قصه رزمندههای کوچک بیپرونده/ هواپیماها هنوز خوابم را بمباران میکنند
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۶۴۸۰۰
رضا موزونی میگوید در ۵۰ سالگی، هنوز هواپیماها خواب او را بمباران میکنند. این نویسنده در کتاب جدیدش از رزمندههای کوچک بیپروندهای حرف زده که با روی دیگر جنگ مواجهند. ۰۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۵ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرچند ادبیات دفاع مقدس در گستره ادبیات انقلاب اسلامی از جمله ریشهدارترین گونههای ادبی است که توانسته در سالهای گذشته مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب کند، اما در ادبیات کودک و نوجوان امروز کمترین سهم را دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که دفاع مقدس به دلایل مختلف از جمله داشتن زوایای متعدد، مضامین متکثر و موضوعات متعدد میتواند ظرفیت قابل توجهی را پیش روی نویسنده امروز ایرانی که به نظر میرسد گاه در بنبستهای موضوعی و تمهای تکراری گرفتار شده، باشد.
«شاید این کتاب منفجر شود»، از جمله آثاری است که به تازگی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. این اثر که تازهترین کتاب رضا موزونی است، برای گروه سنی 11 سال به بالا نوشته شده است. نویسنده در این اثر با پرداختن به موضوعی جذاب و البته کمتر پرداخته شده، تلاش دارد تا با زبانی داستانی کودکان را با بخشی از عواقب جنگها آشنا کند.
موزونی که خود ساکن گیلان غرب است، با استفاده از تجربه شخصیاش در سالهای گذشته به موضوع مینهای به جامانده از جنگ تحمیلی و تأثیر آن بر کودکان پرداخته است. «شاید این کتاب منفجر شود» هشدارهای ایمنی به کودکان در مواجهه با مینها ارائه میدهد. خبرگزاری تسنیم بهمناسبت انتشار این اثر با موزونی به گفتوگو پرداخته که میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: آقای موزونی! از دفاع مقدس میتوان موضوعات متعددی را انتخاب کرد، شما در اثر جدید خود به موضوع مینها و تأثیر مخرب آن بر زندگی و آینده کودکان بعد از اتمام جنگ پرداختهاید. این اثر تا چه اندازه حاصل تجربیات و مشاهدات عینی شما از جنگ و اتفاقات پس از آن بوده است؟
من اهل شهرستان گیلان غرب، دومین شهر مقاوم کشور در جنگ تحمیلی هستم. کودکی من مانند بسیاری از همشهریانم در بطن جنگ گذشت و بالیده شد. با وجود اینکه در آستانه 50 سالگی هستم، گاهی شبها خواب بمباران میبینم و وقتی بیدار میشوم خدا را شکر میکنم که جنگ تمام شده است. من نیز مانند بسیاری دیگر از کودکان این سرزمین، بعد از گذشت سالها، هنوز هواپیماها میآیند و خوابم را بمباران میکنند. جنگ هرچند تمام شده اما با زندگی کسانی که در شهرهای مرزی زندگی میکنند، عجین شده و ارتباط تنگاتنگی دارد. بسیاری از دوستان و همسایههای ما در ایام جنگ شهید شدند، حتی خود من در یکی از این بمبارانها مجروح شدم.
هواپیماها هنوز خوابم را بمباران میکنند
وقتی جنگ تمام شد، خوشحال شدیم اما بعد از مدتی متوجه شدیم که اگرچه انسانها با هم صلح میکنند، اما جنگافزارها هرگز صلح نمیکنند. مینها فراموش کرده و یا نمیدانند که جنگ سالهاست تمام شده است، آنها هنوز خشم و کینه خود را حفظ کردهاند و انتقام میگیرند.
مینها فراموش کردهاند که جنگ تمام شده است
مرز ایران و عراق در شهرهایی مانند قصر شیرین هنوز آلوده به مین است و از کودکان قربانی میگیرد. پیام من در «شاید این کتاب منفجر شود» این بود که بتوانم در یک کتاب با زبانی داستانی، توصیههای ایمنی در این زمینه را به کودکان ارائه دهم. دوست داشتم به کودکان بگویم که برخی از جنگها ناگزیر به انجاماند و مردم یک کشور مجبور هستند که در مواجهه با یک جنگ، به دفاع برخیزند که البته این امر پسندیدهای است، اما بعد از اتمام این جنگها، جنگافزارها هستند که قربانی میگیرند. پیام من در این کتاب ضمن گفتن مظلومیت مردم مناطق مرزنشین و کودکان این شهرها، ارائه هشدارهای ایمنی به آنها بود.
قصه رزمندههای کوچک بیپرونده
ادبیات کودک، ادبیات صلح است و پیام آن صلح و آرامش و دوستی است. نویسندگان ادبیات کودک یکی از عناصر ترویج صلح در جهان هستند. وقتی به خاطرات دوران کودکیام نگاه میکنم، میبینم که بچههای آن زمان رزمندههای کوچک بیپرونده بودند، همه ما جانباز و رزمنده بودیم. این کتاب در واقع نشانهای از دغدغهای است که از مشاهدات و خاطراتم کودکی داشتهام.
*تسنیم: شما همانطور که اشاره کردید، در گیلان غرب زندگی میکنید و به واسطه شغلی که دارید، با دانشآموزان هم سر و کار دارید. در سالهای گذشته شاهد رخ دادن چنین اتفاقی برای دانشآموزتان هم بودهاید؟
بارها برای کودکان اتفاق افتاده که مینی زیر پای آنها منفجر شود، اما از دانشآموزان من نبودهاند. بچههای روستاها که چوپانی میکنند، از جمله قربانیان این مینها هستند. سالها پیش مرسوم شده بود که بچهها دنبال آلومینیومهایی که جلد خمپارهها و گلولهها بود، میگشتند تا با فروش آن در امرار معاش خانواده کمک کنند، این دسته از کودکان نیز از قربانیان مینها بودند. هر سال در بهار بعد از بارندگیهایی که صورت میگیرد، گل و خاک روی مینهایی که در شیب تپهها هستند، کمپشت میشود و گاه به سمت جاده حرکت میکنند؛ این دسته از مینها نیز قربانیان زیادی گرفتهاند.
من صاحبخانه ادبیات جنگ هستم، «آنها» مستأجرندجنگها برای مرزها رخ میدهند، اما ادبیات جنگ بیمرز استآهنپارههایی که جان کودکان را میگیرند
این نمونهای از ارتباط ادامهدار مردم شهرهای مرزی با جنگ است؛ جنگ با مردم شهرهای مرزی عجین شده است، کودکان با لوله تانکها تاببازی میکنند، گلولههای کلاشینکف به عنوان گردنبند استفاده میشد و پیرمردها از پوکههای ژ3 برای خود زیر سیگاری درست میکردند ... .
*تسنیم: آمار کودکانی که در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند، آمار قابل توجهی است. از سوی دیگر دفاع مقدس، بخشی از تاریخ درخشان کشور طی دهههای اخیر است، با وجود این سهم این ادبیات در ادبیات کودک و نوجوان امروز تقریباً ناچیز و کم است. فکر میکنید که چرا این موضوع با وجود همه ظرفیتهای کشفنشده و جذاب خود، کمترین سهم را در ادبیات امروز کودک ما دارد؟
به این دلیل که کار کردن درباره جنگ در ادبیات کودک کار سختی است و پرداختن به این موضوع با زبانی کودکانه برای بسیاری از نویسندگان دشوار است. از سوی دیگر، ادبیات کودک ادبیات لطیفی است؛ به همین دلیل برخی از نویسندگان کمتر راغب هستند تا در این حوزه کار کنند.
جای این کودکان در کتابهایشان خالی است
با وجود همه اینها باید در نظر داشت که دفاع مقدس بخشی از تاریخ ماندگار این کشور و حقیقتی انکارناپذیر است. دفاع مقدس بخش افتخارآمیز کشور در تاریخ معاصر به ویژه برای مناطق مرزنشین کشور است، ما کودکان بسیاری را در جنگ از دست دادیم؛ به عنوان مثال مدرسه رشیدی در کرمانشاه در بمبارانها 17 دانشآموز خود را از دست داد.
انتهای پیام/
R1013197/P/S4,35/CT1 واژه های کاربردی مرتبط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران ادبیات دفاع مقدس ادبیات کودک و نوجوانمنبع: تسنیم
کلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران ادبیات دفاع مقدس ادبیات کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران ادبیات دفاع مقدس ادبیات کودک و نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۶۴۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طنز تلخ آمریکا؛ با مردم عراق جنگ نداریم(!)
عراق با شروع این حملات خاورمیانه را وارد بحران بزرگی کرد. ائتلاف آمریکا هم که روی کشور کویت که از نفتخیزترین کشورهای منطقه بود بسیار حساب کرده بود، بلافاصله شروع به حمله به عراق کرد و در این میان از همه بیشتر شروع به بمبارانکردن بغداد بهعنوان مهمترین شهر عراق کرد. اینگونه شد که جنگ خلیجفارس شروع شد و تا سالها بعد (۲۰۰۳) و بعدها هم با بهانه حملات ۱۱سپتامبر ادامه پیدا کرد.آن زمان بازار تهدیدات بین سران داغ بود. آمریکا تهدید به حمله به بغداد کرد و صدام تهدید به حمله شیمیایی. به گمانم حملات شیمیایی در زمان جنگ با ایران به مذاقش خوش آمده بود! و بعد هم تهدید به حمله به اسرائیل. بخشی از همین تهدیدها هم به واقعیت تبدیل شد.طنز تلخ ماجرا اینجاست که عراق بهمنظور ساختن اقتصاد عراق، بهدنبال بازپسگیری بدهی آمریکا و اروپا به خودش بود ولی همین بهانه باعث ویرانی شهرها، راهها، جادهها، نیروگاهها، سدها، تمدن تاریخی و تمام زیرساختهای اقتصادی عراق شد.خانم «نُها الراضی»، سفالگر، نقاش و هنرمند عراقی بود که اتفاقا درهمان سالها در بیشتر کشورهای دنیا نمایشگاههایی از آثار هنریاش برگزار کرده بود ودراغلب کشورها هنرمندی شناختهشده بود.درهمین دورهای که خانم نُها زیر بمباران در بغداد میزیست و علاوه بر ویرانی شهر، سختی معیشت و کمبود خوردوخوراک و قحطی را با خود به همراه داشت، به نوعی ازهنر جدید روی آورد؛ او با وسایل بازیافتی و متریالی که از میان ضایعات ماشینهای ویران و رهاشده بهخاطر نبود بنزین جمعآوری میکرد و نیز از نخالههای باقیمانده از ویرانی ساختمانها آثاری پدید آورد که به هنر تحریم معروف شد. برخی از این آثار بهشدت عجیب و غمگین را میتوانید با جستوجویی در اینترنت ببینید.خارج از فضای هنری و روح هنرمندانه خانم نویسنده، کتاب «یادداشتهای بغداد» شرح رنج و ستمی است که بر مردمان عادی و غیرنظامی عراق میرود. چند روز از بمبارانها بیشتر نمیگذرد که برق و آب اغلب سیستمهای شهری قطع میشوند. مردم مجبور میشوند مواد فریزری و یخچالی خود را تندتند بخورند تا در بیبرقی خراب و فاسد نشوند. اینگونه میشود که در حالتی بهشدت عجیب و تلخ از بیشتر خانهها و باغهای مردم بوی گوشت کبابی به مشام میرسد و بعد بحران بیغذایی مطلق فرا میرسد. مرزها بسته شده، شهرها و راهها بمباران شده و مواد غذایی اولیه به مردم نمیرسد.آنهایی که میتوانند و وسایلش را دارند،شروع میکنندبه باغبانی و کاشت هرآنچه بتوانند بخورند.آن هم در شرایطی که آبی برای آبیاری و شستوشو وجود ندارد. آنهایی نیز که استخر دارند، به آبهای درون استخرهایشان روی میآورند و... .
کتاب شرح تمام این مشکلات و ویرانیهاست و این در حالی است که رئیسجمهور وقت آمریکا مدام در رسانهها اعلام میکند که «با مردم عراق جنگ نداریم!»؛ تلخترین طنز موجود در جهان. نوک تیز پیکان قلم نویسنده رو به آمریکا و قدرتهای جهان است که به بهانه اینکه قصد دارند صدام را سر جایش بنشانند، بر سر مردم و تمدن چندینهزارساله عراق بمب و ویرانی فرومیریزند و دم از حمایت از مردم میزنند.