سلامت روان آتشنشانان فراموش نشود
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۰۰۹۷۱
دکتر ناصر قاسمزاد در این باره اظهار کرد: در مدیریت شغلی بحثی با عنوان استرس شغلی وجود دارد و معمولا از این مشاغل به عنوان مشاغل سخت و زیانآور یاد میشود که شغل آتشنشانها نیز یکی از این موارد است و بر اساس معیارهایی که سازمانهای جهانی بهداشت ، از بهداشت روانی و جسمانی کارکنان مشاغل سخت ارائه میکنند، کشورها باید پروتکلهای خاصی را در ارتباط با این مشاغل رعایت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار اجتماعی- وی با بیان اینکه میزان ساعت کار نیروهای عملیاتی آتشنشانی یکی از این موارد است، گفت: با توجه به استرسزا بودن این مشاغل، کارکنان نباید ساعت کار زیادی داشته باشند و زمانبندی ساعت استراحت بین کار این افراد نیز باید مناسب باشد. درآمد این افراد نیز باید به اندازهای باشد که آنها مجبور نشوند به مشاغل دوم یا به انجام اضافه کاریهای بیش از حد روی آورند.
قاسمزاد با تاکید بر اینکه مشاغل سخت به اندازهای استرسزا هستند که انرژی روانی و جسمانی بسیاری از کارکنان میگیرند، گفت: تامین اجتماعی کارکنان مشاغل سخت شامل چند بخش است؛ یکی از این موارد امنیت اقتصادی آن ها است، امنیت اقتصادی این افراد یعنی میزان درآمد کارکنان باید پاسخگوی هزینههای استاندارد شهر محل سکونتشان باشد. به عنوان مثال در حال حاضر در آمد کمتر از ۹ میلیون تومان برای خانوادهای سه نفره مشکلاتی را ایجاد میکند و یک آتشنشان نباید درآمدی کمتر از این مقدار داشته باشد.
این روانشناس در مورد آسیبهای روانی آتشنشانان نیز گفت: علاوه بر مشکلات جسمی که آتشنشانان را تهدید میکند، مواردی نظیر استرس، افسردگی، وسواس ایمنی، کاهش تابآوری روانی و... آتشنشانان و حتی خانوادههای آنان را تحت تاثیر قرار میدهد که لازم است مرتبا در این خصوص تحت پایش قرار گیرند.
وی افزود: بحث دیگر در حوزه تامین اجتماعی این افراد بیمه سلامت آنها است که باید پاسخگوی بیماریهای آنها باشد. بنابراین این افراد و خانوادههایشان باید از مزایای بیمهای مناسب نیز برخوردار باشند، تا اگر خدای نکرده در حین کار دچار مشکل جسمی یا حتی روحی شدند، برای درمانش دچار مشکلات اقتصادی نشوند.
این روانشناس با تاکید بر اینکه امنیت و ارتقای شغلی آتشنشانان نیز یکی دیگر از مواردی است که باید به آن توجه شود، گفت: این افراد باید احساس کنند که در سیستم کاری آنها تشویق و ارتقا صحیح وجود دارد و کارشان دیده میشود. یک آتشنشان باید بتواند برای آینده خود و خانوادهاش امکانات رفاهی را پیش بینی کند و از اینبابت نگرانی و استرسی نداشته باشد.
قاسمزاد با بیان اینکه باید برای این افراد دورههای مختلف ضمن خدمت برای مقابله با استرس و فشارهای کاری برگزار شود، گفت: باید برای آتشنشانان دورههای خودیاری نیز گذاشته شود و این آموزشها در بازههای زمانی مختلف تکرار شود. آموزش تنها نباید محدود به آموزشهای اطفای حریق و نجات شود و گرچه این آموزشها کافی است، اما سلامت روان آتشنشانان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
این روانشناس با تاکید بر اینکه جای توجه به بهداشت روان آتشنشانان در برنامهریزیهای انجام شده خالی است، تاکید کرد: با وجود اینکه به نظر میرسد شهرداری از امکانات خوبی با عنوان «شرکت شهر سالم» برخوردار است، اما شهرداری تهران هیچ اقدامی در این زمینه برای آتشنشانان خود انجام نداده یا حداقل اقدامات انجام شده بسیار محدود بوده است. بنابراین باید در نظر گرفت که پایداری خدمات مشاغل سخت نیازمند بازسازی جسمی و روحی افراد و حمایت روانی آنها است.
وی با بیان اینکه در مراحل اولیه استخدام این افراد برخی تستهای اولیه در زمینه بهداشت روان انجام میشود، گفت: این تست ها باید در روزهای عادی سال هم انجام شود و تحت پوشش بیمه و رایگان باشد.
این روانشناس با بیان این که شادابی و سرحال بودن آتشنشانان نکته بسیار مهمی است، گفت: در دورهای شاهد بودیم که در مشاغل سختی مثل اورژانس و آتش نشانی مشخص بود روح جدیدی تزریق شده است، اما متاسفانه رها شدند. تغییرات متعدد مدیریتهای شهرداری در سنوات اخیر را باید لحاظ کرد و اینکه چنین مشاغل سختی نباید به راحتی دچار تغییر شوند؛ چراکه بسیاری از قوانین قبلی با تغییر مدیران تغییر میکنند. به عنوان مثال در زمان فعالیت یکی از مدیران سیستم های درمانی، رسیدگی، پاداش وجود داشت اما پس از تغییر مدیر به هر دلیلی این اقدامات حذف شد.
قاسمزاد با بیان اینکه باید بتوانیم از روشهای آکادمیکِ روز جامعه جهانی، امید به زندگی، اشتغال و خدمت را در آتشنشانان زنده نگه داریم، گفت: به نظر میرسد باید پروتکلهای کاری و حمایتی برای مشاغل سختی مثل آتشنشانها تنظیم شوند و مدیران خود را موظف بدانند تا در مدیریتهای جدید نیز آن را اجرا کنند. این پروتکل باید مناسب با شرایط جامعه به روز رسانی شود و امید به زندگی را نزد این افراد بالا برد. با تعیین این پروتکل که رفاه، امنیتهای اقتصادی، شغلی، بیمهای و بهبود روند رشد جامعه را در نظر میگیرد میتوان تغییرات مثبتی ایجاد کرد.
وی با اشاره به استقرارهای سازمان آتشنشانی در سطح شهر هم گفت: من با این استقرارها موافق نیستم، این افراد در این استقرارها فرصتی برای استراحت ندارند، این سازمان به ایستگاههای بیشتری نیاز دارد که حتی میتواند موقت باشد. این اقدام چهره شهر را بحران زده میکند و مشاهده برخی موارد بهداشت روانی مردم را هم به هم میزند و ما باید به بهداشت روان کودکان و نوجوانان هم دقت کنیم. اگر استدلال این استقرارها برای رسیدن زودتر به محل حادثه است، باید پایگاههای موقتی را به همراه امکانات برای آتشنشانان ایجاد کرد. نمیتوان توقع داشت که فرضا یک آتشنشان ساعتها روی صندلی یک خودروی امدادی در آماده باش نشسته باشد و بعد هم اگر حادثهای رخ داد بهترین عملکرد را داشته باشد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: بهداشت اشتغال آتش نشانی درآمد کودکان و نوجوانان آتش نشانی تهران سلامت روان آتش نشانان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۰۰۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزونتری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دورهای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.
کد خبر 6090072