بانکهای چینی به سلطه آمریکاییها خاتمه دادند
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۵۰۱۲۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، نشریه بنکر امسال نیز به مانند سال های گذشته رتبه بندی بزرگترین بانک های جهان را اعلام کرد که بر این اساس، چهار بانک بزرگ اول جهان همگی چینی هستند. با این حال طبق اعلام این نشریه هنوز بانکهای آمریکایی در کسب سود از همتایان چینی خود جلوتر هستند و این بدان معناست که آن ها بهره وری بیشتری از داراییهای خود دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بریان کاپلن، حسابرس بانکی و کارشناس موسسه بنکر گفت: بازارهای آزاد و باز بانکها را ترغیب به سودآورتر بودن می کنند. این مساله به خوبی در مقایسه سودآوری بانک های آمریکایی با همتایان چینی خود قابل ملاحظه است.
در سال ۲۰۱۸ صنعت بانکداری در جهان ۱.۳ تریلیون دلار سودآوری خالص داشته است. تا پایان سال ۲۰۱۸، بانکهای آمریکایی ۴۰۳ میلیارد دلار سودآوری خالص داشتهاند که این رقم برای چین ۳۳۳ میلیارد دلار و برای اتحادیه اروپا ۱۹۸ میلیارد دلار بوده است.
در ادامه با ۱۰ بانک بزرگ جهان آشنا میشوید:
۱-بانک آی سی بی سی چین ICBC
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۳۳۸ میلیارد دلار
۲- بانک ساخت و ساز چین China Construction Bank
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۲۸۷ میلیارد دلار
۳- بانک کشاورزی چین Agricultural Bank of China
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۲۴۳ میلیارد دلار
۴- بانک چین Bank of China
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۲۳۰ میلیارد دلار
۵- بانک جی پی مورگان آمریکا JPMorgan Chase
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۲۰۹ میلیارد دلار
۶- بانک آف آمریکا Bank of America
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۱۸۹ میلیارد دلار
۷- بانک ولز فارگو آمریکا Wells Fargo
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۱۶۸ میلیارد دلار
۸- بانک سیتی گروپ آمریکا Citigroup
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۱۵۸ میلیارد دلار
۹- بانک اچ اس بی سی انگلیس HSBC
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۱۴۷ میلیارد دلار
۱۰- بانک میتسوبیشی ژاپن Mitsubishi
ارزش خالص دارایی تا پایان سال ۲۰۱۸: ۱۴۶ میلیارد دلار
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: بانک آمریکا بانک چینی بازار های مالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۵۰۱۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/