Web Analytics Made Easy - Statcounter

شکست استراتژیک سعودی، سهمیه خاموش برای ژن‌های خوب، ماجرای ۲۰۰ لپتاپ جنجالی از زبان وزیر ارتباطات، ماموران رای در مجــلس چه می‌کنند؟، رأی بودار کمیته انضباطی علیه سرخابی ها، ماجرای عجیب و غریب یک سرقت، پازل استراتژیک نفتی، ترافیک پشت پنجره موادفروشی، محافظ سلمان را چه کسی کشت؟ و ورود نهاد‌ها به اتاق شیشه‌ای از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز دوشنبه هشتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتشار جزییات عملیات وسیع «نصر من‌الله» یمنی‌ها و گزارش‌های و تحلیل‌هایی درباره شکست استراتژیک سعودی از یک سو و تصمیم جدید نمایندگان مجلس برای پاسخگویی به ملت با عنوان شفافیت نظام قانون گذاری از دیگر سو با تیتر‌ها و عناوین متنوع در کنار خبر‌هایی همچون اظهارات وزیر ارتباطات درباره فساد و ماجرای ۲۰۰ لپ تاپ جنجالی و تماس چند عضو کنگره با ظریف در بیشتر روزنامه‌ها برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

۴ برابر شدن حقوق معلمان؟
محمدرضا نیک‌نژاد طی یادداشتی که روزنامه اعتماد در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: یکم مهر رییس دولت در مراسم بازگشایی مدرسه‌ها گفت که حقوق معلمان در دوره ریاست ایشان، ۹۲ تا ۹۸، به‌طور میانگین ۴ برابر شده و به ۴ میلیون ۱۰۰ هزار تومان رسیده است! این گفته دلخوری تقریبا همه معلمان را به دو دلیل اصلی در پی داشت؛ نخست اینکه فرهنگیان طرح این ادعا را نادرست می‌دانند و البته بدون در نظر گرفتن تغییرِ شرایط اقتصادی از ۹۲ تا ۹۶ منصفانه ارزیابی نمی‌کنند. دوم اینکه این ادعا از زبان رییس دولت و در مدرسه و میان دانش‌آموزان طرح شده و بی‌گمان می‌تواند به جایگاه و شأن معلمان بیش از پیش خدشه وارد کند. اما بررسی تحلیلی‌تر این ادعا: ۱- نگارنده به عنوان دبیر فیزیک با دو فرزند در زمان صدور حکم‌های سال ۹۸- یعنی در فروردین‌ماه درست ۲۷ سال سابقه داشته است. اگر میانگین سابقه را ۱۵ سال در نظر بگیریم، کارمند ۲۷ سال سابقه در واپسین سال‌های خدمت قرار دارد و میزان دریافتی‌اش باید از بالاترین حقوق‌های سازمانش باشد. حقوق ثبت‌شده امسال در حکم کارگزینی نگارنده، ۳۸۷۲۱۰۱۶ ریال یعنی نزدیک ۳ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان است. حقوق بگیران می‌دانند که از حقوق ثبت شده در حکم، بخش قابل توجهی برای بیمه تکمیلی، صندوق بازنشستگی، بیمه خدمات درمانی، بیمه عمر، مالیات مستمر و... کسر می‌شود که سهم نگارنده از این بخش ۶۲۰۶۷۹۲ ریال یعنی کمی بیش از ۶۰۰ هزار تومان است. اگر این میزان را از حقوق درون حکم کم کنیم، باقیمانده تقریبا ۳ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان می‌شود؛ گرچه به خاطر وجود صندوق‌های گوناگون مانند صندوق ذخیره، صندوق‌های وام منطقه‌ای و دریافت وام، میزان دریافتی نگارنده با سابقه ۲۷ سال، ۲۴۷۳۸۳۲۰ ریال یعنی ۲ میلیون و ۴۷۰ هزار تومان است. خب! اگر مبنای حقوق را حکم کارگزینی بدانیم چگونه است که معلمی با سابقه ۲۷ سال که در سال‌های پایانی کارش قرار دارد، باید نزدیک ۲۲۷ هزار تومان کمتر از میانگین اعلام‌شده به وسیله رییس دولت، دریافت کند؟

معلمی که دست کم به شکل عددی ۱۲ سال سابقه بیشتری از سابقه میانگین یعنی ۱۵ سال دارد! آیا درست است که رییس دولت بدون توجه به درست بودن عدد و رقم‌ها و بی‌توجه به تحلیل‌های آماری و ... چیز‌هایی بگوید که ممکن است پیامد‌های نادرست، منفی و گسترده در پی داشته باشد؟

۲-، اما ریشه این خطا در کجاست؟ چنین تحلیل‌های آماری از آنجا ناشی می‌شود که کار‌به‌دستان در یک محاسبه ساده‌انگارانه کل پرداخت‌های حقوقی را به کل حقوق بگیران تقسیم می‌کنند و عدد میانگین را به دور از واقعیت و بی‌توجه به شرایط حرفه‌ای، اقتصادی و اجتماعی اعلام می‌کنند. برای نمونه نزدیک به ۱۱۰ هزار مدرسه در کشور وجود دارد. همه مدرسه‌ها مدیر و البته بیشتر آن‌ها یک تا چند معاون می‌خواهند. مهم‌ترین مزیت مدیریت و معاونت افزایش بجا و البته ناچیز حقِ مدیریت است. بی‌گمان یکی از علت‌های بالا بودن میانگین دریافتی کارکنان آموزش و پرورش حقِ مدیریت و معاونت در آن است. اما داستان در اینجا پایان نمی‌یابد! در ایران نزدیک ۷۰۰ منطقه آموزشی وجود دارد. این ۷۰۰ منطقه مدیر دارد و چندین و چندتا معاون با حقوق‌هایی چندین برابر یک معلم عادی؛ اگر حقوق‌های نجومی دست‌اندرکاران ارشد این ساختار را هم به آن بیفزایید بی‌گمان میانگینش به ۴ میلیون و ۱۰۰ نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و ... تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

۳- جناب روحانی! به فرضِ درست بودن این ادعا! چطور افزایش ۴ برابری حقوق‌ها را دیدید، اما هزینه‌های بسیار بیش از ۴ برابری را اعتنا نکردید؟ افزایش بهای پیاز و سیب‌زمینی و شیر و ماست و مسکن و اجاره خانه و گوشت و میوه و ... را چه؟ آیا واقعا زیبنده دولت شما و حتی جمهوری اسلامی است که معلمش راننده سرویس دانش‌آموزان خود باشد؟! از رانندگی اسنپ و آژانس و پادویی بنگاه‌های معاملاتی و. می‌گذریم.

 

آیا عملیات زمینی اخیر یمنی‌ها هم کار ایران است؟

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان جنگ‌افروزی در یمن و تجربه تلخ آل سعود نوشت: با تاکید بر اینکه ادامه جنگ میان مردم یمن و ائتلاف سعودی را به مصلحت امت اسلامی نمی‌دانیم و معتقدیم این جنگ ویرانگر باید هرچه زودتر به پایان برسد، لازم است در حاشیه عملیات نظامی «نصر من الله» که اخیراً نتایج آن توسط نیرو‌های یمنی اعلام شد نکاتی را یادآور شویم.

نکته اول اینست که اگر دولتمردان عربستان مدعی هستند که حمله پهپادی به شرکت نفتی آرامکو کار ایران بوده، چون نیرو‌های یمنی از چنان امکانات و فناوری پیچیده‌ای برخوردار نیستند که بتوانند چنین عملیاتی را انجام دهند، اکنون که با عملیات گسترده زمینی نیرو‌های یمنی در خاک عربستان مواجه شده‌اند و شکست سختی را از نیرو‌های – به زعم آل سعود – فاقد امکانات و فناوری متحمل شده‌اند چه توجیهی برای آن دارند؟ آیا دولتمردان سعودی می‌توانند مدعی شوند این عملیات را هم ایران انجام داده؟ در این مورد، سخن از شمال و جنوب گفتن و توجیهات غیرموجه کردن و بی‌سند حرف زدن، نمی‌تواند کسی را فریب دهد. اسناد و مدارک و آنچه در میدان عمل رخ داده و عکس‌ها و فیلم‌ها نشان می‌دهند، بر این واقعیت تاکید دارند که نیرو‌های نظامی یمن از مرز مشترک با عربستان عبور کردند و بعد از پاکسازی بخش‌های اشغال شده کشورشان وارد خاک عربستان شده و افراد زیادی از نظامیان متجاوز عربستان را به اسارت گرفتند و غنائم جنگی زیادی که شامل تجهیزات نظامی است به دست آورده‌اند. این واقعیت آشکار را دولتمردان سعودی نمی‌توانند انکار یا توجیه کنند.

نکته دوم اینست که پیروزی‌های پیاپی نیرو‌های یمنی باید به دولتمردان سعودی به‌ویژه بن‌سلمان و پدر تاجدارش فهمانده باشد که عمیقاً در باتلاق یمن دست و پا می‌زنند و یمن کنونی غیر از آنست که در روز آغاز تجاوزشان به این کشور فکر می‌کردند. آن‌ها باید فهمیده باشند که نیرو‌های فاقد امکانات نظامی و محروم از فنون پیچیده زمان آغاز تجاوز عربستان به یمن، امروز به یک ارتش صاحب امکانات و برخوردار از فنون پیچیده نظامی تبدیل شده‌اند. اگر دولتمردان سعودی از این واقعیت درس بگیرند و در خلوت خود به این نتیجه برسند که هرچه این جنگ ابلهانه را بیشتر ادامه بدهند به قدرتمندتر شدن نیرو‌های یمنی منجر خواهد شد، قاعدتاً باید برای توقف آن به تصمیم عاقلانه‌ای برسند؛ و سومین نکته اینکه تجاوز پنجساله ائتلاف سعودی به یمن نشان داد برنده این جنگ، نه عربستان است و نه امارات و نه حتی یمن. اطراف جنگ، همه به شکل‌های مختلف خسارت‌های زیادی را تحمل کرده‌اند که از جنبه‌های مختلف به زیان امت اسلامی است. برنده این جنگ، آمریکا، رژیم صهیونیستی و آن دسته از کشور‌های اروپائی هستند که سلاح‌های خود را به عربستان و امارات فروختند و پول‌های زیادی به بهانه حمایت‌های مستشاری نظامی از جیب آن‌ها بردند و به قول ترامپ توانستند آن‌ها را بدوشند. به همین دلیل، وقت آنست که دولتمردان سعودی و اماراتی به خود آیند و از تجربه تلخ این آتش‌افروزی عبرت بگیرند و جنگ علیه ملت مظلوم یمن را متوقف نمایند. آن‌ها می‌توانند با مردم یمن رابطه مسالمت‌آمیز داشته باشند، به حق حاکمیت آن‌ها احترام بگذارند و بیش از این به بر باد دادن امکانات امت اسلامی و برادرکشی ادامه ندهند. این، خواست تمام ملت‌های مسلمان ازجمله عربستان، امارات و یمن است.

تفاوت ایران و ترکیه در رابطه با آمریکا
صادق زیباکلام استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان تفاوت ایران و ترکیه در رابطه با آمریکا نوشت: درباره این مساله که منابع خبری از احتمال خروج طرف اروپایی از برجام خبر داده اند، به نظر می‌رسد ایران خیلی نگرانی از بابت خروج اروپایی‌ها از برجام ندارد.
تهران از مدت‌ها قبل خود را آماده کرده و در حال حاضر نشانه‌هایی مبنی بر مصالحه دیده نمی‌شــود. قطاری که به راه افتاده، ظاهرا تا آخرین ایستگاه خواهد رفت. درخصوص طرح صلح هرمز ایران هم به نظر می‌رسد کشور‌های عربی طرح ایران را جدی نگرفته اند. اگر بخواهیم اعلام کنیم که تلاش ایران نتیجه داده و در ۶ ماه گذشته مقداری از بار تحریم‌ها را کاهش داده و بر صادرات نفت افزوده، یا گشایش دیگری به وجود آمده، چنین اتفاقی در حد انتظار صورت نگرفت. یعنی صرف نظر از اتفاقاتی که در منطقه به وقوع پیوسته، حرکت ایران به سوی آسان‌تر شدن فضا و کاهش فشار تحریم‌ها هنوز به نتیجه روشن نرسیده است.
هیچ یک ازاین برنامه‌ها کشور را به هدف اصلی که کاهش و برداشتن تمام تحریم هاست، نزدیک‌تر نکرده اســت. آمریکایی‌ها تااینجا تمام تلاش خود را کرده اند تا بتوانند جلوی فروش نفت ایران را بگیرند و یا حداقل در مسیر صادرات نفت ایران وقفه ایجاد کنند. آن‌ها برای صادرات نفت ایران و نقل و انتقالات مالی سد و مانع گذاشتند. آن‌ها حتی چند کمپانی چینی را که از ایران نفت خریداری می‌کردند در لیست تحریم هایشان قرار دادند؛ بنابراین تلاش‌های ایران برای آنکه فشار تحریم‌ها را کاهش دهند هنوز به نتیجه صددرصد نرسیده است.

روس‌ها و چینی‌ها در تریبون‌های رسمی به شکل اعلامی حمایت می‌کنند، اما در عمل واقعا اقدام جدی انجام نمی‌دهند. بعداز آنکه ایران تا حدودی دچار مشکل شد روس‌ها حتی حاضر نشدند از صادرات نفت خودشان کاهش دهند تا آمریکایی‌ها مجبور شوند به صادرات ایران حتی اندک تن دهند. چینی‌ها هم به شدت نگران صادراتشان به آمریکا هستند.
ترامپ نسبت به چینی‌ها کینه دارد، به دلیل آنکه کسری موازنه تجارت میان چین و آمریکا خیلی شدید است؛ بنابراین چینی‌ها مطلقا اقدامی نخواهند کرد که باعث افزایش فشار و خشم آمریکایی‌ها علیه آن‌ها شود. در مورد مساله استیضاح ترامپ میتوان گفت که ممکن است استیضاح ترامپ خیلی جدی دنبال شده و حتی مجبور به استعفا شود. حتی ممکن است اگر ترامپ استیضاح هم نشود و در انتخابات آینده رای نیاورد. در عین حال این احتمال ناخوشایند هم برای ایران وجود دارد که ایشان درانتخابات سال آینده پیروز شده و برای دور دوم به کاخ سفید بازگردد و اگر این اتفاق بیفتد و بار دیگر ترامپ در کاخ سفید ماندگار شود، درآن صورت دیگر ترامپ همان ترامپ امروز نخواهد بود. چون اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع است، در آن زمان ما با ترامپ دیگری مواجه خواهیم بود. تنش میان ایران و آمریکا ۴۰ سال است ادامه داشته و به این آسانی رفع نمی‌شود، اما اگر با کشور‌هایی که کمابیش همتراز ایران هستند، مانند ترکیه خودمان را قیاس کنیم، میبینیم ترکیه سال گذشته ۴۶ میلیون گردشگر خارجی را پذیرفته است. اگر هر گردشگر خارجی حداقل ۱۰۰۰ دلار درآمد برای ترکیه ایجاد کرده باشــد حدود ۴۶ میلیارد دلار فقط از ناحیه گردشگران خارجی داشته است. ترک‌ها ۱۴۰ میلیارد دلار صادرات داشته اند. اگر این ارقام را با یکدیگر جمع و با درآمد ایران مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که در سال ۹۷ که تحریم‌ها کلید نخورده بود درآمد نفتی ایران در سال ۹۷ حدود ۴۴ میلیارد دلار بوده است. گفته می‌شود حداقل هر ۱۴ توریست یک شغل ایجاد می‌کند، یعنی ترکیه با حدود ۴۶ میلیون گردشگر توانسته جدای از درآمدزایی، اشتغالزایی هم داشته باشد. به بیان دیگر دو مسیر وجود دارد، یک مسیر ترکیه و مسیر دیگر همان است که دنبال می‌شود.
بعضا شاهد بودیم که ترک‌ها اختلافات جدی با آمریکایی‌ها پیدا کردند، ولی ترکیه دنبال افزایش تنش با آمریکا نبود ضمن آنکه هیچ کس نمی‌تواند بگوید این کشور استقلال ندارد. آخرین مورد حساس، مساله اس ۴۰۰ بود که به رغم دلخوری آمریکایی ها، به هر حال با روس‌ها قرارداد بستند. ترک‌ها جلوی آمریکایی‌ها ایستادند و منافع خود را دنبال کردند. حتی اگر درگیری نظامی نیز میان ایران و آمریکا به وقوع نپیوندد، نفس درگیری اقتصادی عملا تیشــه به ریشه اقتصاد میزند. در هر حال می‌دانیم که سرانجام روابط ایران و آمریکا در بلندمدت عادی خواهد شد. همچنان که در بسیاری از کشور‌های دیگر این روابط عادی شده است؛ منتها هنوز به آن نقطه نرسیده است.

منبع: تابناک

کلیدواژه: عملیات نصر من الله لایحه تجارت پیاده روی اربعین بوریس جانسون سیاست های کلی نظام قانون گذاری مرور روزنامه ها ایران و آمریکا ایران آمریکا ترکیه ظریف روحانی آذری جهرمی وزیر ارتباطات لپ تاپ عربستان سعودی حوثی ها یمن انصارالله نصر من الله ائتلاف سعودی زیباکلام حقوق معلمان عملیات نصر من الله لایحه تجارت پیاده روی اربعین بوریس جانسون سیاست های کلی نظام قانون گذاری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۸۷۳۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا حمله صهیونیست‌ها به رفح محکوم به شکست است؟

به گزارش خبرگزاری مهر، «محسن محمد صالح» مدیر مرکز مطالعات و پژوهش‌های الزیتونه در گزارشی به بررسی روند جنگ غزه طی ماه‌های اخیر پرداخته و نوشت که بیش از سه ماه است که اسرائیل تهدید به حمله زمینی به رفح می‌کند، ولی همچنان در انجام این طرح مردد است. این تردید به علت عدم تمایل تل‌آویو به حمله نیست، بلکه نگرانی واقعی این رژیم از شکستی است که در نتیجه این حمله دامن آن را می‌گیرد. در همین رابطه آمریکا و دیگر متحدان تل‌آویو نیز نسبت به عواقب تلخ و دردناک این حمله به رژیم صهیونیستی هشدار داده‌اند.

پایان دادن به جنگ غزه قبل از تلاش برای اشغال رفح و قبل از تحقق کمترین حد از اهداف جنگ برای نتانیاهو و بخش گسترده‌ای از جامعه صهیونیستی یک فاجعه بزرگ به شمار می‌رود. این بدان معنا است که حماس در این جنگ پیروز شده و پروژه صهیونیستی پناهگاه امن خود در فلسطین اشغالی و قدرت بازدارندگی خود را به همراه هژمونی خود در منطقه از دست داده است. این موضوع باعث حمایت بیشتر افکار عمومی عربی و اسلامی و فلسطینی از محور مقاومت و آرمان فلسطین می‌شود.

۸ عامل شکست طرح صهیونیستی حمله به رفح

با وجود حیاتی بودن حمله رژیم صهیونیستی به رفح برای بسیاری از سران این رژیم، اما اشغالگران اسرائیلی می‌دانند که احتمال شکست در این عملیات بسیار بالا است. این موضوع از چند جنبه قابل بررسی است:

نکته اول اینکه حملات زمینی و تخریب وحشیانه مناطق مختلف غزه از شمال گرفته تا مرکز این منطقه بی فایده بودن خود را نشان داده و مقاومت فلسطین بعد از بیش از ۲۰۰ روز از جنگ، تنها بخش بسیار محدودی از توانمندی‌های خود را از دست داده و همچنان قدرتمند و تاثیرگذار است و جنگ را مدیریت کرده و تلفات روزانه زیادی به نیروهای اشغالگر وارد می‌کند. صهیونیست‌ها می‌دانند که بلافاصله بعد از عقب نشینی اسرائیل، نیروهای حماس خلأ موجود را پر می‌کنند و به مدیریت روند زندگی مردم در این منطقه خواهند پرداخت.

دومین عامل این است که شبکه پیچیده تونل‌های غزه همچنان تاثیرگذاری خود را در مناطق مختلف به ویژه رفح حفظ کرده و نیروهای اشغالگر در حمله زمینی به رفح با مقاومت شدیدی با پتانسیل حرکتی بالا مواجه می‌شوند که به هیچ وجه امکان محاصره کردن و ریشه کن کردن آن وجود ندارد. نیروهای مقاومت با استفاده از تونل‌ها می‌توانند به مناطق مرکزی و شمالی غزه بروند و اسرای صهیونیستی را به مناطق دیگر منتقل کنند، همانطور که پیش از این نیز همین کار را انجام داده‌اند. به این ترتیب تلاش برای از بین بردن حماس، نوعی وقت تلف کردن و به تعویق انداختن اعلام شکست است.

سومین نکته اینکه ارتش اسرائیل در شرایط فرسایشی قرار گرفته و با گذشت ۲۰۰ روز از جنگ غزه با تلفات مادی و انسانی بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. این موضوع باعث شده کابینه نتانیاهو مجبور به بازنگری در روند جذب سرباز در سرزمین‌های اشغالی شود. روحیه سرخوردگی و شکست و افولِ انگیزه برای جنگ، مهم‌ترین حالت عمومی رایج در ارتش است و سران صهیونیست می‌دانند که عملیات اشغال رفح نیز بهتر از عملیات‌های گذشته نخواهد بود و دستاوردهای اسرائیل از آن، کشتار بیشتر زنان و کودکان فلسطینی و تخریب مدارس و بیمارستان‌های بیشتر است که جز ننگ و عار فایده‌ای برای آنها ندارد.

چهارمین عامل اینکه ارتش رژیم صهیونیستی با معضلی در رفح مواجه است که حضور فشرده بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار فلسطینی در این منطقه برای آنها رقم زده است. به این ترتیب امکان عملیات نظامی در چنین حالتی بسیار پیچیده و مشکل است و ممکن است تعداد زیادی از غیرنظامیان در نتیجه این عملیات به شهادت برسند و خشم بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی گسترده‌تر شده و به انزوای بیشتر آن منجر شود.

نکته پنجم اینکه متحدان رژیم صهیونیستی از جمله آمریکا اعتراض گسترده‌ای نسبت به انجام حمله زمینی به رفح دارند. آنها می‌دانند که خطرات و خسارت‌های این عملیات بیش از منافع آن است و چنین عملیاتی فاقد دستاورد واقعی است و فرصت پیروزی در آن بسیار کم است. البته آمریکا اعلام کرده که با چند شرط از حمله زمینی به رفح حمایت می‌کند، اما نتانیاهو و کابینه وی معتقدند که شروط آمریکا امکان موفقیت آنها در این حمله را تضعیف می‌کند و خواستار ادامه حمایت نامحدود آمریکا از این حمله هستند.

عامل ششمِ شکست رژیم صهیونیستی در عملیات زمینی رفح این است که مصر به شدت با انجام این حمله مخالف است و باز کردن گذرگاه‌های خود برای خروج اهالی غزه به سمت منطقه سینا را رد کرده است. رژیم تل‌آویو همچنان تلاش دارد تایید یا بی‌طرفی قاهره نسبت به این عملیات را به دست بیاورد که بر اساس اطلاعات موجود تاکنون موفق به این امر نشده است.

هفتمین عامل شکست رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به رفح این است که این رژیم دیگر مانند گذشته و ماه‌های اول جنگ نمی‌تواند به وحشی‌گری خود در غزه ادامه دهد، چرا که تمرکز بیشتری از سوی جامعه جهانی به تحولات غزه صورت گرفته و این رژیم به ویژه در پی محاکمه در دادگاه لاهه خود را در انزوا می بیند و به این نتیجه رسیده که جنایت‌های وحشیانه‌اش نتیجه معکوس داشته و باعث گسترش حمایت افکار عمومی از مقاومت شده است.

نکته پایانی و هشتم اینکه رژیم صهیونیستی گرچه برای اجرای حمله خود نیازمند زمان است، اما زمان به نفع تل‌آویو در حرکت نیست. اوضاع داخلی سرزمین‌های اشغالی در نتیجه طولانی شدن جنگ و گسترش خسارت‌های اقتصادی و تعطیل شدن گردشگری، بغرنج است.

به صورت خلاصه می‌توان گفت گرچه تصمیم سازان رژیم صهیونیستی حمله زمینی به رفح را یک استراتژی اجباری برای خود می‌دانند، اما این حمله محکوم به شکست است و عواقب بدی برای تل‌آویو خواهد داشت.

کد خبر 6097259

دیگر خبرها

  • تاکید المشاط بر آگاهی و وحدت یمنی‌ها در برابر توطئه دشمنان
  • رفح کجاست و اسرائیل در آن جا چه کار می کند؟ | نگاهی به آخرین وضعیت غزه
  • مهم ترین تفاوت های پیچ خشکه و معمولی
  • آمریکا در ۴۵ سال اخیر هیچ پیروزی‌ای در مقابل جمهوری اسلامی نداشته است
  • آیا خیزش مردمی در غرب ماشین جنگی اسرائیل را متوقف می‌کند؟
  • برتری سپاهان برابر استقلال خوزستان در نیمه اول
  • اعتراف جاسوس ها درباره اطلاعاتی که به «گروه ۴۰۰» داده‌اند | افشای جزئیات شکست جاسوسی آمریکا و انگلیس
  • بازداشت جاسوس‌های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی در یمن
  • تفاوت بوته با درخت
  • چرا حمله صهیونیست‌ها به رفح محکوم به شکست است؟