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره کنسرتهای عصر گاهی بانوان و چند چالش
آفتابنیوز :
بهار ایلچی که از سال ۸۸ با گروه موسیقی بانوان «ستاره قطبی» فعالیت دارد و تا همین چند سال پیش گروه او جزو پرکارترین گروههای بانوان بود، درباره کمکار شدن گروهی که سرپرستی آن را برعهده دارد، به ایسنا میگوید: تا اواخر سال ۹۸ که در اسفندماه اجراهای موسیقی به خاطر شیوع ویروس کرونا متوقف شد، پرکارترین گروه بانوان در ایران بودیم که در سال بیش از ۱۰ الی ۱۲ اجرا در تهران داشتیم. با شیوع ویروس کرونا که حدود سه سال تا سه سال و نیم امکان برگزاری کنسرت نبود و تنها در سال ۱۴۰۰ با نصف ظرفیت برگزار کردیم.
کنسرتهای بانوان و چالش کار گروهی
در ادامه از او درباره اعضای گروهش سوال میکنیم، اینکه اعضای این گروه تا چه حد بدون تغییر باقی ماندهاند و اگر هم تغییر در کار بوده نحوه جایگزینی اعضا به چه صورت است؟
ایلچی پاسخ میدهد: در کار گروهی نمیتوان انتظار داشت که اعضا ثابت بمانند، به هر حال متأسفانه یا خوشبختانه بسیاری از نوازندگان و خوانندگان گروه تاکنون مهاجرت کردهاند یا ترجیح دادهاند به صورت مستقل کار کنند. به هر حال خیلی وقتها از صفر شروع کردهایم و گروه را دوباره از نو ساختهایم. به هر حال هر بار جایگزین کردن نوازندگانی که برای آموزش و آماده کردن آنها وقت گذاشتهایم، کار سختی است.
او ادامه میدهد: معتقدم یکی از رسالتهایم این است که بتوانم استعداد نوازندگان جوان را ببینم و به آنها امکان رشد و پیشرفت را بدهم که هم امکان استفاده از آنها در گروه میسر باشد و هم خودشان بعدا بتوانند از آنچه آموختهاند، استفاده کنند.
این هنرمند در همین راستا درباره نحوه همکاری گروه «پلاریس» با نوازندگان و خوانندگان مختلف میگوید: گاه اینگونه است که برخی از نوازندگان و خوانندگان بخاطر آشنایی که خودشان با گروه دارند درخواست همکاری میدهند و رزومهشان را ارسال میکنند که از بین آنها از افراد مستعد در گروه استفاده میکنیم. برخی از نوازندگان گروه نیز از سنین کودکی تحت آموزش اعضای خود گروه به حدی رسیدهاند که بتوانند روی صحنه کنسرت بروند؛ چراکه گروه «پلاریس» برای گروههای سنی کودک و نوجوان امکان فعالیت فراهم کرده تا بتوانند دیده شوند و رشد کنند.
او ادامه میدهد: البته امروزه شرایط با سال ۸۸ که من فعالیتم را با گروه آغاز کردم متفاوت است؛ زیرا در آن زمان نوازندههای خانم به خصوص در بخش سازهای پاپ مانند درام، پرکاشن یا گیتار الکتریک خیلی محدود بودند تا حدی که مجبور بودیم افرادی را که علاقه داشتند به کلاس بفرستیم تا به حدی استاندارد برای حضور روی صحنه کنسرت برسند. اما در سالهای اخیر تعداد نوازندههای خانمی که بتوانند با سازهای مختلف کار کنند خیلی بیشتر شده است؛ البته تعداد آنها و فضای برای کار کردنشان در حد مردان نیست، ولی شرایط مانند قبل هم کار را برای خانمها محدود نمیکند.
محدودیت سالنهای برگزاری کنسرت برای بانوان
ایلچی، اما زمانی که درباره بزرگترین مشکلی که گروههای بانوان با آن رو به رو هستند میپرسیم، به سالنهای برگزاری کنسرت میپردازد و میگوید: کنسرتهای بانوان تنها امکان اجرا در یک سالن تهران یعنی تالار وحدت را دارند. این سالن نیز چندان ظرفیت بالایی برای حضور تماشاگران ندارند که این امر موجب میشود، برگزاری کنسرت برای گروهی به بزرگی گروه ما در شرایط اقتصادی کنونی مقرون به صرفه نباشد. از طرف دیگر تالار وحدت اصلا نوبت برگزاری کنسرت نمیدهد و آن زمانی که نوبت برگزاری کنسرت میدهد، گروههای بانوان تنها امکان برگزاری کنسرت در سانس ساعت ۱۴ را آن هم در روز جمعه دارند. دو ظهر ساعتی است که برای کنسرت رفتن تعریف نشده است و اگر فردی بخواهد به کنسرت برود، پیش فرض ذهنی او روی ساعات عصر و شب است.
او ادامه میدهد: خوشبینانهترین حالتی که تالار وحدت طی سال به گروهی نوبت کنسرت بدهد، چهار سانس است؛ البته این اتفاق هم نمیافتد و اغلب شاید دو سانس به هر گروه نوبت اجرا بدهد. این در صورتی است که چند سال پیش حداقل چهار تا ۶ سانس در تالار وحدت کنسرت داشتیم، اما اکنون از آنجا که گروههای ویژه بانوان تعدادشان بیشتر شده است، نوبت اجرای بیشتری را به هر گروه اختصاص نمیدهند.
محدودیت برگزاری کنسرت بانوان در سایر شهرهای کشور
این هنرمند همچنین درباره ممنوعیت برگزاری کنسرت در سایر شهرهای کشور بیان میکند: یکی از معضلات گروههای بانوان این است که با وجود اینکه که کار ما مجوز دارد و قانونی است و بر اساس قوانین کشور در تهران روی صحنه میرویم، اما در شهرستانها اصلا اجازه برگزاری کنسرت نداریم. تنها شهری هم که توانستهایم بعد از هفت سال تلاش کنسرت داشته باشیم، بندر عباس بود.
او ادامه میدهد: در هیچ جایی از قانون ذکر نشده که بانوان نمیتوانند در شهرستانها کنسرت داشته باشند، اما افرادی هستند که به صورت فردی و سلیقهای عمل میکنند و این واقعا آزاردهنده است؛ زیرا این امر موجب محدود شدن کنسرتهایمان در تهران، پایین آمدن درآمدمان و شناخته نشدن ما در سطح کشور میشود.
از او سوال میکنیم که آیا تا به حال پیش آمده که در یک شهرستان مجوز برگزاری کنسرت داشته بوده باشند، اما کنسرت آنها لغو شده باشد؟ پاسخ میدهد: همانطور که گفتم تنها توانستهایم در بندرعباس آن هم بعد از هفت سال تلاش کنسرت داشته باشیم؛ البته قرار بود این کنسرت دو سانس باشد، اما یکی از سانسهای آن را با وجود استقبالی که صورت گرفت، لغو کردند.
اجاره بالای سالنهای کنسرت برای بانوان
ایلچی به اجارهای که برای سالنی مانند تالار وحدت پرداخت میکنند، میپردازد و میگوید که «با وجود اینکه گروههای بانوان ساعت ۱۴ باید کنسرت برگزار کنند، اما همپای گروههای غیربانوان برای برگزاری کنسرت اجارهبها پرداخت میکنند. با این وجود نه خدمات خوبی را دریافت میکنند و نه از قابلیت تالار اصلا میتوانند استفاده کنند؛ زیرا خیلی از کارها نیازمند قدرت بدنی و حضور مردان است.»
به گفته او آنها در کنسرتهایشان حتی نمیتوانند نورهای مختلفی مانند نور «فالو» را داشته باشند.
او در پایان میگوید که امیدوار است از این پس باتوجه مسئولین، مشکلات برگزاری کنسرت برای بانوان حل شود و بتوانند در سراسر ایران کنسرت برگزار کنند.
منبع: خبرگزاری ایسنا