قشنگ کامکار: سیاست من و لطفی را از هم جدا کرد
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۱۹۳۵۱
قشنگ کامکار نوازنده سهتار و ویولن و از اعضای گروه موسیقی کامکارها است. او متولد سال ۱۳۳۲ و زاده سنندج است. قشنگ کامکار در ۱۷-۱۶ سالگی با محمدرضا لطفی ازدواج کرد اما سرانجام، اندیشههای سیاسی لطفی منجر به متارکه این زوج هنری شد.
به گزارش شریان نیوز،البته این جدایی هیچگاه از احترام لطفی نزد کامکارها نکاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما از همان ابتدا در کنار افرادی که گروه «چاووش» را تأسیس کردند بودید؟
من از زمان شکلگیری این گروه و حتی تأسیس کانون چاووش دریک ساختمان قدیمی حضور داشتم و در تمام لحظات کنار اعضای چاووش بودم. از چیدن وسایل گرفته تا تمرینات. درواقع شاهد عینی آن روزگار سخت موسیقی بودم. اعضای این کانون بدون چشمداشتی به آموزش و تمرین موسیقی مشغول بودند. البته لطفی ردیفهای موسیقی را هم تدریس میکرد ودر این مورد حساسیت خاصی داشت. به این علت که خود ایشان دوران بسیار سختی را درآموزش موسیقی نزد استادانی چون عبدالله دوامی و نورعلی خان برومند گذرانده بود. پیش از انقلاب لطفی با استاد ابتهاج آشنا شد و بسیار مورد توجه ایشان قرار گرفت و از اینکه جوانی چنین با اشتیاق در موسیقی فعالیت میکند بسیار ابراز خرسندی کرد. آقای ابتهاج موسیقی را بخوبی میشناخت و آگاه به زندگی موزیسینهای آن زمان بودند. بعد از مدتی به دعوت آقای ابتهاج که آن زمان رئیس مرکز موسیقی رادیو بود لطفی به برنامه «گلچین هفته» رادیو راه یافت. تا اینکه انقلاب شد و روزگار و شرایطی موسیقی به کلی عوض شد. دیگر نه خبری از چاووشی بود و نه لطفی. در زمان انقلاب لطفی و آقای ابتهاج دراعتراض به فضای سیاسی آن دوران و کشتارهایی که صورت گرفت همراه اعضای کانون چاووش از رادیو استعفا کردند. بعد از انقلاب آقای لطفی از ایران رفت و این اتفاق موجب ایجاد فاصله بین اعضای گروه چاووش شد و آرامآرام گروه های موسیقی «عارف» و«شیدا» و درواقع کانون چاووش از هم پاشید. در واقع با رفتن آقای لطفی از ایران اعضای این کانون به نوعی بیپناه و بیسرپرست شدند. آن هم در دورانی که موسیقی چندان رایج نبود و مخالفتهای شدیدی هم در برابرش وجود داشت. بنابراین کسی به فکر تأسیس کلاس موسیقی نبود. نه کنسرتی برگزارمی شد و نه اجازه حمل ساز داشتند. اوضاع بد مالی نوازندگان و از همه مهمتر صمیمیت و دوستیای که از بین رفته بود سبب شد حتی این هنرمندان رغبتی به ساززدن نداشته باشند؛ تا آنکه دو- سه سال بعد از انقلاب من از آقای لطفی جدا شدم و به طور کلی از «چاووش» کنارهگیری کردم و در گروه کامکارها و در کنار برادرانم فعالیت داشتم تا به امروز. شاید جدایی ما هم تأثیر زیادی بر به هم خوردن گروه چاووش گذاشت. در مستند «چاووش از درآمد تا فرود» هم به این مسائل پرداخته شده است.
پس اگر زندگی شما و آقای لطفی ادامه مییافت گروه چاووش از هم نمیپاشید؟
بله. گروه چاووش میتوانست ادامه داشته باشد اما متأسفانه همه چیز به هم خورد. بیشتر اعضای این گروه از خانواده کامکارها بودند و بیتردید با بازگشت دوباره آقای لطفی به ایران و حضور دوباره این اعضا، چاووش میتوانست فعالیت خود را از سر بگیرد و ادامه دهد. البته ایشان در ایران تمام تلاش خود را در احیای دوباره این گروه انجام دادند اما متأسفانه آن گروهها از هم پاشید و بسیاری از نوازندگان مهاجرت کردند جزخانواده من. من نیز یکی دو سال بعد از انقلاب و درواقع زمانی که موسیقی توانست حیات دوباره بگیرد با گروه موسیقی کامکارها به روی صحنه رفتم و در واقع نخستین زنی بودم که درآن شرایط سخت توانست اجازه حضور در صحنه موسیقی داشته باشد. اما امروز میبینید که چه فضای خوبی در موسیقی ایجاد شده و خوشبختانه همه خانم ها میتوانند گروه موسیقی داشته باشند و بخوانند.
از دید شما نسل امروز ما چقدر پذیرای چنین موسیقیهایی است؟
نمیخواهم به قضیه عمومیت بدهم و بگویم همه این گونه فکر میکنند. موسیقی خوب هم اجرا میشود و شنونده خوب هم قطعاً وجود دارد. قطعاً شرایط امروز بسیار بهتر ازگذشته است. اگر آن زمان دو کلاس موسیقی در شهری مثل تهران وجود داشت الان حداقل هر محله بیش از سه آموزشگاه موسیقی دارد و اغلب جوانها، شرکت کنندههای این کلاسها هستند. هنرجویان من از نوجوانان ۱۰ ساله تا خانمهای ۶۰ ساله هستند و علاقهمند به آموختن ساز. به هر حال تحولی که بعد از انقلاب ایجاد شد، تحول بسیار خوبی بود. البته یک عده هم هنوز اندرخم یک کوچهاند و خودشان را پیدا نکردهاند که کجای این داستان ایستادهاند. هم صدای آقای شجریان را دوست دارند و هم صدای آن خوانندههای پاپ را که نمیتوان درکی از ترانه هایشان داشت. من به موسیقی علاقهمندم که شعر و ملودی آن گوشنواز باشد و نوازندهها اجرای درستی از آن داشته باشند.
با این تفاسیر میتوان گفت دو اتفاق مهم مسیر موسیقایی کشورمان را تحت تأثیر خود قرارداده است. نخست جدایی شما از استاد محمد رضا لطفی و دیگری اختلاف و همکاری نکردن پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان؛ نظر شما دراین باره چیست؟
شجریان، مشکاتیان و لطفی رأس کانون چاووش بودند و نقش بسیار مهم و مفیدی در ارائه موسیقی داشتند. اما در رویدادهایی مثل جشن هنر شیراز اتفاقات بسیار بدی افتاد. البته آقای شجریان هیچ تفکر سیاسی خاصی نداشتند. همیشه میگفتند سیاست را وارد هنرخود نکنید و کار موسیقی خود را انجام بدهید اما دیگر دوستانی که دراین کانون بودند چون اغلب جوان بودند مثل آقای لطفی متأسفانه دوست داشتند کارهای سیاسی انجام بدهند و در اغلب جلسه هایی که در منزل ما برگزار میشد یک عده موافق این کارهای سیاسی بودند یک عده مخالف. من هم براین نظرم وقتی سیاست وارد زندگی و کار هنری شود زندگی از دست خواهد رفت. درواقع وقتی ترجیح میدهید یک کار سیاسی در کنار کارهنری انجام شود قطعاً کار هنری افت پیدا خواهد کرد.
من و لطفی در کانون چاووش صمیمانه کار میکردیم. قبل ازاینکه نوازنده باشیم، دوست و رفیق یکدیگر بودیم اما این رابطه به هم خورد چرا که لطفی با تمام مهربانیهایی که داشت حرف، حرف خودش بود. او سیاست را اولویت زندگی خودش میدانست.
بهتر است بگویم سیاست باعث جدایی من و لطفی شد. تمام کسانی که اطراف ما بودند متأسفانه به کارهای سیاسی میپرداختند و لطفی را کشاندند به چاله و خودشان امروز بالای آن چاله زندگی میکنند. آنها لطفی را نابود کردند. با نابود شدن او من و فرزندم هم نابود شدیم. لطفی در مسیر موسیقایی من بسیار تأثیرگذار بود و تلاشم در زندگی این بوده که با تمام احساس و قدرتم از ایشان حمایت کنم. لطفی همیشه در خاطر من خواهند ماند و هیچگاه فراموش نمیشود.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۱۹۳۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاگرد برانکو و کرانچار قشنگترین گل فوتبال ایران را زد!
به گزارش ورزش سه، یکی از مهمترین دیدارهای فصل لیگ آزادگان، در هفته بیست و نهم بین دو تیم فجر شهید سپاسی و خیبر خرم آباد برگزار شد که این بازی با نتیجه ۳ بر صفر به سود شاگردان رجبزاده خاتمه پیدا کرد.
فجریها مقابل خیبر شب بسیار خوبی داشتند و موفق شدند مقابل صدر نشین ۶۴ امتیازی لیگ، یک پیروزی بسیار شیرین را جشن بگیرند.
با این حال جدای از نتیجه به دست آمده، یکی از اتفاقات مهم نبرد این دو تیم گلی بود که مهدی شریفی پیش از پایان نیمه نخست وارد دروازه خیبر کرد.
ویدئو: 331693در شرایطی که دو تیم خودشان را آماده میکردند تا برای ۱۵ دقیقه استراحت و مرور برنامههای تاکتیکی، از زمین بازی خارج شوند، بازیکنان فجر دست به ضد حمله زدند. توپی که ملکی از خط دفاع، به پشت مدافعان خیبر برای مهاجمان ارسال کرد توسط زارع کنترل شد اما مدافعان خیبر با برتری نفری از او توپ را گرفتند. پس از آن سینا خادم پور مدافع کناری تیم خیبر قصد داشت توپ را دور کند اما ارسال او توسط مهدی شریفی در ۲ متری قوس محوطه جریمه کنترل شد و بازیکن سابق پرسپولیس و سپاهان پس از استپ سینه زیبای خودش، توپ را مقابل خودش مهیا کرد و با یک ضربه روی پا، شوتی مواج و وحشتناک به سمت دروازه خیبر شلیک کرد که کوروش ملکی با اینکه شیرجه بلندی زده بود نتوانست مانع از گل شدن این سوپر گل شود.
مهدی شریفی مهاجم سابق سپاهان، پرسپولیس و تراکتور است که در لیگ آزادگان مشغول به بازی است و پس از اینکه نیم فصل اول را در تیم خوشه طلایی پست سر گذاشت، نیم فصل دوم راهی تیم مطرح لیگ یکی یعنی فجر سپاسی شده و در این تیم توانسته روزهای خوبی را پشت سر بگذارد. او در شرایطی ششمین گل فصل خودش را به ثمر رساند که آخرین بار زمانی که برای سپاهان در لیگ چهاردهم توپ میزد موفق شده بود در یک فصل بیشتر از ۵ گل به ثمر برساند.
برای یادآوری درخشش مهاجم اصفهانی لازم نیست به زمانهای خیلی دور بروید. شریفی جوان ابتدا برای سپاهان درخشید و نامی برای خود دست و پا کرد؛ بازیکنی که موفق شد در ۸۵ بازی برای طلاییپوشان ۳۴ مرتبه موفق به گلزنی شده و ۱۰ پاس گل ارسال کند تا خبر از ظهور یک ستاره به فوتبال ایران دهد.
مهاجم ریزنقش اصفهانی پس از روزهای خوبی که در سپاهان داشت، رویاهای زیادی در سر داشت و خیلی زود توانست توجهات تیم های خارجی را به خود جلب کند اما به عنوان بازیکن سرباز به تراکتور پیوست و در این تیم هم در ۴۶ بازی خود توانست ۱۰ بار توپ را درون تور دروازه رقبا جای دهد. بازگشت شریفی از خدمت به سپاهان چندان برای وی خوب پیش نرفت تا او در پایان فصلی که سپاهان وی را نمیخواست از پرسپولیس سر در بیاورد.
او پیش از سرباز شدنش حتی نامش توسط کارلوس کی روش در لیست انتظار تیم ملی برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل قرار گرفت اما مسیر موفقیت او به تلاطمهای بسیار زیادی همراه شد.
شریفی با نظر برانکو به پرسپولیس پیوست تا جای خالی مهدی طارمی را در خط حمله این تیم پر کند اما مسائل نقل و انتقالاتی باعث شد او یک نیم فصل فقط در تمرینات حاضر باشد و از بازی کردن دور باشد. با حضور در نیم فصل دوم او در ۸ بازی هیچ گل یا پاس گلی به ثبت نرساند که این موضوع باعث شد او تصمیم به جدایی از جمع سرخپوشان بگیرد و مسافر آذربایجان شود تا به عنوان بازیکن سومقاییت لژیونر شدن را هم تجربه کند.
وی در ۳۳ بازی برای تیم خود موفق به ثمر رساندن ۵ گل شد تا در بازگشتی دوباره اینبار راهی شهرخودرو، تیمی با کلی مشکلات ریز و درشت شود.
حاصل حضور مهاجم اصفهانی در شهرخودرو سقوط با این تیم به لیگ آزادگان بود تا شریفی هم همانند تیمش در لیگ یک ادامه فعالیت دهد. او که یک فصل بازیکن دریای بابل بود، ابتدای فصل جاری به عضویت خوشه طلایی درآمد و حالا از نیم فصل به فجر سپاسی پیوسته تا به مهدی رجب زاده و شیرازیها کمک کند به سطح اول فوتبال ایران برگردند.
فجر با ۵۸ امتیاز و یک بازی کمتر نسبت به چادر ملوی ۶۰ امتیازی، در رده سوم جدول قرار دارد و این امکان وجود دارد که آنها بتوانند جایگاه خودشان را در جدول با نماینده استان یزد تغییر دهند.