Web Analytics Made Easy - Statcounter

باید بدانیم که یک طرف تحول در نظام آموزشی مجموعه جامعه است. به نظر می رسد تحول زمانی اتفاق می افتد که صبح از اول وقت که ما از خانه بیرون می زنیم تا آخر وقت، از پایین ترین افراد جامعه تا بالاترین افراد باید دغدغه شان دغدغه آموزش باشد. اگر این دغدغه برقرار شود حتما دچار آن تحول می شویم ولی اگر این دغدغه نباشد و هر کس به فکر کلاه خود و به فکر این که گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و امروز را بگذراند، نمی توان توقع تحول داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از دیار آفتاب؛ وجود نقاط ضعف در نظام آموزشی کشور یکی از مباحثی است که در تمامی سطوح جامعه به میزان برداشت افراد از این نظام مورد توجه قرار می گیرد. نظام آموزشی ای که باید به عنوان اصلی ترین دغدغه کشور مطرح باشد چرا که نسل های آینده در این سیستم آموزشی تربیت خواهند شد و به عبارتی آینده کشور در آن ساخته می شود.

خیلی از کارشناسان یک تحول بنیادین را نیاز این روزهای این نظام می دانند و تقریبا می توان گفت که در تمام عرصه های بالادستی و پایین دستی بر این مهم تاکیداتی وجود دارد اما متاسفانه در عمل کوتاهی ها و یا شاید که ندانم کاری هایی صورت می گیرد که همین کوتاهی و ندانم کاری نظام آموزشی را با چالش های فراوانی روبه رو می کند.

اینکه آموزش در جامعه ما تا چه میزان در اولویت قرار دارد و یا اینکه رویکرد تحولی نظام آموزشی کشور به چه شکل است. همچنین اینکه در نظام آموزشی سن و سال آموزش، قومیت، جنسیت چه تأثیری دارد از مجموعه مباحثی هستند که از اهمیت بسیاری برخوردارند.

در همین راستا برای نگاهی ساده و خارج از تکلف به نظام آموزشی کشور و نقاط ضعف و رویکرد های تحولی موجود برای آن با علی محمد غلامی معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش استان مرکزی به گفتگو نشستیم تا این مهم را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

*با توجه به نقاط ضعف موجود در نظام آموزشی کشور و احساس نیاز به تحول در این حوزه، به نظر شما لازمه ایجاد چنین تحولی چیست؟ تأثیر معلمان و مخصوصاً تربیت یافتگان دانشگاه فرهنگیان در این خصوص چه میزان  است؟

در خصوص تحول در نظام آموزشی باید گفت که اگر منظور از تحول این است که به یک باره و یک شبه و یا ظرف یک سال تحصیلی چنین اتفاقی بیفتد، پاسخ خیر است؛ چنین اتفاقی نمی افتد. فقط بحث دانشگاه فرهنگیان و مربیان و معلمین نیست؛ باید بدانیم که یک طرف قضیه مجموعه جامعه است. به نظر می رسد تحول زمانی اتفاق می افتد که صبح از اول وقت که ما از خانه بیرون می زنیم تا آخر وقت، از پایین ترین افراد جامعه تا بالاترین افراد باید دغدغه شان دغدغه آموزش باشد. اگر این دغدغه برقرار شود حتماً دچار آن تحول می شویم ولی اگر این دغدغه نباشد و هر کس به فکر کلاه خود و به فکر این که گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و امروز را بگذراند، نمی توان توقع تحول داشت.

تحول یعنی؛ شاطری که سیکل دارد هم دغدغه آموزش داشته باشد

به عنوان نمونه در یک محلی گزارشی رسید که یک شاطر نانوایی سنگکی هست و باید دید که این فرد چه می کند. رفتیم و این فرد را دیدیم. ایشان سیکل داشت اما در و دیوار این نانوایی را که نگاه می کردی پر بود از کارهای خوب، کارهای عروسکی و پیام های اخلاقی. بچه ها که معمولا از صف نانوایی فراری اند برای حضور در آن نانوایی مشتاق بودند. این صف نانوایی را یک شاطر جذاب کرده است. حالا در کنار همین فعالیت ها، پیام های اخلاقی از ائمه، از قرآن و در کنارش حرف های جدید در رابطه با مهارت های امروزی نیز بیان شده بود.

یک شاطر نانوایی شاید مسئولیتی در خصوص آموزش افراد جامعه نداشته باشد و ایشان وظیفه دارد خمیر را به نان تبدیل کند و نان خوب دست مردم دهد ولی نانوایی را که شاید بعضی ها فکر کنند که نمی شود به محیط آموزشی تبدیل کرد را تبدیل به یک کلاس جذاب کرده است؛ این می شود همان دغدغه. یعنی اگر همه افراد جامعه ما دغدغه آموزش را داشته باشند آن تحول اتفاق می افتد و الا به صرف اینکه  چند صد هزار نفر در آموزش و پرورش بازنشسته می شود و چند ده نفر از مجموعه دانشگاه فرهنگیان وارد می شود به این زودی ها دچار آن تحول نخواهیم شد.

*دغدغه دستگاه های بالادستی و از طرفی هماهنگی بین دستگاهی برای ایجاد تحول در این حوزه را چه میزان ارزیابی می کنید؟

هماهنگی بین دستگاه ها برای توجه به مسئله آموزش در حرف خیلی است. مثلاً در هفته بزرگداشت مقام معلم و یا ابتدای مهر که می شود اولویت ها هم روی آموزش و مدرسه می رود ولی در عمل چنین اتفاقی نمی افتد. نکته قابل توجه در این خصوص این است که، منزلت اجتماعی معلم در جامعه نباید روبه افول برود. نمی خواهم بگویم که این منزلت افول پیدا کرده است چرا که همچنان معلم به عنوان بالاترین قشر معتمد جامعه مطرح می شود و هنوز هم مردم به معلمین اعتماد دارند که بچه هایشان را از صبح در کنار آنها می گذارند. ولی وقتی که اتفاقاتی در جامعه در خصوص بحث های معیشتی معلمان رقم می خورد و حوزه های مالی اولویت اولشان رسیدگی به این مسئله نیست و نمی خواهند یک بار برای همیشه این مشکلات را حل کنند و کنار بگذارند، آن منزلت دچار خدشه می شود و خدشه وارد شدن به آن منزلت خیلی خطرناک و جبران ناپذیر است.

انگیزه ها خیلی مهم است. چرا که اگر معلم ما انگیزه نداشته باشد حتی اگر تمامی مباحث نظری هم محقق شود، معمول این است که در عمل کار پیش نمی رود و وقتی انگیزه های معلمی بالا رفت می توانند همه این کار ها را و خلاقیت های موجود را به دانش آموزان انتقال دهند.

حفظ منزلت معلم رکن اصلی تحول

زمانی که منزلت معلمی در بالاترین درجه باشد نتایج مثبت نیز خواهد داشت. البته خود معلمین هم  رفتارشان مهم است. به اصطلاح حرمت امام زاده را متولی آن حفظ می کند. اگر این اتفاق بیفتد جامعه هم به سمت آموزش و تحول در آموزش پیش می رود.

متأسفانه به نظر می رسد که در بالا و در سطح وزارت خانه و دولت اولویت اول جامعه آموزش و پرورش نیست. مهم این است که آموزش و پرورش اولویت باشد. متاسفانه ما سال گذشته مهر، آبان و آذر و تا آخر سال معلم را سر کلاس فرستادیم ولی در حال حاضر مهر سال بعد از آن شده و هنوز حقوق آن معلمی که رفته پرداخت نشده است، بعد باید با خواهش و تمنا معلم بازنشسته را بیاوریم که کلاس خالی نداشته باشیم. این معلم هم می گوید که به چه دل خوشی ای وارد شوم. اگر برای این مسائل فکری شود آن تحول مورد نظر رقم خواهد خورد ولی این اولویت ها را فعلا نمی بینیم.

همین است که در آزمون های آموزش ابتدایی در بعضی از مناطق، به عنوان مثال در ساوه، سال گذشته سهمیه پسران برای آموزش ابتدایی سوخت و یک پسر هم در آموزش ابتدایی نیامد که به عنوان آموزگار ابتدایی ثبت نام کند. بعد که رفتیم و به همکاران می گوییم بچه های شما مگر نیستند. مگر لیسانس ندارند، پاسخشان این است که می خواهیم بیاییم آموزش و پرورش و این قدر حقوق بگیریم در حالی که الان می توانیم به فلان شرکت مراجعه کنیم و در آن شرکت دو برابر آموزش و پرورش حقوق بگیریم.

مدرسه باید به یک پایگاه تحول آفرین تبدیل شود

*مبدأ ایجاد تحول در آموزش‌وپرورش کجاست؟

بحث تمرکز زدایی و یا کاهش تمرکز از بالا به پایین در این مورد از اهمیت بالایی برخوردار است  اما در حد شعار به آن توجه می شود. اگر ما واقعاً دوست داریم تحولی در آموزش‌وپرورش و در حوزه آموزش جامعه اتفاق بیفتد باید و باید از شهرستان‌ها، مدرسه و کلاس درس شروع کنیم. اعتقاد ما این است که مدرسه باید به یک پایگاه تحول‌آفرین تبدیل شود. وقتی مدرسه فقط بماند و گوش بدهد به من معاون آموزشی و من گوش بدهم به معاون آموزشی وزارت خانه آنها هم برای همه مناطق کشور ما با زیست بوم های مختلف و با آداب و رسوم مختلف بخواهند یک نسخه بپیچند، این خود مشکل آفرین است.

چرا باید در کلاس اول، کتاب فارسی یکسانی داشته باشیم؛ آن‌هم در این کشوری که انواع و اقسام اقلیم ها و آداب و رسوم و اقوام وجود دارد. می توانیم شالوده کار و خواندن و نوشتن را در یک بخشی آموزش دهیم و بعد وارد حوزه های زیست بوم شویم و هر کس را بر اساس زیست بوم خودش آموزش دهیم. مثلاً در یک درس کیک تولدی دیده می شود و شمع آن را قرار نمی دهند و می پرسند که این چه چیز کم دارد. این در حالی است که شاید در خیلی جاها علی الخصوص روستاها، یک بار هم ماجرای جشن تولد برای یک دانش آموز اتفاق نیفتاده باشد. برای بچه ی تهرانی هفته ای یک بار جشن تولد می گیرند ولی برای بچه روستای سربند و نهرمیان و ... که تا به الان به هر دلیلی یک بار هم جشن تولدی نداشته، تجربه اینکه این کیک باید یک شمع داشته باشد و این شمع مطابق سن و سالش است را هم ندارد، چگونه چنین مطلبی قابل هضم است. جالب این جاست که این را هم جزء سوالات تست هوش گذاشته ایم. خب این جفاست.

باید یک مقداری این کاهش تمرکز صورت بگیرد و به دانش آموزان بر اساس آداب و رسوم هر منطقه و زبان قومیت های مختلف آموزش داده شود. اتفاقا با زبان هر منطقه مهارت ها بهتر یاد گرفته می شود و الا یک کتاب فارسی بنویسیم و از دشت مغان تا چابهار تا خوزستان و هرمزگان، کرد و لر، عرب و بلوچ و کرد و ترک و فارس همه باید این کتاب را بخوانند، کاری پیش نمی رود.

خیلی از بچه ها در این کشور دو زبانه اند و زبان مادریشان زبان دیگری است و معلم کلاس اول تا آبان و آذر باید تلاش کند که کلمه های هم خانواده و هم معنی آن زبان مادری که در خواندن و نوشتن نیاز هست را یاد بچه ها بدهد و بعد وارد حوزه رسمی آموزش شود. سه ماه تحصیلی از دست رفته؛ ما هستیم و سه ماه دیگر و یک نیمچه یک ماه و نیم بعد از تعطیلات عید، که واقعاً زمان آموزش را از دست می دهیم. پس تمرکز زدایی یکی از موضوعات مهم در آموزش و پرورش است و می تواند به عنوان یکی از لازمه های تحول در نظام آموزشی مطرح گردد.

*رویکردهای آموزش و پرورش برای ایجاد تحول در نظام آموزشی کشور مخصوصا در دوره ابتدایی چیست؟

توجه به اقتضائات دوران کودکی و برنامه ریزی در جهت اجرای آن به عنوان یک رویکرد تحولی مطرح است. آن چه که اقتضاء می کند این است که بچه های ما در دوران کودکی باید جست و خیز داشته باشند. در همین راستا باید محیط های آموزشی ما، محیط هایی خارج از رقابت باشد. محیط هایی باشد که در آن دوران کودکی مورد توجه قرار گیرد.

مدرسه بهترین بستر برای اینکه دانش آموزان کودکی را تجربه کنند

ما معتقدیم که بچه ها باید در مدرسه ابتدایی، کودکی را تجربه کنند. مثلاً اگر کودکی یک کلمه مانند اسباب بازی را متوجه نشد یا یاد نگرفت و یا غافل بود که این کلمه اسباب بازی با سین نوشته می شود یا با صاد. دنیای امروز دنیای دیجیتال و الکترونیک و دنیای اینترنت است. امروز آنقدر محیط های یادگیری کلمات وجود دارد که کودک ممکن است در جایی دیگر این کلمه را ببیند و متوجه شود که فرضا اشتباه می نوشت. ولی اگر زمان کودکی بگذرد دیگر دورانی بر نخواهد گشت که ما بتوانیم یا فرصت داشته باشیم که کودک دوباره در دوران نوجوانی و جوانی و میانسالی، بخواهد کودکی را تجربه کند.

در همین راستا باید محیطی در مدرسه ایجاد کرد که بچه ها همان اقتضائات دوران کودکی را تجربه کنند. می گویند کسی رفته بود سراغ ابوعلی سینا در زمانی که ایشان کودکی ۹ یا ۱۰ ساله بود. گفت که ایشان کجاست و گفتند که بالای درخت است. پرسید که مگر می شود ابوعلی سینا بالای درخت باشد. بله می شود. درست است که ابن سیناست و دانشمند است و در آینده هم خواهد بود ولی در حال حاضر ۹ سال دارد و بچه ۹ -۱۰ ساله اقتضائاتش این است که از درخت بالا برود. این اقتضائات دوران کودکی است.

ایجاد جذابیت در محیط‌های آموزشی به عنوان یکی دیگر از رویکردهای تحولی طرح می شود و اینکه چگونه محیط های آموزشی را جذاب کنیم سؤالی مهم است. مطمئناً یکی از راهکار های ایجاد جذابیت استفاده از بستر بازی، ادبیات و هنر در محیط های یاد گیری است. ما معتقدیم که کشور ما دارای ادبیاتی بسیار غنی و کهن است. هنر ما هنری بسیار پویا است و جمله ی معروف هنر نزد ایرانیان است و بس شاهدی بر این مدعاست. به عنوان نمونه در خصوص محیط های بازی به مدارسمان اعلام کردیم به هر شکلی هست، محیط ها و اتاق های بازی ای که بچه ها در خانه های کوچک خودشان دسترسی به آن  ندارند، با محوریت بازی ها و سرگرمی های علمی در مدرسه در نظر گرفته شود و با بازی هایی مانند شن و خاک بازی، بچه ها را درگیر کنند. بازی هایی که در آینده تبدیل به مهارت های زندگی می شود و در زندگی بزرگسالی بچه ها آن را تجربه می کنند.

از طرفی باید گفت که استفاده از ابزار هنر می تواند محیط آموزشی را بسیار جذاب کند. سال گذشته در همایشی که تحت عنوان همایش یادگیری های لذت بخش بین همکاران دوره ابتدایی برگزار شد، بالای ۲۰۰ مقاله و اثر به دبیرخانه رسید که هر کدام از اینها می تواند به عنوان یک دستورالعملی جامع برای اینکه محیط های یادگیری ما محیط های شاد و مفرح باشد، به کار گرفته شود. به عبارتی امروز نیاز جامعه ما، نیاز به شادی و بازی هست  چرا که مشکلات اقتصادی جامعه مشکلات معیشتی و اشتغال زیاد است و ممکن است پدر و مادر نتوانند آن محیط لازم و شاد را در خانواده ایجاد کنند به همین خاطر برای اینکه بچه ها بتوانند بازی و تفریح را تجربه کنند مدرسه بستر بسیار خوبی است.

محیط آموزش باید عاری از رقابت باشد

دیگر رویکرد تحولی این حوزه توسعه فعالیت های گروهی و مشارکتی دانش آموزان است. باید تدریس و فعالیت های جنبی کلاس به سمتی برود که محیط را از رقابت عاری کند و به این سمت برود که به بچه ها بگوید، شما همه برنده هستید و همه شما در این بازی و در این کار و فعالیت رتبه آوردید. اینکه تو رتبه اول یا دوم را آوردی آسیب زاست. به عنوان نمونه آزمون هایی که در کلاس های پنجم و ششم گرفته می شود؛ این آزمون ها واقعا دانش آموزان را از نظر شخصیتی خورد می کند و هرکس نتواند در این آزمون ها با آن هزینه های بسیار گزافی که دارد و متاسفانه مجموعه ی صداوسیما هم بانیان آن را  تبلیغ می کند، آسیب می بیند.

محیط های آموزشی ما باید محیطی باشد که فعالیت های گروهی و فعالیت های مشارکتی را به بچه ها یاد دهد و دانش آموزان به سمت کار های بسیار بزرگی از بسیج نیروها در حوزه آموزش نظامی و جنگ گرفته تا کارهایی مثل ایجاد تعاونی و ایجاد بستر هایی برای ارائه مطالبی پیرامون مسائل خانواده ترغیب شوند. این کارها باید به صورت گروهی و مشارکتی اتفاق بیفتد تا که بچه ها بتوانند در این گروه و مشارکت هر کدام نقش خودشان را پیدا و آن را به درستی ایفا کنند، چرا که در آینده قرار است همین نقش را در جامعه با عنوان پدر و یا مادر ایفا کنند.

ایجاد محیط های اجتماعی اصلاح شده در مدارس راهی برای مهارت آموزی

یک سؤال مهم این است که ما چطور می توانیم در مدرسه محیطی مثل محیط های جمعی ایجاد کنیم. به عبارتی مدرسه تبدیل به کانونی اجتماعی شود. در برخی از کشور ها مدرسه را به یک جامعه و به یک کانون اجتماعی تبدیل کردند و هر آنچه که به صورت واقعی در جامعه اتفاق می افتد را می آورند و در یک محیط کوچک تری به عنوان مدرسه البته به صورتی مناسب سازی شده و اصلاح شده باز آموزی می کنند و از کوچک ترین کار ها تا بزرگترین کارها را در مدرسه به بچه ها یاد می دهند، تا بچه در مدرسه این مهارت و این تجربه را یاد بگیرد و بعد بتواند در ادامه به عنوان یک شهروند خوب آن تجربه را به کار بگیرد.

باید به شکلی که رویکرد تربیتی داشته باشد، مسائل روز اجتماعی در مدرسه بازسازی و آموزش داده شود. باید به دانش آموزان آموخت که در رابطه با مواجهه با مشکلات در جامعه، شما به عنوان یک شهروند خوب، به عنوان شهروندی که می خواهد در جامعه نقش خوب و نقش انسانی اش را ایفا کند چه مهارتی باید یاد بگیرد و به کار ببندید.

این سبک آموزشی همه بحث ها را در خود جای می دهد. بحث هایی مانند امر به معروف و نهی منکر و توجه به انسان ها، مهر ورزی، محبت، دوستی، صداقت و ایثارگری می تواند در این تکالیف مهارت محور و در این محیط جامع آموزش داده شود.

البته همانطور که به محیط عاری از رقابت اشاره شد لازمه این اتفاقات افزایش بهداشت روانی محیط یادگیری است که می تواند همه آن فعالیت های گروهی و بستر بازی و ادبیات و هنر را هم به دنبال داشته باشد. ما اعتقاد داریم که اگر محیط یادگیری دانش آموزان در کلاس، در مدرسه و در خانواده از بهداشت روانی عاری باشد، یادگیری هم صورت نمی گیرد و یادگیری های ما دچار مشکل خواهد شد. به عبارتی برای دانش آموز باید محیطی آماده شود که دانش آموز بدون استرس و اضطراب و نگرانی در آن محیط یاد بگیرد و تجربه کند و در آینده بتواند به عنوان شهروند ایفای نقش کند. باید گفت که توجه به بهداشت روانی محیط یادگیری خود به عنوان یکی از رویکردهای تحولی مطرح است.

تکالیف مهارت محور، راه فراری از تکالیف مشقت بار دهه ۶۰

آخرین رویکردی که باید مورد توجه قرار گیرد تقویت توانایی و انگیزه دانش آموزان در انجام تکالیف مهارت محور است. امروز برای بچه های نسل جدید نباید مانند تکالیف دهه ۶۰ ، تکالیفی مشقت بار در نظر گرفته شود. آموزش مهارتی به این شکل است که ابتدا آموزش های رسمی در کلاس صورت می گیرد و بعد تمرین و تکرار مهارتی انجام می شود. فرض کنید که امروز درس معلم ما بهداشت دهان و دندان است. معلم بعد از اینکه شرایط بهداشتی دهان و دندان را بیان می کند و فواید و مضراتش را گفت. تکلیفی را مشخص می کند. اینکه به او بگوید شما بیست بار از روی کلمه دندان بنویس و یا بیست بار از روی کلمه خمیر دندان بنویس این مشکلی از دانش آموز برای بحث مهارت حل نمی کند و کار خوبی در زمینه بهداشت دهان و دندان نخواهد شد.

برای این دانش آموز مشخص می کند که شما یک برگه ببر و بنویس که چند بار مسواک زدی و به چند نفر از اعضای خانواده برای مسواک زدن تذکر دادی. البته در بحث تکالیف مهارت محور دنبال تکالیف سخت و مشقت بار و مالایطاق نیستیم که دانش آموز برود کوه جابه جا کند. همین فعالیت های ارتباطی عادی را که بین خودش و همسالان و خانواده و مدرسه دارد را به عنوان تکالیف مهارت محور برایش مشخص کنیم و یک راهکار نشان دهیم. مطمئنا خود بچه ها هم خلاقیت نشان می دهند و در این راستا کار انجام می شود.  اعتقاد ما این است که بچه های ما خوب درس می خوانند اما خوب مهارت یاد نمی گیرند در صورتی که نیاز امروز جامعه مهارت است.

سبک زندگی باید بر اساس زیست بوم به دانش آموز ارائه شود

* ارائه سبک زندگی صحیح و دقیق به دانش آموزان در مدارس به چه شکل صورت می گیرد؟

بحثی را در خصوص سبک زندگی داریم که می‌تواند بحث نوع زندگی و نگاه بچه‌ها به زندگی باشد. در حال حاضر به این مسئله تحت عنوان آموزش آداب و مهارت‌های زندگی در کنار فعالیت‌های رسمی پرداخته‌ایم و اجازه داده شده است که مدیر مدرسه و معلم دو ساعت در هفته را به عنوان برنامه ویژه مدرسه و یا همان بوم، کار انجام دهد و به بچه ها با توجه به اقتضائات محل زندگی و زیست بوم آن منطقه ای که زندگی می کنند مهارت ها و سبک های زندگی ایرانی و اسلامی را یاد دهند. در همین راستا کار های خیلی خوبی در حوزه آموزش ابتدایی تولید شده است که به مدارس ارسال شده و آموزش های ضمن خدمت هم به معلمین جهت آموزش به دانش آموزان داده شده است.

البته در این قضیه خانواده ها باید همراه باشند و متناقض عمل نشود. معلم سبکی را معرفی کند و بعد خانواده طور دیگری برخورد کند. در همین راستا کتابی تحت عنوان آنچه که اولیای ابتدایی و پایه اول باید بدانند، به عنوان محتوایی با هماهنگی اداره انجمن کل اولیا و مربیان چاپ شده است و قرار است که در جلسات انجمن اولیا از اول مهر دوشادوش معلمین این موضوع آموزش داده شود و بچه ها با سبک زندگی ایرانی اسلامی هم آشنا شوند.

طرح جابر بن حیان مقداری از ریل خارج شده است

*نوع نگاه به کار گروهی و بروز خلاقیت دانش آموز در این شیوه در آموزش و پرورش امروز چه میزان مورد توجه است؟

همانطور که گفته شد ترغیب دانش آموزان به فعالیت های گروهی و اینکه در فعالیت های گروهی بتوانند از خود خلاقیت نشان دهند بسیار مهم است در همین راستا طرحی مانند جابر بن حیان در دوره ابتدایی انجام می شود. به عبارتی جابر همان فعالیت های علمی و پژوهشی بچه های ابتدایی است. اما در سال های اخیر جابر دچار مشکلاتی شده  و مقداری از مسیر اصلی خود و ریل خارج شده است و به جای اینکه فعالیت های علمی و پژوهشی بچه ها ظهور و بروز پیدا کند، می بینیم که رقابتی بین خانواده ها ایجاد شده است. البته تذکرات لازم به خانواده ها داده شده که کارهایی را که خانواده ها بخواهند انجام دهند و هزینه کنند و تبدیل به فعالیت و مسابقه بین خانواده ها شود را نمی پذیریم و گفتیم که کاری باید باشد که مسئله اش ابتدا از ذهن ها جرقه بزند. شما به عنوان پدر و مادر فقط می توانید  به بچه ها کمک کنید که مسئله یابی کنند و وقتی مسئله یابی انجام شد به دنبال حل مشکل و تحقیق و پژوهش می روند که این مسئله را به چه شکلی حل کنند. برای حل آن نیز از مواد دور ریختنی و از موادی که اطراف دانش آموز است و خیلی هم از نظر مالی ارزشی ندارد طرح پژوهشی و علمی ارائه دهند تا این طرح مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند.

در بازدیدی که دوستان صنعت، معدن و تجارت از برخی طرح های دانش آموزان داشتند و بعضی از کار های ابتدایی بچه ها را که نگاه می کردند، می گفتند که هر کدام از این ها می تواند منشا و یا شروع یک طرح بزرگ اقتصادی و تولیدی باشد و مورد استفاده همگان قرار گیرد. با توجه به این مسئله باید تلاش کرد که این طرح از آن حالت رقابت زا خارج شود و شرایط به یک فعالیت گروهی و مشارکتی تبدیل گردد تا بتوانیم به همین واسطه به دانش آموزان همان مهارت های اجتماعی که به دنبال آن هستیم را یاد بدهیم.

 البته تمام محیط های آموزشی باید به نوعی خلاقیت را در دانش آموزان ایجاد کنند. منتهی بخشی از خلاقیت در ذهن بچه هاست و ژنی است و بخشی دیگر به محیط خانواده و پدر و مادر و اطرافیان برمی گردد. از طرفی معلم هم نقش بسیار مهمی در این قسمت دارد و مهم است که بتواند جرقه هایی در ذهن دانش آموزان بزند. ما اعتقاد داریم بچه های امروز از بچه های قدیم بسیار باهوش ترند و ضریب هوشی آن ها بالاتر است که حالا به مدد بحث هایی مانند اینترنت این رشد هوشی اتفاق افتاده است. باید بتوانیم با استفاده از قسمت های مثبت جریان اینترنت و فضاهای مجازی، بهتر زندگی کردن و بهتر زیستن را به بچه ها یاد دهیم و بچه ها از این فضاها استفاده خوبی داشته باشند.

سه چهار سال آموزش را دیر شروع می کنیم!

*با توجه به همین مسئله یعنی آشنایی دانش آموزان با محیط های به روز و فضاهای مجازی معلمان چه میزان توانستند که خود را با این شرایط وفق دهند و به عبارتی به روز باشند؟

متاسفانه معلمین ما نسبت به شرایط، کم تر به روز شده اند. در حال حاضر خیلی وقتها در دوره ابتدایی بچه های ما در خیلی از مسائل از معلم جلوتر هستند. برخی گزارش ها نشان می دهد که معلمین پایه اول می گویند که فکری به حال کتاب های پایه اول شود. چرا که این دانش آموز وقتی روز اول این کتاب ها را می بیند و به آنها تورقی می زند، می گوید که این ها چیست. مسخره بازی است! همه این ها را بلد هستم! دانش آموز، خواندن و نوشتن و جدول ضرب بلد است. اصلا اینکه در کشور ما برای آموزش شش سالگی تمام و شروع هفت سالگی را در نظر گرفته اند، برای چهل پنجاه سال پیش است.

دنیا کار آموزش را از سه سالگی شروع می کند و تا شش سالگی که بچه ی ما می خواهد به مدرسه برود یک زبان دومی را هم یاد گرفته است ولی ما همچنان به طبل پایان شش سالگی و شروع هفت سالگی می کوبیم. خب سه چهار سال از آموزش عقبیم. در حالی که خیلی از بچه ها و خانواده ها در همین مدت سه تا شش سالگی کلی مهارت های آموزشی را یاد گرفتند و ما هم در مقابلش می آییم و می گوییم که نباید در پیش دبستانی الفبا و چرتکه یاد دهیم. خب کودک هم می رود و در محیط های غیر رسمی آموزش می بیند.

حتما باید مجموعه آموزش و پروش و معلمین به فکر باشند. البته خیلی از معلمین به فکر هستند و تغییر دنیای امروز را حس می کنند اما خب ابزار های کم تری در دست داریم که بتواینم معلمین را آماده کنیم. مگر به صورت فردی افرادی خودشان رفته باشند و این آموزش ها را داده باشند. البته ما هم به فکر هستیم که آموزش های جدید را ارائه دهیم ولی تا خود معلمین به فکر نباشند و خود معلم نخواهد که به این ابزار مسلح شود، مجموعه آموزش و پرورش با فرصت کمی که در اختیار دارد کم تر می تواند این اتفاق را رقم بزند.

البته این نکته هم باید توجه شود که خیلی وقت ها ما علی رغم سوابق بسیار زیاد در آموزش و حتی برخی از کارشناسان در بازدید از کلاس های آموزشیِ معلم های جدید کار های جدید یاد می گیریم و همین را به مناطق دیگر و کلاس های دیگر انتقال می دهیم.

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۱۶۶۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای آموزش و پرورشی که سرپا نیست

مجتبی مرادی؛ حکومت‌ها اگر بتوانند از سلاح و موشک و بمب دست بردارند، از آموزش و پرورش نمی‌توانند صرف‌نظر کنند، چون ایده‌ها، الگو‌ها و مدل‌هایی از کمونیستی‌ترین وضع تا سکولاریسم و لیبرال دموکراسی و اسلام دارند که با قوای نظامی امکان نهادینه‌کردنِ آن‌ها وجود ندارد، پس ناگزیرند روی قوای ذهنی کار کنند تا نظام حکومتی و بلکه اجتماعی‌شان از هم نپاشد و نسل‌های بعدی همچنان به نظم مطلوب و برساخته‌ی حکومت پایبند باشند. از همین روست که گزینه‌ی آموزش اجباری در بسیاری از ممالک هست، حال آن که سربازی اجباری نیست.

انصاف این است که جمهوری اسلامی ایران اصلِ سیِ قانونِ اساسی‌اش را که رایگان بودنِ آموزش و پرورش است مراعات کرده، به علاوه تغییرات پی‌در‌پی نظامِ آموزشی، فارغ از آثار و نتایجش، خود گواه دیگری بر اهمیتِ آن و دغدغه‌ی نظام است.

امروز دیگر با یک حسابِ سرانگشتی معلوم می‌شود که دخل و خرج این سازمان عریض و طویل با هم نمی‌خواند و فقط با تقسیم رقمِ بودجه بر کارکنانش مشخص می‌شود هشت‌اش گروِ نه است. هزینه‌ی مدرسه‌سازی و نگه‌داری ساختمان‌ها و مراکزِ آموزشی خود قوز بالا قوز است. تجهیز مدارس به ضروریات روز گاهی به خیالبافی می‌ماند وقتی هنوز مدارسِ کپری داریم.

اگر تحریم‌ها برداشته شود و نفتِ ۱۵۰ دلاری بفروشند و دستِ دولت و حاکمیت پر باشد، می‌تواند به آزمون و خطاهایِ آموزشی پرورشی‌ ادامه دهد که به احتمالِ زیاد کم‌ترین عوارضِ آن حیف و میلِ بیت‌المال خواهد بود، همین الان آمار‌های رسمی از افتِ شدیدِ تحصیلی و عدمِ رغبت در دانش‌آموز و احتمالا معلم حکایت دارد.

دو چیز ثابت است:

۱. نظام در زمینه‌ی آموزش و پرورش دغدغه دارد.

۲. به هیچ وجه آن را رها نمی‌کند.

دو چیز روشن است:

۱. آموزش و پرورش اگرچه نمرده است، اما سرپا هم نیست.

۲. آموزش مثل هر امر دیگری متناسب با عصر و زمانه‌اش تغییر می‌کند و ابعاد و وجوهِ تازه‌ای می‌یابد.

پیشنهادها:

۱. آموزش مقطع ابتدایی اجباری شود، هزینه‌های آن تمام و کمال به عهده‌ی دولت باشد.

۲. نصفِ هزینه‌ی تحصیل در مقطع راهنمایی از خانواده‌ها گرفته شود و نصفِ دیگر را دولت تأمین کند.

۳. هفتاد درصد هزینه‌ی تحصیل در مقطع متوسطه را والدین و سی درصد دیگر را دولت بپردازد.

۴. نظامِ تربیت‌معلم، مثلِ دانش‌سراها، بعد از مقطع راهنمایی با جدیت احیا و فعال شود.

۵. دانش‌آموزان پس از پایانِ مقطع راهنمایی و با نظارت دولت جذبِ کارگاه‌ها، کارخانه‌ها و مراکزِ تولیدی شوند تا هم ضمن کارآموزی و کارورزی پس از چهار سال نیروی تخصصی کار آماده باشد. بیمه و حقوق حداقلی هم ضروری است.

۶. معافیت‌ها و مشوق‌های مالیاتی و سرمایه‌گذاری برای بخش خصوصی در نظر گرفته شود تا به تدریج و در حالت ایده‌آل نیمی از امر آموزش را عهده‌دار شود. مدارسِ خصوصی یکی از مهم‌ترین ابزار‌های ارتقای آموزش و کاستنِ از بار دولت است.

۷. با فعال شدن بخشِ خصوصی ماجرایی تحتِ عنوان خیرین مدرسه‌ساز و ساختمان‌سازی‌های بیهوده متوقف شده، کمک‌های داوطلبانه‌ی مردمی مستقیما به خزانه‌ی آن برسد.

۸. مدرک‌گرایی که آفت و ضد ارزش است برچیده شده، دانشگاه‌های دولتی به حداقل ممکن برسد (مثلا حداکثر بیست دانشگاه) و بقیه‌ی آموزش عالی به بخش خصوصی سپرده شود تا افراد با هزینه‌ی شخصی و در صورت تمایل در آن مراکز ادامه تحصیل دهند.

دیگر خبرها

  • ثبت‌ نام کلاس‌اولی‌ها از فردا آغاز می‌شود
  • ثبت‌نام کلاس‌اولی‌ها از فردا آغاز می‌شود
  • روزنامه اطلاعات: ملت در چه فکریه؟ دولت در چه کاریه؟
  • کاهش مشکلات جامعه با تحول در نظام آموزشی امکان‌پذیر است
  • ثبت‌نام کلاس‌اولی‌ها از ۱۹ اردیبهشت آغاز می‌شود
  • ثبت‌نام کلاس اولی‌ها از چهارشنبه آغاز می‌شود
  • جایگاه معلم و الزامات نظام متعالی آموزش و پرورش
  • سند تحول آموزش و پرورش، نیازمند تحول
  • اولویت بومی گزینی در استخدام نیروهای آموزش و پرورش بهارستان
  • برای آموزش و پرورشی که سرپا نیست